سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم


نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم
از جمله فعالترین زمینه‏های مطالعات در رشته‏های علوم انسانی مطالعات تطبیقی است كه در آن تلاش می‏شود تا یك موضوع و یا مسئله از منظر دو یا چند متفكر، مكتب، تمدن و یا دین مورد مطالعه و واكاوی قرار گیرد. و از طریق مقایسه‏هایی كه صورت می‏گیرد مشابهت‏ها و تمایزات (حوزه‏های مورد مطالعه) در آن مسئله یا موضوع آشكارتر می‏شود و در نتیجه فهم عمیق‏تری نسبت به آن موضوع و یا مسئله به دست آمده و ارزیابی‏ها و نقادهای منصفانه‏تر می‏شود. یكی از تلاشهای انجام گرفته در این جهت كتاب نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم است كه به قلم ارزشمند جناب آقای حسین بستان به رشته تحریر درآمده است.
این كتاب از پنج فصل، مقدمه ناشر (پژوهشكده حوزه و دانشگاه) و پیشگفتار مولف تشكیل شده است. در فصل اوّل كه با نام كلیات نام‏گذاری شده است، همان‏گونه كه انتظار می‏رود مولف محترم به مقدمات بحث از قبیل طرح مسئله، اهمیّت و ضرورت موضوع، اهداف تحقیق تاریخچه مختصر بحث و روش تحقیق و بررسی موضوع پرداخته می‏شود.
مولف محترم سئوالهای اساسی در تحقیق خود را چنین معرفی می‏كند:
۱ ) از دیدگاه اسلام و فمینیسم، نابرابی و ستم جنسی دقیق معلول كدام عامل یا عوامل است.
۲ ) راهبردهای مناسب برای رفع نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم كدامند؟ (ص ۱۲)
در بیان اهمیّت و ضرورت موضوع مولف با محترم ضمن بیان این نكته كه جنبش فمینیسم یكی از قویترین جنبشهای عدالت جویانه در جهان است به چالش‏های پدیده آمده توسط طرفداران این جنبش علیه برخی سنت‏های عرضی و برخی تعالیم اسلامی اشاره می‏كند. و معتقد است همسخنی اسلام و فمینیسم دست كم دو فایده مهم دارد: نخست تغییر پیشداوری‏های منفی و نادرستی كه نسبت به اندیشه‏های فمینیستی به وجود آمده، و تمام آن‏ها را اندیشه‏های انحرافی، ضد اخلاقی و خطرناك قلمداد كرده‏اند. دوم، آشكار شدن پاره‏ای از كاستی‏های حقیقی فمینیسم كه خود، گسترش نگاه انتقادی به این مكتب و كاهش نگرش‏های منفعلانه و خوش بینانه‏ای را در پی دارد كه بدون تجزیه و تحلیل، اندیشه‏های فمینیسی را كاملاً عقلانی شمرده‏اند. (ص ۱۳)
مولف محترم در ادامه فراگیرترین حوزه ستم جنسی را تقسیم كار جنسی می‏داند و تلاش می‏كند شواهد تاریخی متعددی را نیز بر این مطلب اقامه كند. این تقسیم كار جنسی در درون خانواده ودر قالب نقشهای خانه‏داری و بچه‏داری زنان نمایان می‏شود.[۱] البته مولف محترم بعداً چنین توضیح می‏دهد كه: بسیاری از مصادیق تقسیم كار جنسی توأم با نوعی نابرابری جنسی‏اند، ولی نمی‏توان همه موارد تقسیم كار جنسی را مصداق نابرابری جنسی دانست، چرا كه این امكان وجود دارد كه مردان و زنان، بدون آن‏كه جایگاهایی نابرابر را احراز كنند، كارها را بر حسب جنسیت بین خود تقسیم كنند. (ص ۱۷ ـ ۱۴) نابرابری شغلی در قالب عدم تساوی مزد، محرومیت زنان از مشاغل حرفه‏ای پردرآمد و اخراج بیشتر زنان از كار در شرایط ركورد اقتصادی، زمینه‏ای دیگر از زمینه‏های ستم جنسی به شمار می‏آید.
نابرابری جنسی در آموزش و محیطهای آموزشی و هم‏چنین مشاركت سیاسی دوجنس از مصادیق دیگری هستند كه مولف محترم آن‏ها را از مصادیق تبعیض جنسی می‏داند و در نهایت معتقد است كه: در كشورهای جهان سوم، زنان نسبت به همتایان غربی خود با دشواری‏ها، تبعیضات و نابرابری‏های عمیق‏تری دست و پنجه نرم می‏كنند و همین امر باعث گردیده كه طرفداران جنبش فمینیسم، رسالت سنگین‏تری را بر دوش خود احساس كنند.
تعریف مفاهیم كلیدی مربوط به بحث از قبیل نابرابری جنسی، ستم جنسی تفاوت جنسی، جنسیتی، پدرسالاری، تقسیم كار جنسی، پایان بخش فصل اول است.
● به هفت نظریه یا گرایش عمده فمینیستی اشاره می‏شود كه عبارتند از:
۱ ) فمینیسم لیبرال
۲ ) فمینیسم ماركسیست
۳ ) فمینیسم رادیكال
۴ ) فمینیسم سوسیالیست
۵ ) فمینیسم اگزسیتانسیالیست
۶ ) فمینیسم روانكاوانه
۷ ) فمینیسم پست مدرنیست
مولف محترم ضمن ارایه گزارش مختصری از هر گرایش به معرفی چهره‏های شاخص هر جریان می‏پردازد و در نهایت به ارزیابی اجمالی هر گرایش می‏پردازد. نكته قابل توجه آن كه مطالب این بخش تا حد زیادی از كتاب Feminist Jought نوشته رُزماری تانگ گرفته شده است و حتی در بخش ارزیابی هم كمتر شاهد ارزیابی بومی از یك نظریه خاص هستیم.
فصل سوم اختصاص به بررسی نظریه اسلامی درباره تبعیض و ستم جنسی دارد. مولف معتقد است برای فهم دیدگاه اسلام درباره این مسئله باید ابتدا میان نابرابری یا تمایز جنسی غیرستم آلود، نابرابر جنسی ستم‏آلود، ستم جنسی به معنای اخص كلمه (مانند خشونت، آزار جنسی...) تفكیك كرد و بعد از تفكیك فوق نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام در سه محور مبانی فلسفی، تبیین نابرابری جنسی و تبیین ستم جنسی مورد بررسی قرار گیرد.
فصل چهارم اختصاص به بیان راهبردهای فمینیستی در جهت رفع نابرابری و ستم جنسی دارد. برخی راهبردها از قبیل تربیت انسان‏های دوجنسیتی راهبردهای لیبرال فمینیستی، راهبردهای ماركسیستی، راهبردهای رادیكال فمینیستی راهبردهای اگزیستانسیالیستی و راهبردهای تلفیقی در این فصل مورد بحث قرار می‏گیرند.
فصل پنجم این كتاب به راهبردهای اسلام برای رفع ستم جنسی می‏پردازد و با مقایسه راهبردهای اسلامی و راهبردهای فمینیستی تلاش می‏كند تا برتری راهبردهای اسلامی را تبیین كند.
● اشاره:
در یك نگاه كلی می‏توان موارد ذیل را از نقاط قوت این كتاب دانست:
۱ ) این كتاب در بیان اندیشه‏ها و گرایشان فمینیستی در زبان فارسی در ردیف بهترین‏هاست، پرداختن به ۷ گرایش فمینیستی همراه با چهره‏های شاخص آن و نقد اجمالی آن در ۳۵ صفحه همراه با جدول نظریه‏های فمینیستی در كنار استفاده از ادبیات تالیفی (و نه ترجمه‏ای) استفاده از این كتاب را با آشنایی با نظریات فمینیستی در اولویت قرار میدهد.
۲ ) تلاش در جهت خلاصه كردن هر فصل در قالب جدول از محاسن قابل توجه این تحقیق است، كه جمع‏بندی و به خاطرسپاری مطالب را بسیار آسان می‏كند.
● شاید بتوان نكات ذیل را به عنوان ملاحظه بر این كتاب ذكر كرد.
۱ ) از جمله كاستی‏هایی كه در این كتاب به چشم می‏خورد فقدان بحث تاریخی از روند به وجود آمدن جنبش‏های فمینیستی و علّت آن است. و بدیهی است كه در موضوع مورد بحث (فمینیسم) بحث‏های تاریخی نقش عمده و مهمی را در شناخت مبانی و ماهیّت موضوع ایفا می‏كنند و به همین دلیل است كه بخش عمده‏ای از كتاب‏های مرتبط با این موضوع به بیان سیر تاریخی و علّت به وجود آمدن جنبش زنان و فمینسیم می‏پردازد.
۲ )ئغفلت از نقد مبنایی میان فمینیسم و نظریات اسلام درباره زنان از دیگر نقایص این كتاب است. تلاش مصنف عمدتاً بر این قرار گرفته است كه میان دو تفكر كه هر دو داعیه‏دار دفاع از حقوق زنان هستند و هر یك دیگری را نفی می‏كند به داوری بنشیند. در صورتی كه عمده چالش میان نظرات اسلام درباره زنان و نظرات فمینیستی به مبانی این دو تفكر برمی‏گردد. یكی دل در گرو سكولاریسم، اومانیسم، فردگرایی و... دارد و دیگری پرچمدار مبارزه با این مفاهیم است.
۳ ) در شناسایی و معرفی فمینیسم شاهد آن هستیم كه تقسیم‏بندی‏های موازی صورت می‏گیرد كه هر كدام از منظر خاصی كاركرد مفید نیز دارند، در یك تالیف واحد مخاطب انتظار دارد اگر تقسیم‏بندی‏های‏
موازی بیان می‏شود، نسبت به این تقسیم بندی‏ها به یكدیگر نیز توضیح داده شود. مولف محترم در بخش نظریه‏ها (فصل اول) گرایشات فمینیستی را در قالب فمینیسم لیبرال، ماركسیسم و رادیكال... بیان می‏كند و در فصل سوم (ص ۷۴) در بحث دیدگاه كلی صاحب‏نظران فمینیست درباب تفاوت‏های جنسی، سه گرایش جبرگرا، محیطگرا و دیالكتیك مطرح می‏شوند، در این قسمت ممكن است این سئوال برای مخاطب پیش بیاید كه این تقسیم بندی‏ها چگونه بر یكدیگر قابل تطبیقند. گویا در بیان تفاوت‏های جنسی از دیدگاه سه گرایش فوق میان تفاوت جنسی و تفاوت جنسیتی خلط ظریفی صورت گرفته شده باشد.
۴ ) در خاتمه به نظر می‏رسد در مقایسه میان تفاوت جنسی و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم نوعی مصادره به مطلوب صورت گرفته است این كه در گفته می‏شود بسیاری از تفاوت جنسیتی از قبیل تفاوت دیه، ارث، قصاص... كه از دید فمینیستها مصداق جنسی است از دید اسلام مصداق ستم جنسی نیست، به نظر پاسخ قانع كننده‏ای نمی‏آید.
محمدتقی كرمی
نوشته حسین بستان (نجفی)
منبع : نشریه حورا


همچنین مشاهده کنید