سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خلاصه ای از زندگی بزرگ مرد تاریخ


خلاصه ای از زندگی بزرگ مرد تاریخ
● تولد در كعبه
علامه ابن صباغ مالكی گوید: علی علیه السلام در مكه مشرفه در داخل بیت الحرام (كعبه) در روز جمعه، سیزدهم ماه خدا یعنی ماه رجب سال سی‏ام عام الفیل به دنیا آمد. و پیش از او هیچكس در كعبه متولد نشد، و این فضیلتی است كه خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار كرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. ( الفصول المهمهٔ، ص ۳۰)
● كیفیت ولادت علی (ع)
كیفیت ولادت حضرت علی همانند اوصاف و شمائلش بی نظیر بوده، و در تاریخ بشریت كسی همانند او دیده نشده است!
"فاطمه بنت اسد" ـ مادر گرامی امام علی ‌ـ در حالی كه مانند سایر مردم، خانه‏ كعبه را طواف می‏نمود درد زایمان وی را فرا گرفت و در میان زائران خانه خدا در حالی كه به شدت متاثر بود مناجاتی با صاحب كعبه كرد و گفت:
پروردگارا! من به تو و به تمام پیامبران و سفیران آسمانی و كتاب‏های آنان ایمان دارم، تو می‏دانی كه من به " خلیل الله" ـ حضرت ابراهیم ـ ایمان داشته، و آئینش را با جان و دل می‏پذیرم، تو را به بنیانگذار بیت، و عظمت كعبه، و به احترام این مولود عزیزی كه در شكم دارم، و او پیوسته با من انس گرفته و تكلم می‏نماید، این ولادت را برایم آسان گردان.
دعای فاطمه مستجاب شد. ناگاه تماشاگران مشاهده كردند كه خانه خدا از سوی جنوب شرقی (باب مستجار) باز شد، و فاطمه وارد كعبه گشت، و دیوار باز شده آن بهم پیوست، و تا سه روز در شریفترین مكان گیتی مهمان خدا شد، و نوزاد خود را به كمك ماموران الهی و حوریان بهشتی به دنیا آورد. مردم تماشاگر، این قضیه شگفت انگیز را دهان به دهان به گوش مردم مكه رساندند، و جمعیت انبوهی دور كعبه گرد آمده و منتظر نتیجه آن بودند، و حتی متصدیان و كلید داران كعبه هر چه تلاش كردند، نتوانستند در كعبه را باز كنند، و لذا جمعیت فراوانی از رفتن به خانه و كار و كسب خود بازمانده، و با شوق و ولع شدید می‏خواستند با میهمان كعبه دیدار كنند.
سه روز از این جریان تاریخی گذشت ولی هنوز خبری از آن به دست نیامد، روز چهارم ناگاه دیوار كعبه از همان مكانی كه قبلاً باز شده بود، دوباره باز شد، و در حالی كه چشمان مردم خیره شده بود "فاطمه بنت اسد" ـ مادر گرامی امیر المؤمنین ـ با حالتی شادان و خوشحال از كعبه خارج گشت. مردم تماشاگر دیدند فاطمه مولودی را به بغل گرفته كه نور در چهره‏اش متجلی است، آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:
ای مردم! خداوند از میان زنان مخلوقاتش مرا برگزید، و مرا بر زنان ممتاز گذشته برتری داد، اگر"آسیه" به طور مخفی خدا را پرستش كرد... و اگر"مریم" در هنگام زایمانش از درخت‏ خشكیده رطب چید، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالمیان در گذشته مقدم داشت، زیرا من فرزندم را در خانه ‏خدا به دنیا آوردم!! و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از میوه‏های بهشتی و طعام مخصوص الهی پذیرایی می‏گشتم!! و هنگام خروجم از كعبه خطاب رسید: ? ای فاطمه! نام مولود كعبه را "علی" بگذار،و من"علی اعلی" هستم، من فرزندت را از قدرتم آفریدم، او در بالای این كعبه اذان می‏گوید، و بت‏ها را از آنجا پاك می‏كند، او پیشوای این امت ‏بعد از حبیب من‏?محمد صلی الله علیه و آله‏?است، خوشا به حال كسی كه او را دوست داشته و یاری‏اش نماید، وای بر كسی كه وی را نافرمانی نموده و حقش را تباه سازد... ( الخرائج و الجرائح، ج ۱ ،ص ۱۷۱ ـ مدینهٔ المعاجز، ص ۵ ـ بحار الانوار، ج ۳۵ ، ص ۱۸، ح ۱۴ و ص ۳۶ ح ۳۷ ـ الغدیر، ج ۶ ، ص ۲۲)
لازم به توضیح است كه جریان ولادت امیر المؤمنین در داخل كعبه را، مرحوم علامه امینی از دهها كتاب معتبر اهل سنت نقل نموده كه به بخشی از آنها اشاره می‏گردد: مروج الذهب، مسعودی، ج ۲ ، ص ۲ـ تذكرهٔ الخواص الامه، ابن جوزی، ص ۷ ـ الفصول المهمهٔ، ص ۱۴ ـ سیره حلبی، ج ۱ ص ۱۵۰ ـ شرح الشفا، ج ۱، ص ۱۵۱ ـ مطالب السؤل، ص ۱۱ـ نزههٔ المجالس، ج ۲ ، ص ۲۰۴)
● مولود كعبه بعد از ولادت
"فاطمه بنت اسد" چون ازكعبه با فرزند عزیزش خارج گشت، نخست پدرش حضرت ابوطالب از آنان استقبال نموده، و میوه دلش را در آغوش گرفت، مولود كعبه در همان لحظات آغاز زندگی‏اش خطاب به پدر ارجمندش گفت: "السلام علیك یا ابتاه و رحمهٔ الله و بركاته"، و ابوطالب نیز جواب سلام علی را داده و او را مورد نوازش قرار داد.
سپس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارد خانه ابوطالب شد، و علی را در آغوش كشید، و چون چشمان علی به چهره مبارك رسول خدا افتاد، به حركت آمده و تبسم كرد، و با چهره‏ای خندان گفت: "السلام علیك یا رسول الله و رحمهٔ الله و بركاته"، و آنگاه به دستور رسول اكرم صلی الله علیه و آله شروع به خواندن كتابهای آسمانی كرد، و از صحف آدم و نوح و ابراهیم آغاز نمود و آیاتی را از زبور و تورات و انجیل قرائت كرد، و در پایان از اول سوره "مؤمنون" تا آیه دهم را با آهنگ زیبا تلاوت فرمود، و بدین طریق عظمت‏خود را به جهان انسانیت نشان داد، و رسول اكرم صلی الله علیه و آله را خوشحال و خشنود ساخت (بحار الانوار، ج ۳۵ ، ص ۲۲ و ۳۷ ـ منتهی الآمال، ص ۱۴۲ ـ شجره طوبی، ص ۲۱۹)
تا جایی كه پیامبر خدا(ص) در مورد علی علیه السلام فرمودند: " لقد ولد لنا اللیلهٔ مولود یفتح الله علینا به ابوابا كثیرهٔ من النعمهٔ و الرحمهٔ" یعنی همانا خداوند متعال برای ما در این ایام فرزندی عطا فرمودند كه در سایه او درهای زیادی از نعمت و رحمت الهی به روی ما گشوده می‏گردد. (شرح ابن ابی الحدید ج ۴ ص ۱۵ )
● دوران كودكی علی (ع)
امیر المؤمنین علی علیه السلام تا سن سه سالگی در خانه خویش و در كنار پدر و مادر خود زندگی می‏كرد، و بسیار مورد تكریم و احترام آنان بود، زیرا علی علیه السلام علاوه از نظر فرزندی كه محبوب والدین خویشتن بوده است، كمالات و غرایب آن حضرت، از قبیل سخن گفتن در شكم مادر، باز شدن دیوار كعبه به احترام وی، سلام به پدر و مادر و تمام انبیاء الهی به ویژه به رسول خدا، تلاوت قرآن و سایر كتاب‏های آسمانی در حضور رسول گرامی اسلام هنگام تولد، همه و همه موقعیت امیر المؤمنین علیه السلام را در میان مردم به ویژه خانواده‏اش دو چندان كرده بود، لذا پدر بزرگوارش در میهمانی تولد "مولود كعبه" همه مردم مكه را به ولیمه او دعوت نمود، و تعداد زیادی شتر و گاو و گوسفند عقیقه كرد...
علی علیه السلام از نظر تربیت‏ خانوادگی فوق العاده بالا و چشمگیر بود، و نیازی به مراقبت افراد عادی نداشت هر چند پدر او رئیس قبائل مكه و متصدی اموركعبه بود و در میان مردم موقعیت ‏بی نظیری داشت و روی همین ویژگیها بود كه پدر او پس از بعثت رسول خدا قویترین حامی و یاور رسول الله(ص) در برابر دشمنان و بد اندیشان به حساب می‏آمد...
و مادرش"فاطمه" نیز از زنان پاكدامن و اسوه حقیقت و ایمان به شمار می‏آمد، و نخستین زنی است از زنان عالم كه پس از"خدیجه كبری" به رسول خدا ایمان آورد.
آری امیر المؤمنین هر چند در دوران كودكی بسر می‏برد، ولی از نظر كمالات انسانی و سجایای اخلاقی و عصمت و سایر فضائل لازم، هیچگونه كمبودی نداشت، ولی هر چه هست آن حضرت نیاز به كمالات بیشتری داشت، و باید از سر چشمه "وحی" تربیت و تعلیم او تضمین می‏گردید، و جز آغوش پیامبر، و آن مربی دلسوز و واسطه بین خدا و خلقش، كسی دیگری هر چند ابو طالب و فاطمه بنت اسد(دو گوهر گرانبها) هم باشند نمی‏توانند كمالی بر كمالات علی علیه السلام بیفزایند.
● علی تربیت یافته خدا و رسول
به اعتقاد شیعه و پیروان مكتب بحق ولایت، علی امیر المؤمنین و یازده فرزند گرامیش به ترتیب جانشین بلا فصل رسول خدا(ص) و خلیفه الهی در عالم خلقت می‏باشند، و موظفند علاوه بر حفظ دین و سایر وظایف مهم دیگر، رهبری و تربیت صحیح توده‏های مردم را بر عهده گیرند، بنا بر این تربیت‏خود آنان باید از طریق خدا و منبع وحی صورت گیرد، و با آداب الهی و تربیت پیامبر بزرگ اسلام(ص) متخلق و مؤدب گردند. در این زمینه روایت شده كه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: من تربیت یافته خدا، و علی تربیت یافته من است. (مكارم الاخلاق، ص ۱۷ )
یعنی رسول خدا بطور مستقیم با آداب الهی تربیت می‏گردد، و امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز با همان آداب خداوندی، منتهی از طریق پیامبر عزیز اسلام تربیت می‏شود.
در حدیث دیگری می خوانیم كه امام علی(ع) می فرمایند: همانا رسول خدا با آداب الهی مؤدب گردیده، و او نیز مرا با همان روش تربیت نموده، و من هم وظیفه دارم مؤمنین و پیروان خویش را به همان كیفیت پرورش داده، و ارزش‏های واقعی را ترویج نمایم. (تحف العقول، ص ۱۱۴ ـ بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۴۱۴ )
بدین بیان تربیت و ادب مولای متقیان از طریق منبع وحی و رسالت پیامبر خدا(ص) صورت گرفته است. از اینرو علی(ع) تجسم ادب الهی و رسول او می‏باشد، و سعی دارد دیگران را نیز با همان ارزش‏ها رهبری فرماید.● علی به خانه پیامبر منتقل می‏گردد
چون علی علیه السلام متولد گردید، و پیامبر خدا خود را به وی رسانید، آن حضرت خطاب به مادر علی علیه السلام فرمودند: گهواره علی را در كنار رختخواب من قرار دهید، و پیامبر گرامی شخصا بیشتر امور تربیتی علی علیه السلام را بر عهده گرفت، هنگام نیاز، آن فرزند كعبه را شستشوی می‏داد، و در شیر خوردنش كمك می‏كرد، و برای اینكه آن طفل را بخواباند گهواره‏اش را حركت می‏داد، و با آهنگ دلنواز برای وی می‏خواند، و گاهی به سینه‏اش می‏گرفت و می‏فرمود! این كودك برادر من است، او را به یاوری و ولایت و پناه و پناهندگی برگزیده‏ام او امید و پشتوانه من است، این فرزند عزیز و نوزاد گرامی جانشین و وصی من و شوهر دخترم و امین وصایایم و خلیفه‏ام بعد از من خواهد بود.
رسول خدا هرگز وی را از خود دور نمی‏گذاشت، و هر كجا می‏رفت علی علیه السلام را با خود می‏برد، و حتی هنگام رفتن به كوهها و دشت و دره‏ها پیوسته مولود كعبه را همراه داشت. (بحار الانوار، ج ۳۵ ، ص ۹ و ۱۰ ـ جلاء العیون، شبر، ج ۱ ، ص ۲۴۳ـ شجره طوبی، ص ۲۱۹ و ۲۲۰)
همچنین نقل شده چون خشكسالی و قحطی عجیبی درجزیرهٔ العرب پدیدار گردید، حضرت ابو طالب با داشتن مسئولیت اجتماعی و عائله‏مندی زیادی در مضیقه مالی قرار گرفت. پیامبر خدا(ص) به عموهای خود، حمزه و عباس فرمودند: بیائید هر كدام یكی از فرزندان ابو طالب را به خانه خود منتقل كنیم تا زحمت ‏بار زندگی را از دوش وی بكاهیم. آنان نیز پذیرفته و به‏ خانه ابو طالب آمدند و در نتیجه حمزه "جعفرطیار" ، و عباس "طالب" را برگزیدند، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز علی را برگزیدند و فرمودند: من كسی را برگزیدم كه خداوند او را برای من در مورد شما برگزیده است. (شرح ابن ابی الحدید، ج ۱ ، ص ۱۵‌‌ )
● منزلت خاص علی(ع) نزد رسول خدا (ص)
۱- ابن عباس می گوید: رسول خدا(ص) درجای نماز خود نشسته و گروهی از مهاجر و انصار نزد ایشان بودند كه جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت: ای محمد، حضرت حق تو را سلام می‏رساند و می فرماید: علی را فراخوان و او را مقابل خود بنشان. جبرئیل علیه السلام به آسمان بالا رفت، پیامبر(ص) علی را فراخواند و مقابل خود نشاند. جبرئیل بار دیگر فرود آمد و طبقی از خرما همراه داشت، آن را میان آن دو نهاد و گفت: بخورید. هر دو خوردند، سپس طشت و ابریقی حاضر ساخت و گفت: ای رسول خدا ـ كه درود خدا بر تو و خاندانت باد ـ خداوند تو را امر می‏كند كه آب بر دست علی بن ابی طالب بریزی. پیامبر(ص) فرمود: گوش به فرمان و مطیع خدایم و آنچه پروردگارم فرموده انجام می‏دهم. ابریق را برگرفت و ایستاده آب بر دست علی بن ابی طالب علیه السلام می‏ریخت . علی علیه السلام عرضه داشت: ای رسول خدا، من سزاوارترم كه آب بر دست شما ریزم، فرمود: ای علی، خداوند مرا بدین كار دستور داده است. آن گاه هر چه آب بر دست علی علیه السلام می‏ریخت قطره‏ای از آن در طشت نمی‏چكید. علی علیه السلام عرضه داشت: ای رسول خدا، نمی‏بینم كه چیزی از آب در طشت بریزد؟! فرمود:ای علی، فرشتگان در گرفتن آبی كه از دست تومی‏چكد با هم مسابقه می‏دهند و با آن چهره خود را می‏شویند و بدان تبرك می‏جویند! ( بحار الانوار، ج ۳۹، ص ۱۲۱)
۲- نقل شده كه پیامبراكرم(ص) داخل خانه فاطمه علیها السلام شد و فرمود: ای فاطمه، امروز پدرت میهمان توست. فاطمه علیها السلام گفت: پدر جان! حسن و حسین از من خوراكی خواسته‏اند و من چیزی نداشتم كه برای خوردن به آنان دهم. سپس پیامبر(ص) داخل شد و در كنار علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام نشست و فاطمه سرگردان مانده بود و نمی‏دانست چه كند!
پیامبر(ص) لختی به آسمان نگریست كه جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت: ای محمد، خدای برتر و والا سلامت می‏رساند و تو را تحیت و گرامیداشتی ویژه می‏فرستد و گوید: به علی و فاطمه و حسن و حسین بگو كه از میوه‏های بهشت چه میل دارند؟ پیامبر(ص) یك یك آنان را صدا زد و فرمود: خداوند دانست كه شما گرسنه‏اید، اینك از میوه‏های بهشت چه میل دارید؟
آنان به خاطر شرم از پیامبر(ص) لب فرو بستند و پاسخی ندادند. حسین علیه السلام گفت: پدرم ای امیر مؤمنان، مادرم ای سرور زنان بهشت و برادرم ای حسن پاك، آیا اجازه می‏دهید كه من از میوه‏های بهشت برگزینم؟ همه گفتند: ای حسین،بگو كه به انتخاب تو خشنودیم. حسین گفت: ای رسول خدا، به جبرئیل بگو ما خرمای تازه میل داریم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خدا این را می‏داند. آن گاه فرمود: ای فاطمه، برخیز و به داخل اتاق برو و آنچه آنجا هست بیاور. فاطمه علیها السلام به داخل رفت، طبقی دید از بلور كه حوله‏ای سبز بر روی آن كشیده شده و در آن خرمای تازه در غیر فصل خود قرار دارد. پیامبر(ص) فرمود: ای فاطمه، این از كجاست؟ گفت: از سوی خدا، كه خداوند هر كه را خواهد بی‏حساب روزی‏می‏دهد.
پیامبر(ص) برخاست و آن را گرفت و نزد همه نهاد. سپس بسم الله گفت و یك دانه خرما برداشت و در دهان حسین نهاد و فرمود: گوارایت باد ای حسین. سپس دانه دیگری برداشت و در دهان حسن نهاد و فرمود: گوارایت باد ای حسن. آن گاه دانه سوم را برداشت و در دهان فاطمه نهاد و فرمود: گوارایت باد ای فاطمه. و دانه چهارم را برداشت و در دهان علی نهاد و فرمود: گوارایت باد ای علی. آن گاه دانه دیگری به علی داد و ‏می فرمود: گوارایت باد ای علی. آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برخاست و دوباره نشست، سپس همگی از آن خرما خوردند، چون دست كشیدند و سیر شدند ظرف خرما به فرمان خدا به آسمان بالا رفت .
فاطمه علیها السلام عرض كرد: پدر جان، امروز كار شگفتی از شما دیدم! فرمود: ای فاطمه خرمای اول را كه در دهان حسین نهادم و گوارا بادش گفتم بدان جهت بود كه شنیدم میكائیل و اسرافیل می‏گفتند: گوارایت باد ای حسین، من هم با آنان موافقت كردم. خرمای دوم را كه در دهان حسن نهادم شنیدم جبرئیل و میكائیل گوارا باد گفتند من هم به موافقت آنها گفتم. خرمای سوم را كه در دهان توـ ای فاطمه ـ نهادم شنیدم كه حور العین با سرور و شادی در حالی كه از بهشت به سوی ما سركشیده بودند گوارا باد می‏گفتند، من نیز به موافقت آنان گفتم. خرمای چهارم را كه در دهان علی نهادم ندایی از سوی خدای سبحان شنیدم كه گوارا باد می‏گفت، من نیز به موافقت او گفتم. سپس چند دانه پی در پی به علی دادم و پیوسته صدای خدای سبحان را می‏شنیدم كه گوارا باد می‏گفت. به همین دلیل برای تجلیل پروردگار عزت برخاستم، و شنیدم كه می‏فرمود: ای محمد، به عزت و جلالم سوگند كه اگر از این لحظه تا روز قیامت به علی دانه خرما می‏دادی من‏هم بلاانقطاع به او گوارا باد می‏گفتم. ( بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۱۰)
● محبوبترین بندگان
او بنده خداست ولی محبوبترین آنهاست. زیرا او بیشترین و خالصانه‏ترین عبادات را در بین امت داشت. گویند اینكه او را ابو تراب نامیده‏اند بدان خاطر است كه او عبادات و نمازهای فراوان انجام می‏داد و پیشانیش همه گاه خاك آلود به علت‏ سجده‏های طولانی و مكررش بود!
"ام ایمن" مرغی را بریان كرده و برای رسول صلی الله علیه و آله آن را هدیه آورد و عرض كرد ای رسول خدا، من خود این مرغ را تهیه كرده و خود آن را پخته‏ام و برای شما آورده‏ام. پیامبر(ص) آن هدیه را قبول كرد و دعا كرد: خداوندا محبوبترین بندگانت را برسان كه در این غذا با من هم سفره شود. در همان لحظه صدای در زدن آمد. "انس" با این آرزو كه خدایا این محبوب از انصار باشد در را باز كرد، دید علی علیه السلام است. عذر آورد كه پیامبر فعلا سرگرم كار است و كسی را نمی‏پذیرد. بار دیگر دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و صدای در بلند شد و انس در را باز كرد و علی بود و همان عذر را ذكر و علی را رد كرد.
بار سوم در زدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ای انس، در را باز كن، تو اول كسی نیستی كه قومت را دوست می‏داری. او از انصار نیست. انس می‏گوید این بار رفتم و علی علیه السلام را آوردم و او با پیامبر صلی الله علیه و آله هم سفره و هم غذا شد . (مستدرك صحیحین، ج ۳، ص ۱۳۱)
● جلوه‏های عبادت علی علیه السلام
ما علی علیه السلام را ندیدیم و از حالات او در عبادت آگاهی نداریم ولی آنها كه تصادفا او را در برخی از حالات عبادتش دیده‏اند نقل‏های حیرت انگیز دارند كه مطالعه آنها در كتب راویان دلها را می‏لرزاند.
"ابو درداء" نمونه‏ای از حال عبادت او را این گونه شرح می‏دهد. سحرگاهان او را در حال قرائت قرآن در نخلستان دیدم كه قرآن می‏خواند و اشك می‏ریخت. و هم او را در اواخر شب دیدم، واله و مبهوت، از خود بیخود شده، كه اشك می‏ریخت و جزع و بیتابی می‏كرد. از شدت بیحالی بر روی زمین افتاد و خاموش شد. به بالای سرش شتافتم و او را چون چوبی خشك بر زمین دیدم. حركتش دادم، دیدم تكان نمی‏خورد. گفتم همه از خدائیم و بازگشت ما به سوی خداست، به خدا قسم علی علیه السلام از دنیا رفت.
گفتم بهتر است آن را به فاطمه علیها السلام خبر دهم، به در خانه‏اش رفتم و در زدم. فاطمه پرسید ?كیستی؟? گفتم ابو درداء خادم درگاه شمایم. ?چه خبر است در این وقت‏شب؟ ?گفتم بانوی من سرت به سلامت‏باشد،علی از دنیا رفته است. پرسید ?او را در چه حالتی یافتی؟? گفتم در حال عبادت. فرمود: ? علی علیه السلام نمرده است. او از خوف‏خدا غش كرده .م (امالی، مجلس ۱۸ )● عبادت ناشی از ایمان
علی علیه السلام خدا را باور داشت. می‏دانست‏ خدا و حساب و معاد حق است. همه چیز برای او عینی شده بود و خدا را در همه جا و همه چیز می‏دید. خود فرمود: هیچ پدیده‏ای را ندیدم جز آنكه خدای را قبل از آن، با آن و پس از آن دیده‏ام. "ما رایت‏شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعده". (قصار نهج البلاغه)
عبادت او سر آمد بود و در این مساله همین بس كه در نماز در سجده ضربه خورد و فرقش شكافت ولی دست از نماز برنداشت و نماز را تمام كرد. پس از ضربه خوردن او را به خانه می‏بردند. نظری به طلوع فجر افكند و فرمود: ای صبح، تو شاهد باش كه تنها در این لحظه و اولین بار است كه علی علیه السلام را دراز كشیده می‏بینی!!. و بدین خاطر است كه امام سجاد علیه السلام می‏فرماید چه كسی می‏تواند چون علی علیه السلام خدا را عبادت كند: و من یقدر علی عبادهٔ جدی علی بن ابیطالب.
او اهل عشق و مناجات عاشقانه بود. چشمانش از شوق دیدار خداگریان بود. و زیبائی و خلوص عبادت را پس از پیامبر تنها در زندگی علی(ع) می‏شد مشاهده كرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در شان ایمانش فرمود: اگر همه آسمانها و زمین را در یك كفه ترازو و ایمان علی علیه السلام را در كفه‏ای دیگر بگذارند كفه ایمان علی بیشتر سنگینی خواهد كرد. (غایهٔ المرام، ص ۵۰۹)
● غرق در عبادت
او در عبات چنان اوج می‏گرفت، كه می‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل می‏شد و برای عده‏ای بسیار از مردم این باور نكردنی است كه در حال نماز تیر از پایش بدر آوردند و او از دردش ننالد و حتی بگوید كه متوجه آن نبودم‏. مگر ممكن است‏ یك انسان از نظر اوج روحی و كمالات نفسانی تا این درجه به پیش رود؟
او در حال وضو گرفتن می‏لرزید و در حال نماز رعشه براندام داشت. در ذكر "لبیك" رنگ از رخساره‏اش می‏پرید. از احساس كوچكی خود در پیشگاه خداوند همه گاه احساس شرم می‏كرد.
او در عبادت و عمل، در مسیر زندگی خدای را چنان شاهد و حاضر می‏دید كه می‏فرمود اگر پرده‏ها را بردارند، چیزی بر یقین من اضافه نخواهد شد. "لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا". و هم می‏فرمود: خدائی را كه با چشم دل نبینم او را عبادت نمی‏كنم و تا حال هم عبادت نكرده‏ام. " لم اعبد ربا لم اره".
و به همین خاطر علی علیه السلام همه جا را محضر خدا می‏كند و دامنه عبادتش را به همه جا می‏كشاند، مسجد، كوچه، خیابان، بازار، میدان جنگ، محیط خانه و همه جا برای او معبد است و بدین سان هیچ لحظه‏ای بر علی نمی‏گذرد جز آنكه آن لحظه در عبادت سپری می‏شود.
● رأفت و مهربانی علی علیه السلام
علی علیه السلام مظهر محبت و عاطفه بود، او رنج میكشید و كار میكرد و سر انجام مزد كار خود را صرف بیچارگان و درماندگان می‏نمود.
وی برای نیازمندان و ستمكشان پناهگاه بزرگی بود. او پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود. در زمان خلافت‏ خود شبها از خانه بیرون میآمد و در تاریكی شب خرما و نان برای مساكین و بیوه زنان می‏برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینكه كسی بشناسد كه این مرد خیر و نوع پرور كیست؟
علی علیه السلام هر كجا یتیمی میدید مانند پدری مهربان دست نوازش بسر او میكشید و برایش خوراك و پوشاك میداد. آنحضرت روزی در كوچه میرفت زنی را دید كه مشك آب بر دوش گرفته و بخانه می‏برد و از سنگینی مشك ناراحت‏بود. علی علیه السلام مشك را از زن گرفت و به منزل وی رسانید و از طرز معیشت زن جویا شد. آن زن بدون اینكه او را بشناسد گفت ‏شوهرم از جانب علی به ماموریت جنگی رفت و بشهادت رسید. و من از روی ناچاری برای تهیه معاش خود و بچه‏هایم بخدمتگزاری مردم پرداختم. علی علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مباركش دیگر گونه شد و شب را با ناراحتی بسر برد چون صبح شد زنبیلی از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان كسی هستم كه در آوردن مشك آب بتو كمك كردم. زن آذوقه را گرفت و از او تشكر نمود و گفت: ‏خدا میان من و علی حكم كند كه فرزندان من یتیم و بی غذا مانده‏اند.
علی علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من برای خدمت تو و كسب ثواب حاضر هستم. من كودكان ترا نگه میدارم و تو نان بپز. آن زن مشغول پختن نان شد و علی علیه السلام هم كودكان یتیم را روی زانوی خود نشانید و در حالیكه اشك از چشمان مباركش فرو میغلطید خرما به دهان آنها میگذاشت و میفرمود: ای بچه‏های من،اگر علی نتوانسته است‏بكار شما برسد او را حلال كنید كه وی تعمدی نداشته است.
چون تنور روشن شد و حرارت آن به صورت مبارك آنجناب رسید پیش خود گفت: ای علی گرمی آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناك باش، اینست‏سزای كسی كه از حال یتیمان و بیوه زنان بی خبر باشد!
در اینموقع زن همسایه وارد شد و حضرت را شناخت و به صاحب خانه گفت وای بر تو این علی است كه تو او را به كار وا داشته‏ای! آن زن پیش علی علیه السلام شتافت و عرض كرد چقدر زن بیشرمی باشم كه چنین گستاخی نموده و امیرالمؤمنین را بكار وا داشته‏ام، از تقصیر من در گذر. علی علیه السلام فرمود: تو را در اینكار تقصیری نیست‏ بلكه وظیفه من است كه باید به كار یتیمان و بیوه زنان رسیدگی كنم. (بحار الانوار، جلد ۴۱ ، ص ۵۲).
علی علیه السلام در حسن سلوك و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود كه حدی بر آن نمی توان تصور نمود. او كریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نیز او را بدارا بودن چنین خصال كریمه میستودند.
●● كلام آخر
شخصیت عظیم و گسترده امیر المؤمنین علی علیه السلام وسیعتر و متنوعتر از این است كه یك فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد شود و توسن اندیشه را به جولان آورد. برای یك فرد، حد اكثری كه میسر است این است كه یك یا چند ناحیه معین و محدود را برای مطالعه و بررسی انتخاب كند و به همان قناعت ورزد.
یكی از صفات این شخصیت عظیم، صفت تأثیر او بر روی انسانها به شكل مثبت‏ یا منفی است و به عبارت دیگر "جاذبه و دافعه" نیرومند اوست كه هنوز هم نقش فعال خود را ایفا می‏نماید و در این كتاب درباره‏اش گفتگو شده است.
شخصیت افراد از نظر عكس العمل سازی در روحها و جانها یكسان نیست. به هر نسبت كه شخصیت حقیرتر است كمتر خاطرها را به خود مشغول می‏دارد و در دلها هیجان و موج ایجاد می‏كند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است ‏خاطره انگیزتر و عكس العمل سازتر است، خواه عكس العمل موافق یا مخالف.
شخصیتهای خاطره انگیز و عكس العمل ساز، زیاد بر سر زبانها می‏افتند، موضوع مشاجره‏ها و مجادله‏ها قرار می‏گیرند، سوژه شعر و نقاشی و هنرهای دیگر واقع می‏شوند، قهرمان داستانها و نوشته‏ها می‏گردند. اینها همه، چیزهایی است كه در مورد علی علیه السلام به حد اعلی وجود دارد و او در این جهت ‏بی‏رقیب و یا بسیار كم رقیب است. گویند محمد بن شهر آشوب مازندرانی ـ كه از اكابر علمای امامیه در قرن هفتم است ـ هنگامی كه كتاب معروف مناقب را تالیف می‏كرد، هزار كتاب به نام "مناقب" كه همه درباره علی علیه السلام نوشته شده بود در كتابخانه خویش داشت. این یك نمونه می‏رساند كه شخصیت والای مولی در طول تاریخ چقدر خاطرها را مشغول می‏داشته است.
امتیاز اساسی علی علیه السلام و سایر مردانی كه از پرتو حق روشن بوده‏اند این است كه علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم كردن اندیشه‏ها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحكام می‏بخشند.
فیلسوفانی مانند سقراط و افلاطون و ارسطو و بوعلی و دكارت نیز قهرمان تسخیر اندیشه‏ها و سرگرم كردن خاطرها هستند. رهبران انقلابهای اجتماعی مخصوصا در دو قرن اخیر، علاوه بر این،نوعی تعصب در پیروان خود به وجود آوردند. مشایخ عرفان پیروان خویش را احیانا آنچنان وارد مرحله "تسلیم" می‏كنند كه اگر پیر مغان اشارت كند سجاده به می رنگین می‏نمایند. اما در هیچ كدام از آنها گرمی و حرارت توام با نرمی و لطافت و صفا و رقتی كه در پیروان علی، تاریخ نشان می‏دهد نمی‏بینیم. اگر صوفیه از دراویش، لشكری جرار و مجاهدانی كار آمد ساختند، با نام علی كردند نه به نام خودشان.
حسن و زیبایی معنوی كه محبت و خلوص ایجاد می‏كند از یك مقوله است، و سیادت و منفعت و مصلحت زندگی كه كالای رهبران اجتماعی، و یا عقل و فلسفه كه كالای فیلسوف است، و یا اثبات سلطه و اقتدار كه كالای عارف است، از مقوله‏های دیگر.معروف است كه یكی از شاگردان بوعلی سینا به استاد می‏گفت اگر تو با این فهم و هوش خارق العاده مدعی نبوت شوی، مردم به تو می‏گروند، و بوعلی سكوت كرد. تا در سفری در فصل زمستان كه با هم بودند، سحرگاه بوعلی از خواب بیدار شد و شاگرد را بیدار كرد و گفت: تشنه‏ام، قدری آب بیاور. شاگرد تعلل كرد و شروع كرد به عذر تراشیدن. هر چه بوعلی اصرار كرد، شاگرد حاضر نشد در آن زمستان سرد بستر گرم را ترك كند. در همین وقت فریاد مؤذن از بالای مأذنه بلند شد كه ‏?الله اكبر،اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله‏? بوعلی فرصت را مناسب دید كه جواب شاگرد را بدهد. گفت: تو كه مدعی بودی اگر من ادعای پیغمبری كنم مردم ایمان خواهند آورد، اكنون ببین فرمان حضوری من به تو كه سالها شاگرد من بوده‏ای و از درس من بهره برده‏ای آنقدر نفوذ ندارد كه لحظه‏ای بستر گرم را ترك كنی و آبی به من بدهی، اما این مرد مؤذن پس از چهار صد سال فرمان پیغمبر را اطاعت كرده، از بستر گرم خارج شده و رفته بر روی این بلندی و به وحدانیت‏ خدا و رسالت او گواهی می‏دهد. ببین تفاوت ره از كجاست تا به كجا!
آری فیلسوفان شاگرد می‏سازند نه پیرو، رهبران اجتماعی پیروان متعصب می‏سازند نه انسانهای مهذب، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم می‏سازند نه مؤمن مجاهد فعال.
در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران. مكتب او، هم مكتب عقل و اندیشه است و هم مكتب ثوره و انقلاب و هم مكتب تسلیم و انضباط و هم مكتب حسن و زیبایی و جذبه و حركت.
علی علیه السلام پیش از آنكه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار كند، خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود. كمالات انسانیت را با هم جمع كرده بود. هم اندیشه‏ای عمیق و دور رس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توام داشت. شب، هنگام عبادت از ما سوی می‏برید و روز در متن اجتماع فعالیت می‏كرد. روزها چشم انسانها مواسات و از خود گذشتگی‏های او را می‏دید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حكیمانه‏اش را می‏شنید، و شب چشم ستارگان اشكهای عابدانه‏اش را می‏دید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانه‏اش را می‏شنید. هم مفتی بود و هم حكیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم كارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالاخره به تمام معنی یك انسان كامل بود با همه زیبایی هایش.
استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، جلد ۱۶ ، صفحه ۲۱۵
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید