یکشنبه, ۹ مهر, ۱۴۰۲ / 1 October, 2023
مجله ویستا
کلیشههای نابرابری جنسیتی

مردم به تفاوتهای جنسیتی باور دارند. به قول اندیشمندی «مردان از سیارهء مریخ و زنان از ستارهء زهره آمدهاند.» بسیاری از بررسیهایی که در مورد نحوهء نگرش به زنان و مردان صورت گرفته است، آنها را در دو قطب مخالف یکدیگر قرار میدهد. به عنوان مثال نتایج یک بررسی که از ۲۵ ملت در سراسر جهان به دست آمده نشان میدهد که زنان در همهء کشورها با ویژگیهایی نظیر احساساتی، مطیع، فرمانبردار و خرافاتی بودن شناخته میشوند. در عوض، مردان ماجراجو، قدرتمند و مستقل قلمداد میشوند. در کشورهایی که مسیحیهای کاتولیک در آنها فراوانند، به نقش مادرانهء زنان و اثربخشیشان در برقراری نظم در جامعه تاکید میشود.
فراگیری کلیشههای جنسیتی معمولا تا قبل از پنج سالگی صورت میگیرد. این کلیشهها در سنین دبستان تقویت میشود و در نوجوانی کامل میشود. آنها سرشتی فرار و گریزان دارند. تشخیص آنها دشوار و کنترل آنها دشوارتر است. مردم معمولا از این کلیشهها برای توضیح یا توجیه نابرابریها در نهادهای اجتماعی بهره میگیرند. کلیشهها معمولا رفتار کسانی را که از آنها استفاده میکنند و نیز رفتار کسانی را که این کلیشهها در موردشان به کار میرود شکل میدهند یا هدایت میکنند به گونهای که به نظر میرسد که این کلیشهها ریشه در واقعیت دارند یا عین واقعیت هستند. اغلب مردم نسبت به کلیشههایی که در ذهن خود دارند ناآگاه هستند و به همین دلیل نقش آنها را در شکلگیری تصمیمات خود انکار میکنند.
این کلیشهها، علاوه بر این که رفتارهای بین شخصی را به طور ناخودآگاه تحت تاثیر قرار میدهند، سبب میشوند که گروه اقلیت، یعنی گروهی که کلیشهها در مورد آنها به کار میرود، نسبت به آنها احساس آسیبپذیری کنند. به عنوان مثال کلیشههایی که زنان را فاقد قابلیت لازم برای علوم و ریاضیات قلمداد میکند، سبب میشود که زنان خود از این رشتهها پس بکشند و تمایلی به آنها نشان ندهند.
حال سوال این است که آیا کلیشههای مربوط به زنان در نهادهای اجتماعی حاصل کلیشههای منفی گستردهتر در مورد آنان در سطح گستردهء فرهنگی است؟ کلیشههایی که آنها را از بدو تولد با ویژگیهایی متفاوت از مردان بار میآورد و تربیت میکند؟ یا این که این کلیشهها حاصل جایگاههای متفاوت زنان و مردان در سلسله مراتب اجتماعی است؟ به گونهای که این جایگاههای متفاوت سبب میشوند زنان و مردان رفتارهای متفاوتی را در این نهادها از خود بروز بدهند؟تحقیقات روی گروههای زنان و مردان نشان میدهد که زنان در نهادهای اجتماعی و اشتغال تصویر ناخوشایندتری از خود نسبت به مردان دارند. به عنوان مثال زنان به کسب درآمد خود چندان خوشبین نیستند و برای مشارکت خود در کار ارزش کمتری از مردان قائل هستند.
همچنین بسیاری از زنان خودشان گمان میکنند که برای کار مساوی باید کمتر از مردان حقوق دریافت کنند. به عنوان مثال، در یک بازی تحقیقاتی، از گروهی از کارگران زن و مرد خواسته شد که کاری مساوی را انجام بدهند و بعد پاداشهایی را میان خود تقسیم کنند. نتیجه نشان داد که زنان پاداش بیشتری را به مردان اختصاص دادند. یک تحقیق دیگر نیز نشان داد که زنان توقع دارند که مردان حدود ۲۰ درصد بیشتر از خودشان برای کار مساوی حقوق دریافت کنند.
در یک تحقیق دیگر، آشکار شد که مردم واکنش بهتری نسبت به مردانی که به پیشرفت خود در کار فکر میکنند نشان میدهند و نسبت به مردانی که در کار تواضع و فروتنی نشان میدهند واکنش منفی وجود دارد در حالی که در مورد زنان برعکس است: زنانی که به پیشرفت و ترقی در محیطکار میاندیشند با واکنش منفی مردم مواجه میشوند و نسبت به زنان متواضع و کم توقع واکنش مثبتتری وجود دارد. اگر زنان اعتماد به نفس و خوداتکایی زیاد داشته باشند از طرف مردان، به خصوص مردانی که قدرت خود را با وجود آنان در خطر میبینند، با طرد و عدم پذیرش مواجه میشوند. همچنین، زنانی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای مردان جذابترند، مگر آن که در ارتباط آنها نفع شخصی مرد در میان باشد. شاید به همین دلیل است که زنان مدیر معمولا تمایل خود را به پیشرفت و ترقی کمتر نشان میدهند و یا از آن آگاهی چندانی ندارند. به همین دلیل آنها همواره تحت این فشار قرار دارند که باید از سویی تواضع نشان دهند تا از طرف مردان طرد نشوند و از سوی دیگر به گونهای عمل کنند که راه ترقی و پیشرفت به روی آنها بسته نشود زیرا پیشرفت در محیط کار از یک سو به اعتماد به نفس و از سوی دیگر به پذیرش از سوی اجتماع بستگی دارد. به همین دلایل است که برخلاف گذشته که نگرشی منفی نسبت به مسوولیتپذیری زنان وجود داشت و کارگران زن ضعیفتر از کارگران مرد قلمداد میشدند، امروزه تلاشهایی در جریان است تا بر ویژگیهای مثبت زنان که تواناییهای مدیریت آنان را برجسته میکند، تاکید بشود.
به عنوان مثال امروزه تلاش میشود که به رفتارهای فرهنگی زنانه، مانند حساسیت، توانایی شنیدن سخنان مخالف، توانایی هنری و خلاقیت، رویکردهای عمیق، همه جانبه و احساس همدردی با دیگران، به عنوان ویژگیهای مثبتی که زنان در طول عمر خویش با آنها بار میآیند، ارزش و اهمیت داده شود. به نظر بسیاری از کارشناسان جدید، اینها ویژگیهایی است که زنان را از مردان متفاوت میسازد و به طور بالقوه مدیران قدرتمندتری از ایشان میسازد. با این حال در همین بحثها نیز نشانی از قطبیتبندی میان ویژگیهای زنان و مردان وجود دارد که پایهء رفتارهای نابرابر در نهادهای اجتماعی را بنا مینهد.
به نظر میرسد که کمتر کسی است که این قطبیتها میان زن و مرد را مورد سوال قرار داده باشد. با این حال انتقادهایی نیز مطرح است که این تقسیمبندیهای مصنوعی عملا زنان و مردان را در گروههای مخالف یکدیگر قرار میدهد، در حالی که میتوان تصور کرد که این قطبیتها تنها حاصل نوع خاصی از نگرش به واقعیت اجتماعی است که از تقسیم قدرت به شیوههای الگوبندی شده پرده برمیدارد. این رویکرد به تفاوتهای جنسیتی مورد باور دامن میزند و سعی در توجیه آنها دارد.
ترجمه: پروانه عسگری
منبع: www.questia.com
منبع: www.questia.com
منبع : روزنامه سرمایه
همچنین مشاهده کنید
سایت اقتصادنیوزسایت مشرقسایت پارسینهسایت تابناکسایت دیپلماسی ایرانیخبرگزاری ایسناسایت مجله شبکهروزنامه دنیای اقتصادسایت اصلاحات نیوزسایت فرادید