دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا
تحلیلی بر انقلاب های رنگی و چگونگی مواجهه ایران
از نوامبر ۲۰۰۳ میلادی تا کنون در برخی از جمهوری های شوروی سابق مانند گرجستان (۲۰۰۳)، اکراین (۲۰۰۴) و قرقیزستان (۲۰۰۵) تحولات سیاسی عمده ای به وقوع پیوسته که در ادبیات سیاسی دنیا از آنها به عنوان انقلاب های رنگی یاد می کنند. وجه تسمیه انقلاب های رنگی ناشی از گزینش گلهایی بود که رهبران معترض و هواداران آنها در خیابان های پایتخت و دیگر شهرها در دست گرفته و به مثابه سنبل های نارضایتی از وضع موجود و تلاش برای ایجاد دگرگونی و تحول حمل می کردند.
بر این اساس در گرجستان از گل رز یا همان گل سرخ استفاده کرده و بعد از پیروزی به انقلاب مخملین لقب یافت. در اکراین هم رنگ گل ها و نمادهایی که حمل می شد، نارنجی بود و تحولات اکراین به رهبری یوشچنکو به انقلاب نارنجی موسوم گردید. گرچه اکراینی ها خود مایل بودند که اسم انقلابشان را انقلاب شاه بلوطی بگذارند، زیرا درختان خیابان های کی یف از نوع شاه بلوط است و برگ های آنان به نوعی نماد ملی کشور محسوب می شود. تحول در قرقیزستان نیز نام گل لاله به خود گرفت. گل لاله به مناسبت همزمانی تحولات با فصل بهار به عنوان نماد اعتراض برگزیده شد.
صرف نظر از مطالب فوق، سوالات متعددی در این خصوص مطرح است که پاسخ آنها می تواند پرده از پندار گشوده و در تنویر افکار موثر افتد. از جمله اینکه آیا می توان به رخدادهای حاصله در گرجستان، قرقیزستان و اکراین نام انقلاب نهاد؟ یا اینکه حوادث مذکور از جنس کودتا، رفرم یا اصلاح بوده، و نام انقلاب را یدک می کشند؟ آیا انقلاب های رنگی فقط در جغرافیای فروپاشیده شوروی امکان وقوع داشته یا در کشورهای مشابه و خارج از قلمرو شوروی سابق، به ویژه در خاورمیانه نیز می تواند جامه عمل بپوشد؟ علل و عوامل داخلی و بین المللی موثر در ایجاد تحولات مزبور کدامند؟ وجه شبه و وجه تمایز انقلابات رنگی با یکدیگر چیست؟
اگر همان گونه که در ادبیات سیاسی جهان، تحولات نرم و آرام سه کشور قرقیزستان، گرجستان و اکراین را که با نماد رنگ همراه شده و به انقلاب های رنگی موسوم گردیده اند، معطوف به همان سه کشور دانسته و تحولات یوگسلاوی سابق در سال ۲۰۰۰ را که برخی به عنوان طلیعه انقلابات رنگی در جمهوری های شوروی سابق از آن یاد می کنند، نادیده بینگاریم. اگر اعتراضات ناکام در ازبکستان را فعلا از عداد تحولات مزبور خارج کرده و وقایع صورت گرفته در لبنان تحت عنوان انقلاب سروهای آزاد بعد از ترور رفیق حریری را از کلیت این فرآیند، تفکیک نموده و هر یک را ناشی از کنش و واکنش های داخلی و منطقه ای تلقی کنیم و یا حتی اگر فرض شود که تحولاتی از جنس گرجستان، قرقیزستان و اکراین فقط در حوزه جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق امکان وقوع داشته و از امر واحد پیروی می کنند، باید اذعان داشت که انقلاب های رنگی با توجه به مجموعه عوامل و شرایط، واجد وجوه مشترک و متمایزی هستند که ذیلا به ذکر آنها پرداخته می شود. با این قید که وجوه متمایز عمدتا ناشی از مختصات ذاتی و ثابت کشورها، و وجوه مشترک برگرفته از ویژگی انقلابات است.
الف) وجوه مشترک
۱) در هر سه کشور، آمریکا و غرب حامی معنوی، تبلیغاتی و پشتیبانی کننده انقلاب های رنگی بود و حتی خشم روسیه مانع از این حمایت ها نگردید. بر این اساس در هر سه انقلاب آمریکایی ها فعال و روس ها ناکام و منفعل بودند. در واقع از منظر تظاهر کنندگان، آمریکا حامی و دوست آنها و امپریالیزم تاریخی روسیه، دشمن اصلی کشور تلقی می شد.
۲) هر سه انقلاب واجد وصف مسالمت جویانه بود. به این معنا که حاکمان این کشورها از نیروی نظامی و انتظامی برای متوقف کردن اعتراضات و تظاهرات مردمی استفاده نکردند. از طرفی نیز مقرر شده بود که برای تحول در ارکان حاکمیت، توده های مردم حرکت مستقل و کنترل نشده ای را از خود بروز ندهند و نارضایتی خود را با مشی مسالمت آمیز، توام با آرامش و تحت فرمان رهبری اپوزیسیون به نمایش بگذارند. این امر بدان خاطر بود که در جریان تغییر نظام سیاسی، ابتکار عمل در دست رهبران باقی بماند. از این رو بعید نیست که سخنان دوبالوف تحلیل گر روسی مبنی بر اینکه انقلاب های مخملی در کریدورهای قدرت صورت گرفته، ناظر بر همین معنا باشد.
۳) رهبران اصلی انقلاب های رنگی در هر سه کشور، پیش از تحول دارای سمت های مهمی چون صدارت یا وزارت یا نمایندگی پارلمان بوده اند. در واقع میخائیل ساکاشویلی در گرجستان، یوشچنکو در اکراین و باقی اف رئیس پارلمان قرقیزستان در درون حاکمیت، ژست اپوزیسیون گرفته و ادای مخالف در آوردند. بر این اساس رهبران جناح پیروز بخشی از حاکمیت بودند و این موضوع یکی از دلایلی است که غلظت انقلاب را در سه جمهوری شوروی سابق کمرنگ و کم فروغ می نماید.
۴) در هر سه کشور، انتخاب آزاد، محمل مشترک انقلابات رنگی بود. از یک طرف رهبران اپوزیسیون با همراهی مردم خواهان برگزاری انتخابات سراسری و آزاد به عنوان پیش شرط تحول بودند و از طرف دیگر بعد از برگزاری انتخابات، دولت حاکم و مجری انتخابات، متهم به تقلب در آرای مردم گردید. این وضعیت منشا اصلی چالش میان حکومت، مخالفین و مردم شد به گونه ای که در اکراین به فاصله کمی دوبار انتخابات برگزار گردید. در واقع انتخابات نمادی تحریک کننده و بسترساز برای بهره گیری از اعتراضات گسترده مردمی در جهت ایجاد تحول بود. بدیهی است هر اندازه که مبارزات گسترده، سازمان یافته، جهت دار و به ویژه از حمایت خارجی نیز برخوردار باشد، سرعت تحول نیز فزونی می گیرد.
۵) در هر سه انقلاب، بهره گیری از قومیت ها، نیروهای هوادار غرب، پیر بودن رهبران حاکم، حمایت گسترده مالی و تبلیغاتی بنیادهای غیر دولتی خارجی، وسایل ارتباط جمعی و فعالیت قابل توجهNGO ها، کاملا مشهود و از وجوه مشترک انقلاب های رنگی بودند.
ب) وجوه متمایز
۱) از نظر جغرافیای سیاسی، اکراین در شرق اروپا، گرجستان در منطقه قفقاز و قرقیزستان در آسیای مرکزی واقع شده اند. بر این اساس از نظر موقعیت ژئوپلتیکی، اکراین به مراتب در جایگاه مهمتری از گرجستان و قرقیزستان برای غرب و آمریکا قرار دارد، زیرا حلقه نفوذ آمریکا در اروپا تکمیل، و به مرکزیت سیاسی روسیه نیز نزدیک تر می شود.
۲) از نظر موقعیت صنعتی و زیر ساختی، جمهوری اکراین به نسبت دیگر جمهوری های شوروی سابق، بعد از فدراتیو روسیه در مقام دوم قرار دارد. این ویژگی وزن تحول در اکراین و میزان تاثیرگذاری سیاسی- اقتصادی آن را افزایش می دهد.
۳)از نظر ویژگی های جمعیتی، مردم گرجستان و اکراین مسیحی و از نژاد سفید هستند. این در حالی است که مردم قرقیزستان مسلمان و از نژاد زرد محسوب می شوند. بر این اساس همگرایی و پیوندهای تاریخی و دینی بیشتری میان مردم گرجستان و اکراین با غرب وجود دارد.
۴) از نظر سرعت تحولات نیز، کشمکش های سیاسی در گرجستان و اکراین زمان برتر بوده است. بعلاوه کادر رهبری در این دو کشور، با وجود تحولات سیاسی و خروج از قدرت در کشور ماندگار شدند. اما شتاب تحولات در قرقیزستان بسیار سریع بود و رهبری سابق به روسیه گریخت.
● ایران و انقلاب های رنگی
در خصوص انقلاب های رنگی و چگونگی مواجهه ایران با آنها، مسائلی وجود دارد که واجد تامل جدی است:
۱) ایران کشوری تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز بوده و از حیث ژئویلتیک و ژئواستراتژیک، جایگاه ممتازی در منطقه دارد. همچنین موقعیت اقتصادی بالا، وجود منابع غنی نفت و گاز و دیگر مواد کانی، پیشینه تمدنی مهم، دستیابی به بسیاری از فن آوری های پیشرفته و از همه برجسته تر حامل یک انقلاب بزرگ و الهام بخش در سطوح منطقه ای و بین المللی، شرایط منحصر به فردی را کسب نموده که فی نفسه برای مطامع و منافع استکباری وسوسه انگیز است. از این رو احتمال اینکه ایران در مسیر تحولات رنگی آمریکا قرار گرفته و شعله های وسوسه فروزان شود، رشحات عقلانی دارد.
۲) انقلاب های رنگی که با محاسبات بالا و رعایت تمهیدات لازم از سوی غرب و به ویژه آمریکا سازماندهی شده اند، در سرزمین هایی به وقوع پیوسته اند که به ظاهر در حوزه نفوذ و اعمال نظر مستقیم آمریکا نبوده اند و به همین جهت انقلاب های رنگی طراحی گردید. براین اساس، امکان اینکه ایالات متحده بخواهد از طریق نمادهای رنگی متعرض نظام جمهوری اسلامی ایران شده و آن را به محک تجربه بگذارد، دور از واقعیت نیست. بنابراین در چنین شرایطی نظاره گر حوادث بودن، منطقا پذیرفته نیست.
نویسنده : جهانبخش ایزدی
منبع : خبرگزاری فارس
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست