یکشنبه, ۷ خرداد, ۱۴۰۲ / 28 May, 2023
مجله ویستا
ورود ممنوع!

این ترانهها با ملودیهای بسیار ساده، بدون ذرهای خلاقیت و اغلب شبیه یکدیگر که همه شبیه آهنگهای لسآنجلسی هستند، ساخته میشوند. جالب این است که حتی گاه ترانهای که یکی از خوانندگان خارجی خوانده، توسط یک خواننده ایرانی، با همان موسیقی و شعر بازخوانی میشود.
ظاهراً مسئولان موسیقی کشور در ارزیابیهای خود، خواننده را به جای شعر و آهنگ مد نظر قرار میدهند.
نتیجه این شده که اگر تا دیروز عده خاصی از ترانههای سطحی استقبال میکردند، امروز دیگر حداقل همه این سبک موسیقی را میشناسند و در طول روز بیشتر از انواع اصیل موسیقی، با آن سر و کار دارند. از سوی دیگر صدا و سیما نیز مدتی است به دلیل رشد روزافزون انتشار کاستهای عامهپسند و خوانندگان آنها، در برنامههای مختلف پخش این ترانهها را میگنجاند.
هر چند در برخی از شبکههای رادیویی و تلویزیونی سعی میشود، انواع ترانهها و آهنگها در کنار ترانههای رایج پخش شوند؛ ولی همانطور که بازار فروش توسط ترانههای سطحی پر شده، صدا و سیما هم از این قاعده پیروی کرده.
شاید توجیه مسئولان موسیقی صدا و سیما این باشد که این رسانه با مخاطبانی روبهرو است که به دنبال ترانههای عامهپسند بوده و از آنها استقبال میکنند. بنابراین باید به خواست و سلیقه آنها توجه کرد. در این صورت این رسانه تأثیرگذار تنها کارکرد تفریحی خود را محقق ساخته و از سایر کارکردهای یک رسانه ملی که کارکرد آموزشی، اطلاعرسانی، فرهنگی و ... است، غافل شده است. صرف نظر از پخش ترانههای بازاری از صدا و سیما، موضوع زمانی اسفناک میشود که همین ترانههای بیمایه و کپیبرداریشده از نمونههای دست چندم خارجی، به عنوان نمادی از فرهنگ و هنر ایران در شبکههای ماهوارهای پخش میشوند. شبکههایی که برنامههای آنها در رقابت با سایر شبکهها از سوی ایران تهیه میشوند.
شبکههای «ایرانموزیک» و «مهاجر» مسئولیت پخش تولیدات مثلاً فرهنگی ایران را به عهده دارند. «ایرانموزیک» صرفاً ترانههای ایرانیان مقیم کشور را همراه با ویدئوکلیپهای بیربط پخش میکند و «مهاجر» نیز همین کار را در کنار برنامههای مختلف انجام میدهد. هر چند که همین ترانهها، بهرغم حمایت رسانههای ملی همراه کلیپهایشان پخش نمیشوند.
چون اغلب آنها فاقد معیارهای پخش تلویزیونی بوده و به دلیل رعایت برخی مسائل اخلاقی مورد استفاده قرار نمیگیرند. شاید رسالت صدا و سیما این است که با عدم پخش چنین کلیپهایی از تأثیر پخش ترانههای آنها بکاهند.
گویی شنیدن ترانههای سطحی به اندازه دیدن تصاویر مربوط به آنها اشکال ندارد. غافل از اینکه این ترانهها بدون کلیپ هم تأثیر منفی خود را بر سلیقه مخاطب گذاشتهاند. بد نیست اشعار یکی از این ترانهها را با هم بخوانیم. این ترانه علاوه بر شبکههای ایرانی «مهاجر» و «ایرانموزیک» از شبکههای ایرانیـ خارجی دیگر هم پخش میشود:
تو رو خدا سر قرار این دفعه باز دیر نکنی
بازم نفسنفس نیای دوباره تأخیر نکنی
بازم منو قال نذاری که دیگه کوتاه نمیآم
هرچی که عذرخواهی کنی دیگه با تو راه نمیام
فکر نکنی یه شاخه گل ایندفعه نرمم میکنه
از عصبانیت من ببخشیدات کم میکنه
و ...
یکی دیگر از این ترانهها که باز هم مضمونی مثلاً عاشقانه دارد، میگوید:
زیر رگبار نگاهت تن من خیس ترانه است
واسه فهمیدن چشمات گریه بهترین بهانه است
گریه کن دلت سبک شه و ... .
نتیجه بیتوجهی به ساخت و انتشار این آهنگها، سرودن هفده بیت به عنوان سرود تیم ملی فوتبال ایران بود که اعتراض شاعران و ترانهسرایان را به دنبال داشت.
چون شانزده بیت از هفده بیت آن از نظر وزن، قافیه، مفهوم و ... پر از اشکال بود. جالب اینجاست که این سرود هم قرار بود به شکل رسمی نشاندهنده فرهنگ ایران در عرصههای جهانی باشد. هر چند سایر سرودها و ترانهها که توسط خوانندگان و گروههای دیگر اجرا شد نیز از این قاعده مستثنی نبود.
یعنی در اغلب آنها شعر و موسیقی و تصویر ناهماهنگ با یکدیگر و بیربط به موسیقی ایرانی بودند و هیچکدام از شبکههای داخلی پخش نشدند! البته از یک جامعه آزاد و دموکراتیک نیز چنین انتظار میرود که همه بتوانند در آن کاری انجام دهند که میخواهند و هر کس موسیقی دلخواه خود را تولید کند. رسیدن به این نتیجه در نوع خود خوب است، به شرط آنکه رسانه ملی حمایت بیدریغ خود را به پای هر تولید فرهنگی نریخته و توانایی تشخیص خوب و بد را به مخاطبان بدهد. از طرفی اگر نمیتواند راهی برای شناخت موسیقی خوب ایرانی و غربی به مخاطبان خود ارائه دهد، حداقل راههای موجود را بنبست نکند.
نگار پدرام
منبع : سورۀ مهر
همچنین مشاهده کنید
سایت برترینهاروزنامه شرقوبگردیخبرگزاری تسنیمسایت چیدانهسایت اقتصاد 24سایت انصاف نیوزخبرگزاری ایسناسایت نورنیوزخبرگزاری ایرنا