شنبه, ۱۴ مهر, ۱۴۰۳ / 5 October, 2024
مجله ویستا

فلسفه آفرینش


فلسفه آفرینش
بین فلسفه نبوت و فلسفه آفرینش ارتباط و آمیختگی ویژه‏ای وجود دارد؛ به این معناکه اگر از میان دیدگاههای مختلف در مورد فلسفه و هدف از آفرینش و خلقت، دیدگاهی‏خاص نداشته باشیم، ضرورت نبوت قابل اثبات نخواهد بود.
با توجه به نزدیکی ذهن انسان به الگوهای صنع بشری، فلسفه آفرینش و خلقت،مشابه صنعت بشری پنداشته می‏شود ولی باید توجه داشت که الگوی بشری، عیناً برآفرینش خداوند قابل تطبیق نیست. در صنعت بشری، همیشه سه عنصر جدا از یکدیگرقابل تصور است: اول صانع یا سازنده، دوم مصنوع یا ساخته شده و سوم هدف از صنع‏یا ساخته. در صنعت بشری همواره انگیزه و هدف از صنعت و منافع ناشی از آن به‏صورت مستقیم یا غیرمستقیم به سازنده آن برمی‏گردد اما در مورد صنع الهی، دو عنصربیشتر وجود ندارد. هدف خلقت و منافع ناشی از آن‏را نمی‏توان به خداوند نسبت داد وعنوان کرد که: خداوند همچون آدمیان برای تأمین یکی از نیازهای خود دست به خلقت‏زده است. خداوند بی‏نیاز است و خلقت او از سر نیاز به آفریده‏های خویش نیست[۱] بلکه ‏خلاقیت، فیاضیت و نورانیت ذات او علت خلقت اوست.
سؤالی که در اینجا مطرح می‏شود این است که آیا خلقت عالم بی‏هدف یا بیهوده‏است یا هدفی را تعقیب می‏نماید؟ در پاسخ باید گفت: چون خداوند حکیم است وحکیم کار بیهوده انجام نمی‏دهد، خلقت عالم هدفدار است. بنابراین بی‏هدف تلقی‏کردن خلقت خداوند با حکیم بودن وی سازگار نیست.[۲]
اگر هدف خلقت را نتوان به خداوند نسبت داد، باید آن‏را در خود خلقت جستجو کردچون ربوبیت تکوینی خداوند در آفرینش تخلف‏ناپذیر است و در متن خلقت تجلی‏می‏کند و هدف آفرینش از خود آفرینش جدا نیست، بنابراین راه تشخیص هدف خلقت،مطالعه خود آفرینش است. پس مجموعه مسیر، چگونگی زیست، قانونمندی حاکم برخلقت و آثار هر پدیده، گویای هدف خلقت آن پدیده است.[۳]
مجموعه استعدادهای هر پدیده، در جهت تحقق و شکوفا شدن هدف همان پدیده‏قرار می‏گیرد لذا می‏توان گفت: هدف خلقت «شکوفا شدن استعدادهای مختلف مخلوق‏است.»
با وجودی که می‏توان همین تعریف کلی را برای هدف از خلقت انسان نیز در نظرگرفت ولی هدف آفرینش انسان از جهاتی با بقیه موجودات متفاوت است. بر خلاف‏دیگر موجودات که مسیر تعیین شده حیات آنان از قبل طراحی شده است و خواه ناخواه‏همان مسیر را طی می‏کند، انسان می‏تواند با خودآگاهی و اراده آزاد، اهداف زندگی‏خویش را آگاهانه و آزادانه طراحی کند و استعدادهای خود را آنگونه که می‏خواهدشکوفا سازد. او می‏تواند هویت خویش را به گونه‏ای شکل دهد که به آنچه که خودمی‏خواهد نایل شود. بنابراین به معنایی دقیق‏تر می‏توان گفت: هدف از آفرینش انسان«کمال اختیاری» اوست.
پرسش مهمی که در اینجا مطرح می‏شود این است که: آیا انسان همچون دیگرموجودات، به تنهایی قادر است تمام نیازهای خود را تأمین نماید و با شکوفا ساختن‏استعدادهای مختلف خویش، به کمال لایق خود نائل شود؟ یا لازم است از خارج عالم‏محسوس، خداوند به گونه‏ای وی را برای رسیدن به آن کمالات، یاری رساند؟ او در این‏خصوص خودکفاست یا وابسته؟ غنی است یا فقیر؟
پاسخ این پرسش دقیقاً به «انسان‏شناسی» و «جهان‏شناسی» افراد مربوط می‏شود.تفاوت در پاسخ به این پرسش که کمال انسان به چیست؟ و توانایی او در تحقق بخشیدن‏به این کمال تا چه حد است؟ اهداف، روشها و دیدگاه‏های متفاوتی را فراروی انسان‏می‏گشاید.
اگر جهان را همین جهان طبیعت بدانیم و کمال و سعادت انسان را، برخورداری هرچه بیشتر از نعمت‏ها و رفاه دنیوی، اقتدار، امنیت، آزادی، نظم، عزت و عدالت‏اجتماعی تلقی کنیم ممکن است بگوئیم انسان حداقل در عصر حاضر خودکفاست وتوانایی برآورده ساختن نیازهای خود را دارد. در این صورت نیازی نیز به خدا، انبیا وادیان برای هدایت خود ندارد. برعکس در صورتی که هدف خلقت انسان را در نوع‏دیگری از جهان‏شناختی با ابعاد عمیق‏تر و وسیع‏تر مورد توجه قرار دهیم و سعادت او رادر انتقال به عالمی متفاوت از این محدودیت‏ها بدانیم یا کمال او را در نزدیک‏شدن به‏کامل‏ترین موجود هستی تلقی کنیم و از طرف دیگر توانایی او را در رسیدن به این اهداف‏محدود بدانیم، نیاز ما به خداوند، انبیا و دین قابل توجیه خواهد بود.
پس نکته قابل توجه در اینجا این است که تفاوت در نگاه به کمال انسان و باور به‏میزان «توانمندی انسان» در تأمین تحقق این کمال، «انتظار ما از دین» و تعریف خاصی ازدین را نتیجه خواهد داد. بنابراین قبل از هر چیز باید به این مهم پرداخته شود.
نویسنده: محمد - نصر اصفهانی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از http://www.m-nasr.com
پی نوشت:
[۱] فان اللّه غنی عن العالمین. سوره ال‏عمران، آیه۹۷.
[۲] افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لا ترجعون. سوره المؤمنون، آیه۱۱۵.
[۳] قال ربنا الذی اعطی کل شیٍ خلقهُ ثمَّ هدی. سوره طه، آیه۵۰.
منبع : باشگاه اندیشه