جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رویکردی به روش های مطالعه و یادگیری


رویکردی به روش های مطالعه و یادگیری
هر چند مهارت‌های مطالعه از اسامی عام محسوب می‌شود و به مجموعه تکنیک‌ها، فن‌ها و هنرهایی اطلاق می‌شود که مطالعه کننده با توسل به آنها می‌تواند به کسب بازدهی بیشتر از مطالعه خویش بپردازد، اما در این مقاله به عنوان یک اسم خاص به کار برده شده است و به عنوان یک دوره آموزشی است که طی آن آموزش‌های ضروری برای کسب حداکثر بازدهی از مطالعه داده شده می‌شود.‌
در نگاهی گذرا به یادگیری خلاق می‌توان این تعریف را به عمل آورد به این مفهوم که یادگیری خلاق عبارت است از توانایی یادگیری بیشترین مطالب در کمترین زمان، به خاطر سپاری همیشگی و به خاطر آوردن راحت و کامل مطالب؛ همراه با خلاقیت. براساس این تعریف باید سرعت مطالعه را افزایش داد تا بتوان حجم بیشتری از مطالب را در زمان کمتری مورد مطالعه قرار داد.هدفی که برای دوره آموزشی یادگیری خلاق در نظر گرفته شده، بر مبنای تعریف آن تعیین شده است و آن عبارت است از : درک کامل و خلاقانه، به خاطرسپاری همیشگی تمامی مطلب و بدون فراموشی با یک بار یادگیری، افزایش سرعت مطالعه و به‌خاطرآوری راحت و کامل. برای رسیدن به این هدف والا که موجب کسب صددرصد بازدهی از مطالعه می‌شود، برنامه ای تدوین شده است که در این مطلب ارائه خواهد شد.
لازم به ذکر است که اجرای برنامه آموزشی یادگیری خلاق و مهارتهای مطالعه برای همگان امکان‌پذیر است و هیچگونه مشکلی برای رسیدن به هدف ارزنده‌ای که برای مهارتهای مطالعه تعیین شده است، برای هیچ یک از فراگیرانی که خواهان نیل به این هدف هستند، وجود نخواهد داشت.‌
عوامل موثر در یادگیری: یادگیری فرایندی است که در ظهور آن عوامل مختلفی در تعامل با یکدیگرند. مهمترین عواملی که در یادگیری تاثیر می‌گذارند عبارتند از:
● آمادگی‌
شاگرد باید از لحاظ رشد جسمانی، شناختی و ذهنی، رشد عاطفی و رشد اجتماعی آمادگی لازم را داشته باشد. لازمه یادگیری مطلوب این است که شاگرد از توان و نیروی جسمی لازم برخوردار باشد و توانایی ذهنی طبیعی برای درک موضوعات درسی را داشته و ساختار شناختی شاگرد زمینه پیشرفت وی را فراهم سازد.
در عین حال قادر باشد متناسب با سطح رشد سنی و عقلی خود احساسات و هیجانات خود را کنترل کرده و احساسات و عواطف مطبوع را گسترش دهد و علائق و نیازمندیهای خویش را بشناسد و قادر باشد به تدریج با دخالت عوامل تربیتی خانه و مدرسه و نظارت و هدایت احساسات و هیجانات را بپردازد و زمینه‌های درک هویت فرد را فراهم گردد. علاوه بر این با هنجارها و معیارهای گروهی همساز و هماهنگ شده و بتواند در روابط بین گروهی، دوست یابی و رفتارهای اجتماعی، انگیزه‌های خودخواهانه خود را کنترل کند.‌
● داشتن انگیره‌
انگیزه عاملی است که فرد را به حرکت در آورده و در جهت‌های خاص هدایت می‌کند. یادگیری از جمله فعالیت‌های ویژه انسانی است که معلول‌ انگیزه‌های متفاوت است از جمله عواملی که در ایجاد انگیزه تاثیر بسزایی دارد، هدف است. هدف به فعالیت‌های انسانی جهت داده و کارها و قوای مختلف را هماهنگ می‌سازد و فعالیت آدمی با وجود هدف معنی‌دار می‌شود. هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار می‌کند. میل و رغبت نیز از جمله مولفه‌هایی است که نیروی فعالیت را افزایش می‌دهد و در بروز و ظهور یادگیری فعال و توسعه نقش مهمی ایفا می‌کند.‌
● تجارب گذشته‌
اصولاً فرایند یادگیری در انسان همچون روند شد است که عوامل و عناصر گذشته، زمینه‌ساز رشد فرد در موقعیت‌های بعدی هستند.
بنابراین، آموخته‌ها و تجربه یادگیری قبلی فرد، پیش نیاز یادگیری‌های بعدی را فراهم می‌سازند. هرقدر ساختار شناختی شخص از آمادگی بیشتری برخوردار باشد، یادگیری معلومات بعدی با شرایط بهتری صورت می‌پذیرد.
● فعالیت یادگیرنده‌
یکی از اساسی‌ترین عوامل موثر در یادگیری، فعایت فیزیکی و ذهنی فراگیر است. فعالیت پیگیر و هدفمند شاگرد می‌تواند بسیاری از ضعف‌ها و نقص‌های سایر عوامل را جبران سازد. بدیهی است که هر قدر زمان بیشتری برای مطالعه و تحقیق و تمرین و تکرار دروس اختصاص یابد، میزان یادگیری هم، بیشتر شده و از کیفیت بالاتری برخوردار خواهد شد.‌
● ‌کاربرد
انتقال آموخته‌ها به موقعیت‌های عینی زندگی فردی و گروهی باعث تحکیم و ثبات یادگیری می‌شود لذا کاربرد آموخته‌های جدید به منزله تمرین معنی‌دار و هدف‌دار شاگرد است و برانگیزه مثبت وی برای تداوم آموزش و یادگیری کمک می‌کند. اما عدم کاربری آموخته‌ها باعث دل‌مردگی و کاهش انگیزه و حفظ طوطی‌وار دروس می‌شود.‌
● یادگیری مطالب بر اساس روابط کل و جزء
مطالعات مربوط به فرایند یادگیری نشان می‌دهد که حرکت از کل به جزء به دلیل هماهنگی با ساختار ذهنی انسان، موثرتر صورت می‌گیرد. زیرا کل بر اساس یافته‌های روانشناسی - شناختی کشتالت قابل انتقال و تعلیم است و در کل اثری است که در تک تک اجزای یک مجموعه نیست. از طرفی دیگر کلیت نحوه ارتباط بین اجزاء و عناصر یک سیستم را نشان می‌دهد. درک کل باعث می‌شود شناخت اساسی درباره شیء یا موضوع مورد نظر ایجاد شود و سپس درک سایر اجزاء بدلیل درک رابطه هر جزء با عناصر دیگر امکان‌پذیر می‌شود، در نتیجه حفظ و تکرار جای خود را به فهم و اندیشه می‌دهد.‌
علاوه بر عوامل مهم فوق، روشن تدریس معلم، مدل‌های یادگیری به کار گرفته شده در کلاس، شرایط فیزیکی و امکانات شرایط اجتماعی و چگونگی روابط افراد، منابع درسی و... از جمله فاکتورهایی هستند که در ایجاد یادگیری با توجه به ماهیت تغییر آن در فرد تاثیر اساسی دارند.
● ‌بروز آفات مطالعه‌
اتخاذ شیوه‌های نادرست مطالعه به معنای فراهم آوردن زمینه برای بروز انواع آفات و مشکلات است که وجو هر یک از این عوارض بیانگر این امر است که هرگز نمی‌توان به کسب بازدهی مطلوب از اوقات مطالعه نایل آمد. عدم توانایی در درک و به خاطر سپاری کامل مطالب، فراموشی، عدم توانایی در با یادآوری راحت و سریع مطالب ذخیره شده در حافظه، عدم توانایی در پیوند مطالب به یکدیگر، عدم توانایی در تحلیل و بسط مطالب، عدم توانایی در ارائه ارتباطات تازه و کشف مفاهیم‌نو، عدم علاقه و شوق به مطالب، خستگی، کسلی و بی‌حوصلگی، عدم تمرکز حواس، عدم توانایی در عبارت خوانی یا اندیشه خوانی، پایین‌بودن سرعت مطالعه و ناتوانی در بازاریابی مطالب، از مهمترین آفات و عوارض مطالعه و نشانه نادرست بودن شیوه مطالعه است.‌پس هرگاه بتوان به تصحیح شیوه مطالعه پرداخت، آفات و عوارض مطالعه پایان خواهد یافت، به عبارت دیگر محو آفات و عوارض مطالعه در گرو عمل به مبنای شیوه درست مطالعه است.
● عوارض‌
▪ اتلاف وقت‌
بی‌تردید نخستین مساله‌ای که به ذهن خطور می‌کند و از نام کندخوانی نیز استنباط می‌شود، مساله زمان است. در شرایطی که حجم گسترده اطلاعات در پیش دیدگان خود نهایی می‌کند و ارزش زمان برای بهره‌گیری از تمامی امکانات برای نیل به هدف و اهداف پس از آن، بیش از پیش آشکار می‌شود، صرف زمانی بسیار برای انجام اموری که در زمان کمتری امکان تحقق آنها وجود دارد، امری غیرموجه جلوه می‌کند. این موضوع به ویژه برای آنانی که به ارزش وقت واقفند و نیل به اهداف والایی را دستور برنامه خویش دارند، جلوه آشکارتری دارد.‌
▪ خستگی‌
خستگی هنگام مطالعه زمانی روی می‌دهد که شیوه مطالعه درست نباشد. همانطور که گفته شد از جمله نشانه‌های شیوه نادرست مطالعه و عوارض آن اتلاف وقت است. هرگاه نتوان مطالعه خویش را در مدت زمان مطلوب انجام داد و زمان زیادی برای مطالعه همان حجم مطلب صرف شود، بروز خستگی امری اجتناب‌ناپذیر است.
▪ حواس‌پرتی‌
گفته شده که رشد ذهنی بیشتر از رشد فیزیکی است. به عبارت دیگر توانایی، ظرفیت، سرعت دریافت و انتقال مغز بسیار بیش از مقداری است که با تکیه بر توان فیزیکی و سرعت انتقال آن و ابزاری همچون استفاده از اداوات گفتاری، صورت می‌گیرد. این عدم تطابق از یک سو منجر به ایجاد خستگی و از سوی دیگر موجب عدم تمرکز حواس بر موضوع می‌شود.‌
▪ کاهش درک مطلب‌
از ویژگی‌های بارز شیوه‌های نادرست مطالعه، عدم درک مطلب است. کاهش یا عدم درک مطلب به علل مختلفی روی می‌دهد بی ارتباطی متن مورد مطالعه با رشته تخصصی خود، نداشتن مطالعه و اطلاعات قبلی در زمینه متن مورد مطالعه، شرایط نامناسب محیطی در هنگام مطالعه، عدم رعایت ضروریات و شرایط مطالعه، نبود شرایط مناسب و ضروری نزد مطالعه‌کننده، عدم رعایت مراحل قبل، حین و پس از مطالعه، سیستم مطالعه نادرست و... از مواردی است که کاهش درک مطلب را موجب می‌شود.‌
▪ عدم بی علاقگی و بی حوصلگی‌
در شرایط ملال‌آوری که قادر به تمرکز حواس خود بر متن مورد مطالعه نیستیم و در درک مطالب ناتوانیم، می‌توان خود را علاقه‌مند به مطالعه تجسم کرد. یادگیری و علاقه، دو موضوع مرتبط به یکدیگرند هرگاه بتوان با درک کامل به مطالعه پرداخت، بر میزان علاقه بر مطالعه افزوده می‌شود. از سوی دیگر زمانی قادر به درک کامل مطلب خواهیم بود که تمرکز حواس بر متن دست یابیم.
▪ کند ذهنی‌
وقتی فرد نسبت به مطالعه بی‌علاقه باشد و ذهن کندی داشته و دارای ضریب هوشی پایین باشد، قادر به دریافت و انتقال اطلاعات به حافظه خود از طریق نخواهد بود.
● اصول اجرای طرح شبکه‌ای مطالعه‌
در هنگام اجرای طرح شبکه‌ای باید به‌گونه‌ای عمل کرد که هرگاه مبادرت به مرور یا بازیابی ذهنی آن می‌کنیم و یا قصد تصویربرداری ذهنی از آن در پایان اجرای طرح داریم، بلافاصله طرح کلی از آن با تفکیک عناصر اصلی و فرعی و جایگاه هر یک در طرح، در ذهن متبلور شود و به راحتی و بدون تداخل، به بازاریابی کامل مطالب هر شاخه (به خاطرآوری نکات کلیدی آن) پرداخت و نکته مبهمی در گوشه‌ای از تصویر بازیافتی از طرح، باقی نماند. برای نیل به مقصود رعایت اصولی چندالزامی است.‌
۱) مشخص کردن عنوان مطلب‌
برای تمایز عنوان مطلب از سایر مطالب و مشخص کردن آن باید عنوان مطلب را به گونه‌ای برجسته و در محلی مناسب از صفحه - متناسب با نوع و طرح مدل شبکه‌ای - نوشت، به گونه‌ای که چشم در نخستین نگاه به طرح، متوجه عنوان مطلب شود.
برای تمایز و برجسته کردن عنوان، می‌توان آن را در داخل کادر و یا با رنگی متمایز از سایر مطالب و با حروفی درشت تر و خطی متفاوت نوشت.
جایگاه عنوان مطالب در صفحه به مدل آن طرح ارتباط دارد. در طرح شبکه‌ای مدل شعاعی عنوان مطلب در وسط صفحه و در مدل سازمانی در بالا یا کنار طرح شبکه‌ای نگاشته می‌شود. در دیگر مدل‌های طرح شبکه‌ای نیز جایگاه عنوان مطلب متفاوت است.‌
۲‌) تمایز نکات اصلی از فرعی‌
در یک طرح شبکه‌ای که به درستی اجرا شده است، چشم از عنوان مطلب متوجه شاخه‌های اصلی می‌شود بی‌آنکه خطایی صورت گیرد و یا تداخلی میان نکات اصلی و فرعی روی دهد. در بازیابی ذهنی هر طرح شبکه‌ای باید بدون هیچ تردیدی عنوان مطلب و تعداد شاخه‌های اصلی طرح، نقش ببندد. برای تمایز شاخه‌های اصلی از زنجیره نکات فرعی پس از آن، همچنان استفاده از کادرها، اشکال،‌خطوط و رنگهای متفاوت، رهگشا خواهد بود ضمن آنکه اختصاص دادن جایگاهی مشخص به شاخه‌های اصلی در کنار عنوان مطالب، یادگیری و بازیابی مطالب سهل‌تر خواهد شد. در هنگام استفاده از رنگ برای تمایز نکات اصلی از فرعی، می‌توان با استفاده از کادر، کادر مطالب فرعی را به رنگ دیگر زینت داد، ضمن آنکه می‌توان هر کادر اصلی و هر کادر فرعی را به شکل - مثلاً مستطیل و یا دایره - ترسیم کرد. همچنین می‌توان مطالب اصلی را با رنگی و مطالب فرعی را با رنگی دیگر نوشت که این شیوه پسندیده‌تر است و دیگر نیازی به کادر و رنگ‌آمیزی آن نیست. تاثیر رنگ تا آن اندازه است که گاه می‌توان با به یادآوردن رنگ مطالب، به تصحیح مطلب اشتباهی احتمالی در هنگام بازیابی پرداخت. در تمایز اصلی از فرعی، همچنین می‌توان با تغییر اندازه حروف و یا نوع خط و یا کشیدن، خط زیر نکات اصلی، به این امر اقدام کرد. به یاد داشته باشید که نقطه شروع و جهت حرکت در طرح شبکه‌ای - به ویژه در طرح‌هایی که امکان تردید و اشتباه وجود دارد - کاملاً مشخص باشد به طوری که جای هیچ تردیدی باقی نماند.‌
۳‌) محدودیت شاخه‌های اصلی‌
همانگونه که گفته شد، تعداد شاخه‌های اصلی که به عنوان مطلب متصل است. محدود باشد به همان صورت که به تنه یک درخت سه - چهار شاخه و سپس بر هر شاخه‌، شاخه‌های دیگری متصل است.در صورتی که تعداد شاخه‌های اصلی بیشتر از حد متعارف باشد، با یافتن وجوه مشترک میان شاخه‌ها، هر چند شاخه را در یک گروه طبقه‌بندی می‌کنیم و آنها را با واسطه به عنوان مطلب متصل می‌سازیم. به طور مثال با وجود ۸ شاخه اصلی و بررسی وجوه مشترک آنها به دو شاخه ۳ و ۵ تقسیم می‌شود که تحت نام وجوه مشترک و یا گرروه‌های الف و ب به عنوان مطلب متصل می‌شود.‌
۴) به کارگیری علایم و قراردادها
در هنگام نوشتن نکات کلیدی در طرح شبکه‌ای، استفاده از علایم خاص و قراردادی و همچنین شکل‌های اختصاری کلمات، ضمن ایجاد زیبایی و جلوگیری از حجیم شدن طرح، به سبب ویژگی برجستگی به یادآوری مطالب در هنگام بازیابی، یاری می‌دهد. برخی از این علایم در همه جا کاربرد داردو برخی را نیز خود نمی‌توانیم طراحی کنیم و به کار بندیم. همانند ه- به معنای هجری، ق.م به معنای قبلا از میلاد، * به معنای مهم و...
تهیه و تنظیم: عبدالعظیم شکاری بادی‌
به نقل از روزنامه اطلاعات
منبع : وزارت آموزش و پرورش ایران


همچنین مشاهده کنید