جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


راهی به سوی موفقیت


راهی به سوی موفقیت
«احساس كهتری» از جمله احساس‌هایی است كه تقریباً تمامی افراد با شدت و ضعف، با آن درگیرند.
این احساس از یك سو، گران‌بهاترین انگیزه‌ای است كه انسان را وادار می‌كند تا به تكامل خویش و راهكارهای رسیدن به كمال بیندیشد تا آن‌جا كه مبنای حركت و موجب گذر از كهتری به مهتری می‌گردد و از سوی دیگر، می‌تواند نقشی مخرب و ویرانگر داشته باشد و به‌صورتی دردناك در وجود فرد رسوخ یابد و به‌جای حركت و گذر به مهتری، موجب رفتارهای نامطلوب و غیرعادی شود.
احساس كهتری همچون سكه دورویی است كه یك روی آن ارجمندی انسان را در پی دارد و روی دیگرش سقوط او را. بنابراین، موفقیت و عدم موفقیت انسان وابسته به چگونگی مواجهه با این احساس است.
● تحلیل مفهومی احساس كهتری
اصطلاحاتی نظیر «حس حقارت» و یا خود كم‌بینی» و حتی «حس پستی» و نظایر آن، كه در برخی از نوشته‌ها به چشم می‌خورد بار معنایی منفی دارد و در آن‌ها هیچ جنبه مثبتی لحاظ نمی‌گردد. برخلاف واژه «كهتری» كه در آن فقط بار معنایی منفی لحاظ نشده است. بدین روی، هم می‌تواند مخرب و ویرانگر باشد، هم می‌تواند محرك و سازنده.
ربر (۱۹۸۵، A. Reber) و الحفنی (۱۹۹۴، A. M.Alhefny) معتقدند كه احساس كهتری احساس ضعف و ناتوانی‌ای است كه از كودكی با فرد همراه است و با نقص بدنی یا روانی تشدید می‌گردد و فرد را دچار یأس و ناكامی می‌سازد. ریموند (۱۹۸۵، J.Raymond) آدلر (۱۹۲۷، A.Adler) و برخی دیگر از روان‌شناسان احساس كهتری را گران‌بهاترین انگیزه‌ای می‌دانند كه انسان را وامی‌دارد تا به تكامل خویش بپردازد.
به‌طور خلاصه، می‌توان گفت: احساسی كه در نتیجه شكست‌ها، طرد شدن‌ها، ناكامی‌ها و نامقبول شدن‌ها پیش بیاید كه فرد همه را برتر از خود و خود را فاقد استعداد بیابد، «كهتری منفی» است و احساسی كه مبنای حركت و گذر از موقعیت كهتری به مهتری گردد، «كهتری مثبت» و مفید می‌باشد.
● كهتری ذاتی
نوعی كهتری از تولد تا مرگ با انسان همراه است. این كهتری موجب می‌گردد كه انسان همواره كمال‌جو و استقلال‌طلب باشد. آدمی در دل و قلب، به كمال عشق می‌ورزد و دایم آن را آرزو می‌كند. این كهتری ذاتی سبب می‌شود كه انسان در هیچ مرتبه‌ای از مراتب كمال، رحل اقامت نیفكند.
بدین روی، انسان آگاهانه یا ناآگاهانه (خواسته و ناخواسته) عاشق كمال مطلق است و همیشه در مقایسه كمال با كمال مطلق، خود را ضعیف و ناقص می‌شمرد. در نتیجه، شعله عشقش فزون‌تر می‌گردد و حركت مضاعفی آغاز می‌كند.
این كهتری ذاتی پیوسته در انسان وجود دارد و او را وامی‌دارد تا در جست‌وجوی چیزی باشد كه تصور می‌كند كمال است. علم‌جویی، زیبایی‌خواهی، قدرت‌طلبی و صفاتی مانند آن از همین حس كمال‌خواهی او سرچشمه می‌گیرد.
اما از همان نخستین روزهای زندگی، موانعی غلبه نایافتنی سد راه توسعه وجود او می‌شود و دسترسی به هدف را تقریباً غیرممكن می‌سازد. كسانی كه دارای عزت‌نفس بالایی هستند و از كهتری عضوی یا بدنی یا روانی رنج می‌برند، احساس كهتری در آنان به منزله منبعی تحریكی است كه غریزه جنگنده آنان را به حركت درمی‌آورد. گویی به ضعف خود می‌گویند: «فكر می‌كنی بر من چیره خواهی شد؟
اشتباه می‌كنی، من بر تو غلبه خواهم كرد!» و برای آن‌كه بر ضعف خود غالب آیند، تنها به تلافی رضا نمی‌دهند، بلكه به «جبران مضاعف» می‌پردازند؛ بدین معنا كه در راه این پیروزی، تمام نیرو و پشتكار خود را به‌كار می‌اندازند تا نه‌تنها ضعف همان عضو را از میان بردارند، بلكه آن را به‌صورت عضوی بیش از حد معمول نیرومند درآورند.
نمونه بارز این جبران مضاعف، وضع دموستن (Demosten)، خطیب مشهور یونانی، است. وی در نوجوانی الكن و كم‌رو بود، بعدها نه‌تنها بر این نقایص خود فایق آمد، بلكه بزرگ‌ترین ناطق عصر خود شد.
آلفرد آدلر در یك بررسی نشان داده است كه ۷۰ درصد نقاشان مشهور به یكی از نقایص بینایی مبتلا بوده‌اند. بدین روی، حس غلبه یافتن بر كهتری در بسیاری از موارد، موقعیت و شاهراه به‌دست آوردن قریحه و استعداد در آنان است.جبران كهتری با صفاتی عالی‌تر از نوعی كه فقدان آن انسان را رنج می‌دهد، در واقع بهترین و عالی‌ترین راه جبران شكست است. اما همواره وضع بدین‌گونه نیست؛ زیرا موانع متعدد و علل گوناگونی در مسیر تحول انسان خودنمایی می‌كند و راه‌ تحول را ناهموار می‌سازند. در چنین زمانی است كه احساس كهتری در انسان تشدید می‌گردد و آن را در وجودش به نوعی كهتری از تولد تا مرگ صورتی جانگداز مستقر می‌سازد. حال باید دید كه فرد در برابر این رنج جانكاه چه واكنشی از خود نشان می‌دهد. چگونه می‌كوشد تا خود را از گریز آنان مصون بدارد؟
همان‌گونه كه گفته شد افراد با عزت نفس بالا در چنین مواقعی، اقدام به جبران مضاعف نموده و بر كهتری خود غالب می‌گردند. اما برخی نمی‌توانند با كهتری خود به مبارزه برخیزند و برآن چیره شوند تا به تعادل دست یابند. به عبارت دیگر، آنان نقص خود را پذیرفته و دچار ناتوانی و یأس می‌گردند. در این صورت، دچار كهتری مرضی می‌گردند. آدلر روان تحلیل‌گر اتریشی و بنیانگذار روان‌شناس فردی بر این باور است كه بیش‌تر رفتارهای نابهنجار و غیرعادی ریشه در این احساس كهتری دارد.
● عوامل ایجاد كننده احساس كهتری
الف) معلولیت‌های جسمی:
احساس كهتری ممكن است به دلیل نقص بدنی و نارسایی جسمی باشد. یك نقص عضوی موجب می‌شود كه فرد خود را ناقص‌تر از دیگران یافته، احساس كمبود كند.
شخص عاجز و یا ناقص در برابر نارسایی خود، در واقع، دو بار رنج می‌برد: یك بار وقتی خود را در محیط خویش در موقعیت كهتری می‌بیند و بار دیگر وقتی مورد تمسخر و استهزای دوستان و اطرافیان قرار می‌گیرد.
افرادی كه دچار كهتری مرضی هستند، مراقبت اطرافیان از آن‌ها، این انتظار را ایجاد می‌كند كه مورد توجه و ترحم دیگران نیز واقع شوند و چنین افرادی هرگز توانایی‌های خود را به بوته آزمایش نمی‌گذارند و همین سبب می‌شود كه یك ارزیابی منفی از خود داشته باشند.
ب) عوامل خانوادگی:
محیط خانوادگی به دو گونه احساس كهتری را، كه در ابتدا چیزی عادی است، به صورت نامطلوبی تشدید می‌كند:
۱ ) غوطه‌ور كردن كودك در موقعیت‌های آسان، نازپروردگی، محبت بیش از حد، چرخیدن پروانه‌وار والدین گرد فرزند و برآورده ساختن همه خواسته‌های او سبب می‌شود تا او فقط در فكر ارضای نیازهای اولیه زیستی باقی بماند و از شناخت نیازهای عالی و وجودی‌اش عاجز گردد. امتحانات الهی و مصایب می‌تواند رشدآفرین و موجب شكوفایی و به فعلیت رساندن استعدادهای نهفته باشد وگرنه در صورت نازپروردگی و عدم آمادگی در مواجهه یا نگرانی‌های شدید، فرد ناتوان گردیده و مشكلش بیش‌تر و كهتری در وی تشدید می‌گردد.
۲ ) بدرفتاری و طردشدگی از سوی والدین نیز موجب می‌شود تا برخی از كودكان هرگز محبت را تجربه نكنند، به معنای مثبت ارتباط با دیگران دست نیابند و در نتیجه، دچار انزوا و سرگردانی شوند. این افراد در مواجهه با مشكلات، به بزرگ كردن بیش از اندازه مشكل خود و نادیده گرفتن توانایی‌های خویش تمایل دارند تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی كنند.
ج) عوامل تربیتی
۱ ) سرزنش در حضور همسالان: سرزنش كودك توسط برخی از مربیان در حضور همسالان، انتظار بیش از حد توانایی از فرد، واگذار كردن تكلیف طاقت‌فرسا به او و تعیین اهداف بزرگ و دست نایافتنی موجبات احساس كهتری را فراهم می‌سازد.
۲ ) مقایسه‌های بی‌جا (كودك و نوجوان با افراد دیگر): یكی از عوامل تشدید كننده كهتری مقایسه‌های بی‌جاست. مسئولان آموزشی و تربیتی باید به این نكته توجه كنند كه مقایسه شخص با دیگری در حضور وی، حقارت و ناتوانی او را مضاعف می‌سازد و چنان اندوهی بر وی وارد می‌سازد كه او را به واماندگی و جمود و انزوا سوق می‌دهد.سختگیری اولیای كودكان و توقعات نادرستی كه فوق طاقت آن‌هاست موجبات احساس كهتری را فراهم می‌سازد. سطح مطالبات و خواسته‌ها باید با سن كودك، توان و استعداد او و با فضایی كه در آن زندگی می‌كند مناسبت داشته باشد. بسیارند كسانی كه كودك را بزرگسال می‌پندارند و مطالباتی در سطح بزرگسال از او دارند.
همان‌گونه كه توقعات بیش از حد توان، شخص را حقیر می‌سازد، اقدام به كارهای فوق طاقت نیز حقارت‌آور است. افراد در حالت‌های عاطفی منفی، تمایل دارند به جنبه‌های قابل انتقاد و نشانگر بی‌كفایتی خود توجه داشته باشند، در حالی كه در همین زمان، نقاط قوت جزیی دیگران را بزرگ می‌نمایند. این افراد معمولاً میزان موفقیت خود را بسیار كم‌تر از حد واقعی خود برآورد می‌كنند، در حالی كه میزان موفقیت دیگران را زیاده از حد واقعی برآورد می‌نمایند.
● پیامدهای احساس كهتری
زمانی كه احساس كهتری در فرد شدت می‌یابد، برای كاهش آن و پیشگیری از خطرهای احتمالی، به راهكارهای دفاعی جبران متوسل می‌شود. گاهی جبران واقعی و حقیقی است و موجب كاهش احساس كهتری و دستیابی به تعادل می‌گردد، ولی در بسیاری از موارد، جبران‌ها، انحرافی و كاذب است. در این صورت، كهتری در یك دور باطل، نه تنها كاهش نمی‌یابد، بلكه به صورتی ویرانگر و مخرب تشدید می‌گردد. راهكارهای دفاعی كاذب و انحرافی عبارت است از:
الف ) گریز از مسئولیت :
در این صورت، انسان خود را دستخوش ناتوانی و شكست می‌سازد، نسبت به خود شك می‌كند و كمبود نیرو و جرات در وی احساس می‌گردد. در این صورت، در وادی شكست‌های پی در پی و متعدد درمی‌غلتد و شكست‌های بعدی، احساسات نخستین را تحكیم می‌كنند. در چنین مواردی، نقشه زندگی برپایه گریز از مسئولیت و امتناع ناآگاهانه از هر نوع سعی و كوشش طرح‌ریزی می‌شود.
ب) جبران خیالی :
این نوع جبران، گریز در خیالبافی و حالات رویایی است. انسان از زندگی رویایی و خیالی آن اقتدار و توانایی را می‌خواهد كه در زندگی واقعی نمی‌تواند به آن دست یابد. كدامیك از ما اگر در كودكی احساس خواری و سرافكندگی كرده‌ایم و نیروی جوابگویی به آن را در خود نیافته‌ایم، آرزو نكرده‌ایم كه آن‌قدر نیرومند باشیم كه حریف خود را مثل موم در چنگ خود بیابیم و آنچه برای كیفر وی می‌اندیشیم، در موردش اجرا كنیم؟ بسیارند كودكان و نوجوانانی كه در عالم خیال، آرزو می‌كنند انسانی نامرئی باشند.
ج ) كتمان كهتری و خودنمایی:
وقتی بیمار از كهتری رنج می‌برد و نمی‌تواند با آن به مبارزه برخیزد و تعادلی در خود به وجود آورد، سعی می‌كند با كتمان كهتری و خودنمایی و ریاكاری، اطرافیان خود را نسبت به نظری كه درباره وی دارند، فریب دهد؛ مثلا، زمانی كه فاقد كمالات و خوبی‌هاست، با ریاكاری سعی می‌كند خود را واجد آنها نشان دهد؛ همچون ترسویی كه اگر مجبور باشد در محل دورافتاده‌ای در تاریكی و تنهایی شب ره سپرد، سوت می‌زند تا خود را با شهامت و بی‌باك نشان دهد.
چنین افرادی با لاف‌زدن یا دورغ‌سازی، به هر نسبت كه احساس ناچیزی می‌كنند، می‌كوشند تا خود را درخشان‌تر و جالب‌تر جلوه دهند. جوانان شكست‌خورده‌ای كه نتوانسته‌اند به تحصیلات عالی برسند یا یك موقعیت اجتماعی كسب كنند، از این خودنمایی بی‌بهره نیستند.
در دختران، این جلب توجه و خودنمایی به صورت‌هایی همچون لباس‌های تجملی، آرایش، روی آوردن به مد، حضور در اجتماعات جنجال‌برانگیز، حفظ چند اصطلاح علمی و غربی و به كار بردن آنها در انتقادها و مخالفت‌ها، تغییر در صدا و در راه رفتن و مانند آن بروز می‌كند.
پسران ناكام مانده نیز با روی آوردن به تصاویر قهرمانان، آرایش شكل و موی خود به صورتی متفاوت با دیگران، پوشیدن لباس شهرت، تقلید از چهره‌های فوتبال و سینما، انجام كارهای متهورانه و ماجراجویانه در رانندگی، روی آوردن به دخانیات و ادای روشنفكران را درآوردن و انتقاد و مخالفت و شبهه‌افكنی توجه دیگران را به خود جلب می‌كنند.
د) تخریب دیگران :
وقتی كسی نمی‌تواند خود را مسلط و برتر سازد، در این صورت از كاربرد ابتدایی اصل نسبیت استفاده می‌كند؛ دیگران را پایین می‌آورد، بخصوص آنهایی كه نسبت به او شك می‌كنند و یا به عكس، نسبت به آنها كدورتی در دل احساس می‌كند.
در این صورت، همواره در كمین رفتار و جزئیات زندگی آنهاست و اگر كوچك‌ترین خطایی از آنها سرزند، آن را با تمسخر بزرگ می‌كند و آنان را در برابر دیگران مورد استهزا قرار می‌دهد. گاهی حتی اگر این افراد هیچ عیب و نقصی هم نداشته باشند، برای آنها عیوبی می‌تراشد و اینجاست كه زبان بهتان و افترا باز می‌شود.
هـ ) خودباختگی:
افرادی كه از كهتری رنج می‌برند، فاقد اعتماد به نفس‌اند و دارای وابستگی شدید، فردیت باختگی، عدم استقلال و بی‌هویتی هستند.
در بسیاری از موارد، روی آوردن به تمدن‌ها و فرهنگ‌های دیگر شكلی از جبران كهتری است. آنان به دلیل اینكه خود را در فرهنگ و جامعه خویش ناتوان و شكست خورده می‌پندارند، ادعا می‌كنند كه جامعه پاسخگوی نیازهایشان نیست. در نتیجه، به جامعه و فرهنگی فراتر از جامعه خود می‌اندیشند. این بی‌هویتی معمولا در كردار و گفتارشان به خوبی پیداست.
بسیاری از این بیگانه‌پرستی‌ها نشان از بی‌هویتی و خودباختگی و عدم اعتماد به خویشتن است كه با شنیدن وصف دیگران شیفته آنها می‌گردند و بر این باورند كه بدون اتكا به آنها نمی‌توان زندگی كرد.
و) ریاست طلبی :
یكی از ابزارهای دفاعی كه فرد كهتر به كار می‌برد، تلاش برای به دست آوردن و چنگ‌زدن به كرسی ریاست است. بسیارند كسانی كه ریاست و قدرت را جبران كهتری می‌دانند و این صدرنشینی و بالا رفتن ظاهری را پوشش كتمان پستی و حقارت درون خود می‌دانند. می‌توان واكنش‌های دیگری را نیز كه به صورت جزیی‌تر از افراد كهتر بروز می‌كند مطرح كرد.نكته قابل توجه اینكه واكنش‌هایی كه آدمی در برابر كهتری خود انجام می‌دهد خواه ‌ناخواه در تخفیف یا تقلیل كهتری وی موثر واقع می‌شود، ولی همیشه وضع بر این منوال نیست و زندگی را نمی‌توان مانند یك معادله ریاضی دانست؛ زیرا گرچه نمی‌توان دوام احساس كهتری را توجیه كرد، اما باید پذیرفت كه حتی كهتری احساس شده در خردسالی در دل انسان باقی می‌ماند و رهنما و رهبر دایمی رفتار او می‌گردد.
لادن نیك‌پور
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید