سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


کنسرت موسیقی و تحمل صف های طویل


از تاریخ ۸ لغایت ۱۵ آذرماه به مدت ۶ شب، تالار وزارت كشور، پذیرای خیل مشتاقانی بود كه برای دیدن این كنسرت می آمدند. روز چهارشنبه ۲ آذر روز فروش اینترنتی، گیشه و رزرو بلیت اعلام شده بود. هر چند از روز پیش از آن، زمزمه اتمام بلیت ها نیز در شهر شایع شده بود!
سیل جمعیت مشتاق به هر روشی خواهان دریافت بلیت بود. تلفن های متعدد، صف های طولانی، ازدحام در سایت دل آواز و ...
۱- در میان تمام كشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریكای جنوبی كه دارای سنت های كلاسیك موسیقی هستند، ایران تنها كشوری است كه در كنسرت هایش چنین اتفاقی می افتد و البته این اتفاق چندان جای خوشنودی ندارد! در دیگر كشورها، معمولاً برای اساتید مشهور موسیقی های سنتی جمعیتی حدود پانصد و گاه به ندرت هزار نفر، گرد هم می آیند. نكته آنكه سایر موسیقیدانان نیز از مخاطب بی بهره نیستند و بسته به توان و شهرت، مخاطب خاص خود را دارند.
یك خواننده یا عودنواز در كشورهای عربی، در طول سال مخاطبان خاص، سالن خاص و اجراهای خاص خود را دارد. اما در ایران وضعیتی دیگرگونه است. مشكلات اجرای كنسرت كه شرح آن ملال می آورد، شرایط خاص خود را دارد. در این میان، گروههای غیرمشهور یا موسیقیدانان كمتر مشهور نه تنها با اندك مخاطب مواجه اند، كه گاه حتی به دلیل عدم اطمینان از حضور مخاطب، عطای كنسرت را به لقایش می بخشند. به واقع جمعیت «كنسرت رو» در ایران نه برای شنیدن موسیقی كه به قصد گذران وقت و تفریح و با عنوان و اسامی هنرمندان به سالن كنسرت كشانده می شوند. اگر موضوع مورد توجه، كنسرت موسیقی كلاسیك ایران بود، باید افراد یا گروههای غیرمشهور نیز حداقل از مخاطب اندك (مثلاً حدود ۲۰ نفر) برخوردار باشند. اما هیچكس چنین اطمینان و اعتمادی برای حضور مردم ندارد. اما همین مردم با شنیدن نام شجریان، ۱۸۰۰۰ بلیت را در یك روز خریداری می كنند! جالب آنكه این مردم برای كنسرت شهرام ناظری، محمد اصفهانی و علیرضا عصار نیز همین رویه را اتخاذ می كنند. پس نكته اول این است كه: موضوع، «موسیقی كلاسیك ایران» نیست، بلكه رفتن به كنسرت «یك آدم مشهور» است.
۲- كنسرت مذكور به دلیل شكل خود و حضور موسیقیدانان برجسته ای چون حسین علیزاده و كیهان كلهر، به صورت ذاتی و ماهیتی، نمی تواند و نمی باید خصوصیاتی عامه پسند داشته باشد. قرار است موسیقی كلاسیك با ساز و موسیقی دو هنرمند برجسته موسیقی ایران به همراه آواز خواننده بزرگی چون شجریان شنیده شود. ساختار موسیقی و اجرا نیز چنین رویكردی دارد. هر چند به دلایل متعدد و از جمله موقعیت اجرا و مخاطب سبب می شود تا حدودی اجرا از سنت های كلاسیك فاصله گرفته و تبدیل به مجموعه ای از قطعات، تصانیف و آوازها به صورت كوتاه كوتاه شود. با این حال كاراكتر اجتماعی و شهرت خواننده، موقعیت اجرا را به سوی موسیقی های عامه پسند سوق می دهد. محال است در اجرای یك موسیقی كلاسیك در همه جای جهان كه مثال بزنید تعداد بی شماری از مردم به جلوی صحنه هجوم آورده و ضمن شعار «استاد دوستت داریم»، آهنگ درخواستی طلب كرده و خواننده را همراهی كنند.
این مورد البته اگر به میزان عشق و علاقه مخاطبان به موسیقی ایرانی مرتبط باشد، در عین عجیب بودن، جالب توجه و حتی رویكردی مثبت است. اما به نظر می رسد، این جماعت همان هایی هستند كه در كنسرت های پاپ هم مشابه این حركات را برای هر خواننده مشهور دیگری بروز می دهند.
۳- بسیاری از منتقدان، كارشناسان و موسیقیدانان از زوایای گوناگون به نقد این كنسرت پرداخته و مواردی را مطرح كردند. حال از منظر دیگری به موضوع می توان نگریست. این اجرا هر چه كه باشد، توسط چند تن از شاخص ترین موسقیدانان ایرانی اجرا شده است. اگر انتقاد و ایرادی مطرح است، آن را باید با ملاك موسیقی امروز مورد قضاوت قرار داد. به راستی آیا در سالهای اخیر، گروهی منسجم تر و اجرایی مناسب تر و برتر از اجراهای این گروه مشاهده شده است؟ اگر ملاك قضاوت آثار علیزاده و كلهر باشد، شاید بتوان این اثر آخرین را نسبت به آثار پیشین آنها، مورد نقد قرار داد اما در نسبت با سایر موسیقی ها و سایر آثار اجرا شده كماكان اجرای این گروه در حد و اندازه ای قابل قبول ارائه شده است.
از سوی دیگر اجرای این كنسرت به عنوان یك نهاد اجتماعی، تأثیرات شگرف و قابل توجهی در ساختارهای فرهنگی جامعه، برجای گذارده است. میزان تأثیر و چگونگی آن با توجه به شرایط حضور و كثرت مخاطب، در صورت تداوم بخصوص در شهرستانها می تواند منشأ ایجاد فضا و بستری مناسب تر برای اجرای كنسرت و حضور پررنگ موسیقی باشد.
۴- هجوم جمعیت، بازار سیاه بلیت، ازدحام در صف های طولانی و ... در فرهنگ ما رویكردهای مشابه دارد. بلیت فوتبال و صف های طولانی و گردهمایی حتی یك روز قبل از بازی، صف سینما در فیلمهای مشهور و جشنواره فیلم، تئاترهای چهره های مشهور و ... این روند چند سالی است كه گریبان موسیقی ایرانی را نیز گرفته است. اگر عده ای می خواهند در صف بمانند، چای بنوشند و تخمه بشكنند، اگر عده ای دلال وفرصت طلب، بلیت تهیه كرده و به قیمت گزاف می فروشند و عده ای هم شرایط را برای چنین فضای بی فرهنگی فراهم كرده اند باید بدانیم كه مجموعه این رفتارها و فضاها، با شأن و مرتبت موسیقی یا موسیقیدان ایرانی و هر نوع هنری كه ریشه در فرهنگ جوامع انسانی دارد، بیگانه است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید