چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

خواندنی و به کار نیامدنی


خواندنی و به کار نیامدنی
آمبروز بیرس نویسنده و یا به عبارت بهتر روزنامه‌نگاری آمریکایی است که در سال ۱۸۴۲ در اوهایو به دنیا آمده و در جریان جنگ داخلی آمریکا به عنوان افسر ارتش متحدین خدمت کرده و درست در همین زمان داستان‌نویسی را تجربه می‌کند. او دوست بسیار صمیمی مارک تواین بود، اما هرگز نه به اندازه تواین رمان و داستان نوشت و نه به اندازه او مشهور شد. قلم تند و تیز و طنزهای سیاسی او در قرن نوزدهم باعث شد که او را «بیرس تلخ» بنامند. کتابی که بعدها با عنوان «فرهنگ شیطان» منتشر شد در واقع ستونی است که او در سال ۱۹۰۶ نگارش آن را آغاز کرده و نام «واژه‌نامه آدم بدبین» را برای آن انتخاب کرد اما ظاهرا در آن زمان چند روزنامه‌نگار دیگر هم شروع به نوشتن واژه‌نامه‌های طنز کرده بودند، بدین‌ترتیب بیرس برای از میان بردن شباهت نامِ کتاب خود با دیگران، عنوان «فرهنگ شیطان» را برای مجموعه واژه‌های خود برگزید. پایان زندگی بیرس بسیار مبهم و عجیب است، او در سال ۱۹۱۳ به انقلابیون مکزیک می‌پیوندد و پس از سفر به آن کشور دیگر هیچکس هیچ اطلاعی از او ندارد.
بی‌شک هر فرهنگی باید برای خواننده کاربرد داشته باشد، اصولا نیاز خواننده به شناخت واژگان تنها دلیل فروش و خریدن یک فرهنگ است شما هر فرهنگی را با هر موضوعی، حال چه فرهنگ لغت باشد و چه فرهنگ اصطلاحات، با توجه به نیاز خود می‌خرید، بدین‌ترتیب نخستین تناقض کتاب همین است. رضی هیرمندی، مترجم کتاب، این نکته ظریف را در مقدمه خود به خوبی بیان کرده است: «حال خودتان حساب کنید فرهنگی که از نگاه شخص شیطان و با قلم نویسنده‌ای با اوصاف یاد شده به رشته تحریر درآمده تا چه پایه خواندنی است، گیرم که به کار آمدنی نباشد». (ص هفت) این فرهنگ بر خلاف همه فرهنگ‌هایی که تاکنون دیده‌اید به کار آمدنی نیست، اما می‌توانید آن را کنار میز کار خود بگذارید و هر از گاهی مثل یک کتاب مرجع به آن مراجعه کرده و لغتی یافته و معنای شیطانی آن را خوانده و لبخند بزنید. این کتاب دو زبانه است، بالای صفحه متن فارسی و زیر آن متن اصلی انگلیسی آمده است اما خواندن متن انگلیسی هم که ظرافت‌های نثر آمبروز بیرس در آن هویداست، خالی از لطف نیست.
حال بد نیست که چند واژه از این فرهنگ را بخوانیم، واژه‌هایی که شاید حتی معنای غیرشیطانی آن هم برای ما چندان روشن نباشد. از نگاه شیطان، یعنی از نگاه «آمبروز بیرس» که ابلیسی لغت‌شناس است، برخی واژه‌ها نیاز به شرح مفصل و برخی در یک کلمه و یا یک عبارت قابل توضیح هستند. به عنوان نمونه در معنای «آزاداندیش» آمده موجودی است که در الاهیات به موجود بداندیشی گفته می‌شود که به جای آنکه بگذارد دیگران برایش فکر کنند خود مستقلا فکر می‌کند. کشیش جماعت به چنین آدمی با همان احساس نفرتی نگاه می‌کند که سلمانی‌ها به کسی که خودش سرش را می‌تراشد».
ـ اختلاس کردن: «حفظ کردن دارایی‌ها از شر مالکیت کوتاه‌مدت و نظارت‌های چندگانه».
ـ رای‌دهنده: کسی است که «از امتیاز مهم رای دادن به نفع منتخب شخصی دیگر برخوردار شده است».
ـ انقلاب: «انفجار دیگ بخار مردم. این اتفاق معمولا وقتی پیش می‌آید که سوپاپ‌های اطمینان بحث و گفت‌وگو به روی عموم بسته شده باشد.»
ـ با ادب:«کارکشته در فن و هنر ظاهرسازی».
ـ بشریت: «کل نژاد بشری منهای شعرای انسان نما.»
ـ بنای یادبود: «بنایی که به منظور یادآوری چیزی برپا می‌شود که یا نیازی به یادبود ندارد یا به یاد ماندنی نیست.»
ـ بی‌دفاع: «ناتوان از حمله».
ـ بی‌دین: «در نیویورک به کسی می‌گویند که به دین مسیح معتقد نیست و در قسطنطنیه به کسی که به دین مسیح معتقد است.»
ـ پارتی بازی: «برای خیر و صلاح حزب، به مادربزرگ خودمان پست و مقام بخشیدن.»
ـ پوچی: «دلیل طرف مقابل ما. اعتقادی که انسان مجبور نبوده رنج آموختن آن را بر خود هموار کند. گفته یا عقیده‌ای که آشکارا با نظر ما ناسازگار است.»
ـ پیشگویی کردن: «خبر دادن از رویدادی که نه در گذشته اتفاق افتاده، نه در حال روی دادن است و نه در آینده اتفاق خواهد افتاد».
ـ تاریخ: «گزارش‌هایی غالبا دروغ از رویدادهایی غالبا بی‌اهمیت. این گزارش‌ها را زمامدارانی تهیه می‌کنند که اغلب در شمار رجاله‌هایند و نظامیانی که غالبا در زمره ابلهان.»
ـ تبریک: «حسادت مودبانه.» تبعیدی: «آنکه با اقامت در خارج به وطن خود خدمت می‌کند و سفیر هم نیست.»
ـ تعریف و تمجید: «وام با بهره» گناهکار مرده‌ای را به مقام قدیسی رساندن»
ـ تولد: «اولین و هولناک‌ترین بدبیاری»
ـ ثناگویی: «یک نوع مه‌گرفتگی فکری که بر اثر آن انسان خوبی‌های موجودات مورد نظر را چند برابر اندازه واقعی‌شان می‌بیند».
ـ جنازه: «شخص بسیار با نزاکتی که بالاترین حد بی‌اعتنایی محترمانه به نگرانی‌های دیگران را به نمایش می‌گذارد.»
ـ چاخان: «دروغی که هنوز دندان درنیاورده است».
ـ حق رای: «انتخاب شخصی که منتخب شخص دیگری است.»

صادق سرمدی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید