سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چگونه ابرقدرت و هسته‌ای شدیم؟ چگونه سایه تهدیدها برداشته شد؟


چگونه ابرقدرت و هسته‌ای شدیم؟ چگونه سایه تهدیدها برداشته شد؟
● برداشت اول: دستاورد بی نظیر دولت نهم
رئیس جمهور طی سخنانی در جمع راهپیمایان مراسم ۲۲ بهمن به یکی از دستاوردهای بی‌نظیر دولت نهم اشاره کرد. دستاوردی که هیچ دستاورد اقتصادی، سیاسی و علمی در طول تاریخ انقلاب با آن برابری نمی کند و ارزش اقتصادی آن را با هیچ عدد "هزاران میلیاردها دلاری" برابر و معادل نیست.
دور شدن "سایه منحوس جنگ و تهدید دائمی کشور" از سوی ابرقدرت های جهانی که از ابتدای انقلاب تاکنون به‌صورت بالفعل و بالقوه و به‌صورت مستمر تداوم داشته و همچنین حذف شدن شرایط و کاربرد گزینه نظامی سوی دشمن آن‌هم در شرایطی که در یک نبرد تمام عیار حیثیت آنها بر باد رفته، چه میزان ارزش مادی و معنوی برای کشور داشته است؟ و این دستاورد سطح و جایگاه کشور را در آینده تا چه میزان در معادلات جهانی ارتقا خواهد داد؟ و این دستاورد بزرگ چه میزان در اقتصاد، سیاست، علم و تکتولوژی کشور در آینده موثر خواهد بود؟
سؤال مهمتر اینکه آیا اگر "فرد دیگری به غیر از احمدی‌نژاد" همچون خاتمی، لاریجانی، هاشمی، معین، حسن روحانی و... رئیس‌جمهور بود، این دستاورد بزرگ و بی‌نظیر به‌دست می آمد؟
● برداشت دوم: موضع برتر غرب
نفس وجود جمهوری اسلامی فحش به امریکاست (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏در دیدار مداحان به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (سلام‏اللَّه‏علیها) (۱۳۸۳/۰۵/۱۷)
انقلاب اسلامی ایران با نگاه دین‌مدارانه خود به عرصه هستی و با ارائه تعریفی جدید از جهان، انسان و روابط انسانی با مؤلفه هایی نظیر نفی سلطه‌پذیری و سلطه طلبی در عرصه سیاست خارجی و طراحی مدلی جدید از حکومت در عرصه داخلی، به‌صورت مبنایی و عملی به چالش با مبانی و منافع تفکر اومانیستی و لیبرال دموکراسی حاکم بر جهان برخاست. این جبهه‌گیری و صف‌بندی و نبرد از روز اول پیروزی نظام اسلامی به‌صورت شفاف و علنی در سراسر جغرافیای جهان امتداد یافت و خواهد یافت. نظامی که در ذات خود به‌دنبال سلطه طلبی است، نمی تواند در برابر یک الگوی الهام بخش نفی سلطه پذیری در جهان بی تفاوت باشد و این مطلب به معنای تنش و چالش دائمی نظام جمهوری اسلامی با نظام سلطه است.
اما آنچه در طول این سال‌ها -از ابتدای انقلاب تا ابتدای دولت نهم- اهمیت داشته، موضع برتر سیاسی، اقتصادی و به خصوص نظامی غرب و امکان تهدید و عملی نمودن تهدید نظامی بصورت مداوم از سوی کشورهای بیگانه بوده است. امکانی که همواره در تعامل غرب با ایران همواره به‌صورت یک گزینه بسیار مهم در معادلات و در تصمیم گیری‌ها، مسئولان داخلی را متأثر و منفعل نموده و در منش و تصمیمات سیاستمداران کشورهای غربی لحاظ شده است...
● برداشت سوم: عقب نشینی مداوم شاه سلطان حسینی
علی‌رغم اعلام سیاست تنش‌زدایی دولت اصلاحات و ابراز نرمش هایی معنادار در برابر غرب، در سال گفتگوی تمدن‌ها، امریکا ایران را در لیست ۳ کشور حامی تروریسم و محور شرارت قرار داد. امریکا با حمله به افغانستان و عراق به‌عنوان همسایه جدید کشورمان به‌صورت رسمی مقصد بعدی خود را کشور جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد. کشوری که همواره سودای نابودی و خشکاندن ریشه مردم آن را در سر می‌پروراند. این در حالی بود که بحث هسته‌ای به عنوان بهانه‌ای برای این مطلب دستاویز ابرقدرت‌های جهانی قرار گرفت.
دولت اصلاحات با تعریف منافع ملی در چارچوب مرزهای داخلی و برای مقابله با تهدید حمله نظامی و جلوگیری از وقوع جنگ، طی نامه‌ای آمادگی خود را برای عدم حمایت از حماس و حزب‌الله اعلام کرد و در عرصه هسته‌ای دست به عقب‌نشینی‌های محسوسی زد. حربه مکانیسم ماشه و ارسال پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت باعث شده بود که ایران از ترس مرگ، خود دست به خودکشی بزند. پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی بدون تصویب مجلس از سوی دولت، تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی اورانیوم، تعلیق داوطلبانه قطعه‌سازی و مونتاژ سانتریفیوژها، پذیرش بازدیدهای سرزده و آنی بازرسان، تعهد به ارائه تضمین‌های عینی مبنی بر عدم انحراف در آینده، اجازه بازرسی از اماکن نظامی و...
این در حالی بود که علی رغم تعلیق ۱.۵ ساله فعالیت‌های هسته‌ای و علی‌رغم خوش‌بینی و خوش‌باوری‌های عده‌ای نسبت به تعهدات غرب در اجلاس‌های مختلف سعدآباد، بروکسل، پاریس و... مبنی بر به‌رسمیت شناختن حق ایران و خروج پرونده از شورای حکام، در نهایت کشور با اعلام رسمی درخواست تعلیق دایمی فعالیت‌ها مواجه شد. در طول تمامی مذاکرات، هر ۳ ماه یکبار با وجود مذاکرات ایران با ۳ کشور اروپایی، در یک سناریوی تکراری، امریکا یا کانادا و... با تهیه قطعنامه‌ای تند و بندهایی سراسر تهدید، پای ایران را به میز مذاکراتی باز می‌کردند که در نهایت، ایران در بهترین شرایط و با تقلای فراوان می‌کوشید از مواضع خود کمتر عقب‌نشینی کند. عقب‌نشینی‌های دایمی که در داخل کشور از آن به‌عنوان دستاوردهای بزرگ تیم مذاکره‌کننده در تعدیل قطعنامه و یا عناوین دیگر... به‌شدت در رسانه‌های داخلی وابسته به جریان اصلاحات تبلیغ می‌شد...
عدم باور قابلیت‌های نظام ولایی در سطح جهان و عدم اتکا به مردم و ترس مسئولان شاه سلطان حسینی از وقوع جنگ، کشور را روز به روز به حمله نظامی دشمن نزدیک‌تر می‌کرد. به‌طوری که بوش در دسامبر سال جاری اعلام کرد همه چیز طبق برنامه و به درستی جلو می رفت. استکبار توانسته بود با قضیه هسته‌ای ابهت و اقتدار ایران را در برابر شیفتگان نظام ولایی از بین برده و با دسترسی به اطلاعات ارگان‌های مختلف کشور و یارگیری و ایجاد فضای انفعال در میان مسئولان، قدم به قدم به آرزوی دیرینه و نقطه نهایی خود نزدیک‌تر شود. مسئولان پرونده هسته‌ای ایران که می‌خواستند قدم به قدم از جنگ و مقابله تمام عیار با دشمن دور شوند، کشور را قدم به قدم به بحران و جنگ نزدیک‌تر می‌کردند...
● برداشت چهارم: انتخابات نهم و رد تئوری شرایط بحرانی کشور
انتخابات نهم تحت تأثیر چالش هسته‌ای با طرح شعارهایی از جانب کاندیداهای ریاست جمهوری دنبال شد اما مطلبی در کلام کاندیداهای ریاست جمهوری مشترک بود: اعتقاد به شرایط بحرانی و ویژه کشور، لزوم حل مشکلات با امریکا، مصالحه بزرگ و برقراری مذاکرات با این کشور به عنوان تنها راه پیشرفت ایران...
احمدی‌نژاد تنها کاندیدایی بود که از مبارزه با امریکا گفت. او از ابتدا سخنان رسانه‌های عمومی و کاندیداهای مختلف مبنی بر وجود شرایط حاد، بحرانی و ویژه برای کشور را نپذیرفت و اعتقاد داشت که ایران اسلامی می‌تواند بدون امریکا و علی‌رغم تحریم‌های نظام سلطه، به رشد و پیشرفت خود ادامه دهد. استراتژی احمدی‌نژاد در حوزه سیاست خارجی از همان ابتدا بر ۲ محور اساسی استوار شده بود:
۱) ترمیم و احیاء رابطه مردمی و عاطفی حاکمان با مردم، احیاء خودباوری و اعتقاد به قابلیت‌های بی‌نظیر پتانسیل‌های نظام ولایی و باور توانمندی‌های بی‌نظیر جوانان ایران اسلامی
وی در فیلم تبلیغاتی خود گفت: «کاخ‌نشینی قدرت نمی‌آورد، کاخ‌نشینی عزت نمی‌آورد. قدرت در صداقت است، قدرت در توکل به خداست، قدرت در اتکاء به مردم است. این برای یک کشور قدرت می‌آورد تا در مواجهه با بیگانه از موضع عزت برخورد کند. خوب معلوم است وقتی مردم را در کنار خود نداشته باشید و به قابلیت‌ها و توانمندی‌های ملت اعتقادی نداشته باشید، در مقابل بیگانه هر ننگی را خواهید پذیرفت.
۲) اتخاذ سیاست تهاجمی و تعریف منافع ملی بدون مرز و مدیریت صحیح اهرم‌های کشور در سراسر دنیا در مواجهه با نظام سلطه
● برداشت پنجم: حیرت جهانیان
آغاز به‌کار فعالیت دولت نهم و لغو تعلیق‌ها و مواضع جدید ایران، جهان را در حیرت فرو می‌برد. تنها به‌فاصله ۲ ماه از انتخابات، احمدی‌نژاد با دیپلماسی تهاجمی خود در سازمان ملل در نیویورک حضور می‌یابد. اصرارها و درخواست‌های مکرر مکتوب ملاقات وزرای ۳ کشور اروپایی که پیش از این مسئولان کشور را احضار می‌کردند، در دهمین مرتبه خود و با وساطت کوفی عنان مبنی بر ملاقات با لاریجانی و ارائه گزارش به احمدی‌نژاد مورد موافقت قرار می‌گیرد. دیداری شنیدنی از موضع اقتدار که ناظران از آن خاطره‌ها نقل می‌کنند. در حالی که جک استراو در حال بیان لزوم بازگشت به حالت تعلیق از سوی کشورمان است، رئیس‌جمهور با قطع سخنان او و اعلام پایان جلسه، هرگونه صحبت از تعلیق مجدد را با پاسخی کوبنده رد می‌کند. مواضع عزتمندانه ایران به‌گونه‌ای است که پوتین در دیدار خود با احمدی‌نژاد، از وی می‌پرسد آیا شما به سلاح جدیدی دست پیدا کرده‌اید؟
یأس از عقب‌نشینی و یا تغییر مواضع مستحکم احمدی نژاد باعث می‌شود، دشمن تمام تلاش خود را برای تحت فشار قرار دادن رئیس‌جمهور در داخل و خارج متمرکز کند. بسیج نخبگان غرب‌زده و برخی مسئولان سابق کشور در بی‌بند وباری در اظهارنظر نسبت به رئیس‌جمهور و نمایش تصویری از بحرانی‌تر شدن فضای کشور، وجهه همت آنان قرار می‌گیرد. اما احمدی‌نژاد با گسیل دولت به دل توده‌ها و ابتکار سفرهای استانی و احیاء مدیریت علوی و تلاش برای آگاه و همراه کردن مردم با مواضع نظام و بهره‌گیری از نقاط ضعف دشمن در منطقه و... سعی در مقابله با سلطه‌طلبی آنان می‌کند.
● برداشت ششم: تنهایی رئیس‌جمهور و گسترش دامنه وحشت میان مردم؛ طراحی و پازل دشمن
ایران در حال مقابله تمام عیار با یک مبارزه سنگین عملیات روانی است. غرب تهدیدات خود را به نهایت رسانده و اعلام رسمی آرایش کامل جنگی و تعیین دقیق زمان حمله با تعیین ضرب‌الاجل برای ایران نشان از جدی بودن تهدیدات است.
محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه در یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی، حمله امریکا را در یک ماه آینده غیرقابل اجتناب می‌داند.
هاشمی رفسنجانی که مدام در تریبون‌های مختلف، شرایط کشور را بحرانی، ویژه و خطرناک توصیف کرده، برای اولین بار از دوران ریاست جمهوری خویش تاکنون به دیدار مراجع قم می‌رود. وی با ذکر آیه "ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها" سیاست‌های دولت را در مواجهه با امریکا تندروی خوانده و برای آینده کشور ابراز نگرانی می‌کند.
در داخل کشور و در حالی که دشمن به‌صورت کامل آرایش جنگی به خود گرفته، به خاطر قیمت گوجه‌فرنگی، رئیس‌جمهور هدف بدترین توهین‌ها و تحقیرها قرار می‌گیرد.
احمدی‌نژاد در جمع دانشجویان امیرکبیر می‌گوید: «بیش از ۶۰ نفر از شخصیت‌های سیاسی از من وقت می‌گرفتند و ملاقات می‌آمدند و با یک مقدمه‌چینی می‌گفتند که فلانی! ما شما را دوست داریم و به شما علاقه مندیم، اما از یک منبع بسیار دقیق و درست مطلع شدیم و خبری کاملاً دقیق داریم، قرار است امریکایی‌ها در فلان روز به این نقاط در جمهوری اسلامی حمله کنند، یکی از این نقطه‌ها هم مقر رهبری و ریاست جمهوری است. من کاملاً به حرفها گوش می‌دادم و وقتی که تمام می‌شد، با نفرهای قبلی مقایسه می‌کردم و می‌دیدم منشأ همه‌ی این خبرها یک کانون واحد است. لبخندی می‌زدم و می‌گفتم خیلی ممنون. صبحکم الله بالخیر و العافیة، ما از شما تشکر می‌کنیم. بعد می‌گفتم اگر شما با امریکایی‌ها ارتباط دارید، بگویید که ملت ما دست شما را خوانده است و فریب این طراحی‌های شما را نخواهد خورد.»
نوع آرایش دشمن و تهدیداتش همه را منفعل کرده است، به‌گونه‌ای که برخی از شخصیت‌های دلسوز و شجاع جهان نظیر سید حسن نصرالله را نیز نگران کرده و او نیز به تهران آمده و توصیه‌هایی می‌کند. در این شرایط، جز رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور، اغلب سایرین حمله را حتمی دانسته و توصیه به عقب‌نشینی می‌کنند.
یارگیری‌ها به داخل بدنه دولت نیز سرایت کرده و یکی از معاونین وزیر کشور با فراخوان استانداران به آنان حالت آماده‌باش جنگی اعلام می‌کند. استانداران موظف به تهیه آذوقه، سنگربندی و... می‌شوند. هدف دشمن، سرایت دامنه تهدیدات و گسترش وحشت به داخل توده‌های مردم است. علی‌رغم نیت خالص و علاقه رئیس‌جمهوربه فرد مذکور، احمدی‌نژاد برای جلوگیری از تسری این فضای ارعاب، دستور عزل او را صادر می‌کند.
رئیس جمهور در گفتگوی تلویزیونی زنده شبکه ۲، پس از نیش و کنایه یکی از مجریان به احمدی‌نژاد مبنی بر خرید گوجه‌فرنگی از درب منزل وی، این سؤال چندین بار تکرار می‌شود:
آقای رئیس‌جمهور آیا واقعاً شما نگران نیستید؟ واقعاً نمی ترسید که حمله کنند؟ ناو جنگی‌اشان به سمت...
احمدی‌نژاد لبخند می‌زند و می‌گوید من دانشگاهی هستم و به مسائل، با دید مهندسی نگاه می‌کنم. امریکا در شرایط فعلی توان حمله به ایران را ندارد. آرامش خاصی در میان مردم به‌وجود می آید. و دشمن ناکام از گسترش وحشت میان مردم...
● برداشت آخر: ابرقدرت واقعی
اعتماد به نفس رئیس‌جمهور و اعتقاد به توانمندی‌های ملت ایران، صفوف یکپارچه غرب را متلاشی کرده است. پیروزی و تثبیت شیعیان در عراق، پیروزی حماس در انتخابات فلسطین و پیروزی موافقان مقاومت در سرزمین‌های امریکای لاتین و جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله که دیپلماسی تهاجمی ایران در یک‌یک آنها نقش ویژه‌ای داشته، باعث می‌شود، غرب کم‌کم به قدرت ایران اذعان کند. هنوز دنباله‌های داخلی آنان سعی دارند فضا را در کشور بحرانی نشان دهند اما اعتماد به نفس رئیس‌جمهور و پیروزی‌های پیاپی جبهه حق باعث می‌شود یک موضوع مدام از سوی اندیشمندان غربی تکرار شود تا اینکه خود بوش نیز در نوامبر سال گذشته با بیان جمله‌ای پرده از حقیقت قدرت ایران برمی دارد: «اگر می خواهید از جنگ جهانی سوم اجتناب کنید، قاعدتاً باید مانع دستیابی ایران به دانش لازم برای ساخت سلاح اتمی شوید. ( بوش، نوامبر ۲۰۰۷)
جمله بالا بیش از آنکه نگرانی بوش را از دانش هسته‌ای ایران نشان دهد، بیانگر توجه و اذعان دشمن به میزان قدرت و توانمندی‌های فرامنطقه‌ای ایران در صورت بروز جنگ است. قدرت بازدارندگی که امروز زبان تهدید را از ابرقدرت‌ها گرفته و آنان را واردار به فراموشی پیش‌شرط‌های خود برای ارتباط با ایران کرده است. قدرتی که رئیس‌جمهور اسلامی ایران نیز در راهپیمایی ۲۲ بهمن به آن اشاره کرد: «بر خلاف تصور بسیاری، انقلاب اسلامی ایران در سی‌امین سال خود، پرنشاط‌تر، عمیق‌تر از سال ۵۷ به راه خود ادامه می‌دهد و امروز رسماً اعلام می‌کنم که ملت ایران ابرقدرتی حقیقی و واقعی است.»
حضور بسیاری از کسانی که در گذشته تاکید می‌کردند که دیگر هیچ‌گاه وارد عرصه سیاست نخواهند شد، به‌دلیل عبور کشور از شرایط بحرانی است. شرایطی که روزگاری خود عاجز از حل آن بودند و امروز رفع آن تهدیدها باعث شده...
جعفر فرجی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید