شنبه, ۱۱ آذر, ۱۴۰۲ / 2 December, 2023
مجله ویستا
عامل افسردگی وراثت یا محیط ؟

نكته جالب توجه آن است كه افسردگی از جهات مختلف شبیه به بیماریهای دیگر است. عاملی خارجی، یكی از قسمتهای بدن را تحت تاثیر قرار میدهد و تعادل بدن را دچار اختلال میكند. همچنانكه در سرطان، بافتی از بدن به طور غیرقابل مهار رشد میكند، در افسردگی نیز ناراحتی شدید مشهود است. اقداماتی كه تاكنون برای مقابله با دو بیماری سرطان و افسردگی صورت گرفته است، در مهار آن تا اندازهای موفقیتآمیز بوده است اما بشر همچنان از این دو بیماری مهلك رنج میبرد.
غدد سرطانی قابل مشاهده هستند، عكسبرداری از آنها امكانپذیر است و معمولا میتوان آنها را برداشت. اما افسردگی فقط قابل احساس است. عضوی از بدن كه در افسردگی دچار اختلال میشود، با احساس و تفكر انسان ارتباط دارد. افسردگی امری واقعی است، اما جنبه ذهنی دارد. و چون یك بیماری ذهنی است، عكسالعملی كه فرد در قبال آن اتخاذ میكند تاثیر بسزایی بر آن دارد. در اكثر موارد عكسالعمل انسانها در قبال افسردگی منفی است و قریب به اتفاق آنها حتی این احساسات را بیماری به حساب نمیآورند و به آن اهمیت چندانی نمیدهند.
تا سال ۲۰۲۰ میلادی افسردگی دومین بیماری عمده جهان خواهد شد. وقت مفید بسیاری كه میتواند صرف فعالیتهای مثبت شود، به واسطه ناتوانی حاصل از اضطراب به هدر میرود و از این حیث افسردگی فقط با بیماریهای قلب و عروق قابل مقایسه است.
این پیشبینی بر اساس تطبیق فراوانی فعلی افسردگی بر الگوی جمعیتی جهان آینده صورت گرفته است. بهعلاوه چون جمعیت جهان در سال ۲۰۲۰ میانگین سن بالاتری خواهد داشت، احتمال ابتلا به این بیماری در آنها بیشتر است و بعید نیست رقم واقعی بیشتر از رقم پیشبینی شده باشد!
از سوی دیگر در حال حاضر نیز فراوانی این بیماری كاملا مشخص نیست و ممكن است افزایش یابد. اگر چنانكه برخی اظهار میدارند، افسردگی نتیجه تجددگرایی و اضطرابهای ناشی از آن باشد، توسعه موجب شیوع بیشتر آن خواهد شد. همان طور كه ظاهرا در آمریكا جوانترها در مراحل اولیه زندگی خود بیشتر دچار این عارضه میشوند.
امروزه با آزمایش خون، ادرار و عكسبرداری به هیچوجه نمیتوان افسردگی را تشخیص داد. از این رو پزشكان برای تشخیص آن به فهرست علائم افسردگی رجوع میكنند. نتایج آمار حاكی از آن است كه افسردگی از نظر ماهیت ۳۹ نوع است و از نظر شدت به سه دسته خفیف، متوسط و شدید تقسیم میشود.
علائم افسردگی شدید عبارتند از: تنگ خلقی و بیحالی و عدم احساس لذت حداقل به مدت دو هفته كه با برخی عوارض دیگر همراه است. از جمله تغییرات وزنی و بینظمی در خواب، خستگی مفرط، ضعف تمركز، احساس تقصیر یا عدم اعتماد به نفس و اندیشیدن به خودكشی. متخصصان با انجام آزمایشهای متعدد دریافتهاند كه بین ۴ تا ۱۰ درصد از جمعیت جهان به افسردگی شدید دچار هستند و ۱۰ تا ۲۰ درصد نیز هر از گاهی با آن درگیرند.
سازمان بهداشت جهانی قصد دارد در ۱۵ كشور كه این بیماری در آنها شایعتر است جمعا روی صدهزار نفرتحقیقاتی انجام دهد تا فراوانی افسردگی، شدت آن و شرایطی را كه موجب آن میشوند، مشخص كند.
مبتلایان به افسردگی ممكن است چندان به بیماری خود واقف نباشند. آنان بویژه از بیان موضوع به دیگران میترسند. زیرا آگاهانه یا ناخودآگاه درصدد گریز از ذهنیت بدی هستند كه درباره این بیماران وجود دارد.
آنان فقط اظهار میدارند كه در قسمتی از بدن خود احساس ناراحتی میكنند و افسردگی را به یك ناراحتی جسمی نسبت میدهند، بالطبع پزشكان نیز با آنان مثل بیماران عادی برخورد میكنند.
در سال ۱۹۸۰ آرتور كلینمن، استاد روانشناسی و انسانشناسی دانشگاه هاروارد دریافت كه ۸۷ درصد از كسانی كه به بیماری شنینگ مبتلا هستند (این بیماری در شرایط معمولی ایجاد میشود و خستگی، سرگیجه و سردرد از علائم آن است) به افسردگی دچارند. او در مداوای بیماران خود داروهای ضد اضطراب را به كار نبرد، بلكه از داروهای ضد افسردگی و داروهای گیاهی كه تجویز آنها معمول بود استفاده كرد. نتیجه رضایتبخش بود. البته در ابتدا بیماران در برابر این داروها مقاومت نشان میدادند اما بتدریج از این روش استقبال شد.
در جای جای دنیا، افراد افسرده پیدا میشوند و بدترین خسارتی كه از این وضعیت گریبان جوامع را میگیرد، خودكشی آنان است. به استناد تحقیقات انجام شده، ۱۵ درصد از كسانی كه به افسردگی شدید دچار هستند دست به خودكشی میزنند و دو سوم آنها به طور جدی به خودكشی فكر میكنند. سازمان بهداشت جهانیتعداد خودكشی ناشی از افسردگی را در جهان هشتصدهزار نفر در سال تخمین میزند، یعنی بیش از یك چهارم شمار كسانی كه در اثر ابتلا به سل جان خود را از دست میدهند. شاید فكر كنید این ارقام تعجب برانگیز توجه دولتها را جلب میكند، اما متاسفانه چنین نیست. مرگ به دلیل بیماری سل قابل تشخیص است و میتواند عواملی را كه به آن منجر میشوند رفع و بیماری را مداوا نمود. اما شناسایی و مواجهه با افسردگیهایی كه به خودكشی منجر میشود به هیچ وجه كار آسانی نیست. احتمالا اكثر كسانی كه به بیماران روانی فكر میكنند آنها را خطرناك میدانند و تصور میكنند آنان به قتل و جنایت تمایل بیشتری داشته باشند تا خودكشی. تحقیقی كه در سال ۱۹۹۷ در مورد میزان انعكاس مطالب مربوط به روانشناسی در جرایدانگلستان صورت گرفت نشان داد كه ۴۶ درصد از كل مقالات جراید به خشونت، بزهكاری و بیماریهای روانی مربوط میشد. اما حقیقت آن است كه فقط ۳ درصد از بیماران روانی برای دیگران خطر دارند. در ۶۰ درصد از موارد خودكشی، شخص قبلا دچار افسردگی شدید بوده است.
در دهه ۶۰ بسیاری از بیماریهای روانی را با شوك الكتریكی درمان میكردند. استفاده از این روش درمانی بسیار شایع بود، اما پس از مدتی وضعیت تغییر كرد. متخصصانی كه به شوك درمانی متوسل میشدند در مقایسه با روانكاوان وجهه و اعتبار نازلتری یافتند. امروزه شوك درمانی را خاص و عام رد میكنند و آن را آخرین شیوه درمان به حساب میآورند. با این همه باید شوك درمانی را فنی قوی و موثر دانست، هر چند كهبسیاری از بیماران به دلیل آنكه ممكن است حافظه آنان از بین رود از شوك درمانی واهمه دارند. مراكزدرمانی غرب دریافتهاند كه حال بیش از ۸۰ درصد از بیمارانی كه از افسردگی شدید رنج میبرند، پس از پنج یاشش جلسه شوك درمانی در طول دو ماه بسیار بهبود یافته است.
بتدریج و با گذشت زمان روشهای جدید جایگزین شوك درمانی و روشهای مشاورهای شد. نخستین داروهای ضد افسردگی در مورد بیمارانی كه چندین سال روانكاوی در مورد آنان نتیجه نداده بود ثمربخش واقع شد.
لذا دكتر اسكیلدكروت تصمیم گرفت روانكاوی را كنار بگذارد و به مطالعه تاثیرات بیوشیمیایی این داروها بپردازد.او هنوز از تاثیر این اقدامات كه افسردگی را در آمریكا از آسایشگاههای بیماران روانی و تیمارستانها كلا زدوده و آن را به مراكز مشاوره منتقل كرده است با شگفتی یاد میكند.
امروزه رقم مراكز فروش داروهای ضد افسردگی در سراسر جهان به ۷ میلیون میرسد. انتظار میرود تا ۵ سال آینده این رقم به تبع تاكیدهایی كه بر استفاده از جدیدترین و موثرترین داروها در فرآیند درمان صورت میگیرد، ۵۰ درصد افزایش یابد.
برخی دیگر از روانپزشكان به دنبال یافتن ریشههای وراثتی عوامل زیستشناختی افسردگی هستند. یافتن ژنهایی كه موجب افسردگی میشوند میتواند به تشخیص بهتر این بیماری و درمان آن كمك كند. این امر همچنین در درك بهتر از كاركرد عادی ساختار زیستشناختی انسان كه در جریان افسردگی دچار اختلال میشود، نقش مهمی دارد. ارائه یك مبنای ژنتیك برای افسردگی ممكن است ثابت كند كه افسردگی تحت تاثیر عوامل زیستشناختی است، نه عوامل شخصیتی. مهمترین دلیل مدعیان آن است كه بیشتر كسانی كه از افسردگی شدید رنج میبرند، بستگانی دارند كه افسرده هستند و به اختلالات مشابهی دچار میباشند، هر چند این اختلالات در آنها به صورت نهفته وجود دارد و افسردگی بیشتر آنان ممكن است صرفا نتیجه ظهور این قابلیت باشد.
از طرفی خانوادهها علاوه بر ژن از نظر محیط نیز مشابه یكدیگرند. مطالعات انجام شده روی دوقلوهایی كه برخی از آنها ژنهای كاملا مشابه دارند اما در برخی دیگر نیمی از ژنها مشابه به یكدیگرند، ثابت كرده است كه نقش ژنها در خصوص افسردگی شدید، ناچیز است. در افسردگی متوسط، ژنها هیچ نقشی ندارند و شیوع این نوع افسردگی در مردم، هنگامی كه شرایط زندگی سخت میشود، در حقیقت به عوامل محیطی برمیگردد.
یك محقق موسسه روانپزشكی لندن در زمینه درمان بیماران روانی نظر دیگری دارد. او بر بررسی ژنهایی كه میزان مواد شیمیایی مثل سرتونین و نورپنفرین را مهار میكنند تاكید دارد. اما مطالعه ژنهای نسلهای قبلی بیماران روانی در خانوادههایی كه مشكل روانی دارند تنها معدودی از ژنهایی را كه در امر نقش دارندمشخص خواهد كرد.
یك محقق دیگر نیز طرح جالبی دارد. او معتقد است میتوان با اجرای یك طرح كلی مشكل را حل كرد. او میگوید باید دی ان ای یكهزار بیمار را كه از نظر شدت بیماری روانی و عكسالعملهای ژنتیك در قبال آن با یكدیگر تفاوت دارند، از نظر همه شاخصهای ژنتیك كه تاكنون مشخص شده است بررسی كرد. سپس باید این ویژگیها را با ویژگیهای یكهزار فرد سالم و طبیعی مقایسه نمود. هنگامی كه تفاوتها مشخص شد، گروه تحقیق باید دو هزار نفر را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار دهد تا دریابد كه آیا این تفاوتها با بیماری روانی ارتباطی دارند و میتوان با استفاده از آنها بیماران روانی را شناسایی كرد یا خیر. این كار ده سال پیش میسر نبود، اما امروزه كه فنآوری دانش ژنتیك پیشرفت شایانی كرده است به سرعت میتوان این كار را انجام داد.
دكتر مك گافین امیدوار است طرح تحقیقی او در طول دو سه سال نتیجه دهد.
به نظر میرسد چند ژن زمینه افسردگی را در افرادی كه دچار آن هستند مهیا میكند و لذا برخی از افراد وقتی كه با حادثهای در زندگی مواجه میشوند یا تحت تاثیر سموم شیمیایی یا عفونتهای زیستشناختی قرار میگیرند، به شدت دچار مشكل میشوند. اگر این افراد قبل از ابتلا به افسردگی شناسایی شوند بدون شك راههایی برای حل مشكل وجود دارد. مثلا میتوان با داروهای ضد افسردگی یا داروهای جدید كه خوشبختانه كیفیت آنها روز به روز بهتر میشود مانع از بیماری شد. بیشتر این داروها بر نور پنفرین یا سرتونین و معدودی از آنها بر بخشهای دیگر تاثیر میگذارند.
به هر حال افسردگی بلای عظیم قرن ماست و بهتر است به درستی آن را بشناسیم و از عواملی كه آن را به وجود میآورند دوری كنیم و با در نظر گرفتن یك برنامه واقعی و آگاهانه برای زندگی خود و دیگران بر این مشكل قرن غلبه كنیم.
مریم نورمحمدی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
همچنین مشاهده کنید
سایت تجارت نیوزسایت رویداد 24سایت الفسایت اصلاحات نیوزسایت تاپ نازخبرگزاری ایرناخبرگزاری فارسسایت دیدارنیوزسایت پارسینهسایت فرادید