سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا
تصمیم گیری نادرست تکنوکراسی
پنج دهه ساخت و ساز، پیامدهای بسیار ویرانگری در چهره و سیمای اکوسیستم های مختلف وابسته به رودها و آبخیزهای کشور به وجود آورده است. ساخت سدها و سازه های انتقال در تخریب آبخیزها نقش مهمی ایفا کرده و سبب از میان رفتن جنگل ها، مراتع، دشت ها، سیلاب دشت ها، تالاب ها، و دریاچه های چاهه رودها شده است. انتقال آب حوضه به حوضه دو پیامد منفی بسیار بزرگ دارد.
● تضییع حق جوامع اصلی
در طرح انتقال آب حقوق و حقابه شمار زیادی از کشاورزان و عشایر و جوامع بومی که در طول رودخانه تا چاهه آبخیز اصلی زندگی می کنند، نادیده گرفته شده و سبب از میان رفتن مبانی زیستی معیشتی تولیدکنندگان کشاورزی منشاء خودکفایی ملی می شود. نمونه بسیار تلخ آن سامانه های انتقال آب حوضه رودهای کرج، لار، جاجرود، شاهرود، ماملو با ساخت سدهای بسیار بزرگ و انتقال دو میلیارد متر مکعب آب کشاورزان به تهران است. دو میلیارد متر مکعب آب منحرف شده این رودها می توانست با شیوه کارای آبیاری برای نیم میلیون هکتار زمین کشاورزان بومی این آبخیزها آب تامین کند. نمونه دیگر، ساخت و ساز در آبخیز زاینده رود است که به خشکی شاهرگ حیاتی اصفهان نصف جهان انجامیده است. تالاب ۴۷۰ کیلومترمربعی گاوخونی که چاهه زاینده رود و در ردیف ۲۲ تالاب مهم ایران و از مصادیق بارز پیمان رامسر به شمار می رفته، نیز خشکیده است. جوامع بومی پایین دست آبخیز حقابه خود را از دست داده اند. روستاها از سکنه خالی شده اند. بخش بزرگی از زمین های کشاورزی شهر ورزنه در ۳۰ کیلومتری بالادست تالاب در سایه غصب حقابه در بالادست ها، فروخشکیده ونیز ماهیگیری و گردشگری پررونق وابسته به تالابش از دست رفته است. شهر ورزنه که تاریخ آن به هزاره سوم بازمی گردد، با همه میراث تاریخی بسیار پرارزش خود، در اثر از دست دادن حقابه و منابع اقتصادی و معیشت تنها ۱۳۷۰۰ نفر جمعیت دارد در حالی که از ۴۱ سال پیش، شهر اعلام شده است و شاید اگر منابع آب و کشاورزی پررونق خود و نیز منابع اقتصادی ناشی از گردشگری در تالاب را از دست نداده بود، اینک می باید بسیار بیش از اینها جمعیت می داشت.
● پیدایش مصرف زدگی در جامعه
دومین پیامد منفی طرح انتقال حوضه به حوضه در جایی مشاهده می شود که آب منحرف شده از حوضه دیگر را از آن خود کرده است. غالباً جامعه دریافت کننده آگاهی زیادی از مالکان اصلی آب ندارد. اگر جامعه دریافت کننده کشاورز باشد، آب را با کارایی بسیار پایین استفاده می کند. نمونه آن کشت و صنعت های پایین دست سد دز هستند که راندمان آبیاری آنها کمی بیش از ۲۰ درصد بود. یعنی از آبی که دریافت می کردند، ۲۰ درصد به گیاه می رسید و ۸۰ درصد را هدر می دادند. اگر دریافت کننده جامعه شهری باشد، به شیوه از خود بی خود و مسخ شده که ویژگی جامعه مصرف زده است، آب را به کار می برد. این سیاست نادرست تهران شهری با توان اکولوژیکی شاید حداکثر یک میلیون نفر را به کلانشهری ۱۰ میلیون نفری (یا ۱۵ میلیون نفری در روز) با همه پیامدهای بسیار منفی زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی آن تبدیل کرد. شهرهای متورم و بی در و دروازه برآیند سیاست گذاری های نادرست از جمله سیاست های تامین آب و نیرو به شمار می روند. مصرف در کلانشهرها الگویی بسیار نادرست می یابد، جوری که برای نمونه مصرف سرانه آب تهرانی ها هفت برابر مصرف استاندارد آب جهان (۱۵۰ لیتر سرانه برای دوش هرروزه و دیگر نیازها) است.
● شهرسازی و معماری سبز تنها چاره کار
شهرسازی سبز ساختمان ها را جوری طراحی می کند که هر مجتمع سامانه تامین آب و برق و نیز دفع پساب و زباله مستقلی داشته باشد. در برکلی کالیفرنیا و نیز برلین ساختمان هایی ساخته می شوند که بر بام آنها سامانه دروی باران بتواند آب بارندگی را گردآوری و ذخیره کند. آب بارندگی به کمک سامانه های بازچرخانی، بارها به کار گرفته می شود و در آخرین پله برای فضای سبز مجتمع فرستاده می شود. اگر بدانیم در نقاطی از ژاپن و امریکا آب تا ۲۵ بار بازیافت می شود، پی می بریم که۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیمتر بارندگی سالانه در شهر تهران با پنج بار بازیافت به یک تا ۵/۱متر مکعب افزایش می یابد و به خوبی برای خودکفایی ساختمان و وابسته نبودن به شبکه های پرهزینه آب شهری و منابع آب کشاورزی کافی است. همچنین این ساختمان ها به صفحات خورشیدی مجهز هستند که همه برق ساختمان را به خوبی تامین می کند و آن را از شبکه های سراسری پرهزینه و پرخطر و پرپیامد برق بی نیاز می کند. بازکاربرد و بازچرخانی آب سبب می شود این ساختمان ها پسابی هم نداشته باشند و به شبکه های پرهزینه فاضلاب شهری نیازی نخواهند داشت. بازیافت زباله های تر و کاربرد آن در فضای سبز مجموعه گام بزرگی در به صفر رساندن میزان زباله تر است. زباله خشک مجتمع نیز قابل فروش به کارخانه های بازیافت و درآمدزا خواهد بود. معماری سبز کمک می کند محیط زیست به حالت طبیعی خود بازگردد. برداشتن فشار از آب رودخانه ها و برچیدن سدها کمک می کند رودها به حالت طبیعی خود بازگردند. شهرهای سبز رودها را آلوده نمی کنند.
● تولید خوراک بیشتر با آب کمتر
همانند شهرها، دشت ها و سیلاب دشت ها نیز باید کاملاً خودکفا و از منابع سایر نقاط و حوضه ها بی نیاز باشند. به کارگیری روش های آبیاری با کارایی بالا تا ۸۰ درصد، هدررفت آب کشاورزی را بسیار کاهش می دهد. یافتن بذور اصلاح شده کم نیازتر به آب با عملکرد بالا، مصرف آب کشاورزی را کاهش می دهد. راه اندازی روش های بازیافت و بازکاربرد آب در کشاورزی می تواند منابع آب کشاورزی جدیدی در هر دشت و سیلاب دشت فراهم کند. قنات ایرانی از روش های بسیار کارآمد کاربرد آب زیرزمینی بدون کاهش سطح سفره و نیز با میزان تبخیر آب بسیار کم است. لازم است تمامی قنات های کشور احیا شوند و آثار ساخت و ساز از روی آنها برچیده شود. آب بندان ها که روش های بومی گردآوری آب باران به شمار می روند، در تامین آب کشاورزی در نقاط شمالی کشور بسیار کارآمد بوده و هستند. لازم است این دانش بومی نیز احیا و هرگونه آثار مخرب ساخت و ساز از آنها زدوده شود تا بار دیگر فعال شوند. هرگونه جلوگیری از تبخیر آب گام بزرگی در دستیابی به هدف است. سدها سالانه ۵تا ۱۰میلیارد متر مکعب آب شیرین کمیاب کشور را در پشت مخازن خود تبخیر می کنند. این مقدار آب می تواند سالانه چندین میلیون هکتار غلات را با روش های کارا آبیاری کند. متاسفانه در سایه تفوق نگرش ساخت و ساز، تخریب آبخیزها با سدسازی و تبخیر آب در سدها ادامه یافته است.
● مغایرت طرح های ذخیره و انتقال آب با موازین توسعه پایدار و قانون اساسی
گذشتگان ما در سراسر تمدن شش هزار ساله این سرزمین، آبخیزها و رودها و پیکره های آبی را با تکریم می نگریستند و بهره برداری موزون و حساب شده یی را برای آنها رقم می زدند. اما ما تکنوکرات های دانش نیاموخته فارغ التحصیل از دانشگاه در پنج دهه گذشته دانش بومی درخشان این سرزمین را با تحقیر نگریسته ایم و در تخریب و ویرانی آن از هیچ تلاشی فروگذار نکرده ایم. حال آنکه از ۱۹۷۱ نادرست بودن این روش از سوی سازمان ملل اعلام شده است. اسناد پیمان حفاظت از تالاب های رامسر(۱۹۷۱) و اصلاحیه های ۱۹۸۲ و ۱۹۸۷ آن، کنفرانس استکهلم (۱۹۷۴)، کنفرانس ریودوژانیرو (۱۹۹۲) و سند ۲۱ آن، پیمان مبارزه با بیابان زایی (۱۹۹۴) و تاییدیه بلافصل مجلس شورای اسلامی در لزوم اجرای آن، سند کمیسیون جهانی سدها به نام سدها و توسعه (۲۰۰۰) که نسخه فارسی آن نیز در ۱۳۸۶ در کشور منتشرشد، و نیز اسناد کنفرانس ژوهانسبورگ (۲۰۰۲)، همه و همه نشان می دهند ساخت و سازهای با نام توسعه و با تصمیم گیری نخوت آمیز از بالا به پایین تکنوکرات های عصر مدرنیزاسیون کاملاً اشتباه بوده است. مدرنیزاسیون با جنگل زدایی، خشکاندن رودها، تالاب ها و دریاچه ها، تخریب دشت ها و سیلاب دشت ها و سفره های آب زیرزمینی، کوتاه سخن با تخریب کامل محیط زیست، کره زمین را به بیابانی آلوده و پر از زباله تبدیل ساخته است که نه تنها برای انواع گیاهان و جانوران که برای انسان قابل زندگی نخواهد بود. ساخت و ساز در آبخیزها چه در بالادست ها و کوه ها و چه در دشت ها و شهرها محیط زیست کشور را به شدت تخریب کرده است. بنابر اصل های ۴۸ و ۵۰ قانون اساسی، در بهره برداری از طبیعت باید منافع همه جوامع بومی بالادست و پایین دست چه روستایی و عشایر و چه جوامع بومی حقابه بر در نظر گرفته شود و نیز هرگونه فعالیتی که به تخریب محیط زیست بینجامد غیرقانونی است.تجربه کشور و دنیا نشان می دهد طرح های انتقال حوضه به حوضه کاملاً اشتباه و مغایر با همه موازین توسعه پایدار هستند.
فاطمه ظفرنژاد - پژوهشگر
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست