پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


داستان کوچ


داستان کوچ
در گویش بختیاری "مال کنون" یعنی کوچ، واژه ای که هزاران سال زندگی سنتی اقوام لر زبان دامنه های زاگرس را به تصویر می کشد. مال کنون مهم ترین موضوع زندگی و معیشت عشایر است و در عین حال یادآور شاخص ترین اثر موسیقایی ایل بختیاری به می رسد که در طول بیش از دو دهه همچنان محبوب و پر فروش در پیشخوان نوارفروشی ها خودنمایی می کند. از منظری دیگر این اثر مانند فانوسی کوچک در فضای کم فروغ موسیقی زمان خود ظاهر شده است.
اگر بخواهیم آثار بازار موسیقایی سال ۱۳۶۵ را بشماریم، به عناوینی چون بیداد با صدای محمدرضا شجریان، گل صد برگ با صدای شهرام ناظری و مال کنون با صدای زنده یاد بهمن علاءالدین معروف به مسعود بختیاری بر می خوریم. تعداد آثار، آن قدر اندک است که به زحمت می توان سه یا چهار عنوان دیگر را بر شمرد.
مال کنون با فروش رسمی بالای یک میلیون نسخه، علاوه بر مخاطبان اصلی اش که بختیاری ها بودند، مورد توجه دیگر علاقه مندان موسیقی ایران زمین هم قرار گرفت و هنوز هم خیلی ها آن را به نوعی شناسنامه موسیقی بختیاری تلقی می کنند. اینک در آستانه ۱۲ آبان نخستین سالروز درگذشت بهمن علاءالدین که با نام مستعار مسعود بختیاری در این اثر هنر نمایی کرده است، با عطا جنگوک آهنگساز "مال کنون" و نوازنده تار و سه تار گفت و گویی کردم تا زوایای شکل گیری این اثر و نحوه همکاری اش با زنده یاد بهمن علاءالدین را برایمان بازگوید.
▪ آقای جنگوک! شما دانش آموخته و پرورده سامانه آموزشی موسیقی دستگاهی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی هستید. در ابتدا بفرمایید چگونه به بازآفرینی موسیقی قومی و بومی ایران متمایل شدید؟
ـ حدود سال های ۵۸ و ۵۹ حس عجیبی در درونم موج می زد و احساس می کردم این نوع از موسیقی کشورمان خیلی مورد کم توجهی واقع شده است و ممکن است به مرور از بین برود. در نتیجه نخستین کارم را با همکاری آقای حسین سیفی زاده که اصالتاً کرد زبان بودند، روی موسیقی محلی فارس آغاز کردم و این اثر در سال ۶۲ با عنوان "پر ستاره" به صورت رسمی منتشر شد. پس از این تجربه شیرین از طریق آقای سیفی زاده با زنده یاد بهمن علاءالدین آشنا شدم. این دو با هم دوست صمیمی بودند. علاءالدین وقتی کار مشترک من و سیفی زاده را شنید، خیلی خوشش آمد و اظهار علاقه کرد مشابه آن در موسیقی بختیاری هم کاری انجام بگیرد. من نیز متقابلاً پس از شنیدن صدایش، به همکاری با ایشان تمایل نشان دادم. تعدادی از ترانه هایش را برایم خواند تا ضبط کنم.
دو سال روی آنها کار کردم. پس از چندی احساس کردم برای نزدیک شدن به حال و هوای موسیقی بختیاری تحقیق بیشتری لازم است. در نتیجه به شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری سفر کردم و در ابتدا با زنده یاد محمد طغانیان، نوازنده بی بدیل کمانچه آن منطقه آشنا شدم. همزمان با ضبط نمونه هایی از کمانچه نوازی وی با یکی از کرنا نوازان مشهور منطقه به نام علی اکبر زکی پور نیز آشنا شدم. وقتی می خواستم از نمونه آهنگ هایش ضبط کنم، به دلیل شرایط خاص اجتماعی آن زمان گفت نمی توانم بنوازم. در نتیجه در اتاقی که چندان صدا بیرون نمی رفت، با دهانش ملودی های سازی را نواخت و نمونه های آوازی را خواند. حتی در اتاق هم نمی توانست ساز بنوازند!
پس از این پژوهش ها، ذهنیتم نسبت به موسیقی بختیاری به مقدار قابل ملاحظه ای تغییر کرد و زمانی که نمونه های ضبط شده را به گوش علاءالدین رساندم، او نیز تحت تأثیر قرار گرفت و در ترانه هایش تغیراتی داد. یک سال دیگر هم روی این نمونه ها کار کردم تا نوبت تمرین گروهی رسید. ضبط به صورت زنده بود و ایرج حقیقی کارش را در ضبط به نیکی انجام داد. تقریباً با دوبار اجرا هرکدام از آهنگ ها به ضبط نهایی می رسید. هفت ماه بعد هم مجوز آن صادر شد و خاطرم هست در ۱۷ اسفند ۱۳۶۵ به بازار آمد.
▪ تمام جواب آواز را به کمانچه محول کردید. آیا در این خصوص تحت تأثیر نواخته های محمد طغانیان بودید؟
ـ احساس می کردم با کمانچه بهتر می توان حالات آوازی موسیقی بختیاری را منعکس کرد. شاید هم به قول شما از نواخته های زنده یاد طغانیان تأثیر گرفتم.
▪ انتخاب مهدی آذر سینا برای نواختن تکنوازی های این اثر همیشه جای پرسش داشته است. زیرا ایشان علی رغم اینکه با موسیقی بختیاری آشنا نبودند و به طور کلی در فضای موسیقی دستگاهی رشد کرده اند، به طور حیرت انگیزی بختیاری نواخته اند. این اتفاق چگونه ممکن شد؟
ـ ما در مرکز حفظ و اشاعه همکار و دوست بودیم. وقتی قرار شد وی زحمت اجرای کمانچه را بکشد، نمونه نواخته های محمد طغانیان را برایش پخش کردم و علاوه بر این تمرین های زیادی با هم داشتیم که من تجربه های شخصی ام در خصوص موسیقی بختیاری را منتقل می کردم تا به اینکه به آن نتیجه مورد نظر رسیدیم و اتفاقاً مورد پسند اهل نظر هم قرار گرفت.
▪ شما دوست دیرینه علی اکبر شکارچی هستید و ایشان به موسیقی بختیاری هم آشنایی دارند. چه شد از ایشان در مال کنون استفاده کردید؟
ـ همزمان با ضبط مال کنون، آقای شکارچی هم درگیر آهنگسازی و ضبط اثر "کوهسار" بودند و عملاً امکان همکاری میسر نبود. البته اگر چنین امکانی فراهم می بود، از آنجا که هر نوازنده ای ویژگی های خاص خود را دارد، نتیجه هم چیز دیگری از آب در می آمد. گر چه ما پیش از این با هم کار کردیم. نمونه اش اثر "خونین شهر" است که حتی یکی از آهنگ هایش را من ساختم.
▪ زنده یاد بهمن علاءالدین پیش از انقلاب در رادیو اهواز با نام خودش شناخته می شد. چه شد که در "مال کنون" با نام مستعار مسعود بختیاری ظاهر شد؟
ـ خاطرم هست وقتی برای مجوز به ارشاد رفتم، آنجا گفتند که نام خواننده چیست. من گفتم خواننده نداریم! زیرا علاءالدین سفارش کرده بود که اسم اش را در جلد نوار ننویسم. در ارشاد ایراد گرفتند و گفتند حتماً باید اسم خواننده باشد. وقتی به بهمن منتقل کردم، گفت هر چه می خواهی بنویس ولی اسم مرا نه. در نتیجه پیش از چاپ جلد نوار در چاپ خانه، وقتی به فیلم و زینک نگاه کردم دیدم می توان از نام های موجود در زینک استفاده دیگری هم کرد. به همین دلیل واژه مسعود را از نام مسعود شناسا نوازنده سنتور و واژه بختیاری را از ترکیب موسیقی بختیاری انتخاب کردم و نتیجه شد: مسعود بختیاری
▪ شما در این اثر و اثر بعدی تان با بهمن علاءالدین از سازهای بومی استفاده ای نکردید، آیا علت خاصی داشت؟
ـ آن زمان مثل الان امکانات نبود. اگر میسر بود، استقبال می کردم. ضمن اینکه اعتقاد دارم کار باید جوهره ای قوی داشته باشد. به صرف استفاده از سازهای بومی نمی توان به نتیجه درخشانی رسید. اگر حضور سازهای بومی به زیبایی کار بیفزاید، خیلی خوب است. در غیر این صورت نباشند بهتر است.
▪ همکاری بعدی تان با علاءالدین چگونه شکل گرفت؟
ـ چهار سال پس از مال کنون، بهمن به من زنگ زد و گفت که مردم خیلی اظهار علاقه می کنند و کار جدید می خواهند. من در ابتدا زیر بار نمی رفتم. چون ناشر مال کنون ما را خیلی اذیت کرد. در نهایت جلسه ای با بهمن و دو ناشر جدید داشتیم که من فقط به خاطر علاءالدین قبول کردم و حتی مسائل مالی بین ناشر و مولف را به علاءالدین واگذار کردم تا هر طور تشخیص می دهد عمل کند. این اثر در سال ۷۰ به صورت گروهی اجرا و ضبط شد و با نام "هی جار" به بازار آمد.
▪ نظرتان در باره آثار موسیقی بختیاری حال حاضر چیست؟ آیا اصولاً به کارهای جدید گوش می دهید؟
ـ کم و بیش برایم می فرستند و گوش می کنم. کارهای ارکستری را اصلاً نمی پسندم و در اکثر آنها چیزی نمی یابم. بیشتر صداها بوی پول و شهرت می دهند. آدم هایی که عاشق و علاقه مند به فرهنگ و آبادی این مملکت باشند، خیلی کم اند. به خصوص وقتی سینتی سایزر وارد کار می کنند، دیگر امیدی برای نجات این نوع موسیقی باقی نمی ماند. آنها با این کارشان موسیقی اصیل بختیاری را تباه می کنند.
▪ در آستانه سالگرد مرحوم بهمن علاءالدین قرار داریم. خوب است یادی از آن زنده یاد بکنیم.
ـ خدا رحمت کند. مرد بسیار شریف و با فرهنگی بود. اصلاً نمی توانم با خواننده دیگری مقایسه اش کنم. وقتی کار ضبط مال کنون در سال ۶۵ تمام شد، من به هر یک از نوازنده ها، مبلغ بیست هزار تومان دستمزد دادم که در واقع مناسب بود. برای بهمن هم پنجاه هزار تومان در نظر گرفتم ولی قبول نکرد. می گفت "من به عشق موسیقی ایلی ام خواندم. دستمزد نمی گیرم." شما نظیر این برخورد را کجا می توانید پیدا کنید؟ آیا الان کسی حاضر است به عشق فرهنگ قومی و ملی خود وقت و انرژی صرف کند و چشم داشتی هم نداشته باشد؟
http://hooshang-samani.blogfa.com
نوشته شده توسط هوشنگ سامانی


همچنین مشاهده کنید