سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

بی قانونی ایران دربرابرزورگوبی غرب


بی قانونی ایران دربرابرزورگوبی غرب
بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاهٔ و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‏القاسم محمّد و علی اله الأطیبین‏ الأطهرین المنتجبین الهداهٔ المهدیّین المعصومین سیّما بقیّهٔ اللَّه فی الأرضین.
ربّنا علیك توكّلنا و الیك انبنا و الیك المصیر.
عید امسال دو تبریك دارد؛ هم تبریك عید نوروز است، هم تبریك ورود ماه ربیع‏المولود است؛ كه ولادت نیر اعظم و نبی مكرم، حضرت محمدبن‏عبداللَّه (صلّی‏اللَّه‏علیه‏واله‏وسلّم) در آن وارد است. خود عید نوروز هم جزو اعیاد بابركت برای ما ایرانی‏هاست.
مردم سال را با یاد خدا شروع می‏كنند و از خداوند متعال تحول به احسن‏الحال را مسئلت می‏كنند. امسال علاوه‏ی بر اینها، ذخیره‏ی معنوی توسلات و توجهات ماه محرم و صفر هم بر بركات این عید افزوده است. شما جمع حاضر در این صحن هم كه مشرّف به زیارت بارگاه حضرت علی‏بن‏موسی‏الرضا (علیه‏السّلام) هستید، بركات بیشتری دارید. برای من هم فرصتی است تا برخی از مسائلی را كه در آغاز سال برای ما ان‏شاءاللَّه مفید خواهد بود، مطرح كنم.
اول سال فرصت خوبی است برای تقویت عزم ملی، برای بركت بخشیدن به عمر خود در این سال. اگر همه‏ی آحاد ما مردم ایران از اول سال عزم خود را بر این متمركز كنیم كه با تلاش خود، با حركت خود، سال پُرباری برای خود فراهم كنیم، خدای متعال هم یقیناً كمك خواهد كرد. البته جانمایه‏ی این عزم ملی و بزرگ، نیت پاك و تصمیم بر جلب رضای الهی است؛ تصمیم بر پیمودن صراط مستقیم؛ و آنگاه شناختن موقعیت خود و وضع خود، جایگاه خود در شرایط كنونی عالم و چالشهایی كه پیش روی ملت قرار دارد، و شناختن خطوط اساسی برای مواجهه‏ی با چالشها. این، شرط موفقیت یك ملت زنده است؛ وضع خود را، جایگاه خود را، شرائط خود را درست بشناسد و برای این شرائط برنامه‏ریزی داشته باشد و عزم و تصمیم قاطع بر مواجهه‏ی با آنچه كه در این راه برای انسان به طور طبیعی پیش بیاید. من از این فرصت استفاده می‏كنم؛ در این ساعتی كه در خدمت شما هستم، در این باره‏ها قدری صحبت می‏كنم.
آنچه كه اساس مطلب برای ما ایرانی‏هاست - كه همیشه باید این را در مد نظر داشته باشیم - این است كه ملت ما و مجموعه‏ی ما مردم ایران هدف بزرگی برای خودمان ترسیم كردیم و در طول دهه‏های پس از انقلاب، این هدف را دنبال كردیم. هرچه نگاه می‏كنیم، احساس می‏كنیم كه ما برای رسیدن به این دو هدف، توانایی‏های لازم را داریم. این هدف بزرگ عبارت است از سربلندی ایران اسلامی، الگوشدن در میان ملتهای مسلمان، هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی. معنای این حرف این است كه ملت ما، هم از لحاظ مادی و هم از جنبه‏های معنوی ارتقاء پیدا كند؛ استقلال ملی داشته باشد؛ عزت ملی داشته باشد؛ توان و ظرفیت ملی داشته باشد؛ بتواند از همه‏ی ظرفیتهای خود استفاده كند؛ از رفاه عمومی برخوردار باشد و عدالت عمومی و اجتماعی بر زندگی او حاكم باشد. این ملت در آن صورت می‏شود الگو برای همه‏ی جوامع مسلمان و حتّی غیر مسلمان. ملت ایران می‏خواهد ملتی باشد آزاد، مرفه، باایمان، و كشوری داشته باشد آباد و پیشرفته؛ این هدف ملت ایران است.
در این هدف، اختلافی هم وجود ندارد؛ دعواهای جناحی و اختلافات سیاسی در اینجا همه برطرف می‏شود؛ این هدفِ مورد قبول همه‏ی آحاد ملت ایران است. كشوری آباد داشته باشیم، ملتی آزاد و سربلند داشته باشیم، از ظرفیتهای ملیِ خودمان بخوبی استفاده كنیم، بتوانیم پیشرو باشیم، پرچم عدالت اجتماعی را در دست داشته باشیم، پرچم ایمان اسلامی را در پیشاپیش همه‏ی ملتهای مسلمان به دوش بگیریم؛ این چیزی است كه همه‏ی ملت ایران طالب و عاشق آن هستند. و می‏توانیم به این هدف دست پیدا كنیم؛ هم شناخت ظرفیتهای ملی به ما این امید را می‏دهد، هم تجربه‏ها این را تأیید می‏كند.
ملت ایران یك ملت بااستعداد است، بااستقامت است، برخوردار از غیرت دینی و غیرت ملی است، به اسلام عمیقاً ایمان دارد، به میهن خود عشق می‏ورزد؛ اینها چیزهایی است كه به ما این امیدواری و این اعتماد را می‏بخشد كه ملت ما قادر است به این هدف دست پیدا كند و برسد؛ دور از دسترس نیست. تجربه هم همین را به ما نشان می‏دهد.
ببینید؛ ما بر اثر سلطه‏ی حكومتهای فاسد و وابسته، در طول سالهای متمادی از میدان رقابتهای جهانی بیرون مانده بودیم. ملت ایران كه یك روز پیشاهنگ دانش و فرهنگ بود، بر اثر سلطه‏ی پادشاهان جبار و قدرتهای منقطع از مردم وضعش به جایی رسید كه از حدود دویست سال قبل به این طرف كه مسابقه‏ی علمی و سیاسی در دنیا آغاز شد، بیرون از میدان مسابقه قرار گرفت. وقتی ملتی در مسابقه‏ی ملتها وارد نیست، به طور طبیعی توانایی‏های او تحلیل می‏رود و موفقیتهای او ناچیز می‏شود. شما یك تیم ورزشی را در نظر بگیرید، كه قدرت دارد، نشاط دارد، میل به كار دارد، او را نمی‏گذارند وارد میدان رقابتهای ورزشی بشود؛ به طور طبیعی توانایی‏های او كم می‏شود و تحلیل می‏رود. با ملت ما این كار را كردند.
درعین‏حال كه سالهای متمادی قدرتهای وابسته، قدرتهای فاسد، قدرتهای بی‏كفایت و پادشاهان ظالم چنین وضعی را برای ملت ما به وجود آوردند، بمجرد اینكه به وسیله‏ی انقلاب اسلامی دروازه‏ی ورود به این جاده برای ملت ما باز شد و ملت ما وارد میدان رقابتهای جهانی و مسابقات جهانی شد، پیشرفتهای بزرگی به دست آورد. ملت ما، هم در زمینه‏های علمی، هم در زمینه‏های سیاسی، امروز در جهان یك ملتِ دارای نشان و شناخته شده است؛ یك چهره است در میان ملتها. در زمینه‏های علمی، ما به نسبت این زمان پیشرفته هستیم. البته عقب‏ماندگی‏های دویست ساله را در ظرف بیست سال و سی سال نمی‏شود جبران كرد؛ اما در این بیست و چند سال، ما با سرعت بسیار بیشتری نسبت به همین مدت زمانی جلو رفته‏ایم. امروز شما نگاه كنید؛ جوانان ما در زمینه‏ی انرژی هسته‏ای، در زمینه‏ی سلولهای بنیادی، در زمینه‏ی ضایعات نخاعی و در ده‏ها زمینه‏ی دیگر - كه اگر ملت ما از آنها بروشنی آگاه بشوند، شادمان خواهند شد - پیشرفت داشته‏اند. برجستگان علمی كشور ما امروز توانسته‏اند در دنیا بدرخشند و تحسین جهانیان را جلب كنند.
در میدان رقابتهای سیاسی هم همین‏طور. امروز دولت جمهوری اسلامی ایران در زمینه‏های سیاسی - چه در سطح منطقه، چه در سطح بین‏المللی - سخن او جزو سخنهای پُرطرفدار است؛ سخن او یك سخن شنیدنی است. مسئولین كشور ما، هم در مجامع جهانی، هم در مسافرتهایی كه به كشورهای دیگر می‏كنند، هم در موضعگیری‏هایی كه می‏كنند، برجسته و شاخصند. این چنین وضعی برای ملت ما نشان‏دهنده‏ی استعداد این ملت در پیشروی و در ورود به این میدانهاست.
ملت ما توانسته است در فرهنگ سیاست بین‏المللی مفاهیم جدیدی را وارد كند. دنیا مردم‏سالاری دینی را نمی‏شناخت؛ امروز مردم‏سالاری دینی یك عنوان و شعار مطلوب در میان همه‏ی ملتهای اسلامی است. دنیا تعریف نظام سلطه را نمی‏شناخت؛ این را ملت ما تعریف كرد و در فرهنگ سیاست بین‏المللی وارد شد. مسئله‏ی دین‏محوری سیاست، قانون، مدیریت كشور؛ اینها همه مفاهیم جدیدی است كه ملت ما توانسته است اینها را وارد كند. پس ما در مسابقات جهانی - مسابقه‏ی علمی، مسابقه‏ی سیاسی، مسابقه‏ی صنعتی، مسابقه‏ی اقتصادی و مسابقه‏ی فرهنگی - می‏توانیم وارد شویم و در كوتاه‏مدت امید به موفقیت داشته باشیم، و در بلندمدت امید به سرآمد شدن داشته باشیم. این، وضع ملت ماست.
و اما این راهی كه ملت ایران می‏خواهد برود، یك راه اسفالته‏ی بی‏مانع نیست؛ ما در این راه چالش هم داریم. ما دو دشمن بزرگ داریم. من این دو دشمن را امروز به اختصار برای شما معرفی و چهره‏نمایی كنم تا ببینیم من و شما در مقابل این دو دشمن چه باید بكنیم. یك ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه‏ی دشمن را بداند و خود را در مقابل آن مجهز كند. ما دو دشمن داریم: یك دشمن، دشمن درونی است؛ یك دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناك‏تر است. دشمن درونی چیست؟ دشمن درونی خصلتهای بدی است كه ممكن است ما در خودمان داشته باشیم. تنبلی، نشاط كار نداشتن، ناامیدی، خودخواهی‏های افراطی، بدبین بودن به دیگران، بدبین بودن به آینده، نداشتن اعتماد به خود - نه به شخص خود و نه به ملت خود - اینها بیماری است. اگر این دشمنهای درونی در ما وجود داشته باشد، كار ما مشكل می‏شود. همیشه دشمنان بیرونی ملت ایران سعی كرده‏اند این میكروبها را در درون جامعه‏ی ایرانی رسوخ دهند: «شما نمی‏توانید»، «شما قادر نیستید»، «آینده‏تان تاریك است»، «افقتان تیره است»، «بیچاره شدید»، «پدرتان درآمد». سعی این بوده است كه ملت ما را ناامید، كسل، بی‏اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونی است. در طول سالهای قبل از بروز حركت اسلامی در كشور ما، بلای عمده‏ی ملت ما اینها بود. اگر ملتی این بیماری‏ها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممكن نیست؛ اگر ملتی مردمش تنبل باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت؛ اینها مثل موریانه‏ای كه در درون پایه‏ی بنا بیفتد، بنا را ویران می‏كند؛ مثل كرمی است كه داخل میوه قرار بگیرد، میوه را فاسد می‏كند. باید با این صفات مبارزه كرد. ملت ما باید امیدوار، دارای اعتماد به نفس، خوشبین به آینده، علاقه‏مند به پیشرفت، و معتقد و مؤمن به معنویاتی باشد كه او را در این راه كمك می‏كند. بحمداللَّه امروز ملت ما چنین اعتماد به نفس و چنین امیدی دارد؛ باید اینها را تكمیل كرد. اگر ما بتوانیم این دشمنها را در درون خود، در جان خود، در فرهنگ عمومی جامعه‏ی خود از كار بیندازیم، دشمن بیرونی هم نمی‏تواند به ما صدمه و لطمه‏ای برساند.
و اما دشمن بیرونی. دشمن بیرونیِ این هدف ما عبارت است از نظام سلطه‏ی بین‏المللی؛ یعنی همان چیزی كه به او می‏گوییم استكبار جهانی. استكبار جهانی و نظام سلطه، دنیا را به سلطه‏گران و سلطه‏پذیران تقسیم می‏كند. اگر ملتی بخواهد در مقابل سلطه‏گران از منافع خود دفاع كند، سلطه‏گران با آن ملت دشمنی می‏كنند؛ روی او فشار می‏آورند و سعی می‏كنند مقاومت او را در هم بشكنند. این، دشمنِ یك ملتی است كه می‏خواهد مستقل و عزتمند و آبرومند و پیشرفته بشود و زیر بار سلطه‏گران نرود؛ این دشمنِ بیرونی است. امروز مظهر این دشمنی عبارت است از شبكه‏ی صهیونیسم جهانی و دولت كنونی ایالات متحده‏ی امریكا. البته این دشمنی مال امروز نیست؛ روشها تغییر می‏كند، اما سیاست دشمنی با ملت ایران از اول انقلاب تا امروز بوده است. هرچه توانسته‏اند، فشار وارد آورده‏اند، اما عبث؛ فشارهای آنها نتوانسته است ملت ایران را ضعیف كند یا به عقب‏نشینی وادار كند؛ نه تحریم اقتصادی‏شان، نه تهدید نظامی‏شان، نه فشار سیاسی‏شان، نه جنگ روانی‏شان. امروز ما از پانزده سال قبل، از بیست سال قبل، از بیست و هفت سال قبل بسیار قوی‏تر هستیم؛ این نشان‏دهنده‏ی این است كه دشمن در دشمنی با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ناكام مانده است؛ اما این دشمنی هست.امروز در دنیا تناقضی وجود دارد. ملت ایران از نظر ملتهای مسلمان و ملتهای منطقه - ملتهای آسیا، ملتهای آفریقا، ملتهای امریكای لاتین، ملتهای منطقه‏ی خاورمیانه - یك ملت شجاع، مدافع حق و عدالت، و ایستاده‏ی در مقابل زورگویی‏هاست؛ ملت ایران را این‏طور شناخته‏اند. آنها ملت ایران را تحسین و ستایش می‏كنند. اما همین ملت ایران و همین نظام جمهوری اسلامی كه اینقدر مورد ستایش ملتهاست، از نظر قدرتهای زورگو، متهم به نقض حقوق بشر است، متهم به سلب امنیت جهانی است، متهم به حمایت از تروریسم است! این تناقض است؛ تناقض بین نگاه ملتها و خواسته‏ی قدرتها. این تناقض، تهدیدكننده‏ی نظام سلطه‏ی جهانی است. روزبه‏روز اینها دارند از ملتها دور می‏شوند؛ این یك رخنه‏ی فرسایشی را در بنای لیبرال دموكراسی غرب به وجود آورده است و روزبه‏روز این رخنه بیشتر خواهد شد. بالاخره تبلیغات استكبار تا مدتی می‏تواند حقایق را پنهان كند؛ همیشه كه نمی‏توانند حقایق را پنهان كنند؛ ملتها روزبه‏روز بیدارتر می‏شوند. شما نگاه كنید؛ رئیس جمهور ملت ایران به كشورهای آسیا، به كشورهای آفریقا، به كشورهای امریكای جنوبی مسافرت می‏كند، ملتها برای او شعار می‏دهند، به نفع او تظاهرات می‏كنند، اظهار حمایت می‏كنند؛ رئیس جمهور امریكا هم به كشورهای امریكای جنوبی - یعنی حیاط خلوت امریكا - مسافرت می‏كند، ملتها پرچم امریكا را به مناسبت آمدن او آتش می‏زنند؛ این معنایش تزلزل پایه‏های لیبرال دموكراسی‏ای است كه امروز غرب و جلوتر از همه امریكا، مدعی پرچمداری آن هستند. تناقض در خواست آنها و تمایلات مردم و مشاهدات مردم روزبه‏روز بیشتر می‏شود. دم از دموكراسی می‏زنند، دم از حقوق بشر می‏زنند، دم از امنیت جهانی می‏زنند، دم از مبارزه‏ی با تروریسم می‏زنند، اما باطن شریر آنها حكایت از جنگ‏طلبی آنها می‏كند؛ حكایت از پایمال كردن حقوق ملتها می‏كند؛ حكایت از میل وافر و اشتهای سیری‏ناپذیر آنها بر منابع انرژی جهانی می‏كند؛ این را ملتها می‏بینند. روزبه‏روز آبروی لیبرال دموكراسی و آبروی امریكا - كه پیشقراول لیبرال دموكراسی است - در دنیا در نظر ملتها دارد كم و كمتر می‏شود. در مقابل، آبروی ایران اسلامی دارد بیشتر می‏شود. ملتها می‏فهمند كه امریكایی‏ها در ادعای دفاع از حقوق بشر دروغ می‏گویند؛ یك نمونه‏ی آن، رفتار آنها با كشور خود ماست. ایران در زمان طاغوت - زمان رژیم پهلوی - یكسره در مشت امریكایی‏ها بود؛ امریكایی‏ها بر سراسر ایران مسلط بودند؛ پایگاه نظامی در ایران به وجود می‏آوردند، برای تسلط بر تحرك كشورهای عرب منطقه؛ می‏خواستند اینها را از پایگاه ایران زیر نظر داشته باشند. ایران همپیمان اسرائیل بود؛ بدترین دیكتاتوری‏ها بر این كشور حاكم بود؛ مبارزان را در زندان شكنجه می‏كردند؛ در سرتاسر كشور - در همین شهر مشهد، در تهران و در همه‏ی شهرهای كشور - اختناق و شدت عمل مأموران جلاد رژیم طاغوت بر مردم مسلط بود؛ نفت ما را تاراج می‏كردند؛ اموال عمومی و ثروتهای ملی را به نفع حكام و به نفع بیگانگان به تاراج می‏دادند؛ ملت ایران را از حضور در مسابقه‏ی علمی و صنعتی دنیا مانع می‏شدند؛ ملت را تحقیر می‏كردند. آن ایران، متحد درجه‏ی یك امریكا در این منطقه بود؛ زمامدارانش هم محبوب امریكا بودند؛ هیچ اعتراضی هم به نقض حقوق بشر و نقض دموكراسی بر آن حكومت طاغوتی وارد نبود. امروز ایران یك كشور آزاد است؛ با این مردم‏سالاری واضح - كه مردم‏سالاری ما در دنیا بسیار كم‏نظیر است - با این ارتباط مستحكم بین مردم و مسئولان كشور؛ این ایران از نظر امریكایی‏ها، از نظر دولت امریكا و سیاستمداران امریكا یك كشور نامطلوب به حساب می‏آید؛ این نشان‏دهنده‏ی جهتگیری استكبار جهانی در مقابل حقایق موجود عالم است. البته امریكایی‏ها از این دشمنی سودی نبرده‏اند و باز هم نخواهند برد. ملت ایران روزبه‏روز قوی‏تر می‏شود و ارزشهای انقلاب روزبه‏روز برجسته‏تر و تازه‏تر می‏شود.
ما در مقابل این دو دشمن وظائفی داریم. اول دشمن را باید شناخت، بعد باید نقشه‏ی او را دانست. امروز دشمنان بیرونی ما هم برای ملت ایران نقشه دارند. ما سیاستهای پنج‏ساله‏ی خودمان را تعریف می‏كنیم؛ افق چشم‏انداز بیست‏ساله را تعریف می‏كنیم؛ برای اینكه راه خودمان را مشخص كنیم. دشمن ما هم همین‏طور؛ او هم برای ما برنامه دارد؛ او هم سیاستی دارد. باید سیاست او را بشناسیم.
من برنامه‏های استكبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می‏كنم: اول، جنگ روانی؛ دوم، جنگ اقتصادی؛ و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی. دشمنی‏های استكبار با ملت ما در این سه قلم عمده خلاصه می‏شود. البته اینها را باید دستگاه‏های تبلیغاتی و رسانه‏ها و شخصیت‏های سیاسی بیشتر برای مردم توضیح بدهند. من اجمالاً سرفصل و خلاصه‏ای از مطالب را به شما عرض می‏كنم.
جنگ روانی یعنی چه؟ هدف جنگ روانی، مرعوب كردن است. كی‏ را می‏خواهند مرعوب كنند؟ ملت كه مرعوب نمی‏شود؛ توده‏ی عظیم مردم كه مرعوب نمی‏شوند. چه كسی را می‏خواهند مرعوب كنند؟ مسئولان را، شخصیتهای سیاسی را، به قول معروف خود ما نخبگان را؛ اینها را می‏خواهند مرعوب كنند. كسانی كه قابل تطمیعند، آنها را می‏خواهند تطمیع كنند؛ اراده‏ی عمومی را می‏خواهند تضعیف كنند؛ درك مردم از واقعیتهای جامعه‏ی خودشان را می‏خواهند تغییر دهند؛ هدف جنگ روانی این است. یك نفر كه بیمار نیست، صد بار به او بگویند آقا! شما كسالت دارید، شما مریضید، یك مقدار احساس بیماری می‏كند. بعكس، اگر كسی دچار بیماری هم باشد، صد بار به او بگویند شما حالتان خوب است، احساس صحت می‏كند. با تلقین می‏خواهند واقعیتهای كشور ما را در نظر ملت ما دگرگون كنند. ملت ما ملتی است بااستعداد، دارای قابلیت، دارای ظرفیت، دارای ثروتهای عظیم طبیعی؛ چنین ملتی می‏تواند پیشرو باشد. دلیلی ندارد كه این ملت، ناامید باشد؛ اما آنها می‏خواهند واقعیتها را تغییر دهند و ملت را ناامید كنند؛ می‏خواهند اعتماد ملت را به مسئولان ضعیف كنند. اینكه مردم به دولت و مسئولانشان اعتماد داشته باشند، برای یك كشور خیلی نعمت بزرگی است؛ می‏خواهند این نعمت را بگیرند و مردم را بی‏اعتماد كنند، هم به خودشان، هم به مسئولینشان؛ مردم را با شایعه، به تحریم و خشونت تهدید كنند؛ در تبلیغات، جای مدعی و متهم را عوض كنند. امروز امریكا متهم است و ملتها مدعی امریكایند. ما امروز مدعی امریكا هستیم. امریكا متهم است به دست‏اندازی به استكبار، به مستعمره‏پروری، به جنگ‏طلبی، به اشغال نظامی، به فتنه‏انگیزی. ما طلبگاریم، ما مدعی هستیم. آنها می‏خواهند خودشان را در جایگاه مدعی بگذارند و ملت ایران را در جایگاه متهم قرار دهند. در خود امریكا وضع حقوق بشر اسفبار است و ناامنی وجود دارد. در یك سال - سال ۲۰۰۳ - سیزده میلیون بازداشت شهروندان امریكایی را خودشان گزارش كردند! مجوز شكنجه می‏دهند، مجوز شنود تلفن می‏دهند. بعد از حادثه‏ی بیست شهریورِ چند سال قبل، اینها چند میلیون نفر را بازجویی كردند. یك چنین فضای ناامن در داخل امریكا؛ در خارج هم كه زندانهای ابوغریب و شكنجه‏ها و زندان گوانتانامو و زندانهای مخفی‏ای كه در اروپا و در نقاط دیگر دارند. آنها باید جواب بدهند. آنها متهمند، آنها نقض حقوق بشر می‏كنند؛ آن وقت می‏شوند مدعی حقوق بشر، و ملت ایران را یا هر جا را كه میلشان بكشد، می‏خواهند به محاسبه بكشند كه شما نقض حقوق بشر كرده‏اید! تروریسم را آنها دارند ترویج می‏كنند. این كارها جنگ روانی است كه آنها دارند انجام می‏دهند.
یك بخش از جنگ روانی دشمن، دامن زدن به اختلافات است. در داخل كشور ما اختلافات قومی، اختلافات مذهبی - شیعه و سنی - اختلافات جناحی، اختلافات صنفی و رقابتهای صنفی را ترویج و تبلیغ می‏كنند. در داخل، مزدوران و ایادی‏ای هم دارند كه مقاصد آنها را در اینجا به شكلهای گوناگون عمل می‏كنند. اینها شایعه‏پراكنی می‏كنند. در مسئله‏ی عراق، ایران را متهم می‏كنند. كسانی كه آمده‏اند عراق را اشغال كرده‏اند، ملت عراق را تحقیر كرده‏اند، زنان، مردان و جوانان عراقی را به انواع مختلف مورد اهانت قرار داده‏اند، همین حالا هم نظامی امریكایی و انگلیسی در عراق با كمال بدرفتاری دارد عمل می‏كند، اینها ایران را متهم می‏كنند كه در امور عراق دخالت می‏كند. آن روزی كه دولت امریكا و خیلی از دولتهای غربی از صدام بعثیِ معدوم حمایت می‏كردند، ملت ایران آغوشش را بر روی آزادگان عراقی باز كرد؛ آزادمردان عراقی به اینجا آمدند و ما آنها را از شر صدام حفظ كردیم؛ امروز همانها در عراق به قدرت و حكومت رسیده‏اند. تروریسم در عراق با تحریك سرویس‏های جاسوسی امریكا و انگلیس و اسرائیل است. این برادركشی‏ها در عراق ناشی از جنگ شیعه و سنی نیست؛ شیعه و سنی قرنها در عراق با هم زندگی كرده‏اند و جنگی هم نداشته‏اند. خانواده‏های عراقیِ بسیاری هستند كه بعضی‏شان شیعه‏اند، بعضی‏شان سنی؛ با هم ازدواج كرده‏اند، با هم زندگی می‏كردند. این ترورها را آنها به وجود آورده‏اند؛ آنها هستند كه از ناامنی‏ها سود می‏برند.
در مورد نفوذ شیعه و ترویج تشیع از سوی ایران و هلال شیعی و از این حرفها، شایعه‏پراكنی می‏كنند. یكی از شعبه‏های جنگ روانی اینها این است: اولاً بین ملت ایران اختلاف بیندازند، ثانیاً بین ملت ایران و ملتهای دیگر مسلمان اختلاف بیندازند. سیاست امریكا این بوده است كه همسایه‏های ما را در خلیج فارس از نظام جمهوری اسلامی بترساند. البته بعضی از آنها آگاهانه و هوشیارانه توطئه را فهمیده‏اند، بعضی هم ممكن است اشتباه كنند و در دام این توطئه‏ی امریكایی بیفتند. ما به سوی همسایه‏های خلیج فارس - كه منطقه‏ی عمده‏ی نفتی دنیا متعلق به این مجموعه است - همیشه دست دوستی دراز كرده‏ایم؛ الان هم با آنها دوستیم و دست دوستی دراز می‏كنیم و اعتقاد ما این است كه كشورهای حوزه‏ی خلیج فارس باید پیمان دفاعیِ مشترك داشته باشند و باید با هم همكاری كنند. برای دفاع از این منطقه‏ی مهم نباید امریكا و انگلیس و بیگانگان و دیگران و طمع‏ورزان بیایند؛ خود ما باید امنیت این منطقه را حفظ كنیم؛ و این با همكاری كشورهای خلیج فارس ممكن است.من به همین مناسبت به عناصر سیاسی داخلی هم دوستانه نصیحت می‏كنم؛ مراقب باشند، طوری حرف نزنند، طوری موضعگیری نكنند كه به مقاصد دشمن در این جنگ روانی كمك شود؛ به دشمن كمك نكنند. امروز هر كس كه مردم را ناامید كند و به خود، به مسئولین و به آینده بی‏اعتماد كند، به دشمن كمك كرده. امروز هر كس كه به اختلافات دامن بزند - هر نوع اختلافاتی - به دشمن ملت ایران كمك كرده. كسانی كه قلم دارند، بیان دارند، تریبون دارند، جایگاهی دارند، باید مراقب باشند؛ نباید بگذارند دشمن از آنها استفاده كند. جنگ روانی دشمن، مهمترین بخش مبارزه‏ی دشمن با ملت ایران است.
جنگ اقتصادی هم یكی دیگر است. می‏خواهند ملت ایران را از لحاظ مسائل اقتصادی در تنگنا قرار دهند. من عرض می‏كنم میدان برای تحرك اقتصادی ملت ایران باز است. با سیاستهای اصل ۴۴ كه ابلاغ شد و دولت هم مجدانه دنبال این است كه اینها را تحقق ببخشد و باید هم دنبال كند، میدان كار اقتصادی باز است؛ نه فقط برای افرادی كه ثروتمندند، حتّی برای آحاد مردم. سال ۸۶ و شاید تا یكی دو سال بعد رویكرد دولت و رویكرد فعالان كشور باید رویكرد اقتصادی باشد. ما می‏توانیم اقتصاد خودمان را شكوفا كنیم. تهدید می‏كنند كه تحریم می‏كنیم. تحریم نمی‏تواند به ما ضربه‏ای بزند. مگر تا حالا تحریم نكرده‏اند؟ ما در حال تحریم به انرژی هسته‏ای رسیده‏ایم؛ ما در حال تحریم به پیشرفتهای علمی رسیده‏ایم؛ ما در حال تحریم به این سازندگی‏های وسیع در كشور رسیده‏ایم. تحریم در شرائطی حتّی ممكن است به نفع ما تمام شود؛ از این جهت كه همت ما را برای تلاش و فعالیت بیشتر كند. رویكرد كشور در سالی كه امروز اول آن است، و حتّی یكی دو سال بعد، باید رویكرد اقتصادی باشد. از سیاستهای اصل ۴۴ همه باید استفاده كنند. كسانی كه توانایی سرمایه‏گذاری دارند، حتّی افرادی كه می‏توانند سرمایه‏گذاری را با اجتماع و شركت انجام دهند، اینها راه دارد. آحاد مردم و صنوف مختلف مردم می‏توانند سرمایه‏گذاری كنند؛ می‏توانند در این راه با یكدیگر شریك شوند و سهیم باشند. علاوه بر سهام عدالتی كه تقریباً ده میلیون نفر را شامل می‏شود - كه مال دو دهك پائین جامعه است - بقیه‏ی آحاد مردم هم می‏توانند از این سیاستها استفاده كنند؛ راه دارد. مسئولین دولتی باید راه‏های مشاركت مردم را در فعالیتهای اقتصادی به آنها بگویند. این سیاستها به معنای تولید ثروت عمومی برای جامعه است. تولید ثروت از نظر اسلامی بی‏مانع است. تولید ثروت با غارت ثروت دیگران فرق دارد. یك وقت كسی به اموال عمومی دست‏درازی می‏كند، یك وقت كسی بی‏قانون و بدون پیروی از قانون به دستاوردهای مادی می‏رسد؛ اینها ممنوع است؛ اما از طریق قانونی، تولید ثروت از نظر شارع مقدس و از نظر اسلام، مطلوب و مستحسن است. ثروت را تولید كنند، منتها در كنارش اسراف نباشد. اسلام به ما می‏گوید ثروت تولید كنید، اما اسراف نكنید. مصرف‏گرایی افراطی مورد قبول اسلام نیست. آنچه كه از تولید ثروت به دست می‏آورید، باز همان را وسیله‏ای برای تولید ثروت دیگر بكنید. مال را نه به صورت راكد و نازا دربیاورید - كه در اسلام اسمش كنز كردن است - نه به صورت ولخرجی و ولنگاری در مصرف مال، آن را صرف در چیزهای غیر لازم زندگی كنید؛ اما با توجه به اینها، ثروت را برای خودتان تولید كنید. ثروت آحاد مردم، ثروت عموم كشور است؛ همه از آن سود می‏برند. روح اصل ۴۴ و سیاستهای اصل ۴۴ این است. طوری بشود كه منابع درآمدی آحاد مردم، بخصوص طبقات ضعیف، متنوع شود؛ مردم بتوانند گشایشی پیدا كنند؛ این یك گام بلند در راه رفاه عمومی است.
در مورد مقابله‏ی با پیشرفت علمی هم یك نمونه‏ی مهمش همین مسئله‏ی انرژی هسته‏ای است. در گفته‏ها، در گفتگوهای سیاسی و غیره می‏گویند دولتهای غربی با دارا بودن قدرت هسته‏ای در ایران موافق نیستند؛ خب نباشند. مگر ما برای به دست آوردن قدرت هسته‏ای از كسی اجازه خواستیم؟ مگر ملت ایران با اجازه‏ی دیگران وارد این میدان شده است كه بگویند ما موافق نیستیم؟ خب موافق نباشید. ملت ایران موافق است و مایل است این انرژی را داشته باشد. من سال گذشته هم در اجتماع روز اول فروردین در اینجا گفتم كه انرژی هسته‏ای برای كشور ما یك ضرورت است، یك نیاز بلندمدت است. امروز اگر مسئولین كشور در به دست آوردن انرژی هسته‏ای كوتاهی كنند، نسلهای بعد آنها را مؤاخذه خواهند كرد. ملت ایران و كشور ایران به انرژی هسته‏ای و این توانایی برای زندگی - نه برای سلاح - احتیاج دارد. عده‏ای می‏نشینند همان حرف دشمن را تكرار می‏كنند كه: آقا! چه لزومی دارد؟ چه لزومی دارد؟ آینده‏ی كشور را به خطر انداختن، نیاز فرداهای كشور را بكلی ندیده گرفتن، این اشكالی ندارد؟ آیا مسئولین كشور حق دارند به نسلهای آینده خیانت كنند؟ امروز نفت را برداریم مصرف كنیم؛ یك روزی این نفت تمام خواهد شد. آن روز ملت ایران برای برق خود، برای كارخانه‏ی خود، برای گرمای خود، برای روشنایی خود، برای حركت زندگی خود، دست نیاز دراز كند به سوی كشورهای دیگر تا به او انرژی بدهند؟ این برای مسئولینِ امروز كشور جایز است؟ عده‏ای حرف دشمن را تكرار می‏كنند. همانهایی كه ملی شدن نفت را كه به وسیله‏ی دكتر مصدق و مرحوم آیهٔاللَّه كاشانی انجام گرفت، امروز تمجید می‏كنند - كه آن كار، نسبت به این كار كوچك بود؛ این از او بزرگتر است - همانها امروز نسبت به انرژی هسته‏ای همان حرفی را می‏زنند كه مخالفین مصدق و كاشانی آن روز می‏گفتند. اینها قابل قبول نیست. ما در این راه پیش رفتیم، با ابتكار خودمان پیش رفتیم. مسئولین كشور ما هیچ بی‏قانونی هم نكردند. همه‏ی فعالیتهای ما در مقابل چشم آژانس هسته‏ای است، ایرادی هم ندارد؛ ما حرفی نداریم كه زیر نظر آنها باشد. جنجال كردن و فشار وارد آوردن روی ملت ایران برای این مسئله، استفاده‏ی ابزاری كردن از شورای امنیت سازمان ملل، برای قدرتهای مقابل ملت ایران زیان به بار خواهد آورد. این را من بگویم؛ اگر قرار باشد بخواهند از شورای امنیت استفاده‏ی ابزاری كنند، و بخواهند این حق مسلّم را از این راه ندیده بگیرند، ما تا امروز آنچه را كه انجام دادیم، برطبق قوانین بین‏المللی انجام دادیم؛ اگر آنها بخواهند بی‏قانونی كنند، ما هم می‏توانیم بی‏قانونی كنیم و خواهیم كرد. اگر بخواهند با تهدید و اعمال زور و خشونت رفتار كنند، بدون تردید بدانند ملت ایران و مسئولین ایران در مقابل دشمنانی كه به آنها تعرض كنند، از همه‏ی ظرفیت خود برای ضربه زدن استفاده خواهند كرد.
من عرایضم را می‏خواهم تمام كنم. این توصیه‏های خادم ملت ایران است به ملت ایران. توصیه‏ی من این است: این شعاری كه ما امسال مطرح كردیم - یعنی اتحاد ملی و انسجام اسلامی - این را رعایت كنید. اتحاد ملی، یعنی یكپارچگی ملت ایران. انسجام اسلامی، یعنی ملتهای مسلمان با هم همراه باشند. ملت ایران رابطه‏ی خود را با ملتهای اسلامی محكمتر كند. ما اگر بخواهیم اتحاد ملی و انسجام اسلامی تحقق پیدا كند، باید بر اصولی كه بین ما مشترك است، تكیه كنیم. نباید خودمان را سرگرم فروعی بكنیم كه مورد اختلاف است.
توصیه‏ی بعد این است كه ملت عزیز ما، مخصوصاً جوانان ما، اعتماد به نفس خودشان را از دست ندهند. جوانان عزیز! جوانان عزیز ملت ایران! شما می‏توانید؛ می‏توانید كارهای بزرگ بكنید، می‏توانید كشور خود را به اوج اعتلاء و عزت برسانید. اعتماد به نفس، اعتماد به مسئولین كشور، اعتماد به دولت، همان چیزی است كه دشمنان می‏خواهند نباشد. دشمنان می‏خواهند مردم به دولت - كه مسئولیت اداره‏ی امور كشور را دارد - بی‏اعتماد باشند؛ سعی كنید این نقشه‏ی دشمن را خنثی كنید. من از دولت حمایت می‏كنم. از همه‏ی دولتهای بر سر كار و منتخب مردم حمایت كردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می‏كنم. این حمایت، بی‏دلیل و بی‏حساب و كتاب نیست. اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی كشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیتها را دولت بر دوش دارد؛ بعد هم این جهتگیری‏های دینی و این ارزش‏گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد. سختكوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهتگیری عدالت و زیّ مردمی؛ اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این كارها را می‏دانم. من به خاطر این چیزها از دولت حمایت می‏كنم. البته این حمایت، حمایت بی‏حساب و كتاب نیست؛ توقعاتی هم در مقابلش از دولت دارم. اولین توقع من این است كه به مسئولین دولتی می‏گویم خسته نشوند؛ اعتماد به خدا را از دست ندهند؛ به خدا اعتماد كنند و به این مردم اعتماد كنند؛ زیّ مردمی خودشان را حفظ كنند؛ در دام تجمل‏گرایی‏هایی كه افرادی می‏افتند، نیفتند؛ مراقب و مواظب باشند؛ در مخاصمات جناحی وارد نشوند؛ وقتشان را با دعواهای سیاسی تلف نكنند؛ با همه‏ی وجود و با همه‏ی توان برای این مردم كار كنند؛ آنچه را كه با مردم در میان می‏گذارند، به تحقق برسانند و دنبال كنند.
ما باید چشمهای خودمان را باز كنیم. ما باید به خدا متوسل باشیم، متذكر باشیم. ملت ایران ملت بزرگی است، ملت توانایی است، هدفهای بزرگی دارد، راهی هم به سوی این هدفها دارد كه می‏تواند طی كند. من امیدوارم خدای متعال تفضلات خود را بر شما ملت ایران به طور مستمر ببارد؛ باران لطف خود را بر سر شما ببارد و ان‏شاءاللَّه امروز كه روز اول سال ۸۶ است، سرآغاز یك سال پُربركت برای مردم باشد.
والسّلام علیكم و رحمهٔاللَّه و بركاته‏


همچنین مشاهده کنید