جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


هویت پنهان در معماری ناشناخته غرب ایران


هویت پنهان در معماری ناشناخته غرب ایران
دراین مقاله معماری منطقه غرب کشور به‌ویژه روستاهای کوهستانی این منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اول مقاله ساختار معماری منطقه معرفی شده و در بخش دوم بخش‌هائی مشخص از این مناطق به لحاظ بافت معماری و شهرسازی و جزء فضاهای تشکیل دهنده، تحلیل شده است. در بخش پایانی نیز تشابهات بنیادین این معماری با برخی از سبک‌های بین‌المللی مورد مقایسه قرار گرفته است.پرافتخار این سرزمین آغاز شده و همچنان متداوم است. در نواحی کردستان، کرمانشاه و آذربایجان‌غربی مناطقی با بافتی ساده اما حیرت‌انگیز وجود دارد که می‌توان مؤلفه‌های واقعی معماری منطقه را در آنها شناسائی کرد. مؤلفه‌هائی که هویت پنهان این معماری را در خود حفظ کرده و اینک زمان باز شناخت آنها فرا رسیده است. البته در این مقاله به لحاظ محدودیت، امکان بررسی همه‌جانبه این معماری میسر نیست، لذا سعی می‌شود، این نوشتار آغازی باشد بر مسیر تحقیق و پژوهش در این زمینه.
● آشنائی با سوابق معماری منطقه
محدوده مورد نظر این پژوهش ناحیه غرب ایران در کنار سلسله جبال زاگرس در گستره‌ای از استان‌های آذربایجان‌غربی، کردستان و کرمانشاه می‌باشد. ارارتوها نژادی از اقوام اولیه ایرانی بوده‌اند که در حدود ۱۵۰۰ الی ۱۰۰۰ پیش از میلاد در این منطقه ساکن شده و نخستین نشانه‌های معماری به‌دست آمده، متعلق به آنان می‌باشد.ساختار ابتدائی معماری ارارتوها متکی به تیر و ستون در فضاهائی که به احتمال فراوان، کاربری مذهبی (معبد) داشته‌اند؛ پایه و مبنای معماری این ناحیه تا قرن‌های متمادی بوده است.
۱) ویژگی‌های معماری کوهستانی
۱.۱) تعریف واژه کمبود واژه در تعریف این معماری به چشم می‌خورد، شاید معماری کوهستانی، پلکانی یا طبقاتی تا این مقطع، کامل‌ترین واژه‌هائی باشد که بتوان به ساختار معماری این منطقه اطلاق کرد. برای شناخت دقیق‌تر به‌صورت موردی و نمونه‌ای، معماری منطقه اورامان در استان کردستان مورد بررسی قرار می‌گیرد.از نمونه‌های شاخص این مجموعه می‌توان به روستاهای، پالنگان و اورمان تخت در دهستان اورامان استان کردستان اشاره کرد.این روستاها به لحاظ بافت، وسعت، استقرار در بدنه کوه و ساختار معماری از مهم‌ترین نمونه‌های این معماری محسوب می‌شوند.
۱.۲) اهم ویژگی‌ها
۱.۲.۱) جهت‌یابی روستا، نحوه استقرار
اکثر روستاها در طرفین دره‌ای کم عرض با شیب عمومی بالای ۵۰% واقع شده‌اند. جهت عمده ساختمان‌ها رو به ساختمان‌ها رو به سمت جنوب و جنوب‌شرقی بوده تا بیش‌ترین بهره ممکن از تابش آفتاب میسر باشد. در بسیاری از موارد در یک سمت دره خانه‌های مسکونی و در سمت دیگر، زمین‌های محدودی که به باغ‌داری اختصاص یافته، مستقر می‌باشند.
۱.۲.۲) مسیرهای حرکتی:
بافت روستا کاملاً از شیب عمومی تبعیت کرده و عمدهٔ مسیرهای حرکتی براساس جهت و به‌صورت لایه‌های موازی و شبکه‌های عمومی در هم تنیده شده درون روستا به‌وجود آمده است.کوچه‌ها در کمرکش کوه قرار گرفته و معمولاً یک معبر اصلی با بیشترین عرض به‌عنوان محور عمده حرکتی، طرفین روستا را به یکدیگر متصل می‌کند. کوچه‌های دیگری نیز به موازات آن در بافت روستا مسیرهای فرعی را تشکیل داده و همگی تابع شیب غالب هستند. به تناسب کشیدگی عرضی روستا، و درجه شیب، تعدادی معبر عمودی، ارتباطات در بالا و پائین روستا را برقرار کرده‌اند. نکته حائز اهمیت در این مورد، بخش‌هائی از معابر هستند که از زیر فضاهای مسکونی عبور می‌کنند و به نوعی ساباط در معماری مناطق کویری و روستای ابیانه را تداعی می‌کنند.
۱.۲.۳) تعریف مرکز:
یکی از مهم‌ترین ویژگیظهای معماری مناطق گرم و خشک، داشتن ساختار مرکزگرایانه است. ایجاد مرکزی با وسعت نسبتاً زیاد و به‌صورت میدان یا میدانگاه، در این نواحی مشهود و مشخص است. عناصر پیرامون این مراکز، مسجد، بازار و برخی از عملکردهای خدماتی و رفاهی به نسبت بزرگی ناحیه بوده و در ابعاد خردتر این مرکزگرائی در معماری منازل و جزء فضاها تعریف شده است.در روستاهای مورد اشاره در این نوشتار، به‌دلیل صعب‌العبور بودن ناحیه، نداشتن زمین و منطقه وسیع تخت، کشیدگی روستا، مرتفع بودن و بافت عمومی، مرکز به‌صورت خطی سازماندهی شده و در برخی از روستاهای بزرگ‌تر دارای بیش از یک مرکز هستند.عرض این مرکز که معمولاً در امتداد معبر اصلی قرار دارد؛ اندکی بیش‌تر بوده و با حداقل خدمات، محل تجمعات مردم ساکن در روستا نیز می‌باشد. دسترسی سخت و مشکل از نواحی مختلف به روستا به یک مرکز خاص باعث پراکندگی خدمات در امتداد معبر اصلی شده و بدین ترتیب چندین مرکز با حداقل خدمات مورد نیاز ساکنان، به‌وجود می‌آید.
۱.۲.۴) تیپولوژی عمومی مسکن:
اگر مرحوم دکتر پیرنیا، مواردی را تحت‌عنوان اصول معماری ایرانی تبیین می‌نماید، باید به این نکته اشاره کرد؛ واژه صحیح‌تر ”ویژگی‌های معماری ایرانی در ناحیه گرم و خشک“ است. به‌عنوان مثال، ساختار مسکونی روستاهای مورد بحث، از اصل درون‌گرائی پیروی نمی‌کند. معماری برون‌گرا نیز در این محدوده تعریف نشده است. شاید واژه ”معماری طبقانی“ مناسب‌تر باشد. عملکردگرائی براساس نیاز از مهم‌ترین ویژگی‌های این مجموعه محسوب می‌شود. به‌دلیل این‌که، بستر کافی جهت احداث خانه وجود ندارد و هم‌چنین محدودیت در توسعه روستاها، اکثر منازل در طبقات احداث شده و به طرز ماهرانه‌ای تعادل این مجموعه‌ها حفظ شده است.ارتباط قابل توجه هر خانه با خانه‌های پیرامون، بالاخص بخش بالائی و پائینی، در نهایت به استحکام روابط اجتماعی در این روستاها انجامیده است.
جدال انسان با طبیعت را به عینت می‌توان در این مناطق مشاهده کرد. بدنه سخت و سترگ کوه تراشیده شده و در بستر کوچکی که به‌وجود آمده و با همان سنگ‌ها، خانه‌ای زیبا، استوار و رفیع ساخته شده است. سنگ‌های به‌دست آمده از همان بستر، استادانه و هنرمندانه در دل دیوارها جای گرفته و سطوحی کاملاً صاف و عمودی را تشکیل داده‌اند. رنگ دیوارها همان رنگ کوهستان بوده و فقط فرم متفاوت آن است که در دیدگاه ناظرین، جلوه می‌کند. تمامی خانه‌ها آن‌چنان به تبعیت از شیب زمین، بر سینه صخره‌ها خزیده و به یکدیگر پیوسته‌اند که گوئی پیکره واحدی را تشکیل داده‌اند.پلان هر خانه در متنهای سادگی و دقت طراحی شده و در بیش‌تر آنها بدنه کوه آخرین جدارها اتاق‌ها را در بر گرفته است.یکی از بزرگ‌ترین معایب طراحی این خانه‌ها، دسترسی سخت و دشوار طبقات است. اکثر ارتباطات معمولاً از طریق فضای باز یا نیمه باز انجام می‌شود. به‌دلیل موقعیت خاص زمین و شیب فراوان و کمبود بستر مناسب، بیشتر فضای درون خانه‌ها به عملکردهای اصلی اختصاص یافته و پله‌های چوبی یا سنگی یا بیرون آمده تیرهای ساختمان، ارتباط عمومی را برقرار می‌کند.در بسیاری از خانه‌ها بالکن و تراس نیز به چشم می‌خورد. فضای نیمه‌باز به‌صورت عقب‌رفتگی در بخش مرکزی نما و یا به‌صورت پیش‌آمدگی لبه‌های ساختمان، طراحی و اجراء شده است. جسارت و مهارت معماران سنتی در اجراء این پیش‌آمدگی‌ها و با حداقل مصالح بومی قابل تحسین است.استفاده از رنگ آبی، که در فرهنگ و باورهای مردمان این مناطق جایگاه خاصی دارد به ساختمان‌ها جلوه زیبائی بخشیده و کاملاً در بافت خاکستر کوهستان ترکیب هنرمندانه‌ای را تداعی می‌کند.
۱.۳) مصالح:
دیوارهای این خانه‌ها خشکه چین است، یعنی این دیوارها بدون استفاده از ملاط و با استقرار سنگ‌ها بر روی یکدیگر ساخته می‌شوند. سنگ مورد نیاز برای ساخت خانه‌ها از کوه‌ها همان منطقه تأمین می‌شود.۱.۴) مراحل ساخت:
جهت احداث بنا، ابتدا مکان مورد نظر، مشخص شده و سپس بستر لازم به اندازه حدودی نیم‌متر کنده می‌شود. آنگاه با استفاده از سنگ پی خانه را پر نموده و در مرحله بعدی دیوارهای مختلف را تا دو متر بالا می‌آورند. پس از آن در فواصل مختلف دیوار، تخته‌هائی از جنس چوب درختان توت، گردو یا چنار قرار داده شده و دیوار چینی ادامه پیدا می‌کند. این تخته‌ها مانع از ایجاد فشار بسیار شدید بر بدنه‌های سنگی دیوار می‌شود. ضمن این‌که چنانچه ترکی به‌دلیل نیروهای رانشی و یا نشست موضعی در بدنه دیوار ایجاد شود: این ترک سرتاسرری نبوده و در محل استقرار لایه‌های چوب متوقف می‌شود. پس از اتمام ساخت دیوار، تیرهای چوبی بر عرض دیوارها قرار داده شده و روی این تیرها تخته کوبی می‌شود. پیش از شفته‌ریزی روی تخته را با گونی یا قطعات ریزدانه سنگ پوشش داده و در مرحله بعدی شفته‌ریزی بر روی تخته‌ها انجام می‌شود. پس از این مرحله با استفاده از سنگ‌های مدور (بام غلتان)، سطح بام را مسطح نموده و در آخرین مرحله روی بام کاملاً با کاهگل پوشیده شده و مجدداً مسطح می‌شود. سقف برخی از فضاها نظیر مطبخ یا محل پخت نان دارای سوراخ مدوری است که به‌ نوعی یادآور گنبدهای معماری کویری ایرانی می‌باشد.دیوارها از داخل با گل، کاه‌گل و گل سفید، اندود می‌شود. چنانچه فضاهای درونی اتاق‌ها دارای دهانه‌های بزرگی باشد، از ستون‌های چوبی جهت ایستائی و پایداری سقف استفاده می‌شود. با توجه به بافت شیبدار منطقه، در عمده خانه‌ها بدنه کوه به‌عنوان یکی از جداره‌های مسکن عمل نموده و از داخل نیز منظره زیبائی را پدید آورده است.امروزه نیز با استفاده از مصالح جدید ساختمانی، معماران این مناطق، با ترکیب استادانه‌ای، تیرها و ستون‌های فلزی را در ساخته‌های خود همراه با مصالح سنتی به‌کار می‌برند.
۲) فضاهای معماری مسکونی
در اکثر نمونه‌های این منطقه، خانه‌ها در دو طبقه احداث شده‌اند. براساس معیشت، غالب فضاهای خانه‌ها با یکدیگر متفاوت است. به‌عنوان مثال خانه‌های افراد باغ‌دار، کشاورز، دامدار و کسانی‌که بر روی زمین‌های دیگران کار می‌کنند کمابیش با هم متفاوت است.در بسیاری از موارد طبقه همکف به محل نگهداری احشام و انبار اختصاص دارد. فضای اصلی مسکونی در طبقه یا طبقات بالاتر واقع بوده و از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌شود. نکته حائز اهمیت تعریف دقیق عملکرد هر فضا با گویش‌های محلی است که نشان‌دهنده توجه ساکنان این مناطق به نوع کاربری فضا و طراحی آن متناسب با کاربری مورد نیاز است. برخی از این واژه‌ها و عملکرد نظیر آن عبارتند از:نیشتمان اتاق بزرگ خانه و در مقیاس امروزی، نشیمن منزل به شمار می‌آید. در وسط اتاق جای کرسی مخصوص اوقات سرد سال ساخته شده و بالای آن در سقف سوراخی موسوم به کوناوانچه جهت تهویه و نورگیری تعبیه شده است. در گوشه برخی از این اتاق‌ها به کمک قطعات کوچک سنگ مکانی برای پخت غذا به نام ئارگا ایجاد می‌شود. اتاق بزرگ دیگر در این خانه‌ها مخصوص مهمان است که در اصطلاح محلی دیواخان یا یانومیمانی نامیده شده و دارای وسایل کامل پذیرائی می‌باشد. معمولاً به طبقات زیرین خانه، ژیرو یا ژیرخان و طبقات بالاتر سه‌رو یا سه‌رخان، اطلاق می‌شود.ایوان خانه‌ها که یکی از ویژگی‌های معماری این مناطق به شمار می‌آید، هیوان نام داشته و جلوه خاصی به نمای اکثر منازل در دامنه کوه داده است. هیزم‌دان مکان نگهداری هیزم جهت مصرف عمده سوخت در گذشته بوده و در طبقه زیرین قرار داشته است.محل نگهداری دام و احشام که در بخش زیرین خانه است، گه‌ور نام داشته و به تناسب نوع حیوانات، دارای فضاهای مجزائی با دیوارهای سنگی یا حصارهای چوبی می‌باشد. برای تأمین نور و تهویه این فضاها پنجره‌های کوچکی تعبیه شده که بدان ویله می‌گویند. محل نگهداری ماکیان کولانه در گوشه‌ای از گه‌ور قرار دارد. کایان یا کاگان مکان نگهداری و انبار کاه است که در کنار گه‌ور ساخته می‌شود.عمده خانه‌های این مناطق دارای راهرو نیستند. به راهروی کوچک ورودی منزل ناودرگا می‌گویند. فضاهای خدماتی نظیر سرویس بهداشتی (و گاه حمام) در حداقل اندازه ممکن، سایر بخش‌های معماری مسکونی این مناطق را تشکیل می‌دهد.
۳) نگاهی به معماری ارگانیک ـ راهکاری جهت تبیین معماری منطقه
به‌دلیل ساختار عملکردگرایانه و همگامی با طبیعت در معماری مناطق اورامان، در این بخش یکی از مشهورترین سبک‌های معماری بین‌المللی در دوره مدرنیسم (معماری ارگانیک) به‌عنوان الگوی نمونه‌ای برای تبیین اصول معماری در این منطقه مورد بررسی قرار می‌گیرد.لفظ معماری ارگانیک بیشتر به آثار معماران برجسته‌ای نظیر فرانک لوید رایت اطلاق می‌شود. زیگفرید گیدئون مؤلف کتاب مشهور فضا، زمان و معماری معتقد بود که رایت توانائی بیان و توصیف معماری ارگانیک را نداشت اما با آثار خود هم‌چون خانه آبشار معماری طبیعت‌گرایانه را عرضه کرد.برای بسیاری از نظریه‌پردازان معماری مدرن که به دنبال تعبیری معمارانه از زیبائی بودند، طبیعت فلسفه مهم تلقی می‌شد. معماری می‌بایست ترکیبی را به‌وجود می‌آورد که به موازات طبیعت باشد و چرخه حیات، رشد و توسعه را به‌صورت انتزاعی نشان دهد.در آثار معمارانی نظیر لوئی سالیوان و فرانک لوید رایت، معماری ارگانیک به بارزترین شکل ممکن و در تک بناها به نمایش درآمده است. این نظریه یا سبک معماری امیدی را به‌وجود می‌آورد که در صورت تحقیق و پژوهش کامل در خصوص معماری منطقه غرب کشور به تعریف یک معماری مؤلف و تبیین اصول منطبق با آن، در این منطقه دست یافت. در زمان اوج معماری ارگانیک نظریه‌پردازان مشهور در خصوص ارتباط معماری و طبیعت موارد متعددی را بیان کردند. فردریش ویلهم شیلینگ (یکی از بنیانگذاران فلسفه رمانتیک)، معتقد بود که طبیعت جزئی از خود انسان است و بین انسان و طبیعت جدائی نیست.در این‌جا به هیچ عنوان هدف از نام بردن معماری ارگانیک اطلاق این سبک به معماری غرب ایران نیست؛ چرا که اصولاً بستر این نوع معماری با یکدیگر تفاوت داشته و معماری ارگانیک در ساختار مشخص و کاملاً تعریف شده‌ای قرار دارد. فقط این نکته حائز اهمیت است که با توجه به ساختار طبیعت گرایانه معماری مورد نظر، می‌توان اصولی را در لابلای معماری مناطقی نظیر اورامان یافت و آنها را بسط و گسترش داد.
۴) برخی از ویژگی‌های معماری اورامان ـ تطبیق با اصول ارگانیک
۴.۱) حداقل دخالت در محیط طبیعی
ساخت و ساز در معماری منطقه اورامان با کم‌ترین لطمه به طبیعت شکل گرفته و تمامی ساختمان‌ها منطبق با شیب و توپوگرافی ساخته شده‌اند.
۴.۲) تلفیق ساختمان با محیط طبیعی به‌گونه‌ای که مکمل یکدیگر باشند:
نگاهی به سایت پلان اکثر مناطق کوهستانی و حتی شهرهای بزرگ در این ناحیه نظیر سنندج (مرکز استان کردستان)، به وضوح تلفیق ساختمان با محاط پیرامون را نشان می‌دهد.
۴.۳) تلفیق فضای داخل و خارج
بالکن‌ها و تراس‌هائی که با مهارت فراوان ساخته شده‌اند؛ به نوعی فضای داخل و خارج را به یکدیگر مرتبط ساخته‌اند. از سوی دیگر بخش‌های پشتی خانه‌ها کاملاً درون کوه قرار گرفته و در بسیاری از فضاها، آخرین جداره، همان بستر طبیعی صخره و کوه است.
۴.۴) استفاده از مصالح طبیعی
همان اصلی که مرحوم پیرنیا تحت عنوان خودبسندگی از آن یاد کرده است، در معماری این مناطق قابل مشاهده می‌باشد. استفاده از سنگ و چوب که برگرفته از بستر طبیعی منطقه هستند این اصل را نیز در این‌جا تأیید می‌کند.
● نتایج
معماری منطقه غرب ایران به‌ویژه نواحی روستائی و مناطقی که هم‌چنان ساختار اولیه و اصالت خود را حفظ نموده‌اند ناشناخته مانده و تحقیقات انجام شده ساختار غنی بافت معماری و شهرسازی این نواحی را نشان می‌دهد. در نمونه موردی این پژوهش (روستاهای منطقه اورامان تخت استان کردستان) برخی از ویژگی‌های مهم به شرح زیر معرفی می‌شود:جهت‌یابی روستا و نحوه استقرار، مسیرهای حرکتی، تعریف مرکز، تیپولوژی عمومی مسکن، مصالح، مراحل ساخت فضاهای معماری مسکونی.برخی از ویژگی‌های معماری اورامان عبارتند از:حداقل دخالت در محیط طبیعی، تلفیق ساختمان با محیط طبیعی به‌گونه‌ای که مکمل یکدیگر باشند، تلفیق فضای داخل و خارج، استفاده از مصالح طبیعی، استمرار نمایش مصالح از داخل به خارج بنا و تکامل ساختار زندگی اجتماعی.نتایج این تحقیق نشان می‌دهد در صورت استمرار مطالعات و تحقیقات بیشتر می‌توان نظیر برخی از سبک‌های مشهور معماری بین‌المللی هم‌چون معماری ارگانیک به تعریف مشخصی از اصول و هویت معماری در این مناطق رسید. دستیابی به این اصول مهم‌ترین دستاورد چنین تحقیقات و پژوهش‌هائی محسوب می‌شود.
منبع : ماهنامه معماری و فرهنگ


همچنین مشاهده کنید