جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن زمان


جهانی شدن زمان
از جهانی شدن دنیا زیاد شنیده ایم . از فواید و از مضراتش . اما آیا تاکنون درباره جهانی شدن زمان چیزی شنیده اید؟ من که تازگی ها با این تعبیر قابل تعمق روبرو شده ام.جهانی شدن دنیا به مفهومی ساده همانست که انسان ها امروزه نسبت به وضعیت جهان اطراف خود به یک آگاهی مشترک و به هم پیوسته ای رسیده اند که آنها را به درک واحدی نزدیک می کند. انسان ها متوجه شده اند که وقایع کوچک در نقاط دورافتاده دنیا می تواند بر کل جهان تاثیر بگذارد و شعاع آن چون پر زدن پروانه ای از یک قاره به قاره دیگر برسد... از این مطالب زیاد شنیده ایم ...
اما... ما زمان را پدیده ای نسبی می شناسیم که می تواند موقعیت های فکری- اجتماعی و هستی شناسی ما را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر می رسد نیاکان ما که با طبیعت انس بیشتری داشتند گذر زمان را با نوعی آرامش تجربه می کردند. صبح ها با طلوع آفتاب بیدار می شدند و غروب کار را به کنار می گذاشتند. قواعد زندگی آنها بر مدار حرکت خورشید و ماه و گذر فصول بود. این شاید یکی از عوامل سکون و آرامش بشر بود که قدرش را نمی دانست تا اینکه پدیده جهانی شدن زمان رخ داد.
تعجیل و سرعت زیاد تحولات که شاخصه زندگی نوین و مدرنیته است سبب به هم خوردن رابطه انسان و طبیعت در تنظیم اوقات زندگی شد و در واقع مدرنیته یکی از مولفه های اصلی خود را در پیشگامی اش بر زمان تعیین کرد به نحوی که بر سرعت تغییرات به طور مداوم افزوده شود. اما در این سرعت و حرکت آنچه گم شد رنگ و روح عاطفه زمانه بود. این وضعیت تا بدانجا پیش رفت که نابودی بخش های عظیمی از طبیعت را به دنبال داشت. بنابراین حرکتی که در ابتدا به عنوان یک پدیده مطلوب - یعنی تغییر و تحول در مسیر پیشرفت و بهبود کیفیت زندگی انسان- مطرح شد اینک مایه دردسر و گرفتاری بشر شده بود. پس می بینیم همان طور که جهانی شدن دنیا فواید و مضراتی دارد جهانی شدن زمان هم چنین است.
چه باید کرد؟ روشن است: ایجاد تعادل.
اینک مهم این است که بتوانیم تعادلی برقرار سازیم: تعادل میان سنت و مدرنیسم. تعادلی نه تنها برای آینده روشن تر بلکه برای امروز ... تا امروز بهتری را برای ما تضمین کند.
تمام رفتارهای ما با زمان و اوقات و ساعات طبیعی ارتباط می یابد. بنابراین انسان از سویی نباید با زمان های طبیعی درگیر شود و آرامش ناشی از آن را از دست بدهد و از سوی دیگر نباید با حرکت غیرقابل اجتناب به سمت نوشدن مقابله کند.
با شنیدن صدای پای بهار بارزترین مثالی که در این زمینه به ذهنم می رسد مسئله استفاده از نور و انرژی خورشید برای صرفه جویی در مصرف انرژیست. امری تجربه شده در اکثر کشورهای جهان و نیز کشور خودمان که معلوم نیست با چه استدلالی کنار گذاشته شد.
جالب است بدانید مجلس عوام انگلیس در اوایل قرن ۱۹ با پیشنهاد تغییر ساعات رسمی کشور برای صرفه جویی در مصرف سوخت و گرما و نور مواجه شد. ولی به دلیل مشابهت این روش با روش کشورهای اسلامی در تنظیم اوقات خود آن را رد کرد. اگر چه چند سال بعد بالاخره نتوانست در مقابل استدلال های علمی این موضوع مقاومت کند و آن را به تصویب رساند.
مرز میان تعادل و سقوط بسیار باریک و ظریف است. زمان را باید در مسیر پیشرفت سریع تر قرار داد نه سقوط عمیق تر...
نویسنده : معصومه ابتكار


همچنین مشاهده کنید