پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ظاهر و باطن - IN & OUT


ظاهر و باطن - IN & OUT
سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : اسکات رودین
کارگردان : فرانک آز
فیلمنامه‌نویس : پل رودنیک
فیلمبردار : راب هان
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک شیمن
هنرپیشگان : کوین کلاین، جون کیوساک، مت دیلن، دبی رنولدز، ویلفورد بریملی، باب نیوهارت و تام سلک
نوع فیلم : رنگی، ۹۰ دقیقه


̎گرین لیف̎ ایندیانا. دو تن از معلمان یک دبیرستان به نام‌های ̎هوارد براکت̎ (کلاین) و ̎امیلی مونتگامری̎ (کیوساک) در آستانهٔ ازدواج قرار دارند. چند روز پیش از ازدواج، شاگرد سابق آنان، ̎کامرون دریک̎ (دیلن)، که به خاطر ایفای نقش یک هم‌جنس دوست جایزهٔ اسکار را از آن خود ساخته، در نطقش به‌هنگام دریافت جایزه، ضمن قدردانی از ̎هوارد̎، او را یک هم‌جنس دوست معرفی می‌کند. ̎هوارد̎ این ̎اتهام̎ را انکار می‌کند، اما اهالی شهر با توجه به شواهدی مثل تجرد او در سن بالای چهل سالگی، نامزدی سه سالهٔ به ازدواج منتهی نشده‌اش با ̎امیلی̎ و... به ̎سلامت̎ او با دیدهٔ تردید می‌نگرند. مدیر دبیرستان به‌طور غیر مستقیم به او می‌گوید که در صورت صحت اتهام اخراج خواهد شد. ̎پیتر مالوی̎ (سلک)، گزارشگر تلویزیونی که برای تهیهٔ برنامه‌های خبری به شهر آمده، به ̎هوارد̎ می‌گوید که خود او نیز هم‌جنس دوست است و می‌خواهد تا شخصیت واقعی‌اش را بیش از این پنهان نسازد. ̎هوارد̎ در مراسم ازدواج پرده از راز خویش بر می‌دارد. در مراسم پایان سال تحصیلی، خبر اخراج ̎هوارد̎ همه را مبهوت می‌کند. اما ̎کامرون̎ که به زادگاهش بازگشته و به دنبال او بقیهٔ اهالی به حمایت از ̎هوارد̎ برمی‌خیزند.
● بهترین فیلم آز تا به امروز، فیلمی دربارهٔ یک اقلیت اجتماعی، نحوهٔ برخورد جامعه با این اقلیت و فیلم‌های هالیوودی است که در این زمینه ساخته شده‌اند. فیلم نشان‌دهندهٔ هوشمندانه‌ترین برخورد هالیوود با مضمونی است که تا همین اواخر (مثلاً بوسهٔ زن عنکبوتی، هکتور بابنکو، ۱۹۸۵)، ضمن برخوردی محافظه‌کارانه با آن، از محور قراردادنش پرهیز کرده است. خود فیلم که در اصل بر مبنای تقدیر تام هنکس، از استاد بازیگری هم‌جنس‌دوست خود به هنگام دریافت جایزهٔ اسکار فیلادلفیا (جاناتان دمی، ۱۹۹۳) شکل گرفته، در قالب فیلمی که ̎کامرون̎ به خاطر بازی در آن برندهٔ اسکار شده، نگاهی طنزآمیز به فیلم‌های هالیوودی با این مضمون دارد. آز که قبلاً در فرومایه‌ها (۱۹۸۸) مهارتش را در کار با یک طرح داستانی پیچیده به نمایش گذاشته بود، اینجا آن را به اوج می‌رساند: در نیمهٔ اول، شخصیت اصلی، مردی ̎طبیعی̎ است که درصدد رفع اتهامی که به او زده‌اند، برمی‌آید (در این راستا شاهد شوخی‌هائی درخشان حول محور هراس ذهنیت مردانه از مخدوش شدن هویت جنسی‌اش هستیم، بهترین‌شان: صحنه‌ای که ̎هوارد̎ می‌کوشد با استفاده از یک نوار خودآموز مردانگی، مشکلش را رفع سازد، اما با سرپیچی از دستورات نوار نشان می‌دهد که هیچ قرابتی با الگوهای مردانگی هالیوود، مثل جان وین و آرنولد شوارتسنگر ندارد)، حال آنکه در نیمهٔ دوم مردی ̎غیرطبیعی̎ معرفی می‌شود که تا آن زمان از افشای رازش، به‌دلیل آگاهی از نحوهٔ برخورد جامعه، پرهیز داشته است. او برای پنهان ساختن شخصیت واقعی‌اش حتی قصد ازدواج هم دارد، اما اگر در نمونه‌ای از سینمای کلاسیک آمریکا مثل میمون‌بازی (هوارد هاکس، ۱۹۵۲)، خوردن یک محلول شیمیائی موجب بروز ̎خویشتن̎ واقعی شخصیت‌ها و کنار رفتن هویت اجتماعی ظاهری‌شان می‌شد، در اینجا این شهامت اخلاقی شخصیت اصلی است که برای پرهیز از تباه ساختن زندگی انسانی دیگر (̎امیلی̎)، او را وادار به افشای واقعیت می‌کند. شهامت اخلاقی‌ای که در صحنهٔ پایانی با حمایت همگانی از ̎هوارد̎ تعمیم یافته و به‌عنوان ̎چاره̎ معرفی می‌شود. شخصیت‌ها در این صحنه گذشته از آن به‌لحاظ همراهی اجتماع با اقلیت، یادآور پایان به وونگ فو، با تشکر به خاطر همه چیز!، جولی نیومار (بیبن کیدرون، ۱۹۹۵) است، متضمن شوخی درخشانی با صحنهٔ پایانی اسپارتاکوس (استنلی کوبریک، ۱۹۵۹) است که در آن یاران ̎اسپارتاکوس̎ خود را به‌جای او معرفی می‌کنند، و در می‌یابند که نباید از ضعف‌ها یا عیب‌های شخصی هراس داشت و می‌توان تلقی جامعه را به هیچ انگاشت.


همچنین مشاهده کنید