سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


جاده های تاریک


جاده های تاریک
چراغهای قرمز
کارگردان: سدریک کان. تهیه‌کننده: پاتریک گودو. فیلمنامه‌نویسان: لاورسن فریرا باربوسا، سدریک کان، ژیل مارشال. بر اساس رمانی از: ژرژ سیمنون. مدیر فیلم‌برداری: پاتریک بلوسیه. موسیقی: کلود دوبوسی، آروو پارت. تدوین: یان دده. بازیگران: ژان پی‌یر داروسین (آنتوان). کارول بوکه (هلن). ونسان دنیار (مفت سوار)
محصول فرانسه ۲۰۰۴ . ۱۰۵ دقیقه . درجه: R

خلاصه داستان:
تعطیلات آخر هفتهٔ تابستانی در پاریس. آنتوان (ژان‌پی‌یر داروسن) و هلن (کارول بوکه) برای بازگرداندن فرزندانشان از اردوگاه تابستانی به راه می‌افتند و به هزاران توریستی که در بزرگراهها به سوی جنوب فرانسه می‌روند؛ می‌پیوندند. ابتدای کار و درحالی‌که هردو سر حال هستند؛ در هنگام رانندگی دربارهٔ روابط سطحی‌شده‌شان به هم می‌پرند. آنتوان خسته از بزرگراه و بیشتر به دلیل رنج دادن هلن به جاده‌ای فرعی منحرف می‌شود. و بعد هنگام توقف دوباره، برای مشروب خوردن او را در اتومبیل تنها می‌گذارد. او هشدارهای هلن مبنی بر اینکه او هنگام بازگشت دیگر آنجا نخواهد بود را نادیده می‌گیرد و کلید را با خود می‌برد. آنتوان هنگامی که بازمی‌گردد و متوجه می‌شود که هلن رفته است؛ وحشت می‌کند. گمان می‌کند او با قطار رفته است؛ پس دیوانه‌وار به سوی ایستگاه بعدی می‌راند ولی آخرین قطار را هم در ایستگاه از دست می‌دهد. در فضایی هراس‌آور به راه می‌افتد و غریبهٔ مفت‌سواری را نیز سوار می‌کند. درحالی‌که نمی‌داند ممکن است او هم‌اکنون با همسر تازه مفقود شده‌اش برخورد کرده باشد...
چراغهای قرمز، حاوی مقادیر بسیاری سواری است. ولی نه شبیه آن سفرهایی که شما به همراه دوستانتان و مجموعه کاستهایشان می‌روید. این فیلم به هیچ‌وجه کسالت‌بار نیست بلکه نگاهی مسحورکننده به روابط زناشویی دارد و هم‌چنین حقیقتاً وحشتناک است. یک زوج پاریسی در دههٔ چهل عمرشان رهسپار سفری طولانی برای بازگرداندن فرزندانشان از اردوگاهی در جنوب فرانسه می‌شوند. هلن (کارول بوکه) یک وکیل موفق و محبوب است و موقعیت تعیین‌کننده‌ای در شرکتش دارد. آنتوان (ژان‌پی‌یر داروسن) برای یک شرکت بیمه کار می‌کند و این سفر مسلماً معانی مختلفی برای او دارد. در اوایل متوجه می‌شویم که او از تنش در روابطشان ناراضی است. او منتظر همسرش می‌ماند؛ چون عدهٔ زیادی با او کار دارند ولی خودش بدون اینکه حتی کسی متوجه هم شود؛ محل کارش را ترک کرده است. بنابراین قبل از آنکه آنتوان پشت فرمان بنشیند؛ تنش بین آن دو وجود دارد. هرچه بی‌باک‌تر می‌راند نگرانی هلن بیشتر ابراز می‌شود. و متوجه می‌شویم که کوشش آنتوان برای ثابت کردن تسلطش به همان اندازه نافرجام می‌ماند.توقفهای مداوم در مشروب‌فروشیها و مست کردنش نیز از دیگر قدمهای آنتوان در برنامهٔ ابلهانه‌اش است. سرانجام هلن خسته می‌شود و او را ترک می‌کند تا با قطار به دنبال بچه‌ها برود. آنتوان به دنبال او می‌گردد و آخر ناامید می‌شود. و تصمیم می‌گیرد کاری را که شروع کرده به پایان برساند؛ به دنبال مشروب‌فروشی دیگری می‌گردد، سر صحبت را با مردی جوان به امید مسائل مردانه باز می‌کند و برنامه‌اش را به پایان می‌رساند . در راه بدترین مفت‌سوار ممکن را با هیکلی تنومند («ونسان دنیار» دقیقاً شبیه بن افلک در به تعقیب اِمی) سوار می‌کند و به سوی حادثه‌ای ناگوار و جست‌وجوی دیوانه‌وار برای گم شدن ناگهانی هلن پیش می‌رود. چراغهای قرمز بسیار گیرا است و دلیل آن خلاصه کردن سالهای چالش‌برانگیز مردانه در یک ساعت و چهل و پنج دقیقه است. کارگردان و نویسنده «سدریک کان» نشان می‌دهد، تصور مرد بودن چقدر مضحک است. یا به عبارت بهتر تعریف صحیحش را ارائه می‌دهد. آنتوان معتقد است که مفت‌سوار جوان، تجسم آن تعریف است. ولی جست‌وجو برای یافتن هلن صحیح‌تر است گرچه او داغان‌تر از آن است که این را درک کند. و درحالی‌که قیمت سرحال آمدنش بسیار زیاد است. «کان» کاری بیشتر از پاسخ دادن به یک سؤال قدیمی می‌کند. او دل نگرانی را به‌طور قانع‌کننده‌ای بهتر از بسیاری جشنهای ترسناک پرهزینه و مضحک بنا می‌کند و مانع از بین رفتن فشار روحی فزاینده از سفری طولانی با اتومبیل می‌شود. علافیهای بی‌پایان در بزرگراه، میل کشندهٔ رسیدن به مقصد و اوضاع کسالت‌بار پایان‌ناپذیر، به وسیلهٔ نگهداشتن کنش در درون اتومبیل. کان تأکید می‌کند که چگونه یکی از نمادهای آزادی می‌تواند به یک زندان روی چرخ تبدیل شود و با شتاب ما را به مکانی که از آن هراس داریم، براند. و با ادامه دادن رانندگی در درون آن جاده‌های تاریک شما بیش از پیش آگاه می‌شوید که چیزی اشتباه است. کان مثل یک کارگردان غیر مؤلف که معمولاً با درآمیختن مضامین و شیوه‌های مختلف کار می‌کنند؛ جواب تردستی‌اش را می‌گیرد و شما بسیار بیشتر از کمی ترس سطحی و یا حکایات بی‌در و پیکر از نزاعهای خانوادگی را در فیلم درک می‌کنید. شور و شوق هوشمندانه و روان‌شناختی آن هم درست در زمان جشنهای هالووین.

ترجمه: ناصر رفیع
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید