شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مقایسه فرایند موضوع سازی ذهنی جویندگان اطلاعات با ساختار سرعنوان های موضوعی فارسی


پیدا كردن اصول و معیارهای موضوع سازی ذهنی و فرایندی كه در ذهن كاوشگران اطلاعات در هنگام بیان موضوعات, برای پاسخ یابی از طریق زبان كنترل شدهٔ ماشین خوان روی می دهد یك فرایند پیچیده, مهم و تأثیر گذار در جریان تهیه سرعنوان های موضوعی است. از طرفی تركیب بندی عبارات كاوش با یك زبان مشترك بین انسان و ماشین از جمله مسایلی است كه همیشه متخصصان بانكهای اطلاعاتی و كاوشگران اطلاعات را دچار مشكل می سازد. به همین دلیل و با توجه به ساختار بانكهای اطلاعاتی, حوزه موضوعی كاوش, میزان آگاهی های عمومی كاوشگر, زبان رایج تخصصی میان ورزندگان یك رشته خاص موضوعی, مسایل و مشكلات زبانی, ساختار اصطلاحنامهٔ به كار گرفته شده در بانك اطلاعاتی و ... است كه راهبردهای كاوش طراحی و اجرا می شوند. در این مسیر سرعنوان های موضوعی نقش عمده ای را دارا هستند. حل این مسائل می تواند به پیدا كردن راه حل های مؤثری برای سرعنوان های موضوعی بینجامد.به طور معمول در طراحی راهبردهای كاوش از اصطلاحنامه های موضوعی گوناگونی استفاده به عمل می آید. بعضی از انواع اصطلاحنامه ها از جمله سرعنوان های كه از انواع اصطلاحنامه های پیش همارای فراموضوعی هستند. را می توان در هنگام طراحی بانكهای اطلاعاتی به عنوان ابزار مناسب به كار گرفت, زیرا بنا بر خصیصه بنیانی شان دارای پشتوانهٔ انتشاراتی هستند و موضوعات به كار گرفته در آن ها عینیت دارند. هدف این تحقیق بررسی میزان هماهنگی بین ساختار سرعنوان های موضوعی فارسی و اصول تدوین موضوعات آن با ساختار موضوع سازی ذهنی, و مشخص كردن میزان همخوانی آنها براساس مقایسهٔ نتایج به دست آمده برای ارایه راهكارهای معیارین و مشخص به منظور تدوین فهرست های موضوعی, و به عبارت دیگر پیدا كردن اصول و معیارهای موضوع سازی ذهنی, و فرایندی است كه در ذهن كاوشگران اطلاعات در هنگام بیان موضوعات, برای پاسخ یابی از طریق زبان كنترل شده ماشین خوان روی می دهد.
پس از مشخص شدن قواعد خاص در موضوع سازی ذهنی و مقایسه تطبیقی با ساختار سرعنوان های موضوعی فارسی, می توان یك راهكار مناسب و منطبق بر قواعد به دست آمده توصیه نمود. عمده ترین مزیت چنین سرعنوانی این است كه فهرستنویس و فهرست ساز را قادر خواهد ساخت با اطمینان و دقت بیش تری به كاربرد شناسه های موضوعی اقدام كند و به نتایج كاركرد چنین سرعنوان هایی به عنوان ابزاری برای هرچه دستیاب پذیرتر نمودن منابع مركز اطلاعاتی و كتابخانه امیدوارتر و مطمئن تر باشد. برای به سنجه گذاردن میزان توانایی سرعنوان های موضوعی فارسی – كه یكی از انواع سرعنوان های طراحی شدهٔ موجود در زبان فارسی است – به عنوان یك ابزار مناسب زبانی كنترل شده در طراحی بانك های اطلاعاتی, باید میزان همخوانی آن را با زبان طبیعی سنجید. جامعه پژوهشی این تحقیق از مراجعان به بخش كاوش و بخش پروانه های ثبت اختراعات مركز اطلاع رسانی و خدمات علمی جهاد سازندگی در طی مهرماه تا پایان دی ماه ۱۳۷۶ تشكیل می شد كه دارای مدرك كارشناسی و كارشناسی ارشد بودند.
به طور كلی هدف این پژوهش, پاسخگویی به سؤالات زیر می باشد:
اصول كلی حاكم بر ذهن از لحاظ نحو كلمات بیان شده (بسیط, مركب - اسم, صفت, فعل - مفرد, جمع - تك واژه, عبارتی, ...) چیست؟
اگر در بند یك بتوان به قواعدی كلی دست یافت این قواعد تا چه میزان با ساختار سرعنوان های موضوعی فارسی همخوانی دارد؟
ساختواره موضوعات ساخته شده در ذهن (زبان طبیعی) تا چه میزان دسترس پذیری به منابع مورد نیاز و واقعی را با حداقل ریزش كاذب فراهم می آورد؟
ترتیب منطقی و اولویت بندی ساختواره های ذهنی چگونه است؟
آیا ترتیب و اولویت بندی ساختواره های ذهنی با ترتیب و اولویت بندی ساختار سرعنوان های موضوعی فارسی همخوانی دارد؟
آیا عضویت دركتابخانه و استفاده از برگه دان موضوعی تأثیری در شكل دهی به ساختار ذهنی موضوعات و پاسخ یابی مناسب دارد؟
روش تحقیق به علت نیاز به ضبط جریان ذهنی موضوع سازی كاربران اطلاعات (یا به عبارت دیگر مراجعین به مركز اطلاع رسانی و خدمات علمی جهاد سازندگی به عنوان نیازمندان به اطلاعات) پیمایشی است, زیرا لازم بود كه به نحوی این فرایند ذهنی به صورت مكتوب و مدون دربیاید تا بتوانیم مكتوبات ضبط شده را به عنوان داده های خام با سرعنوان های موضوعی به عنوان مقیاس به سنجه بگذاریم. براین اساس برگه های كاوش مناسب طراحی و به مراجعین مركز اطلاع رسانی ارایه شد. برای انجام محاسبات از نرم افزار آماری SPSS و فرمول ضریب همبستگی گشتاوری “پیرسون” كه اصطلاحاً به آن ضریب همبستگی بین دو متغیر گفته می شود استفاده به عمل آمد.
پیشینه
با كاوش در بانكهای اطلاعاتی مرتبط از جمله ERIC, LISA,ISA,DISC,NISC, بانك اطلاعاتی جامع مركز اطلاعات و مدارك علمی, چكیده پایان نامه ها و نمایه نامه های موجود مشخص شد كه تحقیقات زیر در این حوزه انجام گرفته است: “بتی “ در سال ۱۹۷۳ طی تحقیقی دربارهٔ مقایسه مفاهیم بیان شده با زبان طبیعی كاربران اطلاعات و زبان كنترل شده نمایه نامه های موجود به این نكته اشاره میكند كه زبان های پیشرفتهٔ نمایه سازی بر زبان طبیعی كاربران اطلاعات بنیان گذاشته نشده است. به این منظور پژوهشی در سه سطح طرح ریزی گردید و در سطح اول یك اصطلاحنامه معتبر انتخاب شد. در سطح دوم ضمن آزمونی از كاربران اطلاعات خواسته شد كه به صورت كاملاً تصادفی واژه یا واژگان مرتبط با موضوع پژوهشی خود را بیان نمایند. این افراد در حوزه های جدید دانش بشری یا حوزه های بین رشته ای در حال تحصیل و پژوهش بودند. پس از بیان مفاهیم ذهنی توسط كاربران, مفاهیم هم گروه در یك رشته خاص موضوعی مشخص شدند. در سطح سوم ضمن مقایسه بین مفاهیم ذهنی با اصطلاحنامهٔ از پیش گزیده شده در سطح اول, این نتیجه حاصل شد كه همبستگی پایینی بین گروه های موضوعی هم گروه با اصطلاحنامه فوق وجود دارد. “بُتی” پیشنهاد می كند كه زبان كنترل شدهٔ نمایه سازی باید قابلیت دستیابی سریع به منابع را فراهم آورد, ارزان و كاربرمدار باشد و ازكلمات زندهٔ زبان كه مصطلح باشند استفاده كند.(۵)
“شای كیم” درسال ۱۹۷۳ ضمن تحقیقی در حوزه اصطلاحنامه ها و نمایه نامه ها اذعان می كند كه اصطلاحنامه های و نمایه نامه های موجود از قواعد و اصول نظری خاصی پیروی نمی كنند.به همین دلیل اكثر آنها در فرآیند روزآمدسازی و رفع كمبودهای خود دچار اشكال می شوند و به تبع آن, نظام های ذخیره و بازیابی اطلاعات از این نقیصه رنج می برند. “كیم” برای نشان دادن این كه آیا اصطلاحنامه ها و نمایه نامه های موجود واقعاً قابلیت روزآمدسازی دارند یا خیر, فرضیه ای بنیان نهاد و براساس آن ادعا نمود كه فرایند ارتباط میان پدید آورندگان آثار و خوانندگان, درون كنشی نیست و یكسویه است. یافته های پژوهش نشان داد كه اگر تعاملی میان نمایه ساز و كاربر به واسطه مصاحبهٔ مرجع صورت نگیرد و تا زمانی كه بنیان های نظری همراه با بازخوردهای مناسب بین نمایه ساز و كاربر بنا نهاده نشود, این فرایند ارتباطی دوسویه نخواهد شد. (۶) در سال ۱۹۷۶ “ایونز” و “گولد” در یك طرح مشترك براساس اصطلاحنامه تخصصی INSPEC, چند پژوهشگر دانشگاهی را انتخاب كردند و از آن ها خواستند با زبان طبیعی به بیان موضوع مورد علاقهٔ خود بپردازند. سپس واژه های غیرمجاز را از آن حذف كردند و نتیجهٔ حاصله را به عنوان پرونده پژوهشی (پروفایل) افراد تركیب بندی نمودند. آن گاه با یك سیستم خودكار , پرونده های پژوهشی را با اصطلاحنامه تطبیق دادند. بعد این پروفایل ها را سه بار گسترش موضوعی دادند و با جرح و تعدیل های لازم با سیستم مطابقت دادند. در نوبت اول كلمات مترادف به شاخص های نیاز پرونده های پژوهشی اضافه, و در نوبت دوم اصطلاحات اخص گسترش داده شد. در بار سوم, اصطلاحات وابسته انتخاب و توسعه داده شدند. پس از مقایسهٔ كاوش های اولیه – شامل دو مجموعهٔ منابع به ترتیب شامل ۳۰۹۵ و ۲۱۹۴ فقره اطلاعاتی – برخلاف انتظار در هر نوبت گسترش, پرونده های پژوهشی عموماً به سمت جامعیت اندك گرایش داشتند. پرونده های پژوهشی خودكار نیز نسبت به پرونده های زبان طبیعی بیان شده توسط محققان, جامعیت سطح پایین تری را نشان می داد. (۷) “كریستین سن” نیز در سال ۱۹۹۳ مطالعه ای دربارهٔ تأثیر اصطلاحنامه به عنوان یك ابزار كمكی در كاوش های متنی آزاد در بانك های اطلاعاتی تمام متن انجام داد. وی پرسش هایی را برای كاوش در بانك اطلاعات تمام متن مقالات روزنامه ها تهیه كرد. این پرسش ها براساس اصطلاحنامه ای كمك كار, كاوش گردید و به واسطه ارتباطات متداول اصطلاحنامه ای (شامل انواع ارتباط های اسمی, هم ارز, سلسله مراتبی و مشترك) تركیب بندی شد. هر پرسش به ۵ طریق زیر كاوش شد:
كاوش فراگیر؛
كاوش مترادف ها؛
كاوش واژگان اخص؛
كاوش واژگان وابسته؛
كاوش مشترك بین تمام انواع كاوش های قبلی.
پس از محاسبهٔ جامعیت و مانعیت نسبی, یافته ها نشان دادند كه جامعیت كاوش های مشترك ۱۰۰% و برای كاوش های فراگیر ارزش متوسط جامعیت نسبی ۲/۴۷% بود. در مقایسه ارزش متوسط مانعیت, كاهشی در حدود ۵/۶۲% برای كاوش های فراگیر در مقابل ۲/۵۱% برای كاوش های مشترك را نشان می داد. در یك پژوهش, “لوپز” درصدد برآمد امكان بنیان نهادن اصطلاحنامه ای براساس دیدگاه شناختی را به سنجه بگذارد. این رویكرد براساس سیستمی بنا نهاده شد كه طی آن, گویه های مختلف بیانگر دانش موضوعی را با همان میزان احتمال كه امكان داشت پدیدآورندگان منابع اطلاعاتی و كاربران آن درباره یك موضوع خاص تصور كنند, به صورت عینی و با افزایش تعامل بین كاربران و متون سازماندهی می كرد و در نهایت, این ارتباط دوسویه منجر به طراحی یك سیستم بازیابی اطلاعات می شد. نتایج این پژوهش میتواند یك راهكار تعاملی كاربر – مولد مدار اطلاعات با زبانی كاربردی در یك بستر مشترك باشد.
ساختار سرعنوان های موضوعی
غالباً در تدوین سرعنوان های موضوعی, اصول و قواعد خاصی به كار می رود كه هدف نهایی آنها, یكسان و مشخص است. از ابتدای پیدایش فهرستنویسی موضوعی, و حركتی كه به سوی تدوین فهرست كنترل شدهٔ سرعنوان های موضوعی به وجود آمد, همهٔ دست اندركاران و مبتكران كم و بیش درباره هدف و دیدگاه سرعنوان موضوعی متفق القول بودند و در نوشته ها و گفته های خود یك نظر واحد را دنبال می كردند. این اهداف اصلی هنوز هم پابرجا است و صحت آن مورد تأیید متخصصان و تحلیلگران موضوعی امروز نیز هست, بدین معنی كه سرعنوان موضوعی باید بتواند دسترسی سریع خواننده را به كتابی كه فقط موضوعش بر او روشن است میسر سازد و نیز نشان بدهد كه كتابخانه در مورد آن موضوع چه كتاب هایی دارد. برای رسیدن به این هدف, رعایت اصولی چند ضروری است كه اساسی ترین آن ها عبارت اند از نیاز خواننده, وحدت, مسایل زبانی, و ویژگی. هركدام از این اصول, بنیان نظری و پشتوانهٔ تجربی خاص خود را دارا است. منظور از “نیاز خواننده” این است كه باید با توجه به هدف غایی فهرستنویسی و رده بندی یعنی خواننده, مسایلی از جمله سادگی, منطقی بودن ساختمان و فرم سرعنوان موضوعی در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر, باید به حدس و یقین بدانیم كه خواننده ضمن استفاده از برگه دان موضوعی كتابخانه, از طریق چه كلماتی مطلب مورد نیاز خود را جستجو می كند.“وحدت” به معنای جمع كردن همهٔ منابع هم موضوع – موضوعاتی كه ممكن است هر نویسنده ای با زبان ویژه خود آن را بیان كرده باشد – در زیر یك سرعنوان موضوعی خاص است. در “مسایل زبانی” ویژگی های خاص زبانی چون مترادف ها, متشابهات, گونه های نوشتاری واژه ها, اصطلاحات رایج و منسوخ, عناصر وام گرفته شده از زبان های بیگانه, شكل جمع و مفرد واژه ها, نوع كلمات (قید, فعل, صفت, اسم, ...) بسیط و مركب و ... در نظر گرفته می شود.«ویژگی» در سرعنوان های موضوعی دارای دو جنبه اساسی است: اول این كه سرعنوان باید اخص باشد و دیگر این كه واژهٔ مستقیم و بی واسطه, شناسه قرار گیرد. به طور مثال اگر كسی دربارهٔ موضوع “نان” به دنبال منابعی باشد باید قادر باشد آن را بی واسطه در فهرست سرعنوان های موضوعی و به طور اخص بیابد, نه این كه مجبور باشد سلسله مراتب موضوعی آن را (مواد غذایی – غلات – گندم – آرد- نان) طی كند. سرعنوان مذكور به اندازه كافی اخص است, ولی مستقیم و بی واسطه نیست. موضوع اخص و بی واسطه, خود واژهٔ “نان” است. در فرایند اخص كردن, مشكل اساسی خصیصهٔ دو وجهی آن است: یكی آن چه امكان دارد و یكی آن چه مطلوب است.سرعنوان های موضوعی فارسی
مشكلات اساسی
جامعه ای كه فهرست های موضوعی برای آن ها تدوین می شود چه كسانی هستند, عامهٔ مردم یا گروه متخصصین ؟ ( برای عامه نمی توان از موضوع های تخصصی استفاده كرد و این در تناقض با پشتوانهٔ انتشاراتی و جامعیت سرعنوان های موضوعی فارسی است.)
حدود اخص بودن چیست؟
چه مسایلی در به كارگیری زبان طبیعی و زبان كنترل شده مطرح است؟
شكل معیارین در به كارگیری شناسه ها و تقسیمات فرعی كدام است:
۱/۴. استفاده از قلب – مثل : آب, منابع؛
۲/۴. استفاده از توضیحگر – مثل : زناشویی (اسلام)؛
۳/۴ . استفاده از تقسیم فرعی – مثل : زمین شناسی – نقشه ها.
چگونه باید به پراكندگی موضوعی پرداخت؟
مبانی و ضوابط
مهم ترین مبانی و اصول رعایت شده در تدوین سرعنوان های موضوعی فارسی عبارت اند از:
داشتن پشتوانه انتشاراتی؛
قابلیت كاربرد یكسان برای متخصصین و غیرمتخصصین؛
تدوین براساس قواعد زبان طبیعی فارسی؛
رعایت اخص بودن؛
انتخاب واژه های متداول و عام؛
انتخاب واژه های تخصصی رایج و پرهیز از واژه سازی های نامناسب؛
مشخص كردن ارجاع های لازم در زیر هر سرعنوان؛
آوردن توضیحگرهای لازم.
از نظر شكل
اسم – مثل : جانورشناسی, مسكن؛
اسم و صفت – مثل: كتابخانه های روستایی؛
اسم و صفت مقلوب یا مضاف و مضاف الیه مقلوب – مثل: آب, منابع؛
عبارت – مثل : كاشی و كاشیكاری؛
عبارت با حرف اضافه – مثل: سینما در آموزش و پرورش؛
اسم با توضیحگر – مثل : حركت (فلسفه)؛
بهترین نوع سرعنوان موضوعی, سرعنوان ساده و تك واژه ای است.
قواعد جمع و مفرد
تا حدامكان جمع فارسی را به كار ببرید (كاربرد “ها” و “ان” )
جمع “ان” را برای انسان و “ها” را برای حیوانات, گیاهان و اشیا به كار ببرید؛ جز در موارد استثنایی كه نوع دیگر جمع مصطلح تر است.
نام اقوام و ملل را با “ان” جمع ببندید.
جمع مكسر را در موارد مصطلح و لازم به كار ببرید.
اندام های بدن كه جمع هستند, جز در استثناها جمع بسته می شوند.
انواع حیوانات و حشرات به صورت جمع به كار می روند (جز در انواع خاص).
سنگ ها و انواع آن ها به صورت مفرد به كار برده می شوند.
اسامی گل ها به صورت مفرد به كار برده می شوند.
اسامی میوه ها به صورت مفرد به كاربرده می شوند.
حوادث طبیعی به صورت مفرد به كار برده می شوند.
اشیا و ابزار و آلات (جز در موارد استثنایی) به صورت جمع به كار برده می شوند.
فلزات و عناصر فلزی به صورت مفرد به كار برده می شوند.
در مواد شیمیایی, گروه های مختلف مواد شیمیایی به صورت جمع و عناصر هر گروه به صورت مفرد به كار برده می شوند.
انواع تقسیمات فرعی
تقسیمات فرعی موضوعی؛
تقسیمات دوره ای؛
تقسیمات فرعی عام:
۱/۳ – تقسیمات فرعی عام برای افراد,
۲/۳- تقسیمات فرعی عام برای كشورها,
۳/۳- تقسیمات فرعی عام برای شهرها,
۴/۳- تقسیمات فرعی عام برای تنالگان ها؛
تقسیمات جغرافیایی
ارجاع
سیستم خاصی برای پیوند دادن میان گروه واژه های هم معنی, مشابه, متضاد, وابسته, و ... طراحی شده كه می تواند میزان دسترس پذیری به منابع را بالا ببرد. “ارجاع ها در سرعنوان های موضوعی اساساً به منظور كمك به خواننده و استفاده كننده به كار می رود. در سرعنوان های موضوعی فارسی سه نوع ارجاع وجود دارد”:
ارجاع “نگاه كنید:”
با توجه به اصل وحدت از میان كلیه اصطلاحات مترادف و متشابه و... یكی به عنوان سرعنوان اصلی برگزیده و از سایر موارد برای راهنمایی كاربران به شناسه اصلی ارجاع داده می شود.
استفاده از این ارجاع در فهرست الفبایی سرعنوان های موضوعی فارسی به خاطرجبران نقصی است كه از پراكندگی الفبایی موضوع ها به وجود می آید. ارجاع “نیز نگاه كنید” باید نمایندهٔ موضوع هایی باشد كه به نحوی با موضوع اصلی رابطه دارند. این نوع ارجاع ممكن است سه حالت داشته باشد: جزیی تر از شناسه انتخاب شده (با علامت ن.ن.), كلی تر از شناسه انتخاب شده (با علامت XX) و مرتبط با شناسه انتخاب شده از میان ۳۰۰ فرم توزیع شده, ۶۶/۹۲ درصد از فرم ها دارای ارزش اطلاعاتی بوده و ۲۲ فرم از جریان پژوهش حذف شدند. پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات موارد زیر به دست آمد: ۱۷/۴۳ درصد از جامعه مورد پژوهش دارای مدرك كارشناسی و ۸۳/۵۶ درصد دارای مدرك كارشناسی ارشد, ۸۵/۳۸ درصد از جامعه مورد پژوهش دارای جنسیت زن و ۱۵/۶۱ درصد دارای جنسیت مرد بوده اند.

نوشته: موسی جعفربیگلو
منبع : مركز اطلاعات و مدارك علمی ایران


همچنین مشاهده کنید