پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


موسیقی رپ و بررسی علل گرایش جوانان به این نوع موسیقی ـ قسمت سوم و پایانی


موسیقی رپ و بررسی علل گرایش جوانان به این نوع موسیقی ـ قسمت سوم  و پایانی
نکته جالب اینکه بسیاری از افرادی که اهل موسیقی های غربی همانند رپ و جاز و. . .بودند موسیقی اصیل ایرانی را خواب آور نامیدند . البته اینگونه میتوان تحلیل نمود که طرفداران این نوع موسیقی ها خود نیزبه آرامشی که موسیقی ایرانی به آدمی القاء مینماید اعتراف میکنند اما به گونه ای دیگر .وجود اینهمه آمار و ارقام بدون بررسی دلایل و علل گرایش جوانان به موسیقی های غربی فایده ای نداشته و دردی را مداوا نمیکند . اگر بخواهیم دلایل تنزل علاقه جوانان به موسیقی اصیل ایرانی را نسبت به دهه ۵۰ و۶۰ بررسی نمائیم به راحتی میتوان متوجه این قضیه گشت که متولیان این عرصه و حتی خودمان نیز سهمی در این گریز از فرهنگ ایرانی داشته و به نوعی مقصریم .
دلایل بسیاری برای عدم انس با موسیقی ایرانی میتوان متصور گشت . دلایلی که هریک از آنها نیاز به کارشناسی و دقتی ژرف و عمیق دارند . در ادامه مطلب نمونه ای از این موارد را میخوانیم .
متاسفانه شادی و غم واقعی در موسیقی در بین جوانان تعریف نشده است . اکثر افرادی که به موسیقی های غربی علاقه مند هستند به دلیل مجازی بودن این دو مقوله است که جذب این نوع موسیقی گشته اند . به عنوان مثال شاد بودن در موسیقی های پاپ و رپ و امثالهم اکثرا در کنارجنس مخالف بودن و به شادی پرداختن است و غم نیز جدا شدن از یک جنس مخالف ...
میتوان اینگونه متصور گشت که عشقهای تعریف شده در اینگونه موسیقی ها عشقهایی مجازی هستند و درک سریع و راحت مخاطبان عشقهای مجازی در این نوع موسیقی ها دلیلی است بر علاقه مندیشان بر این نوع موسیقی . اما نکته ای که لازم به ذکر است اینکه هیچگاه نمیتوان از عشق مجازی به عشق حقیقی رسید در حالیکه از عشق حقیقی و عرفان به راحتی میتوان به عشق مجازی خود نیز دست یافت که متاسفانه این مسئله در بین بسیاری حل نگشته است . غمی که در موسیقی اصیل ایرانی وجود دارد غمی زیباست غمی که باعث تخلیه روح و روان آدمی گشته و وی را به آرامش روان می رساند در نقطه مقابل غم موسیقی های غربی همواره مخرب بوده و در بسیاری موارد میتوان یافت که اثرات روحی و روانی که این نوع موسیقی ها بر ذهن آدمی گذاشته اند غیر قابل جبران میباشد . این مسئله نیز در مورد شادی در موسیقی ها کاملا مشهود است شادی موسیقی های غربی و تند امروزی بسیار زود گذر بوده و آثار روانی منفی در آدمی ایجاد می نماید. شادی ها یی که بعد از استعمال داروهای مخدر وروان گردان مشاهده میگردد نتیجه استفاده از همین نوع موسیقی هاست .
متاسفانه موسیقی ایرانی در بین مردم و بالاخص جوانان آنطور که باید و شاید معرفی نگشته و مسئولین محترم نیز بدون توجه به وضعیت موسیقی خود را به خوابی عمیق فرو برده اند . عملکرد مسئولان وزارت ارشاد اسلامی , عدم صدور مجوز برای برگزاری کنسرتها و انتشار آثار و همچنین سیاست های مغرضانه صدا و سیما در جهت عدم نمایش سازهای ایرانی بنا به دلایلی که خود نیز توجیه مناسب و پاسخ قانع کننده ای بر آن نمی یابند میتواند ضربه بزرگی را بر پیکره موسیقی وارد سازد . ضربه ای که هم اکنون اثرات آن را میتوان لمس نمود .
سانسور شدید موسیقی ایرانی و عدم صدور مجوز برای اجرای اساتید و و یا انتشار آلبوم موسیقی نیز یکی دیگر از مشکلاتیست که همواره شاهد آن هستیم . ماجرایی که نیاز به توضیح اضافی ندارد و سالیان سال است که چنین مشکلاتی گریبانگیر موسیقی ماست . البته ذکر این نکته نیز لازم است که این مسئله در مورد تمامی انواع موسیقی ها صادق است و نمیتوان آن را تنها مشکل موسیقی ایرانی دانست که البته در مورد موسیقی ایرانی با توجه به عرفانی بودن و نیاز به گسترش در بین جوانان بسیار مشهود و واضح تر می نمایاند.
یکی از دلایل موفقیت موسیقی های غیر ایرانی در کشور ایران سادگی و سبکی اشعار آنهاست که درک آن را برای جوانان ساده تر کرده است . اشعاری به زبان عامیانه که در بسیاری از موارد نمیتوان نام شعر را بر آنها نهاد که جملاتی هستند آهنگین . عدم درک اشعار و ناتوانی در برقراری ارتباط با شعر مشکلی است که برای علاقه مندان و جوانان علاقه مند به موسیقی اصیل ایرانی . رفع این مشکل و برقراری درست ارتباط با اشعار ایرانی و دوستی با شعر ایرانی وظیفه ایست که بر دوش اساتید دانشگاهها و دبیران دبیرستانها ست که متاسفانه چند سالیست دبیران ادبیات وظیفه و رسالت خود را بدرستی انجام نداده و جوانان را با اشعار ناب ایرانی کمتر آشنا نموده و تنها تدریس شان در حد کتاب دبیرستان و یا دانشگاه است . آشنا نمودن دانش آموزان و دانشجویان با شعر و ادبیات ایرانی نه تنها باعث آشتی آنان با فرهنگ کهن ایرانی خواهد شد بلکه استعدادهایی نهفته کشف خواهند گشت تا دوباره شاهد ظهور بزرگانی چون اخوان ثالث ؛ شفیعی کدکنی ؛ هوشنگ ابتهاج و ... باشیم .
با ورود تکنولوژی های جدید همچون اینترنت و ماهواره در خانه ها و به تبع آن معرفی و حضور موسیقی های متعدد و خوانندگان رنگارنگ که اکثرا نیز موسیقی را نمیدانند ( و چهره آن اقلیتی را که موسیقی را نیز میدانند مخدوش می نمایند ) و کسب شهرت و اعتبار آنان تنها به لطف اشعار سخیف و زننده ایست که با همراهی چند رقاصه فاحشه نامی را برای خود دست پا کرده اند با به تصویر کشیدن عشقهای مجازی به گونه ای زشت وزننده و محرک جوانان را از فرهنگ اصیل ایرانی دور کرده و با این روش سعی در خشکاندن ریشه فرهنگ ایرانی دارند . در نقطه مقابل همانطور که در سطور فوقانی نیز بدانها اشاره گردید سیمای جمهوری اسلامی ایران بجای مقابله با این رسوخ فرهنگی در ورود آن کمک شایانی به این نوع فرهنگ نموده است بی آنکه خود بداند و بخواهد .
با توجه به اهمیت موسیقی در کشورهای دیگر و به تبع آن تبلیغات فراوان برای شناساندن موسیقی در آن کشورها و همچنین استعداد ما ایرانیان در تقلید از غرب ؛ موسیقی غربی به راحتی وارد جامعه ایرانی گشته و ناخواسته تبدیل به محبوبترین نوع موسیقی در ایران میگردد .
میتوان در این بین یکی از مهمترین دلایل گرایش به موسیقی های غربی را کمبود موسسات آموزش عالی و دانشگاههای موسیقی در کشور همانند سایر رشته های تحصیلی دانست . متاسفانه نبود امکانات تحصیل حرفه ای در زمینه موسیقی ایرانی در تمام کشور معضلی ست که تاکنون کمتر مسئولی به آن به صورت یک مشکل جدی و حاد نگریسته است . باید این نکته را قبول کرد که هر فردی قادر به تحصیل در دانشگاههای هنر در مرکز با هزینه های سرسام آور نیست و باید مسئولین نیز در مورد این مشکل چاره ای اندیشیده و در صدد رفع این مشکل بر آیند . با توجه به وجود اساتید بسیاری در زمینه موسیقی کمبود مدرس در این زمینه ها چندان هم چشمگیرنیست و تاسیس رشته هنر در دانشگاهها آنقدر هم بعید به نظر نمیرسد .
و اما باید بزرگترین ایراد را بر خود هنرمندان و اهالی هنر گرفت . گرانی اثار منتشر شده از سوی هنرمندان و ناشران و برگزاری کنسرتهایی با مبالغ بسیار بالا در ایران ( و بیشتر در مرکز ) میتواند دلایلی کافی باشد بر گریز از موسیقی اصیل و گرایش به سمت موسیقی غیر ایرانی . آیا از مخاطبی که بر سر دوراهی انتخاب ذائقه موسیقایی خود قرار گرفته است برای خرید یکعدد لوح فشرده حد اقل پنج هزار تومان دریافت کنیم آیا بازهم هوای موسیقی به سرش خواهد زد ؟ علی الخصوص در این سیاه بازار آشفته اقتصادی مملکت ؟
اتهام دیگری که بر هنرمندان رواست اینکه این بزرگان باید پیشرفت و شهرت خود را مدیون مردم و علاقه مندان به خود باشند نه اینکه به محض کسب شهرت و اعتباری سریعا خود را باخته و تسلیم غرور کاذب در هم شکننده شوند. و خود را تنها غرق در مادیات و حاشیه ها بینند . مگر نه اینکه شهرت یک فرد از وجود طرفداران اوست ؟ پس چرا اینگونه بر خود میبالند ؟
براستی که ذات هنر مبرا از چنین غرورهایی است و هر آنکس که خود را در این منجلاب فاسد دیده است تنها هنرمند نمایی بیش نیست ؟
آری با این گونه رفتارها جوانان ما باید هم از فرهنگشان دوری گزینند ....
در این قسمت از مقاله این حقیر که قسمت سوم و پایانی مقاله ام نیز بود به بررسی دلایلی پرداختم که به زعم خود مهمترین دلایل گریز جوانان ما از فرهنگ ایرانی بودند .
برای کشوری که بیشتر جمعیت جوان را دارد باید بیش از این فرهنگ سازی صورت گیرد . برگزاری دوره های آموزشی بسیار و استعداد یابی جوانان و نوجوانان میتواند کمک شایانی به فرهنگ اصیل ایرانی باشد .
نکته ای که در این مقاله لازم دیدم متذکر گردم اینکه ؛ اینجانب به هیچ وجه سعی در تخریب موسیقی غربی و غیر ایرانی نکرده ام و تنها به بررسی علل گرایش جمعیت جوان کشور به این نوع موسیقی پرداخته ام .
این مسئله را نیز نباید نادیده گرفت که موسیقی هر کشوری برای خود قابل احترام و ستایش است و ای را نیزباید در نظر گرفت که نو آوری در موسیقی با لمس آثاری متفاوت حاصل میگردد که ممکن است نشات گرفته از موسیقی های سایر کشورها باشد .
محمد جواد صحافی


همچنین مشاهده کنید