چهارشنبه, ۱۰ خرداد, ۱۴۰۲ / 31 May, 2023
مجله ویستا
چنان دور، چنین نزدیک! - IN WEITER FERNE, SO NAH!

کشور تولیدکننده : آلمان ویم وندرس و اولریش فلزبرگ
محصول : وندرس
کارگردان : اولریش تسیگر، ریشارت رایتینگر و وندرس
فیلمنامهنویس : اولریش تسیگر، ریشارت رایتینگر و وندرس
فیلمبردار : یورگن یورگس
آهنگساز(موسیقی متن) : لوران پوتیگران و لو رید
هنرپیشگان : اوتو ساندر، پیتر فالک، هورست بوخهولتس، ناستاسیا کینسکی، هاینتس رومان، برونو گانتس، سولویگ دومارتن، رودیگر فوگلر،ویلم دافو، کامی پونتابری، مونیکا هانسن، آلین کرایفسکی، رونالت نیچکه، میخائیل گورباچف
نوع فیلم : رنگی، سیاه و سفید، ۱۴۴ دقیقه
ـ ̎کاسیل̎ (ساندر)، فرشتهای نامرئی که ناظر زندگی مردم برلین است با همقطارش، ̎رافائلا ̎ (کینسکی) در دل میکند و میگوید که چقدر دلش میخواسته بداند انسان بودن چه احساسی دارد. در عین حال، او بین آدمهای شهر حرکت میکند و به افکارشان گوش میدهد و با شادیها و غمهایشان همدردی و همدلی میکند. ̎دانیل̎ (گانتس) ـ کسی که قبلاً فرشته بوده و حالا یک پیتزافروشی دارد ـ ̎ماریون̎ (دومارتن)، همسر بندباز و دخترشان، ̎دوریا ̎ (پونتابری) نیز جزو کسانی هستند که او بر زندگیشان نظارت دارد؛ افراد دیگری که او ناظر رفتار حرکتشان است عبارتند از ̎میخائیل گورباچف̎ که به برلین رفته تا نطق کند؛ ̎هانا ̎ (هانسن)، مادری مطلقه و دخترش، ̎رائیسا ̎ (کرایفسکی)؛ ̎کونرات̎ (رومان)، پیرمردی که رانندهٔ ̎هانا ̎ بوده؛ ̎فیلیپ وینتر̎ (فوگلر)، کارآگاهی خصوصی که مواظب ̎هانا ̎، ̎رائیسا ̎ و ̎کونرات̎ است؛ صاحبکار ̎وینتر̎، ̎تونی بیکر̎ (بوخهولتس) که یک سرمایهدار امریکائی آلمانیالاصل است؛ ̎پاتسکه̎ (نیچکه)، رقیب گنگستر ̎بیکر̎ و ̎پیتر فالک̎ بازیگر، که قبلاً فرشته بوده و حالا برای شرکت در نمایشگاه نقاشیهایش به برلین آمده است. وقتی ̎رائیسا ̎ از بالای عمارت مسکونیاش سقوط میکند، ̎کاسیل̎ این لحظه را برای انسان شدن انتخاب میکند او را میگیرد. سپس به ملاقات ̎دانیل̎ میرود که با خوشحالی از همقطار [فرشتهٔ ] سابقش استقبال میکند. او نام انسانی ̎کارل انجل̎ را برای خود انتخاب میکند و به کند و کاو در دنیای آدمها میپردازد و آن را مملو از تنهائی و بیتفاوتی مییابد. خود او نیز خیلی زود در دنیای فساد و جنحه غرق میشود. حرکات و رفتار او زیر نظر موجود شروری به نام ̎امیت فلستی̎ (دافو) است که در آن واحد میتواند در دنیای فرشتهها و آدمها بپلکد و مصمم است کاری کند که به زندگی ̎کاسیل̎ پایان داده شود. اما ̎تونی بیکر̎، ̎کاسیل̎ را از آن وضعیت وحشتناک نجات میدهد و چون از او خوشش آمده، او را دستیار شمارهٔ یک خود میکند.
ـ دنبالهای بر آسمان برلین (ساختهٔ خود وندرس، ۱۹۸۷) با همهٔ ویژگیها و خصایصی که باعث موفقیتهای گستردهٔ فیلم نخست شد، نسبت به آن فیلم چیزهائی هم کم دارد. اگر خط داستانی عاشقانهٔ آن فیلم در کنار تکنیکهای منحصر به فرد وندرس، فیلمی مثل آسمان برلین را ساخته بود، اینجا این خط داستانی وجود خارجی ندارد. در واقع چنان دور، چنین نزدیک! مجموعهای اپیزودیک از رفتارها و کنشهاست که بدون تقسیمبندی در کنار یکدیگر به نمایش در میآیند. برای همین است که وقتی در وجوه تکنیکی هم صرفاً از همان فیلم اول تبعیت میکند، حاصل اثری میشود که تماشایش از نیمههای کار حتی مشکل است. در اینجا هم همانند فیلم اول فصلهای مربوط به دید فرشتگان سیاه و سفید است و بخشهای زندگی روزمره و عادی، رنگی؛ همان جادوی تصویری قسمت نخست که خیلیها را به تحسین وا داشته بود. البته تصاویر سیاه و سفید این فیلم هم همانقدر دلپذیر و رویائی درآمده اما همانی است که در فیلم اول بوده، بیهیچ تغییری... از سوی دیگر عدم حضور هانتکه، نمایشنامهنویس مطرح آلمانی ضربهٔ جبران ناپذیری به فیلم زده است. او که گفتوگوها و داستان قسمت اول را با وندرس طراحی کرده بود، در این قسمت حضور ندارد و همین امر موجب میشود وندرسی که بیش از پیش بر تکنیک تکیه کرده، فیلمنامهای را تصویر کند که بیش از حد رو، تخت و شعاری است. در چنان دور، چنین نزدیک! حتی گورباچف هم آدمی است پر از ایدههای خوب و فکرهای قشنگ. و این برای فیلمی از سینمای پیش روی اروپا نمیتواند اتفاقی مثبت تلقی شود!
همچنین مشاهده کنید
سایت پارسینهروزنامه تعادلخبرگزاری صدا و سیماسایت نورنیوزسایت نی نی بانسایت تاپ نازسایت انتخابخبرگزاری ایلناسایت دیجیاتوسایت دیپلماسی ایرانی