پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به نمایش کانال کمیل


نگاهی به نمایش کانال کمیل
در تئاتر به عنوان هنری زنده آنچه بیش از هر چیز مخاطب را درگیر می کند و بر او تاثیر می گذارد و حتی او را مجذوب می کند فضا است. البته منظور ما از فضا تنها آن فضای دیداری که نمایش بر بستر آن شکل می گیرد نیست، بلکه کیفیتی است که از رابطه میان اثر و مخاطب خلق می شود، کیفیتی که مخاطب و واکنش هایش بخشی از آن و عوامل و عناصر تشکیل دهنده یک تئاتر بخش دیگر آن هستند. در یک تئاتر عناصر بسیاری در کارند تا فضای نادیدنی میان تماشاگر و اثر خلق شود. اگر این عوامل و عناصر در یک راستا قرار گیرند و آگاهانه عمل نمایند فضایی یکدست و تاثیرگذار به وجود خواهد آمد و اگر در تضاد و تخالف با هم قرار گیرد حاصل آن فضایی ناهمگون و بی تاثیر است.
بخش عمده ای از بسیاری از جنبش های کهن و نوی تئاتری بر پایه خلق این فضا شکل گرفته اند و ایجاد این فضای درونی دغدغه عمده آن ها بوده است. از تئاتر کلاسیک و مفهوم کاتارسیس ارسطو گرفته تا نظریه هایی همچون تئاتر شقاوت آرتو و اجراهایی همچون هپنینگ ها و بسیاری از پرفورمنس های جدید.
پس برای نقد و بازخوانی نمایشی که بیش از هر چیز بر حس و نوستالژیای مخاطب تاکید دارد بحث از عنصر فضا بحثی ناگزیر است و حتی می توان آن را کلید ورود به جهان نمایش دانست. نمایش کانال کمیل اگر چه نمایشی عاری از تکنیک، فرم یا محتوا نیست اما بیش از هر چیز بر روابط خود با مخاطب و نوستالژیای او تاکید دارد و از این رو سعی در خلق فضایی دارد که این ارتباط حسی در آن ساخته شود. این سعی در وهله اول و در همان گام نخست خود را در نمایشنامه نشان می دهد. نمایشنامه «کانال کمیل» برای ساخت فضای مدنظر از دو ابزار مهم و عمده سود می جوید. این دو ابزار عبارتند از تکنیک فلاش بک و استفاده از زبان در جهت خلق فضا.
هر چند فلاش بک تکنیکی است متعلق به داستان نویسی و استفاده از آن دشواری ها و تمهیدات خاص خود را دارد اما نویسنده کانال کمیل موفق می شود به خوبی از این تکنیک بهره بگیرد و مخاطبش را به شکلی مداوم به زمان گذشته و حال بکشاند و از این راه فضایی دوگانه مابین عینیت و ذهنیت برای وی خلق کند. فضایی که در دل خود هم از وهم و جنبه های رازآمیز سود می جوید، هم از جنبه های رازآمیز و هم از واقعیت. اما آنچه ضربه ای اساسی بر این فضاسازی دشوار وارد می آورد همانا دومین ابزار نویسنده در این متن یعنی زبان است.
نویسنده در این اثر سعی دارد از فرهنگ واژگان جبهه، اصطلاحات آن و بازی های زبانی آن بهره بگیرد اما از این نکته بنیادی غافل می ماند که این زبان تنها هنگامی می تواند در بافت یک درام، ارزشمند باشد که تبدیل به زبانی دراماتیک شود و به عبارت دیگر بتواند آن را در خدمت اثر درآورد. اما این زبان هرچند در لایه های رئالیستی اثر موفق عمل می کند اما به رفت و برگشت های نویسنده از عینیت به ذهنیت و بالعکس هیچ کمکی نمی کند و حتی در بخش هایی که مرتبط با بخش ذهنی اثر است لطمه ای جدی به آن می زند.
در حوزه اجرا اما کارگردان بیش از هر چیز تاکید خود را بر ایجاد فضای جنگ و مقایسه آن با فضای پس از جنگ می گذارد اما از تمام ابزارهای موجود در این راستا بهره نمی جوید و تنها به استفاده از تعدادی از آن ها اکتفا می کند که بارزترین آن استفاده وسیع و بعضا تکراری از افکت و به خصوص افکت صوتی گلوله و خمپاره و. . . است که به تنهایی از عهده انجام این مهم برنمی آیند. تعدادی از مهم ترین عواملی که کارگردان در ایجاد این فضا از آن ها غافل می ماند به شرح زیر است:
۱) انتخاب سالن اجرا: یکی از مهم ترین وظایف هر کارگردانی انتخاب دقیق و آگاهانه سالن اجرا است چرا که هر سالنی را نمی توان با فضا، چهارچوب و قواره های یک اجرا تطبیق داد. سالن اصلی تئاترشهر با آن زاویه دید گسترده، فضای باز و سن قاب صحنه ای چندان سالن مناسبی برای اجرای نمایشی درباره محاصره، تنگی جا و فضای جنگ به نظر نمی رسد.
۲) طراحی صحنه و دکور: طراحی صحنه یکی از عواملی است که نقش تعیین کننده در ایجاد فضا دارد، چه به واسطه رنگ ها، بافت ها و مصالح مورد استفاده در آن و چه به لحاظ امکانات حرکتی که در اختیار بازیگر قرار می دهد. طراحی صحنه کانال کمیل یک طراحی خطی و محدودکننده است و فاقد گوشه ها و زوایای لازم برای تنوع بخشیدن به بازی بازیگران و خطوط حرکتی کارگردان است .لا بی کار مانده و بخش عمده ای از فضای صحنه را نیز می گیرد.
۳) نور: یکی از مهم ترین عوامل ایجاد فضا است که روز به روز بر تاثیر و اهمیت آن در تئاتر روز دنیا افزوده می شود تا جایی که در برخی اجراها می توان نور را خالق اصلی فضا لقب داد اما در کانال کمیل نور به غیر از روشن ساختن صحنه تقریبا بی استفاده می ماند در حالی که کارگردان می توانست با بهره گیری از فضای جنگ و امکانات نور، جلوه های بصری زیبایی در اثرش پدید آورد از جمله گلوله باران و. . . که فضایی باورپذیر و تاثیرگذار برای مخاطب خلق کند.
۴) بازیگری و بازیگردانی: به لحاظ عنصر ارتباط و تاثیرگذاری ارتباطی شاید بتوان از بازیگر به عنوان مهم ترین عامل در خلق فضا نام برد. چرا که تماشاگر بیش از هر چیز تحت تاثیر بازیگر به دلیل زنده بودن و رودررو بودنش قرار می گیرد. اگرچه بازیگران کانال کمیل، به لحاظ شخصیت پردازی، تفکیک شخصیت ها و یافتن ویژگی های رفتاری و گفتاری آنان موفق عمل می کنند اما در القای دو فضای گذشته و حال و نشان دادن تحول شخصیت ها درمی مانند و بدین لحاظ به فضای اثر لطمه ای جدی وارد می آورند.
ریتم نمایش «کانال کمیل» در هنگام اجرای فضای جنگ (فلاش بک ها) ریتمی تند و پرشتاب است و در زمان حال و عملیات یافتن اجساد ریتمی کند دارد که این جدای از تفکیک دو فضا تنوعی ریتمیک به اثر می بخشد. اما عناصری همچون ریتم و افکت های صوتی به تنهایی نمی توانند فضای اثر را جان ببخشند و تضاد عناصر تشکیل دهنده فضا در حوزه اجرا نیز باعث می شود فضایی ناهمگون به وجود بیاورد. به همین جهت کانال کمیل در حوزه اجرایی نیز از القای فضای مدنظر درمی ماند و نمی تواند خلاء و کمبودهای متن را در این زمینه جبران کند.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید