پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا


من کیستم ؟


من کیستم ؟
از ویژگیهای عصر جدید، جریان شتاب‏آلود زندگی است. حوادث و رویدادهای گوناگون، آنچنان با وسعتْ پدید می‏آیند که فرصت تفکّر و تأمّل را از آدمی سلب می‏کنند. در نتیجه، مجالی برای تفرّج در دنیای درون و جهان برون باقی نمی‏ماند و انسان، این موجود سرگشته و درمانده، نه تنها لذّت تفکّر را حس نمی‏کند، بلکه انگیزه کافی برای اندیشیدن در باب ضروریات زندگی را نیز در خود نمی‏یابد. حاصل این روند، بیگانگی او با خویشتن و جهان خارج از خویشتن است. ولی آنچه دردآورتر، عمیق‏تر و دشوارتر رخ می‏نماید، بیگانگی با خود (عالم درون) است.
● هویّت چیست؟
اریک اریکسون که نام او با «هویّت» پیوندی عمیق دارد می‏نویسد: «هویتی که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که «او کیست؟»، نقشی که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر یا مادر باشد؟ آیا او علی‏رغم نژاد، مذهب یا زمینه‏های ملی - که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می‏دهد - ، احساس اعتماد به نفس دارد؟».
۱ ) هویّت فردی
پیشتر از این در تعریف «هویّت» بیان شد که ابتدا برای فرد، و بویژه جوان، این پرسش که «من کیستم؟» مطرح می‏شود و پس از آن «چه نقشی دارم؟» عنوان می‏گردد. چنانچه بیشتر به معنای اول تأکید داشته باشیم، رابطه میان «خودشناسی» و «هویّت فردی» تعریف می‏شود ؛ زیرا «هویّت» همان حقیقت شخص است که مشتمل بر صفات جوهری اوست و این همان مقوله‏ای است که در «خودشناسی» به دنبال دست یافتن به آن هستیم. لذا می‏توان گفت که با تحقّق خودشناسی، بخش عمده‏ای از هویّت فردی نیز محقّق می‏شود.
۲) هویّت اجتماعی
از نوجوانی به بعد به تدریج، گرایش به «اجتماعی شدن» در شکل دوست‏یابی و وفاداری به او ظاهر می‏شود. یکی از صاحبنظران شخصیت می‏نویسد: «عدم توانایی در انتخاب شغل و یا عدم ادامه تحصیل، غالباً نمودی از بحران هویّت یا گم گشتگی در نقش اجتماعی است. بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگارانه افراد را می‏توان از این دیدگاه توجیه نمود».
در کلام الهی، از خودبیگانگی، حاصل از «خدابیگانگی» تلقی شده است. آنجا که می‏فرماید: «در زمره آنانی نباشید که خدای را از یاد بردند، پس خود را نیز از یاد بردند»(سوره حشر).
۳ ) هویّت خانوادگی
در بحث هویّت، خانواده جوان از دو جنبه برای او حائز اهمیت است، در جنبه اول رفتار کلامی و عملی والدین (علی‏رغم سنین حساس جوانی) برای فرزند از نوعی اعتبار برخوردار است‏ و جنبه دوم ، کثرت ارتباطهای جوان و والدین در درون نهاد خانواده است که به نوبه خود می‏تواند هم آنها را به یکدیگر نزدیک‏تر و یا در مواردی دورتر نماید.
۴ ) هویّت دینی
از نیازهای فطری آدمی، گرایش به عشق و پرستش است، تجلّی چنین احساس و تمایلی، در اعمال و رفتار دینی، آشکار می‏شود. بدیهی است که پیامدهای تکوین هویّت دینی، احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزشها و باورهای آن مکتب است.
● چگونگی شکل‏گیری هویّت در فرد
برای شکل‏گیری هویّت در فرد باید چند مسئله را در نظر گرفت که عبارت‏اند از:
۱) خودشناسی
شناخت آدمی از شخصیت خویشتن، همچون منشور کثیر الاضلاعی است که شامل جلوه‏ها و منظرهای متنوّع و متعدّدی می‏شود. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خویشتن خود، مقدور نیست ولی برخی از مهم‏ترین جنبه‏های خودشناسی چنین است. شناختْ نسبت به تواناییها و استعدادهای درونی، شناخت نسبت به ویژگیهای رشد ، شناخت نسبت به نیازهای اساسی روانی، شناخت نسبت به ضعفها و محدودیتهای وجود خویشتن.
ـ طرحی ساده برای خودشناسی
اینک با طرح چند پرسش ذیل می‏توان به صورت عملی، جوانان را در زمینه خودشناسی یاری نمود:
آیا به روشنی می‏دانم که چه جنبه‏های خوب و سازنده‏ای در شخصیت من وجود دارد؟ و آیا توانسته‏ام این جنبه‏های مورد نظر را پرورش داده، به تقویت و توسعه آنها بپردازم؟ تا چه اندازه به جنبه‏های منفی خود، آگاهی دارم؟ و آیا برای پذیرفتن آنها شجاعت روحی لازم را دارم؟ آیا سعی می‏کنم که هر روز یکی از آنها را در وجود خود محو نموده، مجموعه آنها را تقلیل دهم؟ آیا تا به حال، عملی انجام داده‏ام که به ضرر خود و نفع دیگران باشد، یا برعکس؟ چه واکنشی در رابطه با تذکّر خیرخواهانه دوستانم انجام می‏دهم؟
۲) داشتن هدف در زندگی
هدفها، آدمی را به کار و کوشش و تکاپو وامی‏دارند و روش زندگی او را معین می‏کنند. در این زمینه، توجه به نکات پیشنهادی زیر می‏تواند مفید واقع شود:
برای تعالی زندگی هدفهایی قابل قبول در نظر گیرند و به آنها ایمان داشته باشند. در صورت رسیدن به هدف مورد نظر، بلافاصله هدفی دیگر را جایگزین نمایند. آرمانهای برتر و هدفهای والاتر، نشان از اراده‏های پُرشور و آهنین دارند. پدیده‏هایی همچون تحصیل، اشتغال ، درآمد مکفی، زندگی مرفّه و شهرت، هیچ‏کدام هدف نهایی زندگی به شمار نمی‏آیند، بلکه همه اینها وسایل و ابزاری هستند برای رسیدن به هدف نهایی.
ـ موانع شکل‏گیری هویّت در جمع
برخی از موانع شکل‏گیری هویّت اجتماعی، به وجود تعارضهای حل نشده‏ای بستگی دارد که در محیط زندگی و جامعه در برابر نسل جوان، پدیدار می‏شود. مثلاً دوستی با جنس مخالف که از نظر موازین اجتماعی، رفتاری ناهنجار تلقی می‏شود. حل این تعارضها می‏تواند موجب شکل‏گیری هویّت اجتماعی گردد .
● بحران هویّت
اصطلاحی است که برای توصیف «عدم توانایی فرد در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد» به کار رفته است.
شخصی که فاقد یک هویّت متشکّل است در ادامه زندگی با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد». در این حالت، سبب می‏شود فرد احساس کند منزوی، تهی، مضطرب و مردّد شده است. احساس می‏کند که باید تصمیمهای مهمی بگیرد لیکن قادر به انجام دادن این کار نیست. در طی آشفتگی هویّت، فرد ممکن است احساس کند به جای آنکه در حال پیشرفت باشد دچار پس‏روی است. آثار و تبعات بعدی فقدان هویّت را می‏توان در پدیده‏هایی همچون: مسئولیت‏گریزی، دلزدگی، دلمشغولیهای بی‏هدف، هیجاناتِ جانشین‏ناپذیر، شخصیت منفعل و بی‏تفاوتی جستجو نمود .
● جوان و تلاش برای کسب هویّت
جوان برای کسب هویّت و نوسازی شخصیت و بازآفرینی و تکامل هویّت خود می‏تواند این شانزده نکته را سرلوحه زندگی خویش قرار دهد تا تبدیل به یک جوان آرمانی گردد:
او باید با دیگران همکاری داشته باشد و به خود و دیگران اجازه زندگی بدهد.
او باید با وجدان خود در یک هماهنگی نسبی به سر برد.
اهداف او باید معقول باشند و در محدوده ظرفیتهای او قرار گیرند.
نیازهای شخصی او در ارتباط با موازین اخلاقی، معقول، قابل قبول و قابل تعدیل باشد.
او باید به مرتبه‏ای از عدم وابستگی و اعتماد به نفس برسد.
او باید خواهشهای بیولوژیک (زیستی) و تظاهرات هیجانی خود را به راههای قابل قبول از نظر اجتماع، هدایت کند.
جوان باید از واقعیات، برداشت روشنی داشته باشد و ضمن داشتن تخیّلات، نباید واقعیت را با خیال‏پروری یا تفکر رؤیایی مخدوش کند.
اکرم اکبرزاده ابراهیمی