پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

همه را تاراندی!


همه را تاراندی!
فقط یک هفته تا بازی با عربستان باقی مانده اما تماشاگر فوتبال از بازی‌های لیگ بیشتر استقبال می‌کند و برای بازی با آذربایجان که رایگان هم اعلام شده بود فقط پنج‌هزار نفر به ورزشگاه آزادی می‌روند. بی‌رودربایستی و بدون اغراق خبری از آن هیجان ملی و لحظه‌شماری برای رودررو شدن با عربستان و کره جنوبی نیست.
پاسخ به «چرایی» این اتفاق آسیب‌شناسی و تحقیقاتی وسیعی را می‌طلبد اما از این واقعیت هم که رفتار مسوولان و مربیان تیم‌ملی تاثیر بسزایی در شکل‌گیری این معضل ملی ‌داشته هم به آسانی نمی‌توان عبور کرد. ویژگی‌های رفتاری و ادبیات همواره دستوری و جاه‌طلبانه علی دایی بی‌تردید یکی از دلایل کمرنگ‌شدن استقبال عمومی از تیم‌ملی است. به‌گونه‌ای که انگار تیم‌ملی تنها متعلق به علی دایی است و هیچکس حق اظهارنظر و حتی ورود به دایره هواداری از آن را ندارد.
فوتبال ملی ایران روزهای پرمخاطره و مبهمی را پیش رو دارد. چنانچه در طول مسابقات با بحران نتیجه‌گیری مواجه شویم آیا می‌توان کسی را یافت که دلیلی برای پشتیبانی از علی دایی در شرایط حساس داشته باشد.
۱) فدراسیون فوتبال:
‌ به‌رغم اینکه او توسط فدراسیون فوتبال به عنوان سرمربی تیم‌ملی فوتبال برگزیده شد اما طولی نکشید که علیه شخص اول فدراسیون- علی کفاشیان- مصاحبه کرد و مدعی شد اگر کفاشیان برای عقد قرارداد با سرمربی تیم‌ملی زمان ندارد، او هم نمی‌تواند برای این تیم وقت بگذارد. دایی هرگز نتوانست در فضایی دوستانه برنامه‌هایش را با سازمان لیگ هماهنگ کند و همواره با تحکم از آنها خواست خودشان را با او هماهنگ کنند.
او حتی علیه منشور اخلاقی هم که به هر حال توسط فدراسیون فوتبال تهیه شده بود موضع گرفت و رسما اعلام کرد منشور اخلاقی را قبول ندارد. همه اینها را اگر کنار بیرون‌کردن مهدی تاج- نایب رئیس فدراسیون- از رختکن تیم‌ملی در جریان بازی‌های پیش‌مقدماتی جام جهانی بگذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که فدراسیون‌نشین‌ها در شرایط خاص دلیلی برای حمایت همه‌جانبه از علی دایی و ممانعت از برکناری او نخواهد داشت.
۲) باشگاه‌ها:
بدون شک در هیچ دوره‌ای رابطه‌ بین باشگاه‌ها و تیم‌ملی این طور سرد و یک‌طرفه نبوده و به خاطر نمی‌آوریم باشگا‌ه‌ها در اقدامی بی‌سابقه با هم متحد شده و با تهدید تیم‌ملی به در اختیار نگذاشتن بازیکنان‌شان، لیگ را تعطیل کرده باشند. در آستانه آغاز بازی‌های مقدماتی جام ‌جهانی اکثر مدیران و مربیان باشگاه‌ها علیه سرمربی تیم‌ملی مصاحبه کردند و با جملات هشدارگونه از او خواستند در رفتار و ادبیاتش تجدیدنظر کند.
۳) بازیکنان:‌
علی دایی با کنار گذاشتن دانه‌درشت‌هایی مثل مهدی مهدوی‌کیا، علی کریمی و رحمان رضایی و دعوت از بازیکنانی که آرزوی پوشیدن پیراهن تیم‌ملی را در سر داشتند راسا قدرت را در دست گرفت تا مبادا اسیر کودتای داخلی شود اما با این حال باز هم رابطه دوستانه‌ای با بازیکنان حاضر در اردو ندارد و به‌رغم آنکه به لحاظ اختلاف سنی فاصله چندانی با آنها ندارد رابطه رئیس و مرئوسی را در تیم‌ملی جا انداخته! شیوه برخورد دایی با بازیکنان بیشتر شبیه مربیان پا به سن گذاشته‌ای مثل همایون شاهرخی و محمود یاوری است تا که کسی که تازه فوتبال را کنار گذاشته و وارد دنیای مربیگری شده است.
۴) مردم:
تجربه نشان می‌دهد مردم اغلب دلخوشی از مربیان تندمزاج و اهل مجادله ندارند. علی دایی چه به لحاظ نوع ادبیات و چه از نظر چهره، عکس‌العمل‌ها، تصمیم‌ها و فرم اجرای آنها وجهه مردمی قابل اتکایی ندارد و حالا که با تیم‌های پرطرفدار پایتخت هم درافتاده می‌توان پیش‌بینی کرد اگر در آزادی یک بر صفر عقب بیفتد چه اتفاقی انتظار او را می‌کشد. سکوهای خالی بازی با آذربایجان اولین هشدار جدی را فریاد زند.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید