جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
حقوق دانشآموز
حقوق در مفهوم کلی به مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر جامعه گفته میشود و از این معنا حقوق کودک را میتوان این طور بیان کرد:مجموعه قواعد ومقررات بین کودک و هر فرد یا افرادی که با وی سروکار دارند. آشنایی با حقوق کودک از این منظر که آنان در آینده نقش اصلی و اساسی را در جامعه عهدهدار خواهند شد بسیار مهم است و جامعه سالم و عدالت جو و عدالتخواه در گرو تربیت و آموزش صحیح این عزیزان خواهد بود.
نتیجه اینکه به نظر میآید در کنار قوانین سطحی موجود که در جهت احقاق حقوق کودک وضع شده میبایست آموزشهایی جدی و بعضا الزامآور برای تمامی افراد و موسساتی که در ارتباط با کودکان میباشند مشخص کرد. در این مقاله سعی شده نگاه و اشاراتی به این گونه آموزشها در ارتباط با افراد و موسسات شود.
● نقش پدر و مادر
مهمترین وظیفه در تعلیم و تربیت اولیه و آمادگی کودک جهت آموزش حق و حقوق به عهده والدین میباشد. یکی از مهمترین وظایف هر زوجی داشتن اطلاعات و آگاهی از فرزنددار شدن است. این آگاهیها از زمان تشکیل نطفه شروع شده تا دوران بارداری و حتی بعد از تولد ادامه دارد. کسب این آگاهیها در داشتن فرزندی سالم از لحاظ جسمی و روحی بسیار موثر خواهد بود.
کودک که به دنیا میآید تحت آموزشها و اطلاعات پدر و مادر و دیگر افراد جامعه قرار میگیرد و این وظیفه تا آن اندازه مهم میباشد که هر قدر سرمایهگذاری در این خصوص صورت گیرد به نظر باز هم نیاز میباشد. از طرفی واقف هستیم حقوق کودک طبق قوانین جهانی مشخص است، سوالی که مطرح میشود این است که آیا برخورد همه افراد جوامع مختلف نسبت به احقاق حقوق کودک یکسان است؟
متاسفانه با واقعیتهای موجود جوامع مشاهده میشود اکثرا جواب منفی است و لذا وظیفه اولیه پدر و مادر که داشتن فرزندی صالح میباشد مشخص و پررنگتر میگردد.
نقش پدر و مادر را در ایجاد فرزندی صالح و سالم از لحاظ جسمی و روحی را به این نکته بسنده میکنیم که مهمترین وظیفه میباشد.
● نقش مدرسه
بعد از مرحله تولد و نقش پدر و مادر بر روند جسمی و روحی کودک، مهمترین وظیفه در جهت آموزش و رعایت مسائل حقوقی کودک را مدارس به عهده دارند. منظور از مدارس، خدمتگزار و مدیر و کارکنان و معلمین و هر فردی است که با دانشآموز سروکار دارد.
در این قسمت سعی شده به مهمترین مسائل حقوق کودک در مدرسه و مواردی که متاسفانه در بعضی مدارس تضییع حقوق کودک میشود اشاراتی گردد:
▪ حق بازی
اصولا روحیه بازی کردن را میتوان جزء خواستههای ذاتی کودکان دانست و با توجه به این روحیه آنرا حقی برای کودکان دانست خالی از گزاف نگفتهایم این حق در مدارس باید رعایت شود و باید ترتیبی اتخاذ گردد که کودکان از آن استفاده بهینه ببرند. از طرفی در بعضی کشورها از این روحیه در جهت آموزش مسائل مختلف و رشد فکری کودک استفاده میکنند و متاسفانه در بعضی کشورها و در بعضی مدارس نه تنها از این روحیه بازی کردن استفاده نمیشود بلکه این حق از کودکان به دلایل مختلف از جمله فضای کوچک حیاط گرفته میشود ویا به دلیل بازی کردن مورد مواخذه قرار میگیرد که این را میتوان به نوعی پایمال کردن حقوق کودک در زمینه بازی کردن تلقی کرد.
▪ حق توجه و محبت
اصولا تمامی انسانها به توجه و محبت نیاز دارند واین توجه و محبت در مدرسه توسط کلیه کارکنان نسبت به کودکان جهت رشد روانی آنان لازم و ضروری است. پس میتوان آن را یک حق دانست.
متاسفانه بعضا در مدارس و توسط بعضی افراد نه تنها دانشآموز مورد توجه و محبت قرار نمیگیرد بلکه به اشکال مختلف این حق پایمال و حالت تخریبی به خود میگیرد. مثلا از نگاه خشمآلود و تنبیه بدنی و روانی گرفته تا اینکه یک کودک در یک سال تحصیلی حتی یک بار هم مورد ارتباط کلامی و عاطفی و توجه قرار نمیگیرد و...
▪ حق نشاط و شادی
کودک به نشاط و شاد بودن جهت رشد روانی نیاز دارد و متولیان آموزش و پرورش در طرحها و برنامههای خود باید بیشتر به این مورد توجه داشته باشند چون یکی از ویتامینهای روانی هر انسانی بالاخص کودک محسوب میشود پس این مورد را هم میتوان یک حق برای کودک دانست.
متاسفانه بعضا مشاهده میشود کودک یا دانشآموز به خاطر نشاط یا چهره خندانش که جزء ویژگیهای وی محسوب میشود مورد مواخذه قرار گرفته و حتی بیانضباطی وی تلقی میشود و...
▪ حق عدالتگری
عدالتگری نیز جزء ذاتی هر انسانی میباشد و نباید این طور تلقی شود که کودکان از این قضیه چیزی نمیدانند. با کمی توجه و با توجه به مثال زیر میتوان متوجه شد که کودکان نسبت به این قضیه کاملا توجه و حتی حساسیت نشان میدهند. مثال: در اختلافی که در حیاط مدرسه بین ۵ نفر دانشآموز که همه آنان مقصر هستند معاون مدرسه اگر با چهار نفر آنان برخورد کند، اولین گفتههای آن چهار نفر این خواهد بود که چرا شما به نفر پنجم کاری ندارید. این نشان دهنده آن است که آنان بیعدالتی را نمیخواهند و از طرفی اگر به طور صحیح با آنان برخورد شود خواهیم دید که به راحتی عیوب خود را قبول خواهند کرد.
یا تفاوت قائل شدن بین دانشآموز درس خوان و درس نخوان اصلا مورد قبول دانشآموزان نیست و یا...
▪ حق تحصیل
یکی از حقوق مسلم کودکان تحصیل است که خوشبختانه در اکثر کشورها شناخته شده است ولی متاسفانه در نحوه اجرا و آموزش عمدتا مشکلاتی وجود دارد. مشکلاتی از قبیل کمبود مدارس که موجبات دلسردی کودک و والدین وی از تحصیل شده و در نهایت شاید منجر به ترک تحصیل کودک شود.
بعضا نقص قوانین و آئیننامههای داخلی آموزش و پرورش و مدرسه در نهایت شاید با بیتدبیری بعضی از مدیران منجر به ترک تحصیل یا اخراج دانشآموز از مدرسه شود. به طور مثال:دانشآموز به دلایل شیطنت یا بیانضباطی مجبور است از کلاس درس اخراج موقت یا یکروزه یا... شود. یا در پایان سال تحصیلی دانشآموزی به دلایل درسی یا بیانضباطی آن قدر با بیاعتنایی و به نوعی اذیت روانی مواجه شود که درس نخواندن را ترجیح میدهد یا انگیزه لازم برای درس خواندن را از دست میدهد.
نتیجه اینکه در تعلیم و تربیت نباید با روشهای نامناسب موجبات عدم تحصیل کودک یا دانشآموز را فراهم کرد. در نتیجه حصول چنین اعمالی میتوان این طور استنتاج کرد که حقوق کودک را سهوا پایمال کردهایم.
▪ حق بیان و اظهار نظر
اکثر جوامع دنیا اظهار میدارند افراد جامعه با آزادی بیان و حق اظهار نظر وانتقاد و پیشنهاد روبرو هستند در حالی که گاهی در مدارس با عکس این قضیه مواجه هستیم. به طور مثال: دانشآموز اگر انتقاد یا پیشنهادی از عملکرد معلم خود یا مدرسه دارد به شکلهای مختلف سرکوب میشود.
یا در فرمهایی که به دانشآموز یا اولیای وی در خصوص “لطفا پیشنهاد یا انتقاد خود را بیان فرمایید” گاهی اوقات این فرم علیه خود افراد استفاده میشود.
آیا برخوردهای دوگانهای که در خصوص آزادی بیان و اظهار نظر و... نسبت به کودکان میشود این تصور را در ذهن آنها ایجاد نمیکند که حقی در این خصوص وجود ندارد؟
▪ حق احترام
یک مورد از رشد شخصیت و بالندگی تمامی افراد جامعه خصوصا کودکان احترام گذاشتن به آنها میباشد در برخی مدارس این حق به شکلهای مختلف از جمله با کلمات تخریبی که بیشتر روان کودک را مورد آزار و لطمه قرار میدهد، صورت میگیرد.
متاسفانه میتوان اظهار داشت عدهای از کارکنان مدرسه آگاهی چندانی به نقش روانی کلمات ندارند. یکی از مواردی که بعضا توسط بعضی کارکنان مدرسه رعایت نمیشود شوخی کردن با دانشآموز میباشد مثلا مربی جهت ایجاد نشاط و خنده در کلاس با شوخی کردن، شخصیت و احترام دانشآموز را نزد دیگران تخریب مینماید.
متاسفانه اینکه اگر آن مربی محترم مورد اعتراض دانشآموز قرار گیرد شاید به کسر انضباط و احضار ولی و حتی اخراج دانشآموز از مدرسه منجر گردد.
▪ حق بهداشت
بهداشت و رعایت آن در مدرسه بسیار مهم و قابل توجه است. فضای بهداشت مدارس از بوفه و سرویسهای آبخوری و دستشویی و... می بایست طوری مجهز و آماده گردد که دانشآموز دچار مشکل یا بیماری و... نگردد.
به نظر میرسد با رفع کمبود اعتبار و در بعضی مواقع رفع عدم توجه مسئولان و مدیران مدرسه تا حد زیادی مشکلات بهداشتی مدارس رفع گردد تا یکی دیگر از حقوق اولیه دانشآموزان پایمال نگردد.▪ حق داشتن وسایل و امکانات تحصیل
در دنیای امروز جهت تعلیم دانشآموزان، دیگر وسایل ابتدایی (میز و نیمکت و بعضا وسایل کمک آموزشی ناقص و اولیه) جوابگوی نیاز دانشآموزان باشد نیست (ناگفته نماند متاسفانه نقاط محروم جامعه ما از همین نیازهای اولیه و ابتدایی نیز برخوردار نیستند.)
اگر با علم امروز خواهان آموزش اصولی ومنطقی باشیم نیاز به تجهیز مدارس با امکانات روز هستیم در غیر این صورت بازدهی و کیفیت آموزش مسلما افت خواهد کرد و متاسفانه این مورد را هم میتوان از موارد پایمال شدن حقوق دانشآموز تلقی کرد.
▪ حق داشتن مربیان کارآزموده
مربی و معلم و یا هر فردی که با دانشآموز سروکار دارد باید از آموزشهای علمی و روانشناسی برخوردار باشد زیرا لازمه رشد و آموزش دانشآموز وجود افرادی است که توانایی علمی و از آن مهمتر توانایی و مهارتهای آشنایی با مسائل روحی و روانی دانشآموز را داشته باشند. اگر چنین افرادی در آموزش و پرورش مشغول به انجام وظیفه نباشند دچار مشکلات خواهیم شد که بارزترین آنها عدم ارتباط صحیح ومنطقی بین دانشآموز و مربی وعدم نشاط و شادابی دانشآموزان و عدم روحیه لازم میباشد. اگر واقعبینانه این قضیه را بررسی کنیم نداشتن یا کمبود چنین مربیان قوی و کارآزموده یکی دیگر از موارد پایمال شدن حقوق دانشآموزی است.
▪ حق امنیت روانی
مسئلهای که در این بعد مطرح است این است که تحصیل یا آموزش دانشآموز در مدارس چگونه و توسط چه افرادی باید صورت بگیرد؟ به عبارتی شیوه آموزش به صورتی نباید باشد که امنیت روحی دانشآموز لطمه ببیند و حتی به خطر بیفتد مثلا بعضا در مدارس دیده میشود از تهدید، اخراج موقت و دائم و یا ترساندن از تجدیدی و مردودی و یا جمله معروف “به ولیات تمام چیزها را خواهم گفت” توهین و شوخیهای مربی در جمع نسبت به دانشآموز و یا... استفاده شود.
در نتیجه اگر دانشآموز به هر شکلی امنیت را در مدرسه احساس نکند آموزش لازم را نخواهد داشت و یکی از عوامل افت تحصیلی و یا به عبارت حقوقی آن پایمال شدن حق دانشآموز در این موضوع میباشد.
● جامعه
بعد از نقش پدر ومادر وعوامل مدرسه در رعایت و آموزش حقوق کودک نقش جامعه مطرح میباشد. وظیفه جامعه در شکلگیری و میزان اثرگذاری در آموزش و حقوق کودک در زمینههای مختلف میباشد که به قسمتهایی از آن اشاره میگردد؛
۱) حق داشتن واستفاده از اماکن ورزشی و تفریحی (به تعداد لازم و کافی در هر منطقه)
۲) حق داشتن و استفاده از اماکن هنری مثل فرهنگسراهای هنری
۳) حق داشتن و استفاده از اماکن فرهنگی شامل کتابخانههای عمومی
۴) حق داشتن احساس امنیت، منع کودک آزاری، گروگان گیری کودکان، استثمار کودکان، بهکارگیری شغلهای سخت و سنگین از کودکان با حداقل دستمزد و...
۵) حق استفاده از امکانات تامین اجتماعی در صورت بروز محرومیتها و...
در خصوص مسائل جامعه و میزان اثرگذاری آن بر افراد جامعه و خصوصا کودکان، مطالب زیاد و بسیار مهم میباشد. مسائل جامعه و اثرات آن را به عبارتی میتوان مدارس نامریی تلقی نمود و امیدوار هستیم تمامی قسمتهای جامعه و مسئولان مربوطه در جهت بهینه کردن عملکرد خود تجدید نظر نمایند.
● نتیجهگیری:
اگر مدرسه و جامعه دنبالهرو تربیت صحیح والدین نباشند حقوق و تربیت کودک در نهایت پایمال خواهد شد. در خصوص مدرسه با توجه به طرح گوشهای از مسائل ذکر شده به نظر میآید میبایست در قوانین موجود آموزش و پرورش و بعضا نیروهای انسانی موجود تجدیدنظر یا به هر شکل دیگر مشکلات موجود رفع گردد تا انشاءالله به زمانی برسیم که تمامی مدارس ایران با عملکرد خوب خود پیوند بین مدارس و دانشآموز را محکم و استوار نمایند و عزیزان دانشآموز واقعا مدرسه را خانه دوم خود تلقی نمایند.
نکته دیگری که باید مطرح کرد این است که اگر قوانین مدونی تهیه و تنظیم گردد و به مورد اجرا گذاشته شود وضعیت نظام آموزش و پرورش حداقل از منظر دانشآموز تا حد زیادی مرتفع خواهد شد. مثلا طبق قوانین حقوقی هر فرد نسبت به دیگری دچار تضرر گردد اگر عمدی باشد ضمن جزای کیفری میبایست جبران خسارت نیز کند و اگر غیرعمد باشد یعنی سهوا مسبب ضرر دیگری شود، مستوجب جبران خسارت نسبت به آن فرد میگردد (بستگی به نوع و خطا دارد)نسبت به این قانون استدلالی که میتوان کرد این است که ما کارکنان آموزش و پرورش اگر سهوا مرتکب توهین، تنبیه بدنی یا باعث بیماریهای روحی مانند اضطراب و نگرانی، استرس، شب ادراری و... نسبت به دانشآموز شویم مستوجب جبران خسارت هستیم و از طرفی شرعا در برابر خداوند متعال مسئول می باشیم. نبود چنین قوانین مدونی باعث گردیده است که یک کودک دانشآموز یا یک نوجوان دانشآموز به شکلها و عناوین مختلف حقوقش پایمال گردد و خیلی راحت در برابر این قضایا عدهای از کارکنان و معلمان و متولیان آموزش و پرورش با جملاتی نظیر این که “چون هدف ما آموزش است و یا عمدی در کار نبوده است و یا جمله “چوب معلم گله هرکی نخوره خله”و یا... از کنار این حقوق پایمال شده به راحتی بگذرند.
تدوین حقوق کودک و یا دانشآموز در کشورهای مختلف و اهمیت دادن به تعلیم و تربیت تا اندازهای مهم جلوه کرده است که سهلانگاری والدین کودک در نگهداری وتربیت وی مستوجب مجازات است. به نظر میرسد وقت آن رسیده است به طور جدی نسبت به کلیه مسائل آموزش و پرورش از دانشآموز و معلم و... یک بازنگری اساسی توام با خانهتکانی صورت گیرد تا انشاءالله شاهد رشد و شکوفایی بیشتر این آیندهسازان عزیز باشیم.
علیرضا زکی زاده
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست