سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا


درباره سنایی


درباره سنایی
حكیم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنایی، شاعر بزرگ و عارف عاشق در اواسط یا اوایل نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری درغزنین چشم به جهان گشود. پس از آگاهی از فنون زبان و سخنوری، به عادت شاعران زمان به دربار روآورد و در دستگاه غزنویان به جرگه شاعران مداح درآمد.
زندگی سنایی در آغاز آمیخته با آلودگی های اهل دربار بود؛ تا این كه شاعر بزرگ به جذبه حق، صید كمند عشق شد و جمال دوست،غارتگر جان و دلش گردید. سودای عشق، انگیزه پشت كردن و بریدن او از امور و اوهام دنیوی بود.
درباره تحول درونی و رویكرد او به عالم عرفان، اهل خانقاه به افسانه‏ای معتقد بودند كه جامی در نفحات‏الانس آن را چنین روایت می‏كند:
«سلطان محمود سبكتكین در فصل زمستان به عزیمت گرفتن بعضی از دیار كفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده‏ای گفته بود. می‏رفت تا به عرض رساند.
به در گلخن رسید كه یكی از مجذوبان و محبوبان كه از حد تكلیف بیرون رفته و مشهور بود به «لای خوار»؛ زیرا كه پیوسته لای شراب خوردنی، در آن جا بود. آوازی شنید كه با ساقی خود می‏گفت كه: «پر كن قدحی به كوری محمودك سبكتكین تا بخورم!»
ساقی گفت: «محمود مرد غازی است و پادشاه اسلام!»
گفت: «بس مردكی ناخشنود است. آنچه در تحت حكم وی درآمده است در حیز ضبط، نه درآورده می‏رود تا مملكت دیگر بگیرد.»
یك قدح گرفت و بخورد. باز گفت: «پركن قدحی دیگر به كوری سنائیك شاعر!» ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف است.»
گفت: «اگر وی لطیف طبع بودی به كاری مشغول بودی كه وی را به كار آمدی. گزافی چند در كاغذی نوشته كه به هیچ كار وی نمی‏آید و نمی‏داند كه وی را برای چه كار آفریده‏اند.»
سنایی چون آن بشنید، حال بر وی متغییر گشت و به تنبیه ان لای خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوك مشغول شد. تغییر رویه شاعر چه به صورت ناگهانی و آنی باشد و چه از روی علم و آگاهی و معرفت و شناخت، عملاً زندگی و اندیشه او را متحول و دچار دگرگونی كرد. سالهایی از دوره نوجوانی وی در شهرهای بلخ، سرخسو هرات نیشابور سپری شد و احتمالاً در همان ایام راه كعبه در پیش و به زیارت حج مشرف شد.
در همین سفر معنوی بود كه بسیاری از شیفتگان حقیقت و عرفان را شناخت و مقدمات انقلابی درونی در وی پدید آمد. به هر تقدیر، شاعر شوریده بقیه عمر را در كنج خلوت و انزوای صوفیانه گذراند و به تدوین و تنظیم اشعارش پرداخت و از جمله، مثنوی مشهورش به نام حدیقهٔ‏الحقیقه و شریعهٔ‏الطریقه را به اتمام رساند.
سنایی در سال ۵۳۵ ه . ق در گذشت و اكنون مقبره‏اش در غزنین، زیارتگاه خاص و عام است. آثار او غییر از دیوان غزلیات و قصاید،عبارتند از:
۱ ـ حدیقهٔ‏الحقیقه و شریعهٔ‏الطریقه: این مثنوی را الهی‏نامه نیز می‏نامند، دارای ده هزار بیت در ده باب است. سنایی سرایش آن را در سال ۵۲۴ ه . ق شروع كرد و در سال ۵۲۵ ه . ق به اتمام رساند. موضوعات این كتاب، علاوه بر نعمت (ستایش) خدا و رسول و آل و اصحاب او، درباره عقل و علم و حكمت و عشق است.
حدیقهٔ‏الحقیقه از منظومه‏هایی است كه بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازه‏ای را در سرایش منظومه‏های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود.
شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفهٔالعراقین و مخزن‏الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولانا سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تكامل رساندند.
۲ ـ سیرالعباد الی معاد: سیر العباد، مثنویی با بیش از هفتصد بیت است كه شاعر در آن به شیوه تمثیلی از خلقت آدمی و اقسام نفوس و عقل و مسائل اخلاقی سخن می‏گوید.
۳ ـ طریق التحقییق؛ ۴ ـ كارنامه بلخ؛ ۵ ـ عشقنامه؛ ۶ ـ عقلنامه؛ ۷ ـ تجربهٔ‏العلم.
شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. مضامین اغلب قصاید او در نكوهش دنیاداری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و حكام ستمگر كه هر كدام توجیه‏گر كار دیگری هستند، بی‏پروا می‏ستیزد و از بیان حقیقت عریان كه تلخ و گزنده نیز می‏باشد، ابایی ندارد.
سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی كه دامنگیر زمانه شده است، نشان می‏‏دهد كه شاعری اهل درد و دین است؛ آن هم در زمانه‏ای كه سروران راستین شریعت در آن جایی ندارند و اهل فسق و تظاهر بر سریر قدرت تكیه زده‏اند؛ پادشاهان زورمدار به داد دادخواهان ضعیف نمی‏رسند و بلكه به بیداد می‏كوشند.
تفكر شبه یونانی بر تفكر شرعی و وحیانی غلبه كرده است؛ در صوفیان، صفایی نیست؛ مجالس ذكر، مجالس برنج و شیر و شكر شده است و از زهد و عرفان و اسمای الهی در آنها خبری نیست؛ حرام‏خواری رایج و خالصان خوب كردار منزوی شده‏اند؛ نشانی از سلامت دین و درستی وجدان در ابنای زمانه دیده نمی‏شود؛ و...
بخش عمده‏ای از مضمون و اندیشه در قصاید سنایی بر مدار انتقادات اجتماعی است. لبه تیز تیغ زبان او در اغلب موارد متوجه زراندوزان و حكام ظالم است. سنایی بارها با تصویر زندگی زاهدانه پیامبر و معصومین و صحابه و تأكید بر آن در قصایدشؤ سعی دارد جامعه آرمانی خود ـ كه عرصه ظهور در واقعیت یدا كرده است ـ را نشان دهد.
اندیشه زهد و عرفان نیز از مهمترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است.نكوهش دنیا، تفكر درباره مرگ، توصیه به گسستن از آرزوهای طولانی و بی‏حد و حصر، تذكر به خویشتن حقیقی آدمی، از مضامین رایج قصاید اوست:
ای مسلمانان خلایق حال دیگر كرده‏اند
از سر بی‏حرمتی معروف منكر كرده‏اند
شرع را یك سو نهادستند اندر خیر و شر
قول بطلمیوس و جالینوس باور كرده‏اند
عالمان بی‏عمل از غایت حرص و امل
خویشتن را سخره اصحاب لشكر كرده‏اند
خون چشم بیوگان است آن كه در وقت صبوح
مهتران دولت اندر جام و ساغر كرده‏اند...
تا كی از دارالغروری ساختن دارالسرور؟
تا كی از دارالفراری ساختن دارالقرار؟
بر در ماتم سرای دین و چندین ناز و نوش؟
در ره رعنا سرای دیو و چندان كار و بار ...
اگر فردوسی و ناصرخسرو را استثنا كنیم، سنایی از اولین شاعران تفكر مدار تاریخ شعر فارسی است كه با تزریق اندیشه عرفانی به كالبد شعرش، زمینه تحولی وسیع را در نگرش و شیوه فكر شاعران پس از خود به وجود می‏آورد و سایه سنگینش بر شعر فارسی تا چند قرن پس از او گسترده می‏شود.
راهی كه سنایی در پیش می‏گیرد، فقط منحصر به یك قالب نمی‏ماند؛ بلكه قدرت شاعر در به كارگیری الفاظ و تسلط او بر زبان شعر، همراه با اندیشه‏های بدیعی كه دارد، به او این امكان را می‏دهد تا هم در غزل و هم در مثنوی و قصیده طرحی نو درافكند در صورتی كه تا پیش از او، موضوع قصیده محدود به مدح پادشاهان و وابستگان درباری و احیاناً توصیفات طبیعی همچون بهاریه و خزاینه‏ها و... بود و نمایندگان مشخص این نوع قصاید، شاعرانی همچون عنصری، فرخی و منوچهری بودند.
غزل نیز در حوزه عشق مجاز و هوا و هوسهای زمینی محدود مانده بود و شاعران، وابستگان خاك بودند تا طایران افلاك. مثنوی حماسی با كار عظییم حكیم فردوسی تثبیت شده بود و به جز چند قصه منظوم عاشقانه، اثر سترگ دیگری در این قالب مجال ظهور نیافته و ظرفیت حقیقی آن هنوز ناشناخته بود.
شورش سنایی بر خویش، عین شورش او بر وضع موجود زمانه بود و تبعات این تحول و دگرگونی بی‏هیچ تصنع و تكلفی در آثار و اشعار او نمایان شد؛ وی از اولین شاعرانی بود كه طرح مسائل اجتماعی و عرفانی و زهد و حكمت معنوی را در قصیده رایج كرد و در این كار، صاحب مقامی شامخ شد؛ طوری كه هنوز بسیاری از قصاید او نمونه برتر قصاید اجتماعی، عارفانه و زاهدانه‏اند.
در حوزه غزل نیز سنایی پنجره اشراق و جذبه‏های معنوی را به روی آن گشود و غزل را زبان عشق و شور عارفانه كرد. سنایی در قالب مثنوی به بیان حكمت معنوی و نعمت پیامبر (ص) با نوعی بیان تمثیلی پرداخت كه الهام بخش بسیاری از شاعران پس از خود، همچون خاقانی و نظامی و عطار و مولوی در سرودن مثنویهای حكمی و عرفانی شد. بیهوده نیست كه خاقانی برای اثبات ارج و عظمت شعرش، خود را با سنایی مقایسه می‏كند و مدعی است كه خلف شایسته سنایی است:
چو زمان عهد سنایی درنوشت
آسمان چون من سخن گستر بزاد
چون به غزنین ساحری شد زیر خاك
خاك شروان ساحری نوتر بزاد
و نظامی، مخزن‏الاسرارش را با حدیقهٔ‏الحقیقه سنایی برابر می‏نهد:
نامه دو آمد ز دو ناموسگاه
هر دو مسجل به دو بهرام شاه
آن زری از كان كهن ریخته
وین دری از بحر نو انگیخته
آن به درآورده ز غزنی علم
وین زده بر سكه رومی رقم
و مولانا می‏سراید:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار آمدیم
زبان شعر سنایی در قصاید و مثنویهایش زبانی صلب و سخت است؛ چه هنگامی كه لب به سخن حكیمانه باز می‏كند و چه زمانی كه بر ریزه‏خواران خوان تملق برمی‏شورد. قصاید او چنان قلعه‏های باشكوهی هستند كه تسخیر آنها از عهده هر پهلوانی برنمی‏آید و هم از این روی است كه از انبوه شاعران عارف و غیر عارف تاریخ ادب فارسی فقط بعضی توانایی آن را داشته‏اند كه رخنه‏ای در قلعه‏های او به وجود آورند و غنیمتی فراچنگ آرند.
زبان قصاید او در عین استواری و استحكام، زیبایی و ویژگیهای زیبایی شناختی خاص خود را دارد. زبان حكمت، انتقاد و عشق است؛ و گاه در حكم تیغ برنده‏ای است كه حتی خود شاعر نیز از گزند آن مصون نمی‏ماند و هنگامی كه جنون شاعرانه او گل می‏كند، دیگر هیچ زنجیری را تاب آن نیست كه او را مقید اوامر ملوكانه و اخلاق رایج آدمهای كمتر از متوسط نگهدارد. غزلیات سنایی به حكم مضمون عاشقانه‏ای كه دارند، لطیفتر و قلندرانه‏ترند؛ البته هنگام داوری درباره شعر سنایی همواره باید دو دوره فكری او را در نظر داشته باشیم؛ زیرا شعر او پیش از تحول و انقلاب درونی‏اش بیشتر با وضع موجود زمانه هماهنگ بود و او را شاعری مداح و مقلد محسوب می‏شد؛ اما پس از تحول درونی، شعر او نیز متحول، و تفكر و حكمت معنوی وجه ممیز و غالب شعر او شد.
ایرنا
برگرفته از: ایرنا
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی