جمعه, ۱۰ آذر, ۱۴۰۲ / 1 December, 2023
مجله ویستا
اسباببازیها - TOYS
سال تولید : ۱۹۹۲
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : فاکس قرن بیستم
کارگردان : باری لوینسن
فیلمنامهنویس : والری کرتین و لوینسن
فیلمبردار : آدام گرین برگ
آهنگساز(موسیقی متن) : هانس زیمر و ترور هورن
هنرپیشگان : رابین ویلیامز، مایکل گامبن، جون کیوساک، رابین رایت، ل.ل. کول جی، دانلد اوکانر، جک واردن
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه
ـ ̎کنت زیوو̎، صاحب میلیونر کارخانجات اسباببازی فروشی ـ که حرفهاش را بر خلاف میل پدر نظامیاش انتخاب کرده ـ پی میبرد مرگش قریبالوقوع است و حس میکند پسرش، ̎لسلی̎ (ویلیامز) هنوز آنقدر تجربه ندارد تا جایگزینش شود و بنابراین از برادرش، ̎لیلند̎ (گامبن) ـ ژنرالی سرخورده ـ میخواهد تا فعلاً به جای ̎لسلی̎ کارها را بچرخاند. پس از مرگ ̎کنت̎، ̎لیلند̎، ̎لسلی̎ را مجاب میکند تا یک خط تولید اسباببازیهای جنگی به راه بیندازند. ̎لیلند با انتخاب پسرش ̎پاتریک̎ (کول جی) به سمت رئیس حراست کارخانه، ̎لسلی̎ و خواهرش، ̎ آلساسیا ̎ (کیوساک)، را بیش از پیش به حاشیه میراند. ̎لیلند̎ که دیوانهتر شده، برنامهٔ ساخت سلاحهای ̎اسباببازیوار̎ را پیاده میکند. کاخ سفید چندان اعتنایی به خطرناک بودن نقشههای او نمیکند. ̎پاتریک̎ وقتی میفهمد ̎لیلند̎ مسبب مرگ مادرش در ویتنام بوده، به جبههٔ ̎لسلی̎ میپیوندد. ̎لیلند̎ که حالا عقلش را کاملاً از دست داده، اسباببازیهای را علیه آنان به کار میگیرد. ̎لسلی̎ با استفاده از اسباببازیهای بیخطر موفق میشود به مرکز کنترل ̎لیلند̎ نفوذ و او را خلع سلاح کند. سلاحی مخفی به شکل یک هیولای دریائی به طرف ̎ آلساسیا ̎ شلیک میکند و در اینجا معلوم میشود که او در واقع یک آدم ماشینی است که برای همراهی با ̎لسلی̎ ساخته شده بوده است. هیولا سپس، ̎لیلند̎ را مجروح میکند. ̎لسلی̎ با ̎ آلساسیا ̎ی تعمیر شده و نامزدش، ̎ گوئن̎ (رایت) در نهایت کنترل کارخانه را در دست میگیرند.
ـ مکانیسمهای درونی اسباببازیها به طور جدی مخدوشاند و فیلمی را به بار میآورند که بین جذابیت و تظاهر حرکت میکند. در نهایت، لوینسن ظاهراً از پر کردن پرده با خشونت مکانیکی لذت میبرد. عاملی که به طرزی مخرب نامتعارف است، توازن فیلمنامه است که در صحنههای اولیه، ̎لیلند̎ را غریبهای نشان میدهد که با ورود به دنیای غریب کارخانه، در برابر ساکنان غریب آن گیج میشود، و کاری میکند که ضد قهرمان شخصیت محوری شود. اداهای آشنای ویلیامز، ̎لسلی̎ را شخصیت متمایزی نمیکند و نظامیگری کاریکاتوری گامبن اصیل یا جالب نیست. فیلم قطعاً از لحاظ طراحی (کار فردینادو اسکارفیوتی) چشمگیر و برجسته است و هر کاری میکند تا اسباببازیهای شیطانیاش، کاریکاتورهای سیاه و سبعانه خشومن شوند و با این حال نوعی هراس غریب با دیدگاه معصومانهٔ ̎لسلی̎ و ̎کنت̎ توأم است. و کارخانهٔ شاد آرمانی که در آغاز دیده میشود، با کارگران آوازخوان و ناهارخوری وسیعش، چیزی بیش از جائی در یک خط تولید ̎متروپولیس̎ گونه ارائه نمیدهد. فیلمی که بیتردید برای کودکان ساخته شده ولی رگهها و لایههای بزرگسالانه دارد و با این همه میتوانست به مراتب بامزهتر و مفرحتر از شکل کنونیاش باشد.
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : فاکس قرن بیستم
کارگردان : باری لوینسن
فیلمنامهنویس : والری کرتین و لوینسن
فیلمبردار : آدام گرین برگ
آهنگساز(موسیقی متن) : هانس زیمر و ترور هورن
هنرپیشگان : رابین ویلیامز، مایکل گامبن، جون کیوساک، رابین رایت، ل.ل. کول جی، دانلد اوکانر، جک واردن
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۱ دقیقه
ـ ̎کنت زیوو̎، صاحب میلیونر کارخانجات اسباببازی فروشی ـ که حرفهاش را بر خلاف میل پدر نظامیاش انتخاب کرده ـ پی میبرد مرگش قریبالوقوع است و حس میکند پسرش، ̎لسلی̎ (ویلیامز) هنوز آنقدر تجربه ندارد تا جایگزینش شود و بنابراین از برادرش، ̎لیلند̎ (گامبن) ـ ژنرالی سرخورده ـ میخواهد تا فعلاً به جای ̎لسلی̎ کارها را بچرخاند. پس از مرگ ̎کنت̎، ̎لیلند̎، ̎لسلی̎ را مجاب میکند تا یک خط تولید اسباببازیهای جنگی به راه بیندازند. ̎لیلند با انتخاب پسرش ̎پاتریک̎ (کول جی) به سمت رئیس حراست کارخانه، ̎لسلی̎ و خواهرش، ̎ آلساسیا ̎ (کیوساک)، را بیش از پیش به حاشیه میراند. ̎لیلند̎ که دیوانهتر شده، برنامهٔ ساخت سلاحهای ̎اسباببازیوار̎ را پیاده میکند. کاخ سفید چندان اعتنایی به خطرناک بودن نقشههای او نمیکند. ̎پاتریک̎ وقتی میفهمد ̎لیلند̎ مسبب مرگ مادرش در ویتنام بوده، به جبههٔ ̎لسلی̎ میپیوندد. ̎لیلند̎ که حالا عقلش را کاملاً از دست داده، اسباببازیهای را علیه آنان به کار میگیرد. ̎لسلی̎ با استفاده از اسباببازیهای بیخطر موفق میشود به مرکز کنترل ̎لیلند̎ نفوذ و او را خلع سلاح کند. سلاحی مخفی به شکل یک هیولای دریائی به طرف ̎ آلساسیا ̎ شلیک میکند و در اینجا معلوم میشود که او در واقع یک آدم ماشینی است که برای همراهی با ̎لسلی̎ ساخته شده بوده است. هیولا سپس، ̎لیلند̎ را مجروح میکند. ̎لسلی̎ با ̎ آلساسیا ̎ی تعمیر شده و نامزدش، ̎ گوئن̎ (رایت) در نهایت کنترل کارخانه را در دست میگیرند.
ـ مکانیسمهای درونی اسباببازیها به طور جدی مخدوشاند و فیلمی را به بار میآورند که بین جذابیت و تظاهر حرکت میکند. در نهایت، لوینسن ظاهراً از پر کردن پرده با خشونت مکانیکی لذت میبرد. عاملی که به طرزی مخرب نامتعارف است، توازن فیلمنامه است که در صحنههای اولیه، ̎لیلند̎ را غریبهای نشان میدهد که با ورود به دنیای غریب کارخانه، در برابر ساکنان غریب آن گیج میشود، و کاری میکند که ضد قهرمان شخصیت محوری شود. اداهای آشنای ویلیامز، ̎لسلی̎ را شخصیت متمایزی نمیکند و نظامیگری کاریکاتوری گامبن اصیل یا جالب نیست. فیلم قطعاً از لحاظ طراحی (کار فردینادو اسکارفیوتی) چشمگیر و برجسته است و هر کاری میکند تا اسباببازیهای شیطانیاش، کاریکاتورهای سیاه و سبعانه خشومن شوند و با این حال نوعی هراس غریب با دیدگاه معصومانهٔ ̎لسلی̎ و ̎کنت̎ توأم است. و کارخانهٔ شاد آرمانی که در آغاز دیده میشود، با کارگران آوازخوان و ناهارخوری وسیعش، چیزی بیش از جائی در یک خط تولید ̎متروپولیس̎ گونه ارائه نمیدهد. فیلمی که بیتردید برای کودکان ساخته شده ولی رگهها و لایههای بزرگسالانه دارد و با این همه میتوانست به مراتب بامزهتر و مفرحتر از شکل کنونیاش باشد.
همچنین مشاهده کنید