چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

شهر شادمانی - CITY OF JOY


شهر شادمانی - CITY OF JOY
سال تولید : ۱۹۹۲
کشور تولیدکننده : انگلستان و فرانسه
محصول : جیک ابرتس و رولند جافی
کارگردان : جافی
فیلمنامه‌نویس : مارک مداف، بر مبنای رمانی نوشتهٔ دومینیک لاپی‌یر
فیلمبردار : پاتریک بیزمو
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو موریکونه
هنرپیشگان : پاتریک سوایزی، اوم پوری، پالین کالینز، شابا آزمی، آرت مالیک، عایشه دهارکر، سونیتا سنگوپتا، شیاماناند جالان و سانتو چودوری
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۵ دقیقه


ـ کلکته، ̎هازاری پال̎ (پوری) که تازه مزرعه‌اش را به خاطر خشکسالی و فشار نزول‌خوارها از دست داده، برای یافتن کار همراه با خانواده‌اش به کلکته می‌آید. وقتی ̎ماکس̎ (سوایزی)، پزشک امریکائی توسط ̎ آشوکا ̎ (مالیک)، فرزند ̎ گاتاک̎ (جالان)، باج‌گیر محلی، کتک می‌خورد، ̎هازاری̎ به کمکش می‌رود. ̎ماکس̎ که پس از مرگ بیمار جوانش در امریکا برای یک جست‌وجوی ناموفق معنوی به هند آمده، توسط ̎هازاری̎ به درمانگاه فقرا راهنمائی می‌شود که ̎جون بتل̎ (کالینز) آن را اداره می‌کند. وقتی ̎هازای̎ اجازهٔ کشیدن یک ریکشا را کسب می‌کند [کسب و کار ̎ریکشا ̎ در دست ̎ گاتاک̎ و دارودسته‌اش است] خانواده‌اش را همان مدرسه و درمانگاه ̎بتل̎ می‌برد که عنوان ̎شهر شادمانی̎ را بر سردرش زده‌اند. ̎جون̎ سعی می‌کند ̎ماکس̎ را به همکاری با خود در درمانگاهش راضی کند؛ ̎ماکس̎ ابتدا زیر بار نمی‌رود ولی بعداً مشغول به کار می‌شود و ̎کاملا ̎ ( آزمی)، همسر ̎هازاری̎ را نیز به عنوان دستیار به کار می‌گیرد. هنگامیکه ̎ گاتاک̎ باج بیشتری از ̎جون̎ می‌طلبد، ̎ماکس̎ ساکنان ̎شهر شادمانی̎ را ترغیب می‌کند زیر بار نروند و سپس به مکان جدیدی نقل مکان می‌کنند و خیال دارند جذامی‌ها را نیز در آنجا بپذیرند. ̎ آشوکا ̎ این موضوع را بهانه کرده و تظاهرات خشمگینانه‌ای علیه ̎شهر̎ به راه می‌اندازد و ریکشای ̎هازاری̎ را نیز با خود می‌برد. جذامی‌ها ریکشای جدیدی برای ̎هازاری̎ پیدا می‌کنند با مریض شدن ̎گاتاک̎، ̎ آشوکا ̎ قیمت اجارهٔ ریکشاها را بالا می‌برد و باعث اعتراض ریکشاچی‌ها می‌شود. ̎هازاری̎ به ساعت کاری‌اش اضافه می‌کند تا پولی برای ازدواج دخترش، ̎ آمریتا ̎ (دهارکر) فراهم سازد. در رویاروئی نهائی، ̎ آشوکا ̎، ̎ آمریتا ̎ را با تیغ تهدید می‌کند و ̎هازاری̎ که خودش را وسط انداخته، مجروح می‌شود ولی در این فاصله، موفق می‌شوند گردن‌بند طلای ̎ماکس̎ را از و پس بگیرند و با پولش، جهیزیهٔ دختر ̎ آمریتا ̎ را تهیه کنند.
ـ فضاسازی فیلم (طراحی صحنه کار روی واکر) عالی است و روایت فیلمساز از زندگی و رفاقت دو مرد که ظاهراً از لحاظ اجتماعی و فرهنگی هیچ اشتراک و شباهتی ندارند نیز جذاب می‌نماید. سوایزی با اینکه انتخاب عجیبی برای این نقش به نظر می‌رسد، بازی‌اش قابل قبول است. با تمامی این محاسن فیلم کشدار و برخی صحنه‌ها در نمایش ̎بدبختی̎ اغراق‌آمیز جلوه می‌کنند.


همچنین مشاهده کنید