جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آنچه تو می خوانی من از برم


این مثل را وقتی می آورند كه بخواهند بگویند از مقصود اصلی كسی و از راز دل او خبر دارند.
آورده اند كه ...
مردی عتیقه فروش به خانهٔ‌ روستایی ساده دلی ،وارد شد . دید ظرف نفیس و با ارزشی در اختیار دارد كه گربه ای از آن آب می خورد.فكر كرد كه اگر قیمت ظرف را بپرسد،روستایی متوجه می شود و قیمت گران بر آن می نهد،پس گفت:عمو جان ! گربه را چند می فروشی؟روستایی گفت:چند می خری؟
گفت :یك تومان،روستایی قبول كرد و مرد عتیقه فروش گربه را برداشت و به راه افتاد،اما پیش از آنكه خارج شود،نگاهی به ظرف انداخت و مشغول خواندن نقش آن شد،بعد با بی اعتنایی ساختگی گفت:عمو جان! این گربه ممكن است در راه تشنه شود.بگذار این ظرف را ببرم قیمتش را هم می دهم.
روستایی جواب داد:ای مرد! به ظرف كاری نداشته باش !چرا كه به هوای آن تاكنون پنج گربه فروخته ام.
سپس نگاهی با تمسخر به عتیقه فرو ش انداخت و ادامه داد،آنچه تو می خوانی،من از برم !
منبع : شمیم


همچنین مشاهده کنید