جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


فضا در عصر جدید


فضا در عصر جدید
تفكر، در این دوران برای عملكرد در خارج از وسیع علومی همچون زیست شناسی، فیزیك، ریاضیات و اقتصاد بر اساس قواعد این پیچیدگی شده است.
در اینجا سوال اصلی این است آیا معماری حیطه ی منطق گرا حوزه ی خطی و بینش جزمی دارای امكانات وسیعی است این پدیده در زمینه دانش منجر به ورود به جهان پیچیدگی ها گردیده و عملاً موجب گسترشو فضای شهری نیز از همین قواعد پیروی می كند و در مرحله ویژه ای از توسعه ی خود مشمول قوانین پیچیدگی می گردند؟ در اینجا چنین نیست كه معماری و فضا به عنوان بازتاب اندیشه و تفكری خاص بر شمرده شود بلكه به مثابه خود اندیشه تلقی شده است. بنابر همین تعریف بر خلاف چارلز جنكس كه فضای آینده معماری را تمثیلی از علوم پیچیده می داند، در این بحث معماری به عنوان نفس پیچیدگی پذیرفته شده است. بدین منظور، قدری بازگشت به عقب ضرورت می یابد.
● شالوده شكنی در تفكر
از نیمه دوم دهه ی ۱۹۶۰، تفكری فلسفی، متاثر از الگوهای بیانی- ساختاری، به ویژه متاثر از شیوه فكری فردیناد دو سوسوز، عملاً بخش مهمی از شیوه تفكر و بینش فلسفی را به جهتی خاص سوق داد. در این جهت، بینش های هنری نیز با خلاقیتی امروزین از ساختارهای مسلط خطی و همگون و متعارف زمان خارج شدند و عامل ایجاد معانی تازه در فضایی جدید گردیدند: فضایی ناهمگون، بكر و فعال، به عبارت دیگر این عملیات، با ویژگیهای استراتژیك خود و با ساختار زدایی از شیوه های منطق استدلالی و یا استدلالات منطقی بانی استخراج معانی تازه و بدیع در تفكر فضایی گردیدند، خارج از استدلالی كه بر اساس دوگانگی و یا تقابل های دوگانه موجود در فرهنگ مسلط، قرن ها از سر عادت و به صورت طبیعی و بدیهی پنهان كننده معانی كیفی بوده اند. منظور آن دسته از معانی است كه در فرهنگ مسلط مدفونند و هرگز استخراج و آزاد نشده اند و در نتیجه مشاهده نیز نمی گردند.
در این زمینه ژاك دریدا فیلسوف فرانسوی كه بنیان گذار شیوه ی فكری ساختار زدا است، در مصاحبه ای با اوابراون تحت عنوان معماری، مكان زندگی آرزوها در پاسخ به پرسش های وی چنین می گوید:
... به مكان باز می گردیم؛ به فضا و نوشتار. از مقطع زمانی خاصی به این سو،چیزی به مثابه شیوه جدید،شیوه شالوده شكن و یا ساختار زدا پدیدار گشت كه تحركی در جهت آزاد سازی معنی از بطن تقابل های دوگانه بود؛ از بطن تقابل های تحمیل شده به وسیله تاریخ فلسفه؛ تقابل های دو گانه ای مانند فیریر و تكنه، جهان و انسان، فلسفه و معماری. این دوگانگی ها چنان طبیعی و بدیهی به نظر می رسند كه گویی هرگز در مرحله معینی از تاریخ، وضع نشده اند یا اصولاً تاریخی در خود ندارند. اینها به علت همین بدیهی بودن، محدود كننده ی فكر بشرند.
● معماری ساختار زدا در مرحله پایانی
این ملاحظات در معماری به نوبه ی خود نهضتی را بر پا داشتند كه با محتوایی ریشه ای و انتقادی، در عمل نمایشگر تفاوت های اساسی موجود در عناصر تشكیل دهنده و سازنده ی بنا و فضا شدند. یا با شكل شكنی و قالب زدایی از همین عناصر، با استفاده از شبكه بندی های غیر همگون و نا متجانس بر اساس هندسه ای غیر دكارتی موفق به ارائه فضاهایی جدید گردیدند .
● حضور پیشگامان هنری قرن نوزدهم
در حقیقت پس از گذشت ۲۵ سال از كاربرد نسبتاً وسیع شیوه ی ساختار زدا چه در امر تدریس در مهم ترین مدارس جهان و چه در روند ایجاد آثار جدید در معماری در نقاط مختلف، این نهضت با وجود نو آوری هایش، از سطر بیانی كماكان تحت تاثیر میراث پیشروان هنری قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از موندریان تا دادا، از سوپر ماتیسم تا نیو امپرسیونیسم و كانسراكتیویسم بود. با این تفاوت امكانات مالی و فنی جدید توانستند بسیاری از تجربیات ناقص گذشته را مجدداً در مقیاس وسیع (شهری) مطرح سازند.
شیوه بیانی معماری ساختار زدا را قبلاً پیشگامان هنری معاصر، در نقاشی و مجسمه سازی تجربه كرده بودند. كافی است به ساخته های كورت شوتیزر توجه كنیم، كه از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۶ در ستون های معروفش به نام هرتز- باو در شهر هانور آلمان، قالب شیوه ساختار زدا دیده می شوند. در هر حال این شیوه، همراه با تمام متغیرهای آن پس از چندین تجربه پر تجلی، توانایی های كیفی و امكانات انتقادی و ریشه ای خود را به اتمام رساند و هر آنچه را كه می توانست ظاهر ساخت.
ارزیابی مثبت از این نهضت، آن است كه توانست فضای معماری را به استقلالی ملموس برساند و به وابستگی مستقیم فضا به شیوه های فكری مدرنیسم پایان دهد. در بعد شهری نیز باعث ظهور صحنه هایی گردید كه با استفاده از دستاوردهای امروزین در تكنولوژی ساختمان، استفاده از ابزارهای ترسیمی و تجسمی كامپیوتر و استفاده از اقتصاد و شكوفایی برخی از كشورها، بر بینشهای خطی و تجسم محدود فضایی استدلالات تقلیلی فایق آمد و موفق به ساختن نمونه هایی شد كه استدلالات كم انگار و بینش های تقلیلی مسلط تا پیش از آن زمان امكان ایجاد آنها وجود نداشت.
اینكه حركت جوانان و معماران پیشگام خواستار شكستن الگوهای فرسوده طراحی به نفع شیوه ای امروزین است خود رویدادی است ضروری و درك شدنی، اما بسیاری از تعاریف وارد شده در زبان متعارف معماری مانند فضای مایع، تندیس معمارانه و هنر كولاژ استعاراتی اند كه قبلاً به طور كامل از آنان استفاده شده است و این سوال در اینجا مطرح می گردد كه آیا استفاده مجدد ظاهری از آنان می تواند منادی ایجاد فضایی جدید یا كیفیتی تازه باشد؟
پاسخ این پرسش را به شما خواننده محترم كه به مطالعه این سایت پرداختید می سپارم و امیدوارم كه نسل آینده با اجرای طرحهایی اینچنینی پاسخی مناسب را به همه ی دوستداران این نوع معماری بدهد.
● فضا با مفاهیم چندگانه
مطرح ساختن این پرسش در مورد پیشرفته ترین شیوه ها برای ایجاد فضاهای تازه، به نوبه خود پرسش دیگری مطرح می سازد؛ و آن اینكه كیفیت و درجه علمی این نو آوری های معطوف به طرح فضاهای امروزین شهری تا چه حد است به خاطر بیاوریم كه پیش تر، معماری ساختار زدا ناگهان از شبكه های علمی آن سوی مرزها سر برون آورد و پژوهشگران در دهه ۱۹۷۰، جسورانه طرح معماری را خارج از فضاهای اقلدیسی، بیرون از هندسه دكارتی و بدون استفاده از پرسكتیو تك چشمی مطرح ساختند. هم اینان با تقبل مسئولیت ناشی از ورود به فضاهای ناهمگون بیان جدیدی از معماری دست یافتند كه مورد پذیرش اكثریت طراحان- به ویژه جوانان- قرار گرفت.
حال اینك در برابر آنان، گروهی دیگر از پژوهشگران بینش تاز ای از پیكربندی فضایی را مطرح می سازند؛ فضایی كه شبكه تعلقات خود را به زبان و مكان، از طریق استفاده از شناخت فرا ساختاری داده های محیطی بررسی می كند. به عبارت دیگر، فضا علل وجودی خود را از طریق كاوش در فرا ساختارهای مكانی و موجود مطرح می كند.
تعریف شیوه طراحی این فضا از طریق اكتشاف ارتباطات ممكن و موجود با فرا ساختارهای محیطی، شهری، اقتصادی و رویدادهای مبتنی بر دلالت های معنایی مربوط به برنامه طراحی است و سرانجام نیز بافت اصلی خود را در شبكه ای از تعلقات واقعی و ممكن تكمیل می كند این استراتژی در عین حال خواستار فضایی است مستقل از سبك گرایی و تقلید از نمادهای از پیش ساخته شده مبتنی و منطبق گرایی فرسوده ی متعلق به دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم.
منبع : سایت معماری


همچنین مشاهده کنید