چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا

امام علی (ع) از نگاه دیگران


امام علی (ع) از نگاه دیگران
مولای متقیان ، علی ( ع ) و اندیشه تابناک ایشان متعلق به گروه و یا طبقه خاصی نیست. نگاه ژرف و منش والای ایشان بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان سایر ادیان را نیز به تحسین و تعظیم این شخصیت بلند آوازه واداشته است. بخشی از اظهار نظرهای این گروه را به بهانه واقعه غدیر خم می خوانید:
«جرج جرداق» نویسنده و پژوهشگر مسیحی:
«آیا از فرمانروایی خبر داری که خود نان سیر نخورد، در کشور او کسانی یافت می شدند که با شکم سیر نمی خوابیدند و جامه نرم نمی پوشیدند؟ (زیرا در میان ملت کسانی بودند که لباس خشن و درشت می پوشیدند) و درهمی را اندوخته خود نساخت؟ و به فرزندان و یاران خود هم وصیت کرد که غیر از این راه و روش نپیمایند. برادر خود را به خاطر یک دینار - که بدون حق از بیت المال طلب می کرد - مورد بازخواست قرار داد و پیروان و فرمانداران خود را به خاطر یک گرده نان که به عنوان رشوه از ثروتمندی گرفته و خورده بودند، به محاکمه و دادگاه کشانید.
نزد حقیقت و تاریخ یکسان است او را بشناسی یا نشناسی. تاریخ و حقیقت گواهی می دهند که او وجدان بیدار و قهار، شهید نامی، پدر و بزرگ شهیدان، علی بن ابی طالب، صوت عدالت انسانی، شخصیت جاویدان شرق است. چه می شد بر تو ای دنیا، اگر نیروهای خود را جمع می کردی و در هر زمانی یک علی می آوردی با عقلش و قلبش و با زبان و ذوالفقارش!»
استاد «امین نخله» یکی از دانشمندان مسیحی:
«هر گاه کسی بخواهد بیماری روح وروان خود را درمان کند، باید به گفتار امام علی(ع) در نهج البلاغه روی آورد و راه و روش زندگی را در پرتو این کتاب ارزشمند بیاموزد.»
«محمد بن ادریس» رئیس مذهب شافعی از مذاهب اربعه اهل تسنن، درباره علی (ع) سروده ای دارد که مضمون آن چنین است:«هر گاه علی جایگاه و حقیقت خویش را برای مردم آشکار کند، هر آینه مردم دسته دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد، شافعی مرد وعاقبت نفهمید علی(ع) پروردگار است، یا پروردگارش مال اوست.»
«میخائیل نعیمه»، نویسنده صاحب نظر و متفکر مسیحی عرب:
«هیچ مورخ و نویسنده ای هر اندازه هم که از نبوغ و رادمردی ممتاز برخوردار باشد، نمی تواند قیافه کاملی از انسان بزرگی مانند علی (ع) در مجموعه ای که حتی دارای هزار صفحه باشد، ترسیم نماید و دورانی پر از رویدادهای بزرگ مانند دوران او را توضیح بدهد. تفکرات و اندیشه های آن مرد عرب و گفتار و کرداری را که میان خود و پروردگارش انجام داده است، نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده است. تفکرات، ایده ها و گفتار و کردار او خیلی بیش از آن بوده است که با دست و زبان و قلم وی بروز کرده و در تاریخ ثبت شده است.»
▪ «عبدالفتاح عبدالمقصود» نویسنده و دانشمند مشهور مصری، می نویسد:
«پس از محمد (ص) کسی را ندیده ام که شایسته باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز پدر فرزندان پاک و برگزیده پیغمبر( علی بن ابی طالب) و من در این سخن به طرفداری تشیع وارد نشده ام، بلکه این رایی است که حقایق تاریخ به آن گویاست. او، برترین مردی است که مادر روزگار تا پایان عمر خود چون او نزاید، و اوست که هرگاه هدایت طلبان به جستجوی اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبری برای آنان شعاعی می درخشد، آری او مجسمه ای از کمال است که در قالب بشریت ریخته شده است.»
▪ «بارون کاردایفو» دانشمند فرانسوی، می نویسد:
«علی مولود حوادث نبود، بلکه حوادث را او به وجود آورده بود، اعمال او مخلوق فکر وعاطفه و مخیله خود اوست، پهلوانی بود که درعین دلیری ، دلسوز و رقیق القلب، و شهسواری بود که در هنگام رزم آرایی، زاهد از دنیا گذشته بود. به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت و در حقیقت، جان خود را فدا نمود. روحی بسیار عمیق داشت که ریشه آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی آن را فرا گرفته بود.»
▪ «شبلی شمیل» از پیشتازان مکتب مادیگری، در فضایل امیرالمؤمنین (ع) می گوید:
«پیشوا علی بن ابیطالب(ع)، بزرگ بزرگان، یگانه نسخه ای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه در امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است...»
▪ ژنرال سرپرسی سایکس کارگزار سیاسی انگلیس در ایران:
«اینکه اهالی ایران در او مقام ولایت قایل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقیقی و مربی الهی می دانند، واقعاً این عقیده قابل تحسین و شایان بسی تمحید است، اگر چه مقام و مرتبه او خیلی بالاتر از اینهاست.»
▪ «بولس سلامه» ، شاعر و ادیب مسیحی
«اگر سؤال کنند، چرا در مورد علی شعر سرودی با آنکه تو مسیحی هستی؟ در جواب می گویم: هر یک از ابیات کتاب جواب سؤال توست و هر کدام بیانگر فضلی از فضایل اوست و علی مردی است که همه مسلمانان او را به عظمت یاد می کنند، و مسیحی ها هم او را به بزرگی و زهد تقوا یاد و احادیث او را در مجالس خود ذکر می کنند. و من در روی زمین کسی را در مقابل غم و اندوه و ستم ستمگران، با صبرتر از علی نیافتم.... علی(ع) از آن روزی که چشم خود را در کعبه باز کرد، تا وقتی چشمش را در مسجد بست، درگیر با مشکلات و مصائب بود و ...، ولی در برابر همه آنها صبر کرد. ... اگر شیعه بودن عبارت است از حب اهل بیت نبی، من شیعه هستم. سپس خطاب به حضرت علی(ع) می گوید: شعر من در ساحل بیکران تو یک سنگریزه است، اما این سنگ به خون حسین خضاب شده است، پس این هدیه ناقابل را به خاطر امام حسین(ع) از من قبول کن.
▪ «جرجی زیدان» نویسنده معروف مصری مدیر مجله (الهلال ) می گوید:
«آیا علی پسرعموی پیغمبر و جانشین و داماد او نبود؟ آیا او آن دانشمند پرهیزگار و دادگر نبود؟ آیا او آن مرد با اخلاص و غیور نبود که در پرتو مردانگی و غیرتش اسلام و مسلمانان عزت یافتند؟»
▪ «جبران خلیل جبران»
که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است، لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید: «به عقیده من، علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضایل کامل بودن را در قوم خویش دمی د و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکیهای جاهلیت، از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید، به فطرت سلیم بازگشت و آنکه از باب خصومت وارد شد، جاهیلت را ترجیح داد.«جبران» معتقد بود که: «دو طایفه شیفته روش علی بودند، یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش شد. او از دنیا رفت، در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند.»
«جبران» اضافه می کند که: «علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت.»
«جبران» همی شه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و می گفت: علی از جهان رفت، درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.
▪ «شبلی شمی ل»، شاگرد برجسته مکتب داروین:
وی دانشمندی است که در سال ۱۳۳۵ هجری درگذشت. وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه «قوه» را در شرق منتشر کرد، سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماورای طبیعت برخاست و تا لحظه مرگ از مکتب ما دیگری پیروی نمود. وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید: «امام و پیشوای انسانها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( ص)» مطابق است. هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است.»
▪ «می خائیل نعیمه» شاعر و نویسنده معاصر عرب
او از دانشمندان مسیحی است، در مقدمه ای که بر کتاب «صوت العدالة الانسانیة» نوشته، درباره حضرت علی (ع) چنین می گوید: «پهلوانی امام( ع) تنها در می دان جنگ نبود، بلکه او در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامی دان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات، پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم، باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم.»- «جرج جرداق» مسیحی، نویسنده معروف لبنانی در کتاب «صوت العدالة الانسانیة» درباره علی ( ع) چنین می نویسد: «ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب، زبان و شمشیر نمودار می کردی؟»
▪ «توماس کارلایل»، فیلسوف و نویسنده مشهور انگلیسی
این فیلسوف انگلیسی، هر گاه به نام علی (ع) می رسید، بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می کرد، او درباره علی(ع) چنین می گوید: «ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم، زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمی خته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود. پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می خواهید او را قصاص کنید یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیکتر است."
«اما علی ، ما را جز این نرسد که او را دوست بداریم و باو عشق بورزیم چه او جوانمردی بلندقدر و بزرگ نفس بود. از سرچشمه وجدانش مهر نیکوئی سیل آسا سرازیر می گشت ، از دلش شعله های نیرومندی و دلاوری زبانه می کشید. شجاعتر از شیر ژیان بود اما شجاعتی ممزوج با مهربانی و لطف و رافت و دلنرمی ...
علی علیه السلام شخصیتی بزرگ و بی بدیل است که در طول تاریخ همواره مورد مدح و ستایش بزرگان قرار گرفته و حتی کسانی که به امامت علی (ع) باور ندارند نیز، او را در نوع خود یگانه و بی نظیر می دانند.»
▪ «لامنس»، کشیش بلژیکی
یک کشیش بلژیکی است که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت. او درباره علی (ع) می گوید: «برای عظمت علی این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از او سرچشمه می گیرد. او حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند چرا که گفتار او حجیت قطعی داشت، او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت. «مادام دیالافوا»، در مقام تعریف حضرت علی (ع) چنین می نویسد: «احترام علی (ع) در نزد شیعه به منتها درجه است و حقاً هم باید این طور باشد، زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداکاریهایی که برای پیشرفت اسلام کرد، در دانش، فضایل، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود و نسلی پاک و مقدس نیزاز خود باقی گذارد. فرزندانش نیز از او پیروی کردند و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علی(ع) کسی است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار می کرد و در اجرای قوانین الهی اصرار و پافشاری داشت. علی(ع) کسی است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود.»
▪ «مادام دیالافوا»
«مادام دیالافوا» می گوید: «چشمان من گریه کنید، اشکهای خود را با آه و ناله من مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند، عزاداری کنید.
«پطروشفسکی» استاد دانشگاه لنینگراد می گوید: «علی (ع) تا سرحد شور و عشق پای بند دین، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولیاءا... در وجودش جمع بود.»
منبع : روزنامه قدس