پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

مباهله با اهل کتاب، معارفه اهل بیت(علیهم السلام)


مباهله با اهل کتاب، معارفه اهل بیت(علیهم السلام)
از مهم ترین مسائلی که پیرامون پیامبری مطرح است، بحث اعجاز و ارائه معجزه است. در تاریخ زندگی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز قرآن از ویژگی خاصی برخوردار است. اما معجزات پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) منحصر به قرآن نبوده است ، بلكه آن حضرت گاه در مناسبتهای مختلف به منظور اقناع مردم دست به اعجاز می زد . در این زمینه باید خاطرنشان ساخت كه اصولاً یك محاسبه عقلی وجود معجزاتی غیر از قرآن را در زندگانی پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ثابت می كند : پیامبر برای حضرت موسی از ۹ معجزه سخن می گوید(۱) و برای حضرت مسیح نیز ۵ معجزه را متذكر می شود(۲) . آیا می شود پذیرفت پیامبر اسلام ، كه خود را برتر از پیامبران گذشته و خاتم آنان می شمرد ، خود با نقل این همه معجزات گوناگون برای پیامبران قبلی ، تنها یك معجزه داشته باشد ؟ ! و آیا مردم ، با توجه به صدور آن همه معجزات از پیامبران پیشین ، تمنای معجزات مختلف از پیامبر نداشتند و به دیدن یك معجزه از وی اكتفا می كردند ؟ ! وانگهی قرآن معجزات متعددی را برای پیامبر ذكر كرده است كه ذیلاً بدانها اشاره می كنیم :
الف) شق القمر :
زمانی كه مشركان ایمان خود را منوط به دو نیم شدن ماه به اشاره پیامبر دانستند ، حضرت به اذن الهی این كار را انجام داد ، چنانكه قرآن می فرماید :
اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُٔ وَانشَقَّ الْقَمَرُ * وَإِن یَرَوْا آیَهًٔ یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ (۳) . رستاخیز نزدیك شد ، و ماه به دو نیم گشت ، اگر آیتی ( معجزه ای ) را ببینند روی برگردانده و می گویند سحری است مستمر .
ذیل آیه كاملاً گواه آن است كه مقصود از آیه ، شكافتن ماه در روز رستاخیز نیست ، بلكه مربوط به عصر پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) است .
ب) معراج :
پیامبر اكرم در یك شب از مسجدالحرام در مكّه به مسجد الاقصی در فلسطین ، و از آنجا به جهان بالا رفت سیری چنین عظیم در زمانی آن سان كوتاه ، از دیگر معجزات پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله) است كه در قرآن نقل شده است ، و قدرت الهی بالاتر از آن است كه عوامل طبیعی مانع از عروج فرستاده وی به عالم بالا باشد(۴) .
ج) مباهله با اهل كتاب :
پیامبر برای اثبات حقانیت خود عده ای از اهل كتاب را به مباهله دعوت كرد و گفت بیایید تا خود ، فرزندان و زنانمان به مباهله برخیزیم . مسلّم است كه مباهله به نابودی یكی از دو طرف منتهی می شد ولی او آمادگی خود را اعلان كرد و در نتیجه آن گروه از اهل كتاب ، با مشاهده قاطعیت و استواری پیامبر اسلام و اینكه وی عزیزترین كسان خویش را بی پروا به عرصه مباهله آورده است ، عقب نشینی كردند . و تن به قبول شرایط پیامبر دادند(۵) .
اهل بیت(علیهم السلام)بهترین آفریده هااز آنجا كه ملاك ارزش انسان در میزان حق و ترازوی عدل ، ایمان و معرفت و تقواست و بر اساس آیات و روایات ، ایمان و معرفت و تقوای اهل بیت از همه آفریده های صاحب عقل و دارندگان زمینه تكلیف ـ هم چون فرشتگان و جن و انس ـ بیشتر و استوارتر و گسترده است و ایمانشان در بلندترین نقطه اوج و معرفت ، و دانششان ـ نسبت به گذشته و آینده و در مورد حقایق امور و ظاهر و باطن هستی ـ فراگیر و پرهیزكاری و تقوایشان در عالی ترین مرحله است ، به همین خاطر از همه موجودات و آفریده ها برتر و بهترند و قبول ولایت و امامتشان تا قیامت بر همگان لازم و واجب و هیچ كس ـ هرچه باشد و هركه باشد ـ بدون اقتدا به آنان و اطاعت از آن بزرگواران به جایی نمی رسد و كور دلو كالانعام و میتباقی خواهد ماند گرچه به صورت ظاهر زنده باشد و ادعای بینایی و علم و معرفت كند و خود را انسان بداند .
به حكم عقل ، اطاعت جاهل از عالم ، نادان از دانا ، غیر متخصص از متخصص ، گمراه از هادی و آنكه بافت وجودی اش مأموم بودن است از امام به حق ; واجب و لازم است و هیچ عقل سالمی امتناع از این حقیقت را ندارد و نخواهد داشت .
بی تردید اگر انسان در هر شرایطی كه باشد و در هر كجا كه زندگی كند ، با دست یافتن به معرفت اهل بیت (علیهم السلام) كه امامان به حق و منصوبان از جانب خدای مهربانند ، مأموم آنان نشود و آیین و دینش را از آنان نگیرد و در راهشان كه صراط مستقیم حق است قدم ننهد و از فرهنگ ثمر بخششان كه تفسیر آیات كتاب خداست پیروی نكند و فرمان های استوارشان را اطاعت ننماید ، گرچه همه عمرش در مدار جهاد و كوشش قرار گیرد و چون چشمه فصل بهار از وجودش عمل خیر بجوشد ، به فرموده پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) به نتیجه و منفعت كوشش خود نخواهد رسید و تا رسیدن به هلاكت ابدی و شقاوت همیشگی ، در ضلالت و گمراهی خواهد ماند !
آری ، انسانی تا ابد از گمراهی مصون است و از كوشش و جهادش بهره خواهد برد و عمرش ضایع نخواهد شد و در پیشگاه حق عملش مقبول و لغزشش مغفور و كوششش مشكور است كه به قرآن مجید و اهل بیت تمسّك جوید . این معنا را جوامع حدیثی تسنن و تشیع از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)روایت كرده اند :
إنّی تارِكٌ فیكُم مَا إن تَمَسَّكتُم بِهِ لَن تَضِلُّوا بَعدِی : أَحَدُهما أعظَم مِنَ الآخر : كِتَابُ اللّهِ حَبلٌ مَمْدودٌ مِن السَّماءِ إلَی الأرضِ ، وَعِترَتِی أهلُ بَیتِی ، وَلَن یَفتَرَّقَا حَتَّی یَرِدا عَلیَّ الحَوضَ فَانظُرُوا كَیفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا .(۶)من چیزی را در میان شما به یادگار گذاشته ام كه چون به آن چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید ، یكی از آن دو از دیگری بزرگ تر است : كتاب خدا كه ریسمانی كشیده شده از جانب خدا به سوی زمین است و عترتم اهل بیتم و این دو هرگز از هم جدا نگردند تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند ; پس با تأمل و دقت بنگرید كه در نبودن من حق مرا درباره این دو گوهر گرانبها چگونه ادا می كنید ؟
حقیقت وجودی اهل بیت (علیهم السلام) با توجه به آیات و روایات و مطالبی كه در فصل قبل مشخص شد و با تكیه بر آیه مباهلهكه از شخص امیرالمؤمنین (علیه السلام) تعبیر به نفس شده می توان اثبات كرد كه وجود علوی كه ریشه وجود یازده امام معصوم است ، حقیقت نوری اش با نور محمّدی یكی است و تفاوت آن دو فقط در جنبه جسمی و مادی است .
امام صادق (علیه السلام) در روایتی مهم می فرماید :
إنَّ اللّهَ كَانَ إذ لا كَانَ ، فَخَلقَ الكَانَ ، وَالمَكَانَ وَخَلَقَ نُورَ الأنوَارِ الَّذِی نُوِّرَتْ مِنهُ الأَنوَارُ ، وَأجْرَی فِیهِ نُورَهُ الَّذِی نُوِّرَتْ مِنهُ الأنوارُ ، وهو النُّورُ الَّذِی خَلَقَ مِنْهُ مُحَمَّداً وعَلِیّاً .(۷)خدا بود وقتی كه « كان » نبود پس كان و مكان را آفرید و نور الانواری كه انوار از آن نورانی شدند خلق كرد و در آن نورش كه همه انوار از آن نورانی شدند جاری ساخت و آن نوری است كه محمّد و علی را از آن پدید آورد .
در تفسیر الامام العسكری (علیه السلام) : ۶۵۶ و بحار الأنوار : ۳۷/۴۸ ، باب ۵۰ ، حدیث ۲۷ در ذیل حدیث شریفی كه از رسول با كرامت اسلام (صلی الله علیه وآله) نقل شده است در تفسیر آیه شریفه مباهله چنین آمده است :
فكان الأبناء الحسن والحسین ، جاء بهما رسول اللّه فأقعدهما بین یدیه كجروی الأسد وأمّا النساء فكانت فاطمهٔ جاء بها رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) وأقعدها خلفه كلبوهٔ الأسد وأمّا الأنفس فكان علی بن أبی طالب (علیه السلام) . با توجه و تدبر در مصادر اصیل شیعه و حتی كتب عامه می توان چنین نتیجه گرفت كه : ( أجمع المفسرون علی أن المراد بالنفس هاهنا علی (علیه السلام) ) ، كه در الصواعق المحرقه : ۲۳۸ نیز چنین بیان شده است . مرحوم علامه مجلسی نیز در بحار الأنوار : ۳۵/۲۵۷ ، باب ۷ . بابی را به این آیه شریفه اختصاص داده اند .
و در روایت دیگری فرمود :
یا علی ! من و تو از یك نور آفریده شده ایم سپس آن نور در پشت آدم قرار گرفت تا در پشت عبدالمطلب دو بخش شد : بخشی در پشت عبداللّه قرار گرفت و بخشی هم در پشت ابوطالب .(۸)به این خاطر هیچ نوری و روحی با پیامبر مأنوس تر از نور و روح علوی نبود و حضرت حق ، شب معراج به سبب این انس با صدای وجود مبارك امیرمؤمنان (علیه السلام) با حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) سخن گفت و به همین جهت بین محمّد و علی عقد اخوت و برادری بست تا این اخوت و برادری و یگانگی را نیز در عالم خلق و جهان طبیعت بروز و ظهور پیدا كند و به این علت به او می فرمود :
إنّكَ تَسمَعُ مَا أسمَعُ وَتَرَی مَا أَرَی .(۹)
آنچه را من می شنوم تو نیز می شنوی و آنچه را من می بینم تو هم می بینی .
بر اساس روایات و دلایل متین و استوار ، علی سرّ و باطن محمّد است و محمّد فیض الهی است . و این خواست خداست كه ولایت را باطن و سرّ رسالت قرار داد تا هرجا محمّد ظهور می كند این باطن و سر با او باشد ; پس بی ولایت امیرمؤمنان ، رسالت ناقص است .
( . . . وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ . . . ) .(۱۰)
. . . و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای . . .
وجود مقدس اسداللّه الغالب علی بن أبی طالب (علیه السلام) در مرحله و مرتبه ولایتش به اذن حق متصرف در ملكوت و مالك باطن وجودات و جلوه گاه همه مدارج غیب و شهود است و هیچ تصرفی در هستی بدون توجه نوری حضرتش صورت نمی گیرد پس بدون حبّ علی و قبول ولایت او نمی توان به حبّ رسول و حبّ خداوند متعال رسید چون ولی اللّه باب اللّه است و نور محمّدی و علوی بِكُمْ فَتَحَ اللّهُ وَبِكُمْ یَخْتِمُ ، وَإیابُ الْخَلْقِ إلَیْكُمْ .(۱۱)
خدا با شما آغاز كرد و با شما پایان می دهد و بازگشت خلق به سوی شماست .
چندانكه در آفاق نظر كردم و دیدم *** از روی یقین در همه موجود علی بود
این كفر نباشد سخن كفر نه این است *** تا هست علی باشد و تا بود علی بود
در ضمن روایاتی كه در كتب معتبر و اصیل اسلامی آمده ، اوصاف دوازده امام معصوم را در همه زمینه ها یكی می داند چرا كه خلقت آنان از همان نور و حقیقت رسول با عظمت اسلام (صلی الله علیه وآله) است .
باید گفت : به غیر از مقام نبوت آنچه از معانی و حقایق و . . در وجود مبارك رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) است ، بی كم و كاست در امامان معصوم (علیه السلام) تجلّی دارد و همه آنان ـ چنان كه خود فرموده اند ـ اسمای حسنای الهی هستند ،( نَحْنُ وَاللّهِ أسمَاؤُهُ الحُسنیَ ).(۱۲)
و به همین خاطر جهانیان وام دار اینانند و اینان را بر جهانیان حقوقی است كه ادای آن حقوق بر عهده جهانیان واجب و لازم است چنان كه در كتاب شریف الكافی از معصوم روایت می كند :
الدُّنیَا وَمَا فِیهَا للّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَی ، وَلِرَسُولِهِ ، وَلَنَا ، فَمَن غَلَبَ عَلَی شَیء مِنهَا فَلیَتَّقِ اللّهَ ، وَلْیُؤَدِّ حَقَّ اللّهِ تَبَاركَ وَتَعَالَی ، وَلْیَبَرَّ إخوَانَهُ ، فَإنْ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِكَ فَاللّهُ وَرَسُولُهُ وَنَحنُ بُرَآءُ مِنهُ .(۱۳)
دنیا و آنچه در آن است در سیطره مالكیت خدای بزرگ و پیامبرش و ما قرار دارد پس هر كس به چیزی از آن دست یافت باید تقوای الهی را رعایت كند و به ادای حق خدا برخیزد و به برادرانش نیكی كند ، اگر چنین نكند خدا و رسولش و ما از او بیزاریم .
در هر صورت ریشه وجودی اهل بیت (علیهم السلام) ، حقیقت نوریّه محمّدیه است كه از طریق جلوه تامّش بر علی و فاطمه (علیهم السلام) است و ایجاد علقه زوجیت بین این دو دریای شگرف معنوی سبب ظهور یازده مظهر تام و مُظهر كل شد و از همان زمان هم برای هدایت جهانیان به نام آن بزرگواران و تعدادشان ، همگان را توجه داد .
جابر بن عبداللّه انصاری كه تا پایان عمر مورد عنایت و احترام اهل بیت (علیهم السلام)بوده ، می گوید :
هنگامی كه خدای عزّ و جلّ آیه شریفه :( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الاَْمْرِ مِنْكُمْ )(۱۴)را بر پیامبرش محمّد نازل كرد من گفتم : ای فرستاده خدا ! ما خدا و پیامبر را شناختیم ، اولوالامری كه خدا طاعتشان را به طاعت تو مقرون نموده كیانند ؟ حضرت فرمود : جابر ! جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند ; اول آنان علی بن ابی طالب سپس حسن و حسین آنگاه علی بن الحسین و بعد محمّد بن علی كه در تورات معروف به باقر است و تو او را درك می كنی ، هرگاه زیارتش كردی سلام مرا به او برسان سپس صادق جعفر بن محمّد و بعد از او موسی بن جعفر و پس از او علی بن موسی آنگاه محمّد بن علی سپس علی بن محمّد سپس حسن بن علی آنگاه هم نام و هم كنیه من حجّت خدا در زمین و باقی مانده او در میان بندگانش فرزند حسن بن علی خواهد بود ، همان كه خدای متعال ، خاور و باختر زمین را به دست او بگشاید و همان كه از دیده شیعیان و دوستانش پنهان خواهد شد و در آن زمان جز آنكه خدا دلش را برای ایمان خالص كرده ، كسی در اعتقاد به امامت او پابرجا و استوار نخواهد ماند .(۱۵)
نكته قابل توجه دیگری كه در مورد حقیقت وجودی اهل بیت (علیهم السلام) در روایات صادر از آن ذوات مقدس به چشم می خورد ، تشبیه بسیار عمیق و پر معنای اهل بیت (علیهم السلام) به شجره طیّبه است .
امام صادق (علیه السلام) شجره طیبه را كه حضرت حق در قرآن در سوره ابراهیم(۱۶) ذكر فرموده ، در برابر پرسشی كه عمرو بن حُریث از آن حضرت درباره آن می پرسد چنین توضیح می دهد :
رَسُولُ اللّهِ (صلی الله علیه وآله) أصلُهَا ، وَأمِیرُالمُؤمِنینَ (علیه السلام) فَرْعُهَا ، وَالأَئِمَّهُٔ مِن ذُرِّیَّتِهِمَا أغصَانُها ، وَعِلمُ الأَئمّهِٔ ثَمَرَتُهَا ، وَشِیعَتُهُم المُؤمِنُونَ وَرَقُها ، قَال وَاللّهِ إنَّ المُؤمِنَ لَیُولَدُ فَتُورِقَ وَرَقَهٌٔ فِیهَا وإنَّ المُؤمِنَ لَیَمُوتُ فَتَسْقُطُ وَرَقَهٌٔ مِنهَا .(۱۷)
پیامبر خدا ریشه آن و امیرالمؤمنین تنه آن و امامان از نسل پیامبر و علی شاخه های آن و دانش امامان میوه آن و شیعیان مؤمنشان برگ آن هستند . فرمود : به خدا سوگند كه مؤمن به دنیا می آید پس درخت برگی برمی آورد و مؤمن از دنیا می رود پس از درخت برگی می افتد .
در این روایت ، علاوه بر اثبات حقیقت وجودی واحد ائمه اطهار (علیهم السلام) از تشبیه شیعیان مؤمن به اوراق شجره طیبه ، به این مطالب می توان رسید كه حقیقت وجودی شیعیان مؤمن برگرفته از انوار تابناك اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است .
در روایتی آمده است كه :
شیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طینَتِنا یَفْرَحُونَ لِفَرَحِناوَیَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.(۱۸)
نقطه مقابل شجره طیبه ، شجره خبیثه است كه هدف از بیان آن ، مجسم ساختن چهره واقعی كلمه شرك و برنامه های انحرافی و مردم فاسد و كافر و خبیث است كه با بی توجهی به دستورها و اوامر اهل بیت (علیهم السلام) و انقطاع از شجره طیبه ، به شجره خبیثه ملحق شده اند ، شجره ای كه ( اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الاَْرْضِ مَالَهَا مِن قَرَار ) از زمین كنده شده و قراری ندارد و بی ریشه است كه در برابر توفان ها هر روز به گوشه ای پرتاب می شود .
در روایات آمده است كه شجره طیبه پیامبر و علی و فاطمه و فرزندان آنها هستند و شجره خبیثه بنی امیه است (۱۹ .
منبع : سایت حسین انصاریان
ـ اسراء/۱۰۱ . ۲ ـ آل عمران/۴۹ .
ـ قمر/۱ ـ ۲ . ۴ ـ اسراء/۱ .
ـ آل عمران/۶۱ .
ـ سنن الترمذی : ۵/۶۶۳ ; بحار الأنوار : ۲۳/۱۱۸ ، باب ۷ ، حدیث ۳۶ .
۷ ـ اكافی : ۱/۴۴۱ ، باب مولد النبی ووفاته ، حدیث ۹ ; بحار الأنوار : ۱۵/۲۴ ، باب ۱ ، حدیث ۴۶ .
ـ بحار الأنوار : ۵/۱۱ ، حدیث ۱۲ .
ـ نهج البلاغهٔ : ۵۶۲ ، خطبه ۲۳۴ ; عوالی اللئالی : ۴/۱۲۲ ، حدیث ۲۰۴ ; بحار الأنوار : ۱۸ / ۲۲۳ ، باب ۱ ، حدیث ۶۱ .
۰ ـ مائده ( ۵ ) : ۶۷ .
۱ ـ عیون اخبار الرضا : ۲/۲۷۲ ; مفاتیح الجنان ، زیارت جامعه كبیره .
۲ ـ الكافی : ۱/۱۴۵ ، باب النوادر ، حدیث ۴ .
۳ ـ الكافی : ۱/۴۰۸ ، باب أن الأرض كلها للامام (علیه السلام) ، حدیث ۲ .
۴ ـ نساء ( ۴ ) : ۵۹ .
۵ ـ مناقب : ۱/۲۸۲ ; كمال الدین : ۲۵۳ ; كفایهٔ الأثر : ۵۳ .
۶ ـ ابراهیم ( ۱۴ ) : ۲۴ .
۷ ـ الكافی ۱/۴۲۸ ، باب فیه نكت ونتف من التنزیل فی الولایهٔ ، حدیث ۸۰ ( با كمی اختلاف ) ; تفسیر الصافی : ۱/۸۸۶ .
۸. الأمالی، طوسی : ۲۹۹ ، حدیث ۵۸۸ .
۹- تفسیر نور الثقلین : ۲ ذیل آیه شریفه .
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید