شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نقدی بر مجموعه تلویزیونی راه بی پایان


نقدی بر مجموعه تلویزیونی راه بی پایان
«راه بی پایان» رامی توان یك سریال موفق تلویزیونی ارزیابی كرد. این نكته را همین اول گفتم تا معلوم باشد قرار است در مورد یك «كار موفق» صحبت كنیم و ببینیم چه عواملی دست به دست هم داده اند و این توفیق را رقم زده اند.
«همایون اسعدیان»، كارگردان سینماست و در سال های اخیر و همراه موج مهاجرت كارگردانان (و حتی بازیگران) سینما به تلویزیون، او هم به مجموعه سازی در سیما روی آورده است. اینكه چه عواملی باعث ایجاد چنین موجی در بین اهالی سینما شده است موضوعی قابل بررسی است. خود «اسعدیان» در مصاحبه ای سختی كار در سینما و تعداد بیشتر مخاطب در تلویزیون رامهمترین دلیل آمدنش به این رسانه می داند.
اینكه كارگردانان نام آشنایی همچون «كیانوش عیاری»، «مسعود جعفری جوزانی» و «فریدون جیرانی» به مجموعه سازی در تلویزیون روی آورده اند، شاید قرینه ای بر صحت ادعاهای «اسعدیان» باشد ولی ارتباط صحیح سینما و تلویزیون می تواند عنوان بحثی باشد مفصل كه البته جایش اینجا نیست.
و اما «راه بی پایان»، داستان اصلی این مجموعه به ارتباطات ناسالم اقتصادی و نقش باندهای مافیایی در پولشویی و معاملات غیرقانونی می پردازد كه اخیراً مورد توجه زیادی قرار گرفته است. «بهزاد» و برادر همسرش «كامران» به اتفاق «اكبر» سال هاست كه با هم دوست و همكار هستند. «بهزاد»، مدیرعامل یك شركت واردات و صادرات است كه «اكبر» هم در آن شریك است.
در پی خواستگاری «اكبر» (كه مردی هوسباز است) از «غزل»، دختر «بهزاد» و مخالفت پدر دختر، بین این دو شریك اختلاف می افتد و «بهزاد» تصمیم به جدایی می گیرد. از طرفی «منصور» كه سال ها پیش خواستگار «غزل» بوده است به ایران بازگشته و با شركت «بهزاد» در زمینه تولید پروتز قرارداد می بندد و او هم به نوعی وارد ماجرا می شود.
این ، خلاصه و خط اصلی داستان است كه قابلیت زیادی برای پرداخت دارد. بسیاری معتقدند مشكل اصلی سینما و مجموعه های داستانی فیلمنامه است، اگر منظور از این سخن پرداخت داستان باشد، سخنی متین است، چرا كه موضوعات زیادی هستند كه قابلیت تبدیل شدن به یك فیلمنامه خوب را دارند ولی به دلیل پرداخت نامناسب به اصطلاح هدر می روند و نتیجه ای جز یك كار ضعیف و كلیشه ای حاصل نمی شود.
اما در «راه پی پایان» با پرداخت مناسب و شخصیت پردازی مطلوب، حاصل كار، آبرومند از آب درآمده و بیننده را درگیر داستان می كند.
«بهزاد»، مدیر یك شركت خصوصی است كه گرچه مغرور است و با خواستگار جوان دخترش كه وضع اقتصادی مطلوبی ندارد برخورد نادرستی می كند ولی از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست و وارد روابط ناسالم اقتصادی نشده است. در كنار او «اكبر»! قرار دارد كه بوسیله ارتباطاتی كه با برخی مدیران دارد حاشیه امنیتی قدرتمندی را برای خود ساخته است و در پناه آن ثروت انبوهی به دست آورده است. این دو «تیپ» در «راه بی پایان» خوب پرداخت شده اند و معلوم است كه كارگردان روی جزئیات نظارت كامل داشته است.
به عنوان مثال «اكبر» با اینكه از نظر مالی از «بهزاد» شرایط بهتری دارد ولی به دلیل همان دو چهره بودن (او حتی به عنوان یك خیر به كودكان بی سرپرست كمك هم می كند!) و ارتباط با شبكه مدیران، ظواهر را رعایت می كند و مدل اتومبیل و ظاهر دفتر كارش بسیار محقرتر از بهزاد است. دقت در این جزئیات است كه یك مجموعه را دارای تاثیرگذاری می سازد و آنرا در ارتباط با مخاطب موفق می نماید. شعارزدگی و رو بودن پیام داستان نیز از جمله آفت های چنین مجموعه هایی است كه باید اذعان كرد «راه بی پایان» در دوری از این آسیب نیز تا حدود زیادی موفق بوده است.
درست همزمان با پخش این مجموعه، سریالی در شبكه تهران در حال پخش است با عنوان «پول كثیف» كه خط اصلی داستان آن نیز در مورد باندهای پولشویی و قاچاق است. به نظر می رسد مقایسه این دو مجموعه و تخمین میزان تاثیرگذاری پیام آنها در مخاطب، می تواند نكات بسیاری را روشن سازد. «پول كثیف» به دلیل عدم پرداخت مناسب داستان، كمی شعاری به نظر می رسد كه این نقیصه در «راه بی پایان» به چشم نمی خورد (یا حداقل كمتر است).
بازی های «راه بی پایان» نیز از نقاط قوت این مجموعه به شمار می روند. انتخاب «هومن سیدی» برای بازی در نقش منصور، انتخاب هوشمندانه ای است و این بازیگر (كه در جشنواره فجر سال گذشته مورد توجه فراوان اهالی سینما واقع شد) به خوبی از پس ایفای نقش خویش برآمده است. اما اوج بازی های این سریال را باید در «فرهاد اصلانی» جستجو كرد كه پس از سال ها توانسته یك نقش دشوار را به خوبی بازی كند و به اصطلاح «درآورد».
«اكبر» راه بی پایان را بی اغراق می توان ماندگارترین نقش آفرینی «اصلانی» در سال های اخیر دانست، حتی ماندگارتر از «یزید» مجموعه «امام علی(ع)» داوود میرباقری. بازی «مهران رجبی» نیز مثل همیشه خوب است، ضمن آنكه مستخدمی كه به صاحبان خانه امر و نهی می كند به خودی خود، كاراكتر جذابی است. البته «راه بی پایان» نیز از ایراداتی برخوردار است كه مهمترین آنها نقص همیشگی سریال های تلویزیونی یعنی وارد كردن شخصیت های فرعی زیاد به منظور طولانی كردن زمان مجموعه است. به عنوان مثال تمركزی كه بر روی شخصیت - صاحب كار «مینا» (خواهر منصور) كه «محبوبه بیات»، بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، آنرا بازی می كند و داستانك فروش مواد مخدر توسط «مینا» می شود، كمی غیرضروری به نظر می رسد، هر چند كه با موضوع اصلی داستان بی ارتباط نیست.
افكت های تصویری به كار رفته در فیلمبرداری (از جمله نوع خاص فیلمبرداری صحنه های رانندگی) و اغراق در بعضی از «زوم»های دوربین نیز با فضای كار تطبیق زیادی ندارد و بهتر است بگوئیم اگر، نبودند هم به كلیت مجموعه لطمه ای نمی خورد. فكر می كنم اگر پایان «راه بی پایان» نیز خوب از كار درآید راحت تر بتوانیم جمله ای را كه در ابتدای مطلب نوشتیم تكرار كنیم. بهر حال هر راهی هر چقدر هم بی پایان باشد بالاخره پایانی دارد و این نكته ای است كه شاید در پایان این سریال بهتر دركش كنیم:«هیچ راه بی پایانی وجود ندارد».
امیر حسین جلالی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید