چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مرد اخلاق در عرصه علم و سیاست


مرد اخلاق در عرصه علم و سیاست
● یادی از غلامحسین صدیقی وزیر کشور مصدق در آستانه سالگرد درگذشت او
از مهمترین عواملی که در طول تاریخ اعتبار، پایداری و صلابت به ملت های صاحب فرهنگ جهان بخشیده، وجود و بهره مندی از چهره های فرزانه یی است که چه در قید حیات و چه پس از رحلت شان تاثیری عمیق و فناناپذیر در جامعه خود گذارده اند.
بزرگداشت از این مردان بزرگ، مردان تاریخ و سیاست و فرهنگ آفرینان در اصل بزرگداشت تاریخ و فرهنگ یک ملت است. این چهره ها روح و جان ملت ها هستند. دکتر غلامحسین صدیقی یکی از رجال سیاسی و یکی از همان فرهنگ آفرینان است که هفتم شوال المکرم ۱۳۲۳ هـ ق مطابق با آذرماه ۱۲۸۴ هجری در تهران در بازارچه سرچشمه که اکنون به خیابان سیروس مبدل شده دیده به جهان گشود.
پدرش حسین صدیقی ملقب به اعتضاد دفتر یاسلی نوری مازندرانی بود که ششم فروردین ۱۳۲۲ به رحمت ایزدی پیوست و مادر وی مریم از فرزندان میرزا محمدخان یاسلی نوری بوده است.
وی تحصیلات ابتدایی و قسمتی از تحصیلات متوسطه را در مدرسه اقدسیه به انجام رسانید. چندی بعد در مدرسه آلیانس فرانسه تهران به تحصیل زبان فرانسه مشغول و به اخذ دیپلم نائل شد. بعد به مدرسه دارالفنون رفته و در تاریخ بیست و یکم شهریور ۱۳۰۸ توسط دولت برای اکمال تحصیل به فرانسه فرستاده شد و سرانجام در ۱۳۱۱ به اخذ تصدیق نامه دانشسرا موفق شد. چندی نیز به تحصیل دروس مقدماتی دانشسرای عالی سن کلود در شهر ورسای پرداخت و در آخر سال ۱۳۱۴ موفق به اخذ مدرک دیپلم از دانشسرای عالی شد.
در سال ۱۳۱۵ به اخذ پنج دیپلم عالی از جمله روانشناسی، تاریخ ادیان، روانشناسی کودک و آموزش و پرورش، اخلاق و جامعه شناسی و جمال شناسی در رشته فلسفه نائل شد و به درجه لیسانس رسید و فعالیت خود را برای ارائه رساله دکترا آغاز کرد.
سرانجام در فروردین ماه ۱۳۱۷ به تهران رجعت کرد. استخدام وی با سمت دانشیاری در دانشگاه تهران در فروردین ماه همان سال آغاز شد و تا شهریور ۱۳۱۹ بود که وی در خدمت نظام وظیفه اشتغال داشت و سرانجام در فروردین ماه ۱۳۲۲ بود که به استادی در دانشگاه ارتقا یافت. در بهمن ماه ۱۳۲۳ به عنوان مدیریت کل دبیرخانه دانشگاه تهران برگزیده شد که خود در آبان ۱۳۲۵ از این شغل استعفا داد. البته در شورای دانشگاه به عنوان نماینده دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به فعالیت می پرداخت.
غلامحسین صدیقی به ماموریت های مختلفی در زمینه های علمی و فرهنگی گماشته می شد که از آن جمله کنفرانس موسسه بین المللی تعلیم و تربیت در شهر ژنو، دستور کاری جهت ایجاد موزه مردم شناسی تهران در وین و پاریس در باب امور نژادشناسی، کنفرانس تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) که در بیروت برگزار شد در دستور کار این مرد بزرگ قرار گرفت. او سال های متمادی در سازمان یونسکو عضو بود، نسبت به این سازمان دید مثبتی داشت و تداوم این سازمان را در جهت بهینه سازی اموری چون بی سوادی، صلح طلبی، روحیه همکاری بین المللی و... مناسب می دانست.
مقالاتی نیز از این استاد برجسته در زمینه های پژوهشی مربوط به تاریخ و فرهنگ و ادب این سرزمین به چاپ رسیده که به وضوح حاکی از توان بی شمار علمی، دقت و تسلط آن استاد بر متون و مدارک و اسناد مختلف است.
نوشته های او اغلب مستند بوده و در پایان مقاله به ذکر منابع آن نیز همت گماشته. او در یکی از مقالات ۷۱ صفحه یی خود در ویژه نامه شادروان استاد عبدالعظیم یکی از جالب ترین اطلاعات مربوط به منابع کهن نثر فارسی در زمینه تاریخی، ادبی، دیوانی، دینی و علمی را ارائه می کند. از دیگر مقالات وی می توان به حکیم نسوی، یک قصیده فلسفی فارسی، یک مکتوب از تهران، جرعه فشانی در خاک و ده رساله تبلیغاتی دیگر از صدر مشروطیت اشاره کرد.
در سی آذرماه ۱۳۳۰ بود که تلفنی توسط دکتر مصدق جهت اعطای وزارت پست و تلگراف در کابینه اول به وی شد و صدیقی مدتی به این سمت گماشته شد تا این که در زمان سفر مصدق به دیوان داوری لاهه وی سمت نیابت نخست وزیری ایشان را به عهده گرفت و در مردادماه ۱۳۳۱ به عنوان وزیر کشور در کابینه دوم مصدق برگزیده شد.
پس از سقوط مصدق دو روزی به حال اختفا درآمد تا اینکه به اتفاق مصدق و شایگان خود را به حکومت جدید معرفی کرد و چند روزی در باشگاه افسران سپس در زندان لشکر ۲ زرهی زندانی بود و همزمان با مصدق در دادگاه نظامی او هم محاکمه شد و چندی در زندان بود که او را از کار دانشگاهی اخراج کردند ولی او مجدداً به کار خود بازگشت.
دکتر صدیقی مردی به تمام معنی صدیق و متقی و دانشمند بود و در عین حال وطن دوست. او جلساتی را در سال ۱۳۳۸ در منزل خود ترتیب می دهد که فعالیت های مبارزاتی دوره دوم زندگی دکتر صدیقی در برابر رژیم شاه به شمار می آید.
در تیرماه ۱۳۳۹ بود که او با پشتکار خود و استفاده از یاران قدیمی دولت دکتر مصدق از جمله کاظمی و نریمان توانست جبهه ملی دوم را بنیانگذاری کند. به دنبال تشکیل جبهه ملی دوم در بهمن ماه همین سال به همراه سیزده تن دیگر از اعضای جبهه ملی به تحصن در مجلس سنا (در زمان دولت شریف امامی) و در برابر تقی زاده سناتور به شدت به مبارزه پرداخت و ضمن یادآور شدن متن سخنرانی های تقی زاده در باشگاه مهرگان راجع به رویدادهای روز که پاسخ دندان شکنی به آن بود از موضع خود عقب نشینی نکرد و خواهان حق طلبی و آزادی شد.
سرانجام در آغاز بهمن ماه ۱۳۴۱ جبهه ملی با انتشار اعلامیه یی شدید شاه را مورد حمله قرار داده و مردم را برای اعتراض در پنجم بهمن ماه فرا خواند. رژیم که به شدت احساس نگرانی می کرد به سرعت تمام دستور دستگیری رهبران و فعالان سازمان های جبهه ملی را اعلام کرد و با دستگیری دکتر صدیقی که ۲۲۵ روز به طول انجامید اوضاع کمی آرام شد.
سرانجام در آذرماه ۱۳۵۷ شاه از دکتر صدیقی برای قبول سمت نخست وزیری دعوت به عمل آورد ولی چون شاه با تمامی شروط او موافقت نکرد زیر پیشنهاد وی نرفت و از تشکیل دولت خودداری کرد.
بعد از پیروزی باشکوه انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ در خردادماه ۱۳۵۸ از دکتر صدیقی جهت ریاست جبهه ملی دعوت به عمل آمد که ارزنده ترین خدمتی که وی در این زمان کرد تغییر بعضی از اصول اساسنامه جبهه ملی بود که مهم ترین آن ایجاد «هیات رهبری» جایگزین مقام دبیرکلی بود.
در آخر بهمن ماه همان سال بود که از جبهه ملی چهارم کناره گیری کرد و به این ترتیب بهمن ماه ۵۸ را می توان چهارمین و آخرین مرحله فعالیت های رسمی و علنی سیاسی دکتر صدیقی به شمار آورد.
سرانجام وی روز سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۷۰ دار فانی را وداع گفت و خبر درگذشت وی نه توسط رادیو ایران بلکه توسط تمامی رادیوهای خارجی انتشار یافت.
به گفته مصطفی رحیمی، اکنون آن در بسته شد و این دریغ است. آخرین اختر قدر اول این فلک فرومرده و آخرین حواری آن مسیحای پاک- ولی مبارز و نستوه- روی در نقاب خاک پوشیده است. منتظران و آمدگان را پناهگاه نیست.
منابع و مآخذ:
۱- شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد۲)، تالیف دکتر باقر عاقلی، نشر گفتار- علم، ۱۳۸۰
۲- دولت های ایران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۷۸
۳- یادنامه استاد دکتر غلامحسین صدیقی، تالیف دکتر پرویز ورجاوند، انتشارات چاپخش، ۱۳۷۲
۴- مقالات موجود در این باب
مریم پسران قادر
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید