چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بی‌پروا - DAREDEVIL


بی‌پروا - DAREDEVIL
سال تولید : ۲۰۰۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : آوی آراد، گری فاستر و آرنن میلکان
کارگردان : مارک استیون جانسن
فیلمنامه‌نویس : مارک استیون جانسن
فیلمبردار : اریکسن کور
آهنگساز(موسیقی متن) : گریم رول
هنرپیشگان : بن افلک، جنیفر گارنر، کالین فارل، مایکل کلارک دانکن، جان فاوریو، اسکات ترا و جو پانتولیانو
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه


̎ماتیو مرداک̎ (افلک) وکیلی است که پدر بوکسورش، وقتی او بچه بوده، توسط گنگسترها به قتل رسیده است. از آن زمان به بعد، ̎مرداک̎ زندگی‌اش را وقف مبارزه با بدکاران و سپردنشان به‌دست عدالت کرده و با کمال میل دفاع از پرونده‌هائی را به عهده گرفته که هیچ وکیل دیگری آنها را تقبل نمی‌کند. ̎مرداک̎، ضمناً وقتی می‌خواست زندگی مردی را نجات دهد، خودش با کامیونی تصادف کرده و بینائی‌اش را از دست داده است. اما آن‌چه هیچ‌کس نمی‌داند این است که جسم ̎مرداک̎ به بار غیرمتعارفی از مواد رادیواکتیو آلوده شده که تأثیر غریبی بر او گذاشته: در عین حالی که بینائی‌اش را از کف داده، ولی سایر حس‌هایش چنان قابلیت‌های شگفت‌انگیزی پیدا کرده‌اند که مثل رادار عمل می‌کنند و به او اجازه می‌دهند بفهمد کجا دارد می‌رود و چه اتفاقاتی ـ دور یا نزدیک ـ در اطرافش می‌افتد. ̎مرداک̎ شب‌ها در جامهٔ ̎بی‌پروا̎ای خود این قابلیت‌ها را به کار می‌زند ولی همین پی‌جویِ عدالت بودنش، خشم یکی از رهبران تبهکاران (دانکن) را برانگیخته است. این تبهکار که می‌خواند یک بار برای همیشه، ̎بی‌پروا̎ را از سر راه بردارد، ̎بولز آی̎ (فارل) را استخدام می‌کند که آدم‌کشی زبده است با قابلیت‌ حیرت‌انگیز دشنه پرت کردن. در این فاصله، ̎بی‌پروا̎ با ̎الکترا ناچیوس̎ (گارنر) آشنا می‌شود ـ زنی با استعدادهائی شگرف، که در جبههٔ آن تبهکار قرار دارد ـ اگرچه باید صبر کرد و دید آیا سرانجام خود را هم‌پای ̎بی‌پروا̎ در جبههٔ خیر و خوبی قرار خواهد داد یا خیر.
● بی‌پروا آخرین چهره از مجموعهٔ قهرمانان داستان‌های مصور مارول در دههٔ ۱۹۶۰ بود که در ماه اوت سال ۱۹۶۴ توسط استن‌لی و بیل اِوِرت خلق شد و هم‌چون بسیاری از هم‌تایانش زندگی دوگانه‌ای داشت: ̎مَت مرداک̎، وکیلی آرام و خجول در روز که شامگاهان جامه‌ای یک‌سر سرخ بر تن کرده و به شیوه‌ای شخصی‌تر و خارج از دایرهٔ قانون به اجرای عدالت همت می‌گمارد، اما برخلاف اغلب این قهرمانان از نقصی جسمانی (نابینائی ناشی از بروز حادثه‌ای در کودکی) در رنج بود، او در مقابل با تقویت سایر حواس خود مثل لامسه، بویائی و به ویژه شنوائی علاوه بر غلبه بر این نقص توانسته بود نیروئی فوق عادی بیابد تا به مدد آن به مصاف تبهکاران رود. شخصیت‌ها و طرح اصلی داستانی این نسخهٔ سینمائی (که در آغاز قرار بود به کارگردانی کریس کولامبوس و با بازی ادروارد نورتن ساخته شود)، از مجموعه کارهای فرانک میلر برای این داستان مصور (۱۹۷۹ ـ ۱۹۸۳) اقتباس شده‌اند. عمدهٔ خبیث‌های این داستان مصور (که در فیلم هم مورد استفاده قرار گرفتند) در این دوره توسط میلر خلق شدند. این طراح و نویسندهٔ صاحب‌نام در مجموعهٔ آثارش برای این داستان مصور (به گفتهٔ منتقدان تا حد زیادی متأثر از شخصیت سینمائی ̎هری کثیف̎) وجه مأمور خودگماردهٔ قانون در شخصیت بی‌پروا را پررنگ‌تر ساخت. میلر هم‌چنین موفق به ارائهٔ تصویری نو از شهر نیویورک و آشنائی‌زدائی از تصویر شناخته‌شدهٔ این کلان‌شهر در داستان‌های مصور شد. از قضا تمام ایراداتی که می‌توان به فیلم وارد دانست هم‌ریشه در چگونگی این اقتباس دارند. چراکه برخلاف نمونه‌ای موفق از این‌گونه اقتباس‌ها یعنی بتمن‌های تیم برتن، برمبنای مجموعه رمان‌های تصویری شوالیه‌ٔ سیاه میلر، که فیلم‌ساز در آن به مدد تخیل بصری منحصر به فردش موفق به ارائهٔ برداشت شخصی خود از داستان و تعریفی نو از آن شده بود، جانسن (که به گفتهٔ خود از دوران کودکی‌ از علاقه‌منمدان این داستان مصور بوده) با شیوهٔ کار چرخانی خالی از تخیل و نوآوری‌اش، نه توان بازآفرینی عناصر داستان مصور در قالبی نو (سینما) را دارد و نه می‌تواند مرزهای تخیل بصری میلر را (حتی با استفاده از شگردهای جلوه‌های ویژهٔ کامپیوتری امروز) در نوردد. لذا حاصل کارش در بهترین حالت در حد تکرار و تصور کردن مجدد همان عناصر آشنا باقی می‌ماند. صحنه‌های درگیری بی‌پروا و ̎الکترا̎ و موسیقی تنش‌زای رِوِل تنها عواملی هستند که پس از تماشای فیلم در خاطر می‌مانند. خالقان داستان مصور، لی و میلر در نقش‌هائی کوتاه در فیلم ظاهر می‌شوند، هم‌چنین کوین اسمیت کارگردان سرشناس که خود از دل‌باختگان داستان‌های مصور است. میلر در این داستان مصور در سال ۱۹۸۱ شخصیت ̎الکترا̎ را خلق کرد که در آن واحد هم دلدادهٔ بی‌پروا و هم خصم سرسخت او است. این شخصیت گذشته از این فیلم در دنبالهٔ آن، الکترا (راب بومن، ۲۰۰۵) باز هم با بازی گارنر محور کار قرار گرفت.


همچنین مشاهده کنید