جمعه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۴ / 18 April, 2025
مجله ویستا


جوانی یعنی همه چیز!


جوانی یعنی همه چیز!
جوانی هنگامی است که آدم برای نخستین بار با سخت کوشی در پی شناخت جهان و یافتن جایگاه خود در آن می رود. این کار در سایه تجربه های تازه ممکن می شود که برخی از آن ها گاه خطرناک و یا خطرآفرین است. اغلب جوانان به دنبال هیجاناتی هستند که درک آن ها برای آدم بزرگ ها دشوار است. خوشبختانه بیشتر جوانان هیجان را در ورزش، فعالیت های گروهی و یا سایر کارهای پر انرژی اما کم خطر پیدا می کنند.
در اغلب موارد آنان سیگار یا مواد مخدر را با گروه دوستان تجربه می کنند، در این میان چنان چه جوانی چنین کارهایی را به تنهایی انجام بدهد خطر بیشتری او را تهدید می کند و هشدار از سوی بزرگترهای جوان معمولاً موثرتر از پدر و مادر است. به نظر می رسد شناختن جوان کار چندان دشواری نباشد اگر به نشانه های این دوره از زندگی از زاویه دیگری و با دقت بیشتر نگریسته شود.
● مشکلات رفتاری:
جوانان و والدین شان متقابل، مدام از رفتار همدیگر ایراد می گیرند. گاه والدین فکر می کنند هرگونه کنترل یا تاثیری را بر فرزند خود از دست داده اند. جوانان خود می خواهند پدر و مادرشان مقررات و محدودیت های یکسان داشته باشند، در عین حال گاه به شدت از محدود شدن آزادی و تصمیم گیری برای خودشان می رنجند. حتی اگر بین آن ها اختلاف نظر باشد باز هم جای نگرانی هست تجربه نشان داده چنان چه والدین ندانند فرزندشان کجاها می رود، خطر بالنسبه بیشتری آن ها را تهدید می کند.
● مشکلات تحصیلی:
ترک تحصیل در جوانان ممکن است به علت مشکل جدایی از والدین، زندگی خانوادگی آشفته، طلاق یا مرگ زودهنگام یکی از والدین در خانواده اتفاق بیفتد، برخی ها نیز آنقدر کمال طلب هستند که از این که عملکرد شایسته ای ندارند سرخورده می شوند. بعضی مدرسه گریزند، این گروه معمولاً در خانه غمگین و در مدرسه ناموفق اند و ترجیح می دهند روزشان را با کسانی بگذرانند که احساسی شبیه به آن ها دارند.
گاه مشکلات عاطفی روی عملکرد درسی تاثیر می گذارد. پرخوری، خواب بیش از حد و رسیدگی بیش از اندازه به وضع ظاهر ممکن است نشانه های درگیری های عاطفی باشد.
نگرانی برای کسی یا این که در خانه چه می گذرد، تمرکز روی درس ها را دشوار می کند.
معمولاً والدین و آموزگاران به جوانان فشار می آورند تا درس هایشان را خوب بخوانند اما جوانان معمولاً خودشان اولین وظیفه مهم را درس خواندن می دانند، غر زدن های بیش از حد ممکن است نتیجه برعکس داشته باشد.
● مشکل تغذیه:
وزن برای جوانان موضوع مهمی است. چنان چه جوانی چاق باشد برای همین او را مسخره کنند یا مدام سرزنش بشود بیشتر از خودش بدش می آید و افسرده می شود که خود منجر به کم تجربگی و بیشتر غذا خوردن می شود که بدتر از مشکل چاقی است. رژیم گرفتن هم معمولاً اوضاع را خراب تر می کند. مهم ترین مساله این است که جوان تایید بگیرد تا از خودش راضی باشد، حال چه چاق باشد چه لاغر. خیلی از جوانان رژیم می گیرند و خوشبختانه تعداد کمی از آن ها دچار اختلال تغذیه جدی می شوند.تنها یکی از هر هزار جوان دچار بی اشتهایی می شود و به همین اندازه نیز از پراشتهایی رنج می برند.
تعدادی از جوانان به سراغ تجربه مواد مخدر می روند اما استفاده منظم و هر روزه از مواد مخدر در این سنین کمتر روی می دهد. والدین باید در زمینه مصرف مواد مخدر و عوارض آن در جوانان اطلاعات کافی کسب کنند.
● خانه را امن کنید:
جوانان به دنبال کشف زندگی هستند اما نیاز به پایگاهی دارند که برگردند. خانه باید جای امنی باشد که جوان دوست دارد به آن جا برگردد، جایی که از او حمایت و مراقبت می شود و او را مهم می شمارند. بزرگسالان باید چشمه پند و اندرز، همدلی و امنیت باشند. جوان باید مطمئن بشود پدر یا مادرش به یکباره برای قضاوت، انتقاد یا یک نصیحت ساده از کوره در نمی رود. گوش دادن نخستین مهارت لازم است.
جوان هر قدر هم که رشد سریعی داشته باشد، پدر و مادر باید حامی او باشند و به همین علت باید تصمیم بگیرند که قوانین اولیه چه باشد. این درست که جوان گاه با وضع قوانین ممکن است مخالفت کند اما این ها برای امنیت او لازمند. قوانین باید روشن بوده و به همه افراد خانواده تفهیم شوند البته جایی که امکانش هست باید با خود جوان هم توافق کرد. قوانین باید منطقی و محکم باشند اما آن قدر سختگیرانه نباشند که جوان از آن زده بشود. برای همه چیز نباید قوانین وضع کرد. برخی موارد قابل مذاکره اند و برخی دیگر را باید به جوان واگذار کرد. تحریم هایی مانند منع خروج از خانه فقط هنگامی کارساز است که از قبل به آن فکر شده باشد. اگر نمی خواهید چنین کاری بکنید حرفی از آن به میان نیاورید. برعکس پاداش برای رفتارهای خوب در این بین اهمیت دارد.
● اختلاف نظرها را مدیریت کنید:
جوانان خانواده باید در وضع قوانین خانه مشارکت کنند. آن ها هم مانند هر فردی دیگر اگر دلیل منطقی ببینند و کارساز بودن آن را لمس کنند، بیشتر به قانون پناه می برند. چنان چه جوان در قوانین خانه مشارکت نمی کند حتماً با وضع آن از سوی شما مشکل دارد و بهتر است او را هم در این کار شریک کنید.
والدین نیز باید موضع گیری خود را انتخاب کنند. خیلی از کارهایی که جوانان انجام می دهند به نظر ناراحت کننده می رسد همان طور که والدین جوانان را ناراحت می کنند اما این فقط ظاهر هر قضیه است و گاه همه این کارها ارزش جار و جنجال ندارند. درست است که جوان در این سن، مستقل تر شده است اما هنوز خیلی چیزها را درباره رفتارهایش از پدر و مادر یاد می گیرد. اگر می خواهید دروغ نگوید، خودتان دروغ نگویید، چنان چه می خواهید سیگار نکشد، خودتان سیگار نکشید. اگر می خواهید مهربان و بخشنده باشد خودتان این طور باشید.
دستورالعمل «آن کاری را که می گویم بکن نه آن کاری را که می کنم.» در این مواقع، هیچ اثری ندارد. اگر فرزند جوان شما آن قدر که انتظار دارید سپاسگزار نیست، نگران نباشید. خیلی خوب و ایده آل بود اگر این طور بود اما احتمالاً تا وقتی که خودش بچه دار نشود نمی فهمد کار شما چه قدر سخت و دشوار بوده است.
● کمک بخواهید:
گاهی اوقات تمام این توصیه ها هم کاری از پیش نمی برد و شما و فرزند جوانتان با هم نمی سازید. گاهی نگرانی ها درباره تغییرات جسمی دوره جوانی، این که زود اتفاق افتاده اند یا دیر شده اند، یا روابط او با دوستانش تمامی ندارد. در این گونه موارد از مشاوران خانواده کمک بخواهید. هنگامی که نوجوانتان در تحصیل مشکل دارد مسلماً معلم ها منابع اطلاعاتی خوبی هستند. معلم شاید مشاوره تحصیلی را پیشنهاد کند.
خدیجه جبلی
منبع : روزنامه جوان