پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

افکار عمومی و مطبوعات


افکار عمومی و مطبوعات
مطبوعات در تاریخ سیاسی معاصر ایران نوعاً نقش محوری در افکار عمومی داشته است و این نقش پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پیدایی مطبوعاتی با درون مایه های دینی، انقلابی و مردمی به فلسفه وجودی خود، حرکتی رو به جلو داشته و دارد. در این حرکت رو به جلو، بزرگترین عاملی که می تواند آهنگ این حرکت را کند و یا بعضاً متوقف نماید ورود غیرمتخصصان، ناآشنایان و یا کم آشنایان به علوم انسانی در حوزه مطبوعات می باشد.
هانتینگتون مؤثرترین راه برای فشار و نفوذ بر حکومت های مردمی را «بازی با افکار عمومی» و «ایجاد ابهام در مسائل جامعه در بین مردم» می داند و به نوعی برای افکار عمومی، شأنیت ابزاری قائل است. شأنیتی که می تواند در حوزه صدق و کذب نقش ایفا نماید. حوزه ای که موضوع آن غالباً سیاسی و یا شبه سیاسی (Para-Political) می باشد.
افکار عمومی هم علت موجده، و هم علت مبقیه حکومت های مردم سالار است. از این رو بدیهی است که افکار عمومی در نظر حکومت های مردم سالار موضوعی اصلی تلقی شود تا آنجا که حتی حکومت های دیکتاتوری و خودکامه نیز سعی دارند افکار عمومی را با خود همراه کنند. تا اینجای مسئله، در اهمیت و ضرورت همراه نمودن افکار عمومی بحث و چالشی نیست، بلکه مسئله اصلی در چگونگی برخورد با افکار عمومی و چگونه همراه نمودن آن می باشد.
نگاه اسلام به افکار عمومی، نگاهی انسانی، کریمانه و متعالی است و به همین جهت است که نوع برخورد بزرگان دینی و انقلابی به افکار عمومی برخوردی باورمندانه، اعتقادی و صادقانه می باشد. با این نگاه، کارکرد افکار عمومی می تواند «حرکت به سوی تعالی»، «ایجاد ثبات و آرامش در جامعه»، «اعمال قوانین»، «پذیرش حق و عدل» و «نفی ظلم و باطل» باشد.
با این توصیف می توان با افکار عمومی دو گونه برخورد کرد: ۱ـ اعتقاد و باور به مردم ۲ـ برخورد ابزاری، که مبنای هر یک از دو نوع برخورد، مبانی، آموزه ها و باورهای اعتقادی به این مقوله انسانی می باشد.
فلسفه وجودی مطبوعات، ورود در عرصه افکار عمومی و تأثیرگذاری بر آن می باشد و به نوعی می توان گفت که مطبوعات از دروازه های ورود به افکار عمومی است. افکار عمومی و مطبوعات چون با انسان و ذهن و فکر و اندیشه انسان ارتباط دارد، در حوزه علوم انسانی تعریف می شود. از این رو اربابان جراید قبل از هر چیز می بایست با علوم انسانی آشنا و بلکه بر این حوزه اشراف داشته باشند. این ضرورت حتی درباره مطبوعات و جراید حوزه های تخصصی غیر علوم انسانی هم تسری می یابد.
مطبوعات در تاریخ سیاسی معاصر ایران نوعاً نقش محوری در افکار عمومی داشته است و این نقش پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پیدایی مطبوعاتی با درون مایه های دینی، انقلابی و مردمی به فلسفه وجودی خود، حرکتی رو به جلو داشته و دارد. در این حرکت رو به جلو، بزرگترین عاملی که می تواند آهنگ این حرکت را کند و یا بعضاً متوقف نماید ورود غیرمتخصصان، ناآشنایان و یا کم آشنایان به علوم انسانی در حوزه مطبوعات می باشد.
به تعبیر دیگر، حوزه مطبوعات از نبودن مکانیزمی کارآمد که شرایط و رعایت حداقل های لازم علمی- تخصصی برای ورود به این حوزه را مشخص کند، رنج می برد. برای خلاصی از این رنج از یکسو بر اربابان جراید و از سوی دیگر بر متولیان امر مطبوعات فرض است که در تعیین و ایجاد این مکانیزم تدبیری اندیشه کنند.
از آنجایی که مطبوعات هم دروازه ورود به افکار عمومی و هم پایانه خروج ذهنیت ها و افکار و اندیشه های آن می باشد می تواند به نوعی شکل دهنده افکار عمومی یک جامعه باشد و پرواضح است که هر جامعه ای مقتضیات فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاص خود را داراست. مطبوعات در هر جامعه براساس مقتضیات آن جامعه تعریف می شود از این رو در جامعه ما مطبوعات می تواند در بسیاری از موارد رویکردی متفاوت از دیگر جوامع داشته باشد و به نظر می رسد رویکردهای زیر می تواند آهنگ رشد و تعالی و حرکت رو به جلو مطبوعات در جامعه ما را تندتر نماید:
۱) در حوزه اندیشه، در عین حفظ آموزه ها و باورهای دینی و مذهبی و تفکر ولایی، در تبیین و نقد اندیشه های مختلف حرکت نموده و قائل به تضارب آرا و اندیشه ها بر مدار منطق و تعقل باشد.
۲) در حوزه فرهنگی، اساس را بر فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) و فرهنگ ملی گذاشته و معتقد به تعامل و تعاطی منطقی با دیگر فرهنگ های ملل مختلف بوده و سعی در هماهنگی خرده فرهنگها با کلان فرهنگ اسلام داشته باشد.
۳) در حوزه سیاسی، مروج اسلام سیاسی حاضر در تمامی حوزه های مختلف اجتماعی که حضوری تأثیرگذار داشته باشد بوده و با پرهیز جدی از فروافتادن به دایره های تنگ و محدود الیناسیون جناحی، بنا را بر استقلال در اعلام مواضع و حرکت های سیاسی بگذارد. در این صورت بدیهی است که نمی تواند در این مسیر، دخالت ها و اعمال نظرات جناح های سیاسی را برتابد.
۴) در حوزه سیاست خارجی و بین المللی، اساس حرکت را بر محور سه اصل حکیمانه «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» گذاشته که از سوی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب ترسیم شده و در چارچوب قاعده قرآنی «نفی سبیل» معنا و مفهوم می یابد.
۵) در حوزه اقتصادی و اجتماعی، اساس را به عدالتخواهی و مطالبه عدالت در همه ساحت های اجتماعی گذاشته و با پرهیز از خوش بینی های مصلحت گرایانه غیرمنطقی و همچنین پرهیز از سیاه نمایی ها، واقع بینانه در نقد عملکردها قدم برداشته و سعی نماید در قالب آینه ای روشن، انعکاس دهنده مطالبات به حق و منطقی اقتصادی - اجتماعی آحاد مردم باشد.
مطبوعات واقع بین و تأثیرگذار در جامعه ما مطبوعاتی است که چارچوب مبنایی حرکت خویش را شرع منور اسلام، حریم مقدس ولایت، قانون اساسی و حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دانسته و در خارج از این چارچوب، هیچ خط قرمزی برای خود ترسیم ننموده و اصولاً با مصلحت اندیشی های غیرمنطقی و برخوردهای محافظه کارانه و نومحافظه کارانه! موافقت نداشته و در روند حرکت خویش، قائل به مشی لیبرالیستی و رهایی از قیود و باورها در حوزه های مختلف نبوده، همانگونه که اعتقادی به افراطی گری و رادیکالیسم ندارد.
مطبوعات در جامعه ما فراز و فرودهایی داشته و دارد که علی رغم همه این فراز و فرودها، به حکم انصاف باید اذعان داشت که ورود در عرصه مطبوعات، انگیزه ای درونی، دغدغه ای متعهدانه و همتی والا می خواهد که غالباً اربابان جراید و مطبوعات جامعه ما با این اوصاف ارزشمند پا به میدان گذاشته اند که باید به همه آنها دست مریزاد گفت.
علی زارعی نجفدری
منبع : ایران دیپلماسی


همچنین مشاهده کنید