یکشنبه, ۶ فروردین, ۱۴۰۲ / 26 March, 2023
مجله ویستا
بار و بندیل و ببند اینجا دیگه جای تو نیست...

● بدبختی موسیقی پاپ
داستان محسن یگانه و معروفیتش بهطور حتم از یک آهنگ شروع شد؛ آهنگی که دو «محسن» متفاوت را به جامعه موسیقی زیرزمینی معرفی کرد؛ دو صدایی که در تضادی آشکار با هم بهترین مکمل برای صدای همدیگر به نظر میرسیدند. محسن چاوشی و محسن یگانه با «نشکن دلمو» صدایشان را در مهمانیها، پاساژها، مراکز فروش و ماشینهای آن روزها به گوش مردمی رساندند که دوره افت موسیقی پاپ داخل را تجربه میکردند؛ آهنگی که در گفتوگوی غیرمطبوعاتی و دوستانهای که با محسن یگانه داشتم، آن را دلیل اصلی مطرح شدن خودش و محسن چاوشی میدانست. در حین همان گفتوگوی دوستانه به کنایه ولی کاملا جدی حرفی را گفت که نشان از رقابت شدید و حتی نوعی کینه (امیدوارم اشتباه کرده باشم) نسبت به محسن چاوشی را داشت. در روزهایی که آلبوم «متاسفم» محسن چاوشی طبق روال تمام خوانندگان غیرمجاز «لو»! رفته بود و در آن آهنگی موفق به نام «نفس بریده» با همخوانی محسن چاوشی و فرزاد فرزین قرار داشت، محسن یگانه نمیتوانست ناراحتیاش را از حذف صدایش توسط محسن چاوشی و جایگزینیاش با صدای فرزاد فرزین پنهان کند؛ تجربه همخوانی موفقی که در حدود دو، سه سال قبلش بسیار خوب جواب داده بود. اما اینبار محسن چاوشی مثل محسن یگانه رفتار نکرده بود و در آهنگی که متعلق به خودش بود، صدای دوستش را از کارش حذف کرده و صدای خواننده دیگری را جایگزینش کرده بود. محسن یگانه معتقد بود که محسن چاوشی شهرت امروزش را مدیون اوست و اگر او در آن آهنگ «نشکن دلمو» از صدای چاوشی در یکی دو بیت استفاده نمیکرد، کسی محسن چاوشی را نمیشناخت که کار به جایی برسد که صدای او را از آهنگش حذف کند. محسن یگانه دلیل شهرت و معرفی محسن چاوشی را به جامعه موسیقی پاپ آهنگ خودش میدانست؛ آهنگی که در واقع نه متعلق به او بود و نه هیچ خواننده داخلی دیگری. «نشکن دلمو» فقط و فقط کپی یک آهنگ یونانی بود؛ تجربه موفقی که در کارهای اخیر و حتی مجوزدار امروزی محسن یگانه و بسیاری از خوانندگان، باز هم به چشم میخورد؛ تجربه موفقی که بدبختی امروز موسیقی پاپیولارمان را بیشتر و درستتر به یادمان میآورد. موسیقی امروز ما ملودی ساز ندارد.
● آی زندگی سیرم ازت
محسن یگانه در آهنگ، کارها و موسیقیاش پیشرفت داشته است. اگر او تا دیروز موسیقیاش را با یک کیبورد و سطح پایین ویژه عروسی تنظیم میکرد و بیرون میفرستاد، این روزها موسیقیاش را با بهترین نرمافزارها و Sampleها آماده میکند. نقطه قوت دیروزی محسن یگانه در ملودیهای انتخابی و تلفیقی ساخته شده، انتخابی در کنار صدایی سوزناک و غمدار بود.
صدایی که با دوبار عمل کردن بینیاش با هر بار کمتر و کوتاهتر شدن اندازه بینیاش، غم و حس و رنگ خاص صداییاش هم کمتر میشد. اما نقطه قوت امروز او در ترانههایی است که برای آهنگهایی که قرار است بخواند، میگوید؛ ترانههایی که مشخصا نسبت به کارهای گذشتهاش بهتر و پختهتر شدهاند. در کنار به ظاهر پیشرفتهایی که محسن یگانه در موسیقیاش بعد از چندین سال فعالیت به دست آورده است، او باید به فکر مخاطبانی باشد که شاید «محسن یگانه» مجوزدار را در حد گذشتهاش دوست ندارند و نمیپسندند. او باید بین جایگاه موقعیت امروزش به همراه موفقیت دیروزش تعامل منطقی و مخاطبپسندی برقرار کند. فرزند شهیدی که تا جایی که من میدانم از این موقعیت و جایگاهی که دارد هیچوقت برای سریعتر رسیدن به مجوز مرکز موسیقی استفاده نکرد و خودش را آنقدر درگیر گرفتن مجوز و حرص و جوش و استرسهای معمولش کرد که مریضی قلبیاش به مرحله بحرانی رسید و چند روزی را در بیمارستان گذراند تا به حال عادی باز گردد؛ شرایطی که دوستانش دلیل اصلیاش را گیر کردن آلبوش در مرحله حراست دفتر موسیقی و عدم صدور مجوز و نداشتن صلاحیت او برای دریافت مجوز به همان دلیل غیرمجاز بودنش، عنوان میکردند و خود او هم دلیلش را خستگی و عود کردن بیماری سابقهدارش میدانست. اما هرچه که باشد محسن یگانه برای اخذ مجوز و پیوستنش به جمع خوانندگان مجاز، مثل بسیاری از خوانندگان دیگر که فعالیت مجاز را به غیر مجاز ترجیح دادهاند، روزهای زیاد و پراسترسی را گذرانده است؛ روزهایی که شاید با به حساب آوردن شرایط امروز او و قراردادنش در کنار اسم آلبومش، همانطور که گفتم، مناسبترین اسم برای او و بسیاری از همکارانش باشد.
مطمئنا در همان مدیریت بسیار درست و حساب شدهای که از بابت صدور مجوز بعد از تلاش بسیار برای خوانندگان غیرمجاز انجام میگیرد، او جزء خوانندگانی خواهد شد که از حالت تبلیغی و متناوب «غیرمجاز» و «زیرزمینی» به یک خواننده متوسط مجاز تبدیل میشود؛ اتفاقی که تقریبا درباره همه خوانندگان غیرمجاز که مجوزدار شدهاند، افتاده است و آنها نتوانستهاند اسم و رسم دوره غیرمجاز بودنشان را حفظ کنند. محسن یگانه از همین امروز باید به فکر همان تعامل منطقی و مخاطبپسند برای حفظ جایگاهی که از دوره غیرمجاز بودنش دارد، باشد تا به خواننده متوسط و مجاز تبدیل نشود.
خوانندگان غیرمجاز ولی مطرح و بیآینده و پشتوانه را در کنار خوانندگان مجاز متوسط و حتی مطرح قرار دهید. با وضعیت استقبال مردم و فروش آلبومها و اصلا جایگاه موسیقی در جامعه واقعا اسم «نفسهای بیهدف» بهترین و مناسبترین اسم برای خوانندهها و وضعیتشان نیست؟
رسول ترابی
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
روزنامه دنیای اقتصادسایت زومیتخبرگزاری مهرسایت رکناخبرگزاری برناسایت لنداسپاسایت عصرایرانخبرگزاری فارسروزنامه شهروندسایت الف