پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تبیین چالشها و فرصتهای جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران


تبیین چالشها و فرصتهای جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران
جهانی شدن بعنوان یك فرایند گریز ناپذیر در قرن بیست و یكم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ) آموزش و پرورش را دستخوش تغییر و تحول می نماید ،از این رو شناسایی ویژگیها و آثار این فرایند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) یكی از وظایف اصلی هر نظام تعلیم و تربیت و از جمله نظام آموزش و پرورش ایران می باشد. در این میان می توان به پیامدهای اقتصادی جهانی شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بیشتر بر آموزشهای فنی و حرفه ای و استفاده بیشتر از تكنولوژی اطلاعات ،و پیامدهای بعد سیاسی جهانی شدن از جمله كمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حكومت بر نظام تعلیم و تربیت و پیامدهای بعد فرهنگی جهانی شدن از جمله ترویج فرهنگ غرب و كمرنگ شدن ویژگیهای بومی و به مخاطره افتادن هویت ملی و ارزشهای دینی در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد. از طرفی می توان به برقراری ارتباطات فرهنگی بیشتر و شناخت سایر فرهنگها به عنوان فرصتهای پیش روی تعلیم و تربیت اشاره کرد. بنا براین دیدگاه جهانی شدن فرصتها و چالشهایی را برای نظام تعلیم و تربیت به طور عام و برای ایران بطور خاص پدید می آورد. كه با بهره گیری از این فرصتها و با شناخت بهتر چالشها می توان به حفظ میراثهای فرهنگی و اعتلای نظام تعلیم و تربیت در راستای جهانی شدن پرداخت .تبیین و تحلیل این فرصتها و تهدید ها از جمله اهداف این مقاله است.
● مفهوم شناسی جهانی شدن:
روند تحولات در قرن بیستم در دهه ۱۹۷۰ میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه ۱۹۸۰ تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت . در دهه ۱۹۸۰ برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن (پست مدرن ) به كار می رفت ، اما در دهه ۱۹۹۰ میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای كه امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته كه در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود . اما در واقع، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق كسب و كار ، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حركت روان اطلاعات ، امور مالیه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوی یكسان شدگی و یكدستی است که تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ می دهد (ایران زاده , ۱۳۸۰,ص۱۶ ) .
در علم معانی بیان جهانی شدن فرایند كوتاه كردن فاصله ها ،تغییر در تجارب زمانی و ارائه امور با ماهیت جهانی است .((RIZVI,۲۰۰۰.p.۵۹ به عبارت دیگر هر گونه رویداد فنی ، روانشناختی ، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی كه گستردگی منافع ورویه ها را ورای قلمروهای جا افتاده تقویت نماید هم منشا وهم مبین فرایندهای جهانی شدن است.(صادقی ،۱۳۷۸.ص .۴۳)كه با این ملاحظات می توان جهانی شدن را از واژه هایی چون یكپارچگی جهانی ,عمومیت , غربی سازی ومحلی كردن متمایز دانست (اختری, ۱۳۷۸.ص.۱۲۴) .
جهانی شدن، مرزها و هویتها را كمرنگ تر میكند ،به مردم، كالاها ، اطلاعات ، عادتها ، هنجارها و نهادها توجه می کند و به مرزها اجازه جابه جایی میدهد .از آنجا كه نمی توان مرزهای نفوذناپذیری درمقابل اشاعه اندیشه ها و كالاها ایجاد كرد بنابر این جهانی شدن در بلند مدت به هر حال استیلا خواهد یافت ،پویشهای مرزگشای جهانی شدن دقیقا به این دلیل بارزتر میشود كه طی دهه های گذشته گسترش فراوان امكانات ،منافع و بازارها زمینه بالقوه رواج عالمگیر آنها را فراهم ساخته است .انقلاب كشاورزی و بعدازآن دگرگونیهای عصر صنعتی و فرا صنعتی در شمار منابع اصلی تقویت كننده فرایند جهانی شدن هستند.
شكی نیست كه وجه اصلی جهانی شدن و آنچه مایه موافقت و مخالفتها است وجه اقتصادی آن است و از این رو به جا است كه ابتدا با سرچشمه های اقتصادی آن آشنا شویم. جهانی شدن در واقع بخشی از فرایند تاریخی تكامل اجتماعی است و به زعم عده ای ناشی از ماهیت و ذات رشد سرمایه، تلاش برای بقاء و كسب بازارهای جدید و سود آور و نیاز به صدور سرمایه از بازارهای اشباع شده به بازارهای بكر و بلقوه می باشد كه این انتقال سرمایه تبعات مثبت و منفی بسیاری برای كشورهای عقب مانده ودر حال توسعه دارد ،به طور كلی میتوان گفت مبنای اقتصادی جهانی شدن نئو لیبرالیسم اقتصادی است (قاسمی ،۱۳۸۰.ص.۵۳) .
جهانی شدن جنبه های واضح سیاسی هم دارد. جهانی شدن در بعد سیاسی باعث رشد عملكرد های فرا ملی ,رشد محلات و شهرهای جهانی كه عملكردهای جهانی را ایجاد می كند ,كاهش اثر ابزارهای سیاسی حكومت , كاهش اقتدار حكومت و بطور كلی پیدایش فضای سیا سی جدید است . در بعد فرهنگی و اجتماعی كه عمده ترین وجه تعارض وتقابل در فرایند جهانی شدن است مهاجرت و فرار مغزها افزایش می یابد كه این عامل باعث تغییر شكل جمعیت شناختی كشورهای جهان می شود.البته جهانی شدن فرهنگ اصطلاح تأویل پذیری است كه از آن تعبیراتی متفاوتی ارائه شده است.یعنی میان كسانی كه به مساله جهانی شدن فرهنگ پرداخته اند اتفاق نظر وجود ندارد عده ای آن را پدیده ای محتوم دانسته و نظر داده اند كه دیر یا زود باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورد و پذیرای آن شد برخی دیگر گفته اند كه جوامع در قبول یا رد آن آزادند واختیار دارند كه درباره آن تصمیم بگیرند.
آنهایی كه جهانی شدن را امری جبری دانسته اند اظهارداشته اند كه جهانی شدن به اقتضای تحولات اقتصادی ، سیاسی ، علمی و گسترش ارتباطات در عصر حاضر رخ نموده است و كشورها لاجرم باید خود را با آن هماهنگ سازد براساس چنین برداشتی باید پذیرفت كه فرهنگی خاص , سلطه خود را بر اخلاق ، هنر ، اقتصاد ، سیاست و نیز رفتارهای فردی و جمعی انسانها اعمال خواهد كردو جهان سرانجام صاحب فرهنگی یكسان خواهدشد. اما كسانی كه از جهانی شدن تفسیری سلطه جویانه ندارد براین باورند كه جهانی شدن به معنی سیطره یك فرهنگ خاص برجهان نیست بلكه چون انسانها همگی عضو جامعه جهانی هستند , باید به مسائلی كه جامعه جهانی با آن دست به گریبان است بیاندیشند و برای رفع تنگنا ها و دشورایهایی كه بشریت با آن روبروست همكاری كنند اینان ضمن قبول كثرت گرایی فرهنگی به عنوان یك واقعیت , گفتگوی میان تمدنها ، تفاهم فرهنگی ، دستیابی به ارزشهای مشترك ،احترام متقابل ، مشاركت بین المللی و نیز شكیبایی را تجویز می كنند درهمین زمینه عده ای گفته اند كه شكل گیری فرهنگ جهانی به افول اضمحلال فرهنگهای ملی ومنطقه ای نمی انجامد . زیرا فرهنگهای بومی دارای نظام ارزشی قدرتمندی هستند وفرهنگ جهانی نمی تواند این فرهنگها را در خود هضم كند اگر فرهنگی درحال افول است علت آن به ضعف درونی آن فرهنگ مربوط می شود تا به ظهور یك فرهنگ جهانی( محسن پور , ۱۳۷۹). به هر ترتیب جهانی شدن در بعد فرهنگی دارای تاثیرات بسیا رمهمی است كه هر جامعه و فرهنگی جهت حفظ و ارتقا ی خود در میان سایر فرهنگها باید آنها را شناخته تا بتواند از جهانی شدن به عنوان یك فرصت بهره گیرد. از جمله این اثرات می توان به رشد تفاهمات بین المللی، افزایش ارتباطات و اطلاعات در سطح جهانی ,كمرنگ شدن اثرات فرهنگ بومی و افزایش تاثیر فرهنگهای غیر بومی اشاره کرد.
بطور كلی با توجه به ابعاد مختلف جهانی شدن وتغییرات سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی ناشی از آن كشورهای مختلف جهان برای سازگاری با تغییرات حاصل از روند جهانی شدن باید دست به ابتكار عمل بزنند آنها با پیش بینیها و تخمینهای خود برخورد با آسیبهای احتمالی پیش رو را هر چه بیشتر كاهش داده و ورود به كوران جهانی شدن را تا حد امكان نرم وروان می سازند ،این سازگاریها در سه سطح فرا ملی ،ملی وفردی باید لحاظ شود. درسطح فرا ملی باید به توسعه یك نوع كنترل جهانی به منظور حل مسائل ومشكلات جهانی رو كرد،در سطح ملی دولتهای محلی جایگاه و برنامه ویژه ای را باید داشته باشند و نهایتا درسطح فردی می بایست توجه داشت كه مشكلات موجود دارای همبستگی بالایی با آموزش و پرورش هستند. به بیان دیگر آسیبهای فردی جهانی شدن ناشی از نداشتن منابع آموزشی كافی ونیز نداشتن آگاهی و دانش لازم برای راه حلهای بالا بردن امنیت فردی است (سلیمی ،۱۳۷۹.ص.۱۴) .البته تغییر و اصلاح آموزش و پرورش منطبق با منطق جهانی شدن نیازمند اقداماتی است که خود دال بر تاثیر پذیری آموزش و پرورش از جهانی شدن است، از جمله: اصلاح هدفهای کلی و هدفهای عینی در برنامه درسی، بسط محتوای آموزش جهانی به آن اندازه که در برنامه درسی منعکس شود،تقاضا برای برنامه درسی آموزش جهانی برای گروههای درون مدرسه ای و گروهای اجتماع بیرونی Hendrix.۱۹۹۸.p.۲۸) )،حرکت به سوی یادگیری مادام العمر برای همه،حرکت به سوی آموزش از راه دور و یادگیری پراکنده و حرکت به سوی نهادینه کردن استفاده از شبکه های ارتباطی در آموزش و پرورش( ۱۴۵.p.۲۰۰۰.Brunne ).
● جهانی شدن و آموزش و پرورش(فرصتها و تهدیدها)
جهانی شدن در ابعاد سه گانه خود آموزش و پرورش را تحت تأثیر قرار می دهد . در بعد اقتصادی با گسترش دیدگاههای نئو لیبرالیسمی(۱۵.p.۱۹۹۹.Delong) باعث خصوصی سازی مدارس, قطع هزینه های عمومی درجهت تجهیز مدارس و باعث خود گردانی اقتصادی مدارس و نهایتا آموزش و پرورش می شود .تربیت افرادی كه بتوانند به دنبال سود فردی خود باشند محوریت می یابد ودر همین راستا آموزشهای فنی و حرفه ای اهمیت بیشتری پیدا می كند. در بعد سیاسی با كمرنگ شدن نقش حكومتهای ملی ـ محلی وایجاد حكومت جهانی واحد ،تناسب بین اهداف ومحتوا و روشهای تربیتی با نیازهای جامعه محلی- ملی در کاهش می یابد و آموزشها شكل غیر بومی وجهانی یافته و باعث جهت گیری نظام تعلیم و تربیت به سمت تربیت شهروند جهانی می گردد .البته با توجه به رشد عملكرد های فرا ملی در نتیجه جهانی شدن، شناخت سایر فرهنگها و زبانها ضرورت می یابد .
بعد دیگر جهانی شدن یعنی بعد فرهنگی با توجه به آنچه قبلا ذكرشده مهم ترین ومؤثرترین بعد از نظر تأثیرگذاری بر نظام آموزش و پرورش می باشد. جهانی شدن باعث نفوذ ارزشهای فرهنگها سایر جوامع در جامعه می شود . همچنین رشد پدیده مهاجرت باعث ایجاد كلاسهای چند فرهنگی و اهمیت یافتن یاد گیری برای با هم زیستن و استلزامات خاص آن كه شامل یادگیری شناخت خویشتن , قائل شدن احترام برای دیگران و آموختن حس مسئو لیت و همكاری با دیگران است، می گردد .
آموزش وپرورش دركشور ما به عنوان یك جامعه اسلامی برای مواجهه با این فرایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وظایف مهمی را به عهده دارد تا بتواند فرهنگ قومی و مذهبی خود را حفظ نماید. این مقاله به تبیین فرصتها و چالشهای ناشی از جهانی شدن برای آموزش و پرورش ایران پرداخته می پردازد و از آنجا كه آموزش و پرورش بیشتر جنبه فرهنگی _اجتماعی دارد, علاوه بر بررسی ابعاد سیاسی و اقتصادی بیشتر بر ابعاد فرهنگی جهانی شدن تاكید می شود، تا با روشن شدن فرصتها و چالشهای ناشی از این فرآیند بتوانیم به شیوه های درست حفظ فرهنگ و ارزشهای اسلامی دست یابیم. بنابراین این مقاله در صدد پاسخ گویی به سئوالات ذیل می باشد :
۱- فرصتها ی ناشی از پدیده جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
۲- تهدیدهای پدیده جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
در پاسخ به سئوال اول می توان به فرصتهایی که جهانی شدن برای تعلیم و تربیت بوجود می آورد به شرح زیر اشاره كرد :
۱-استفاده از جدیدترین اطلاعات در آموزش و پرورش ایران:
دانش‌آموزان‌ قرن‌ بیست‌ و یكم‌ عضو جامعه‌ سازمان‌ یافته‌ای‌ هستندكه‌ نیازمند آموزش‌ مهارت‌های‌ سازماندهی‌ گروههای‌ رسمی‌ و غیر رسمی‌ در راستای‌ رشد درك‌ فناوری‌ و بهره‌گیری‌ از آن‌ در تنظیم‌ خط‌ مشی‌ها و سیاست‌های‌ آموزشی‌ می‌ باشند. شهروندان‌ آتیه‌ نیازمندند كه‌ برنامه‌ زندگانی‌ خودشان‌ را با خط‌ مشی‌های‌ نوگرایانه‌ از یك‌ سو و رعایت‌ اصول‌ ارتقای‌ كیفیت‌ یادگیری‌، كمك‌ به‌ ایجاد برابری‌ آموزشی‌ و اعتلای‌ اثر بخشی‌ از سوی‌ دیگر هماهنگ‌ نمایند. شهروندانی كه توانایی تهیه لوازم مربوط به اینترنت را دراختیار دارند، به راحتی می‌توانند اطلاعات روزآمد را از آن سوی جهان دریافت دارند ودر همان حال اطلاعاتی نو تولید كرده و در اختیار مخاطبان خود قرار دهند. رسانه‌های الكترونیك جدید مرزها را شكسته است اطلاع‌رسانی به شیوهٔ جدید سبب شكستن انحصار رسانه‌های داخلی شده و افراد را قادرمی‌سازد منبع اطلاعاتی خویش را تعیین كنند. و با افزایش سرعت اطلاع رسانی و استفاده بیشتر از تكنولوژی پیشرفته ارتباطات باعث ایجاد فرصتهای بیشتر و مناسب تر جهت رسیدن آموزش و پرورش ایران به اهداف خود می باشد .(كرمی پور ،۱۳۸۱.ص.۵۲).۲- اهمیت یافتن اصل اخلاقی همكاری و تفاهم به عنوان هدف اصلی در تعلیم و تربیت:
از آنجا كه در روند جهانی شدن ارتباطات گسترش می یابد و افراد از سراسر دنیابا یكدیگر ارتباط برقرار می كنند و بیشتر در معرض شناخت و ارتباط با سایر افراد جهان قرار می گیرند لذا تفاهمات بین المللی ضرورت می یابد و یادگیری برای با هم زیستن به عنوان یك هدف مهم در آموزش و پرورش در می آید.یادگیری برای با هم زیستن مستلزم یادگیری چگونگی ابراز خویشتن و برقراری ارتباط به شكلی موثر با دیگران است ، و نیز به معنای آموختن حس مسئولیت و سهیم كردن دیگران و مستلزم یادگیری همكاری با دیگران است از این رو شناخت سایر فرهنگها و نحوه ارتباط با آنها ضرورت می یابد و می تواند به عنوان فرصتی در دست آموزش و پرورش ایران قرار می گیرد .(یونسكو،۱۳۷۸،ص۱۰۰)
۳-آموزش الكترونیكی (e-learning)
آموزش الكترونیكی، تصویری از تكامل آموزشهای مشاركتی و شخصی در مقایسه با آموزش سنتی است .همچنان كه تجارت الكترونیكی شكل توسعه یافته تجارت در مقایسه با تجارت سنتی است .این نظام آموزشی به دلیل داشتن امتیازات زیاد میتواند ضرورت اجتناب ناپذیر و یك راه حل منطقی برای نظام آموزشی باشد.از جمله نكات مثبت این نوع آموزش می توان به رشد كیفیت آموزش و پرورش ,كاهش هزینه ها و امكان پذیر شدن آموزشها و ایجاد مدارس مجازی اشاره کرد كه همه این موارد باعث افزایش راندمانهای آموزشی خواهد شد.(سعادت،۱۳۸۲.ص.۸۹).آموزش و پرورش جمهوری اسلامی نیز می تواند از این امکان جدید آموزشی به عنوان یک فرصت مناسب برای بهبود کیفیت خود بهره گیرد.شکستن مرزهای زمانی و مکانی Coghburn.۲۰۰۳.p.۱۲۳))از خصایص آموزشهای الکترونیکی است که خود فوایدی را نصیب نظام آموزشی ما می نماید، از جمله گسترش فعالیتهای آموزشی همزمان در کشور،انتقال سریع اطلاعات در تمامی مدارس به صورت online ،حذف روشهای کم بهره آموزشی(روشهای سنتی معلم محور).
۴- شکافت حلقه های بسته دانش
شاید بتوان یکی از ثمرات مفید و فرصت ساز جهانی شدن برای تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی را شکافتن مرزها و حلقه های بسته دانش و اصلاح زوایای معرفت شناختی آن دانست. یکی از محدودیتهایی که دانش آموزان در نظامهای آموزشی دنیا از جمله ایران با آن مواجه هستند، عرضه الگوریتمی و هندسی دانش و اطلاعات به آنهاست، آنگونه که سرشت نظام آموزشی یک کشوراقتضا می کند.البته اگر چه این یک حقیقت مسلم و حق مفروض برای نظامهای آموزشی هر کشوری است که دانش آموزان را مطابق آرمانها ی خود تربیت نماید، اما این به معنی هندسی کردن و محدود کردن نظام عرضه اطلاعات نیست.ورود به دنیای فراخ معرفتی از جمله نیازهای طالبان معرفت در عصر کنونی است که خود پیشرفتهای عظیمی را در پی خواهد داشت و این همان فرصتی است که جهانی شدن در اختیار نظام آموزشی ما می گذارد.به عبارت دیگر جهانی شدن نظام عرضه هندسی و الگوریتمی اطلاعات(عرضه اطلاعات در مسیرهای از قبل مشخص ، ثابت و تعریف شده) را به نظام عرضه دیالکتیکی اطلاعات تبدیل می کند.
و نیز در پاسخ به سئوال دوم(تهدیدها) می توان گفت در راستای جهانی شدن با توجه به گسترش نئولیبرالیسم، آموزش وپرورش از حالت ارزشی ودینی خارج شده ونقش اخلاقیات دینی درتدوین اهداف و محتوای آموزشی كمرنگ می شود و همچنین باعث تضعیف هویت و فرهنگ ملی می گردد.از جمله این تهدیدها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-تك فرهنگی شدن و تضعیف فرهنگهای بومی :
هویت‌ ملی‌ كه‌ منتج‌ از مفهوم‌ هویت‌ می‌باشد آن‌ ویژگی‌ است‌ كه‌ ملت‌ها را قابل شناسایی‌ می‌كند. هویت‌ ملی، ابزاری‌ برای‌ تفكیك‌ یك‌ ملت‌ از ملت‌ دیگر با تكیه‌بر آگاهی‌ مشترك‌ حول‌ مفهوم‌ یا مفاهیم‌ تعریف‌ شده‌ جمعی‌ است‌ و تا زمانی‌ كه‌آگاهی‌ مشتركی‌ برای‌ تفكیك‌ خود از دیگری‌ به‌ وجود نیاید، هویت‌ ملی، امكان‌شكل‌گیری‌ ندارد .در ارتباط با مقوله جهانی شدن مسئله نگران كننده ،رشد تك فرهنگی (monoculture) است ، فرهنگی كه از سوی رسانه های جهانی غرب و شبكه های روابط عمومی آنها تبلیغ می شود ،فرهنگی كه به مردم دیكته میكند كه چه بپوشند ،چه بخورند ،چگونه زندگی و چگونه فكر كنند (yang,۲۰۰۲,p۱۴).
۲- تهدید روندهای مربوط به تربیت دینی در ایران :
در جوامع‌ اسلامی‌ باورهای‌ دینی‌ و نظام‌ ارزشی‌ اسلام‌ بخش‌ مهمی‌ از هویت‌ مسلمانان‌ را شكل‌ می‌دهد. این‌ هویت‌ خواه‌ناخواه‌ در درون‌ مرزهای‌ اعتقادی‌ و دینی‌ تعریف‌ می‌گردد و نوعی‌ خط كشی‌ و مرزبندی‌ بین‌ خود و بیگانه‌ را مطرح‌ می‌سازد. هر چند تفاسیر و قرائت‌های‌ مختلف‌ از اسلام‌ در این‌ زمینه‌ دارای‌ تفاوت‌های‌ جدی‌ است‌ اما این‌ تفاوت‌ها صرفا پررنگ‌شدن‌ یا كم‌رنگ‌شدن‌ مرز خودی‌ و بیگانه‌ را نشان‌ می‌دهند، هر چند در اصل‌ اینكه‌ بالاخره‌ دین‌ و باورهای‌ اسلامی‌ بخشی‌ از هویت‌ جوامع‌ اسلامی‌ را تشكیل‌ می‌دهد اجماع‌ نظر وجود دارد. با پذیرش‌ این‌ نكته‌ هر چند تفسیر پلورالیستی‌ مطلق‌ از اسلام‌ را اتخاذ نماییم. باز هم‌ نوعی‌ تعارض‌ با هویت‌ مطرح‌ در فرایند جهانی‌ شدن‌ و زدودن‌ مرزهای‌اعتقادی‌ و مذهبی‌ جوامع ‌داریم و احتمالا چالش‌آورترین‌ بخش‌ جهانی‌ شدن‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ و اندیشه‌ دینی، خود فرهنگ‌ و اندیشه‌ است. این‌ امر ناشی‌ از نقش‌ زیربنایی‌ فرهنگ‌ نسبت‌ به‌ دیگر ساختارهای‌ اجتماعی‌ است‌ و از سوی‌ دیگر بخش‌ مهمی‌ از فرهنگ‌ متشكل‌ از نظام‌ ارزشی، هنجارها و باورهای‌ دینی‌ جامعه‌ است(براندا،۱۳۷۹،ص۱۷۷). ،بنابراین‌ آموزش و پرورش در جهت‌ استقرار تربیت‌ اسلامی، ابتدا علایق‌ ایدئولوژیك‌ پنهان‌ در مواد آموزشی، روش‌های‌ تدریس، عناصر فضاهای‌ آموزشی‌ و به‌ تعبیری‌ برنامهٔ‌ پنهان را شفاف‌ ساخته و سپس‌ بر مبنای‌ ارزش‌ها و اصول‌ اسلامی‌ آنها را در جهت‌ علایق‌ ایدئولوژیك‌ اسلامی‌ متحول‌ می سازد و به‌ تدوین‌ نظام‌ جدیدی‌ از تربیت‌ دینی‌ اقدام‌ می نماید. ناگفته‌ پیداست‌ كه‌ گرچه‌ این‌ امر مستلزم‌ صرف‌ هزینه‌های‌ فراوان‌ مادی‌ و انسانی‌ برای‌ برنامه‌ریزی‌ و اجراست‌ ولی‌ گریزناپذیر است(باقری،۱۳۷۴،ص۱۷۷).
۳-تاثیر بر زبان و آموزش آن:
یكی از مواردی كه در بحث پیامد‌های وسایل الكترونیكی باید آن را جدا از مباحث دیگر فرهنگی، به طور مجزا مدنظر قرار داد، زبان است. در رسانه‌های الكترونیكی جدید، غالباً زبان انگلیسی سلطه دارد و می‌خواهد خود را به همهٔ (فرهنگ) كشورها از جمله ایران تحمیل كند. نفوذ و گسترش زبان انگلیسی از طریق تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت در جای خود می‌تواند مهم‌ترین تهدید علیه زبانهای ملی و محلی قلمداد شود(۱۲۳.p.Hinchcliff.۲۰۰۰).
از آنجا كه تمامی كانالهای ارتباطی دنیا و رسانه های جهانی تنها به چند زبان خاص تعلق دارد و سایر زبانها برای ارتباط برقرار كردن به افراد مختلف در گوشه و كنار دنیا ملزم به برقراری ارتباط با این زبانها هستند، لذا این مهم می تواند تهدیدهای عمده ای را برای زبانهای دیگر از جمله زبان فارسی ایجاد نماید به طوریكه به مرور كارایی خود را از دست داده و رو به زوال نهد از این رو برنامه ریزان خصوصا سازمانهای آموزشی باید تلاش بیشتری را وقف این مهم نموده تا زبان فارسی نیز جایگاه خود را بیابد و كاربردهای بیشتری داشته باشد .
۴- آموزشها و كلاسهای چند فرهنگی :
شیوهٔ جدید اطلاع‌رسانی به نوبهٔ خود سبب آگاهی‌های جدید شده و انسان‌های نو می‌آفریند. اطلاعاتی كه در عصر دوم رسانه‌‌ها تولید و عرضه می‌شود، غالباً مخاطبان فراملی و بین‌المللی دارد. انسان‌های بی‌شماری با “دیگران” و “غریبه‌ها” ارتباط برقرار كرده و تبادل اطلاعات می‌كنند. به همین جهت این شیوه اطلاع‌رسانی فرهنگ خاصی (جهانی‌ و غربی) را ترویج می‌كند و مخاطبان (مصرف‌كنندگان) اندك‌اندك بیش از آن كه خود را متعلق به قوم، فرهنگ و كشور خاصی بدانند، خود را انسانی با تابعیت جهانی و بین‌المللی خواهند نامید. در همین راستا مهاجرت به كشورهای مختلف زیاد شده و این پدیده هر چند باعث شناخت بیشتر سایر فرهنگها و آشنایی بیشتر انها می شود ولی چالشی را به عنوان آموزش ,مدارس و كلاسهای چند فرهنگی ایجاد می نماید كه خود این مطلب می تواند مشكلاتی چند برای آموزش و پرورش ایجاد نماید. از جمله نیاز به معلمینی توانا و آشنا با زبان و ویژگیهای فرهنگی سایر كشورها و برنامه ریزیهایی جهت كاهش مشكلات ناشی از این سبك آموزش می باشد .همچنین این گونه آموزشها كیفیت را در نظام آموزش و پرورش كشورها تحت الشعاع قرار می دهد .هویت که یک مقوله فرهنگی ملی و محلی(local and national) است،به یک مقوله جهانی تبدیل می شود که این تبدیل خود محصول حضور در کلاسهای چند فرهنگی( multi –cultural classroom) است.
●● نتیجه :
از آنچه در این مقاله آمده می توان چنین استنباط نمود كه نظام آموزش و پرورش ایران همگام با سایر نظامهای آموزشی دنیا در معرض فرایند جهانی شدن قرار گرفته و می گیرد از این رو باید تلاش نماید تا از فرصتهایی كه جهانی شدن پیش روی آموزش و پرورش جوامع قرار می دهد، استفاده نموده و تدابیری جهت كاهش آثار منفی آن بیاندیشد، تا بتواند علاوه بر حفظ میراثهای فرهنگی و سایر ویژگیهای بومی ، ویژگیهای فردی رانیز در دانش آموزان رشد داده و هم زمان آنها را به شناخت جهان و سایر فرهنگها قادر سازد .
منابع:
۱-ایران زاده ,سلیمان .جهانی شدن و تحولات استراتژیك در مدیریت و سازمان ,مركز آموزش مدیریت دولتی ,۱۳۸۰.
۲-باقری, خسرو ، تربیت‌ دینی‌ در برابر چالش‌ قرن‌ بیست‌ویكم، مجموعه‌ مقالات‌ تربیت‌ اسلامی، ج‌ ۳، قم، مركز تربیت‌اسلامی، ۱۳۷۹.
۳- براندا, واتسن.تدریس‌ مؤ‌ثر تربیت‌ دینی، ، ترجمه‌ و تلخیص‌ بهرام‌ محسن‌پور، مجموعه‌ مقالات‌ تربیت‌ اسلامی‌ شماره‌ ۳، قم، مركز تربیت‌ اسلامی‌ ۱۳۷۹.
۴- صداقت، پرویز, سرگذشت‌ جهانی‌شدن‌ و زمینه‌های‌ آن‌ ماهنامه‌ بورس، اردیبهشت‌ ۱۳۷۹.
۵-قاسمی ، علی حسین ، جهانی شدن ، بایدها ونبایدها . سمینارجهانی شدن واطلاع رسانی . دانشگاه فردوسی مشهد . پاییز ۱۳۸۰.
۶-كرمی پور ,محمد رضا .آموزش متناسب با عصر اطلاعات .تكنولوژی آموزشی .فروردین ۱۳۸۱.
۷-محسن پور، بهرام . نقش تعلیم وتربیت دربرخورد با جهانی شدن فرهنگ مدرنیته ، فضای علمی پژوهشی جلد هشتم . شماره ۳و۴ ، پاییز و زمستان ۱۳۷۹.
۸- یونسكو . ملبورن ، آموزش وپرورش برای قرن ۲۱. گروه مترجمان ، تك نگاشت ۲۷
۱-Brunner.j(۲۰۰۰)Globalization and the future of education.Santiago.Chile.
۲-Delong.B(۲۰۰۲)Globalization and Neolibralism.New york.
۳-Coghburn.D(۲۰۰۳)Globalization,knowledge,education and training in the information age.London.
۴-Hendrix.J(۱۹۹۸)Globalizing the curriculum.the clearinghouse.proquest education journals.london.
۵-Hinchcliff, John (۲۰۰۰)Cross-Roads of the New Millennium. Proceedings of the Technological Education and National Development (TEND) Conference ۲nd, April ۸-۱۰, , Abu Dhabi, United Arab Emirates.
۶—Young.T (۲۰۰۱) Interreligious and intercultural Dialouge In The Mediterian Area During a period of globalization, prospects.
۷- Rizivi , fazal.(۲۰۰۰) Globa liza tion and education.Educational theory . vol ۵۰ .
مرضیه عالی ؛ کارشناس ارشد تعلیم و تربیت


همچنین مشاهده کنید