یکشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۲ / 10 December, 2023
مجله ویستا
شیطان در جسم - Le Diable Au Corps
سال تولید : ۱۹۴۷
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : ترانس کنتینانتال فیلم
کارگردان : کلود اوتان ـ لارا
فیلمنامهنویس : ژان اورانش و پییر بوست، برمبنای رمانی نوشته ریمون رادیگه.
فیلمبردار : میشل کلبر.
آهنگساز(موسیقی متن) : رنه کلوئرک.
هنرپیشگان : میشلین پرل، ژرار فیلیپ، ژان دوبوکور، دنیس گری و ژان وارا.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۲ دقیقه.
یازدهم نوامبر سال ۱۹۱۸. جنگ جهانی اول پایان یافته و سرتاسر اروپا را شادمانی فرا گرفته است.جوانی هفته ساله بهنام "فرانسوا" (فیلیپ)، شاهدتشییع جنازه "مارته" (پرل) است. او ماجرای عشق تراژیک خود را به یاد میآورد: "فرانسوا" محصل جوانی است که به "مارته" علاقهمند میشود. همسر "مارته" در جبهههای جنگ حضور دارد. سپس "فرانسوا" از او جدا میشود و "مارته"، زنی تنها، همزمان با بهدنیا آمدن کودکش، از دنیا میرود...
٭رجعت به گذشتههائی که تقریباً تمام فیلم را تشکیل میدهند، واقعیت رابطهای را عیان میکنند که پایان تراژیک آن پیشاپیش در آغاز ماجرا مقدر شده بود: این عشق فقط تا پایان جنگ ادامه خواهد داشت. اما جنگ در این فیلم بهعنوان عاملی که معیارهای اخلاقی را ویران میکند معرفی نمیشود، برعکس، این جنگ و ایمان به مبارزه در راه وطن و فشار شرایط زمان است که چنین ماجرائی را به وجود میآورد. با وجود این، هر دو قهرمان داستان، برای از هر گناهی هستند. این اقتباس موفق از رمان پرآوازه رادیگه، با تدوین عالی، حرکتهای آزاد دوربین، صدابرداری ماهرانه و استفاده بیش از حد از رجعت به گذشته و نمایش تضاد میان مراسم جشن و تشییع جنازه را تحتالشعاع قرار میدهد. صمیمیت فیلم نیز حائر اهمیت است، اما با تمام این تفاسیر در زمان خود با حمله شدید "وطنپرستان" و "اخلاقیون" روبهرو شد و تحت همین شرایط نتوانست جایزه ویژه جشنواره بروکسل را دریافت کند، هرچند فیلیپ جایزهای را نصیب خود کرد و همراه با پرل به شهرت رسد. طراحی صحنه فیلم کار ماکسدوی است.
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : ترانس کنتینانتال فیلم
کارگردان : کلود اوتان ـ لارا
فیلمنامهنویس : ژان اورانش و پییر بوست، برمبنای رمانی نوشته ریمون رادیگه.
فیلمبردار : میشل کلبر.
آهنگساز(موسیقی متن) : رنه کلوئرک.
هنرپیشگان : میشلین پرل، ژرار فیلیپ، ژان دوبوکور، دنیس گری و ژان وارا.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۲ دقیقه.
یازدهم نوامبر سال ۱۹۱۸. جنگ جهانی اول پایان یافته و سرتاسر اروپا را شادمانی فرا گرفته است.جوانی هفته ساله بهنام "فرانسوا" (فیلیپ)، شاهدتشییع جنازه "مارته" (پرل) است. او ماجرای عشق تراژیک خود را به یاد میآورد: "فرانسوا" محصل جوانی است که به "مارته" علاقهمند میشود. همسر "مارته" در جبهههای جنگ حضور دارد. سپس "فرانسوا" از او جدا میشود و "مارته"، زنی تنها، همزمان با بهدنیا آمدن کودکش، از دنیا میرود...
٭رجعت به گذشتههائی که تقریباً تمام فیلم را تشکیل میدهند، واقعیت رابطهای را عیان میکنند که پایان تراژیک آن پیشاپیش در آغاز ماجرا مقدر شده بود: این عشق فقط تا پایان جنگ ادامه خواهد داشت. اما جنگ در این فیلم بهعنوان عاملی که معیارهای اخلاقی را ویران میکند معرفی نمیشود، برعکس، این جنگ و ایمان به مبارزه در راه وطن و فشار شرایط زمان است که چنین ماجرائی را به وجود میآورد. با وجود این، هر دو قهرمان داستان، برای از هر گناهی هستند. این اقتباس موفق از رمان پرآوازه رادیگه، با تدوین عالی، حرکتهای آزاد دوربین، صدابرداری ماهرانه و استفاده بیش از حد از رجعت به گذشته و نمایش تضاد میان مراسم جشن و تشییع جنازه را تحتالشعاع قرار میدهد. صمیمیت فیلم نیز حائر اهمیت است، اما با تمام این تفاسیر در زمان خود با حمله شدید "وطنپرستان" و "اخلاقیون" روبهرو شد و تحت همین شرایط نتوانست جایزه ویژه جشنواره بروکسل را دریافت کند، هرچند فیلیپ جایزهای را نصیب خود کرد و همراه با پرل به شهرت رسد. طراحی صحنه فیلم کار ماکسدوی است.
همچنین مشاهده کنید