پنجشنبه, ۶ مهر, ۱۴۰۲ / 28 September, 2023
مجله ویستا
ضرورت ایجاد فرهنگ مدیریت مصرف

شخصیت اول داستان، بچه محل ماست که معروف است به پسرحاجی.
پسرحاجی را اخیرا خیلی اذیت کردهاند. قبلا اگر از پسرحاجی سوال میکردند که ماشین بزرگ و شیک تو صدی چقدر میسوزاند اصلا عدد و رقم درستی نمیدانست.
پارامترهای پسرحاجی دور موتور و شتاب و سرعت بودند نه مصرف بنزین؛ حالا کار به جایی رسیدهاست که پسرحاجی برای رفتن به پیکنیک ساده، یک شام در جاده چالوس دست و دلش میلرزد.
عجب کابوسی شده این بنزین.
سهمیه ماه پسرحاجی حدود نصف باک ماشین را پر میکند و در بهترین حالت با نرخ رفت و آمد و مسافرت و پرسههای او یک هفته هم دوام ندارد. به رفقای استراتژیک بچه حاجی دو سه نفر اضافه شدهاند که صاحبان تاکسی و نیسان آبی هستند.
ملالی نیست، زندگی و کار و تفریح در جریان هستند. ترافیک شهری به حالت اعصاب خردکن قبلیاش برگشته است.
گویی ترس مردم از بنزین سهیمهبندی شده ریخته است. مردم یقین دارند که دولت آنها را لنگ نمیگذارد. اگر هم گذاشت، وانتیها و تاکسیهای خوابیده که هستند، ضمنا از ۷۰۰- ۶۰۰ لیتر هنوز مقداری باقی مانده و میتوان پیشفروش کرد.
● باز هم تبصره در قوانین
سهمیهبندی بنزین، پروژهای که میتوانست در حل مساله سوخت بسیار کارا باشد، درحال بیمار شدن است. شاید سهمیهها بایستی ماهیانه اختصاص مییافت تا مردم به آن خو کنند. سهمیههای خاص دولتی و مدیریتی خود تاثیر بسیاری بر عدم جدیت طرح دارند. سهمیههایی از جنس سفر و عید و... هم که جای خود دارد.
به این نتیجه رسیدهام که هرچه مشکل لاینحل داریم در اثر غفلت در زمینه آموزش عمومی و فرهنگسازی بودهاست. الان هم اگر بخواهیم درست پیش برویم باید به شدت بهسراغ برنامهسازی و آموزش عمومی در زمینه فرهنگ مصرف برویم.
بسیاری از مردم اصلا مسیرهای درست حملونقل عمومی را نمیدانند؛ اگر ماشین نداشتهباشند چگونه میتوانند با اتوبوس و تاکسی جابهجا شوند و خجالتآور است که میبینیم استفاده از وسایل حملونقل عمومی دونشان بعضی شهروندان است. میخواهم بگویم که اگر مشکل حملونقل عمومی هم حل شود باز هم اقبال به سمت آن مطابق آنچه که در همه جای دنیا در جریان است، نخواهد بود.
و این قضیه قصه قدیمی مرغ و تخممرغ است که معلوم نیست اول باید مردم ماشینها را کنار بگذارند و خیابانهای خلوت و پول و... را تحویل حملونقل دهند و یا حملونقل عمومی است که بایستی جلب اعتماد کند.
فرهنگ مصرف، مدیریت عرضه، حملونقل عمومی، سهمیهبندی منزلت شهروندان، آلودگی، سروصدا مساله بسیار پیچیدهای است.
● مهندسی فرهنگ
بهصورت افراطی، قضیه را از پنجره فرهنگی و آموزشی میبینیم و اصل تقصیر را هم متوجه دولت که خودمان هستیم. پسرحاجیها در چنین محیطی رشد میکنند.
مساله آموزش عمومی و اینکه تکتک افراد جامعه نسبت به مسائل مهم کشور و اقتصاد آن حس داشتهباشند، حوزه معمولی است هرچهقدر دیرتر به این مساله پرداخته شود، برونرفت از این باتلاق مشکلتر است.
اصلا چرا مدیریت مصرف در دانشگاههای ما تدریس نمیشود؟ چون جای دیگر دنیا چنین رشتهای نیست؟
مساله فرهنگ مصرف اگر میخواست با این رویکرد ابتدایی و مقطعی ما شکل درستی بگیرد تا حالا گرفته بود.
مساله بهشدت جدی است و کار بر گرده یک عده نخبه استوار میشود. ما مهندس میخواهیم که فرهنگ مصرف را برایمان فرموله کند. قضیه فراتر از نوشتن مقالههای بلند و بالا و بیخاصیت است.
دکتر کامران ضرابی
مشاور جوان وزیر در امور پالایش و پخش
مشاور جوان وزیر در امور پالایش و پخش
منبع : کارنا
همچنین مشاهده کنید
سایت دیدارنیوزسایت ورزش سهسایت عصرایرانسایت مشرقروزنامه ایرانسایت پارسینهسایت تابناکسایت چیدانهسایت نی نی بانروزنامه توسعه ایرانی