چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا
دکتر محمد مصدق را بهتر بشناسیم
دکتر محمد مصدق در اردیبهشت ماه ۱۲۶۱ شمسی در تهران متولد شد. پدرش میرزا هدایتالله وزیر دفتر و مادرش خانم ملک تاج نجمالسلطنه فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا نایبالسلطنه ایران بود. میرزا هدایتالله در ۱۲۷۵ به وزارت لشکر رسید و در ۱۲۹۰ وزیر دفتر شد و لقب وزیر دفتری گرفت. وی در ۱۳۱۰ قمری در گذشت. ناصرالدین شاه با توجه به خدمات وی به محمد فرزند ۹ ساله او لقب مصدقالسلطنه اعطاء کرد. مصدق السلطنه به مناسبت انتساب به دربار مورد توجه مظفرالدین شاه و مورد مشورت او قرار میگرفت و اولین سمت دولتی یعنی استیفا و مستوفیگری اول ایالت خراسان تا صدور فرمان مشروطیت به عهده او قرار داشت. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی کاندیدای انتخابات شد و از طرف اعیان اصفهان به نمایندگی برگزیده شد ولی اعتبارنامه او با اعتراض وکیل کرمان به سن او رد شد و به مجلس راه نیافت. در سال ۱۲۸۷ شمسی (۲۶ سالگی) برای ادامه تحصیلات به اروپا رفت و در مدرسه علوم سیاسی پاریس در رشته علوم مالیه به تحصیل پرداخت و سپس به سوئیس رفت و به اخذ دکترای حقوق نایل گردید.
در سال ۱۲۹۲ شمسی به ایران بازگشت و به تدریس در مدرسه علوم سیاسی مشغول شد . پس از چندی به عضویت کمیسیون تطبیق وزارت مالیه انتخاب شد. در ۱۲۹۶ شمسی معاونت وزارت مالیه و ریاست کل محاسبات آن وزارتخانه به وی محول گردید. در ۱۲۹۸ شمسی مجددا به اروپا رفت. در همان موقع وثوقالدوله قرار داد معروف ۱۹۱۹ را با انگلیسیها منعقد نمود. پس از سقوط کابینه وثوقالدوله، برای بار دوم میرزا حسین خان مشیرالدوله رییس الوزراء شد و مصدق را برای تصدی وزارت عدلیه به ایران احضار کرد وی از طریق بندر بوشهر وارد فارس شد و چون والی فارس عبدالحسین میرزا فرمانفرما (دایی مصدق) به تهران احضار شده بود مردم خواستار حکومت وی شدند و مشیرالدوله هم ولایت فارس را به او واگذار کرد. پس از کودتای سید ضیاءالدین و رضا خان در ۱۲۹۹ وی از والیگری فارس استعفا داد. در کابینه قوامالسلطنه که پس از سقوط سید ضیاءالدین ، رییس الوزراء شده بود به وزارت دارایی انتخاب و مشغول بکار گردید.
در زمان ریاست وزرایی مجدد مشیرالدوله، والی آذربایجان شد وی مدت ۴ ماه در این سمت باقی ماند و در این مدت قسمتی از خاک آذربایجان توسط سیمیتقو و اتباع او تصرف شد. مصدق برای اولین بار در دوره پنجم مجلس شورای ملی از طرف مردم تهران به مجلس راه یافت و جزء هیأت شش نفری مشاوره سردار سپه قرار گرفت. پس از رأی مجلس پنجم به انقراض قاجاریه و به سلطنت رسیدن رضا خان، مصدق در دوره ششم مجلس حضور یافت ولی در اقلیت مجلس که مدرس در رأس آن بود قرار نگرفت.
پس از مجلس ششم برای مدتی سیاست را رها کرد و در احمدآباد زادگاه خود روزگار میگذرانید و پس از رفتن رضا شاه از ایران، در سال ۱۳۲۲ وکیل اول تهران در مجلس چهاردهم گردید. در انتخابات دوره پانزدهم به عنوان اعتراض به انتخابات فرمایشی در دربار متحصن شد و نتیجهای بدست نیاورد. با کشته شدن هژیر وزر وقت دربار در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ در تهران حکومت نظامی اعلام و دکتر مصدق به قولی به احمدآباد تبعید گردید. سرانجام دکتر مصدق از تهران در دوره شانزدهم به مجلس راه یافت و فکر تشیکل جبهه ملی متشکل از نیروهای ملی و آزادیخواه!! قوت گرفت و به اجرا در آمد. مصدق پس از قتل رزمآرا و استعفای علا، در اردیبهشت ۱۳۳۰ به نخست وزیری انتخاب گردید و برنامه ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکتهای انگلیسی را با حمایت آیتالله کاشانی به اجرا گذاشت و در سازمان ملل و دادگاه لاهه برای دفاع از خلع ید انگلیسیها شرکت نمود.
وی در ۲۲ تیر ۱۳۳۱ از مجلس هفدهم درخواست اختیارات ویژه به مفهوم تنظیم لوایح و اجرای ۶ ماهه آنها قبل از ارائه به مجلس و تصویب قانونی آنها را نمود و با مخالفت شاه، از نخست وزیری استعفا کرد و احمد قوام به نخست وزیری رسید. قوام با پافشاری و مخالفت صریح آیتالله کاشانی و با قیام عمومی ۳۰ تیر ماه ۱۳۳۱ مردم سرنگون گردید و بار دیگر مصدق به نخست وزیری رید. مصدق بر خلاف انتظار عمومی، مسببین حوادث ۳۰ تیر را به مجازات نرسانده و بعضی عوامل آنها را در صدر امور نگهداشت و مجددا خواهان اختیارات از مجلس شد که با مخالفت مجلس مواجه و لذا آن مجلس را با مجلس سنا منحل اعلام کرد و به توصیههای آیتالله کاشانی گوش فرا نداد. با انحلال مجلسین ، شاه امکان یافت که سپهبد زاهدی را به نخست وزیری انتخاب نماید. آمریکا و انگلیس ابتدا در ۲۵ مرداد اقدام به کودتا نمودند و با عدم موفقیت آن، مجددا در ت اریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتا کردند و بخاطر عدم توجه مصدق به اخطار آیتالله کاشانی و هشدار وی از انجام کودتا، کودتاگران موفق به برکناری مصدق و بازگرداندن شاه گردیدند مصدق روز ۹ مرداد خود را به دولت کودتای زاهدی تسلیم نمود و به سه سال زندان!! محکوم شد که پس از طی این دوره به احمدآباد تبعید گردید او در بهمن ماه ۱۳۴۵ در سن ۸۴ سالگی در احمدآباد درگذشت و در همانجا مدفون گردید.
● همیشه به اعلیحضرت وفادار بودهام
دکتر مصدق در خاطراتش درباره ملاقات خود با شاه در تاریخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۳۱ ، برای گرفتن پست وزارت جنگ در کابینه، علاوه بر مسئولیت نخست وزیری، مینویسد:
«... نظر خود را به عرض ملوکانه رسانیدم. فرمود خوب است اول من چمدان خود را ببندم و بروم بعد شما این کار را تقبل کنید. به عرض رسید: وقتی اعلیحضرت اعتماد دارندکه من در رأس دولت باشم چگونه اعتماد ندارند که وزارت جنگ را که جزئی از دولت است تصدی نمایم؟ بنابراین خوب است مرا از تصدی ریاست دولت معذور بدارند و به هر نحو که مقتضی میدانند عمل فرمایند.
پس از مذاکرات زیاد چنین قرار شد گر تا ساعت هشت آن روز خبری از طرف اعلیحضرت نرسید من استعفای خود را بفرستم(۱) والا به کار ادامه دهم. موقع مرخصی از من خواستند اگر وقایعی رخ داد آنچه را که در خیر شاه لازم است خودداری نکنم. عرض شد که من به پدر شما در دوره ششم قسم نخوردم ولی به شما که مرا از زندان پدر خود نجات دادید در دوره چهاردهم قسم خوردهام و بدون قسم نیز همیشه به اعلیحضرت وفادار بودهام[!!]. ساعت هشت رسید. چون خبری از اعلیحضرت نرسید استعفای خود را با ذکر علت فرستادم و بر طبق اطلاعات بعدی، همان روز هم با قوام داخل مذاکره شدند که نتیجه مذاکرات منجر به وقایع سیام تیر گردید ...».
متن استعفای دکتر مصدق، باین شرح است:
«پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب میکند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصا عهدهدار شود و اینکار مورد تصویب شاهانه واقع نشد، البته بهتر است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملا مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزهای را که ملت ایران شروع کرده است پیرزمندانه خاتمه داد. فدوی ـ دکتر مصدق ـ ۲۵ تیر ماه ۱۳۳۱».
استعفای دکتر مصدق در آن شرایط به ضرر ملت ایران بود. دکتر مصدق که بارها رد هر دو مجلس به نمایندگان و سناتورهای مخالف گفته بود که هیچ حادثهای حتی ضرب و شتم وزرا و توهین به شخص وی و وزرایش او را از ادامه خدمت باز نمیدارد، اینک با استعفای خود در حقیقت «سنگر» را خالی کرده بود. دکتر مصدق خود با صراحت به این اشتباه اعتراف کرده و مینویسد:
«.... اکنون اعتراف میکنم که ارجع به استعفا خطای بزرگی مرتکب شدم. چنانچه قوامالسلطنه آن اعلامیه کذایی را نمیداد. (۲) و با مخالفت صریح مردم مواجه نمیشد.(۳) و دولت خود را تشکیل میداد و قبل از اینکه دادگاه (۴) اعلام رأی کند دولتین ایران و انگلیس روی این نظر که اختلاف در صلاح دولتین نیست دعوای خود را از دیوان لاهه پس میگرفتند و کار به نفع دولت انگلیس تمام میشد زحمات هیأت نمایندگی ایران به هدر میرفت ...
● پیشوای بزرگ جمعیت نهضت آزادی
در جریان تشویق در راه و رسم مبارزه و ابهام در چند و چون تشکیلات جبهه ملی، اداره کنندگان نهضت مقاومت ملی، جمعیت نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند و آقای مهندس مهدی بازرگان نامه زیر را به دکتر مصدق نوشت:
۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۰
جناب آقای دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی ایران
با استحضاری که از وفاداری و ایمان مداوم مردم نسبت به اصول نهضت ملی ایران دارید و علاقه و انتظاری که در دلهای فرزندان وطن به احیای آزادی و تأمین استقلال کشور عزیز وجود دارد و با توجه به تحولات اخیر جهانی، عدهای از افراد مؤمن مبارز که در طول ۸ سال اختناق از ادامه راه پیشوای محبوب و تعقیب خواستههای مردم آرام ننشسته بودند، در صدد بر آمدند با توکل به عنایت خداوندی و به سرمایه شرف وغیرت و همت مردم آزاده ایران، جمعیتی بنام «نهضت آزادی ایران» تشکیل دهند. یقین دارم از پشتیبانی و راهنماییهای پیشوای بزرگ خود پیوسته برخوردار خواهیم بود. با تقدیم صمیمیترین درود و سلام دوستان و ارادتمندان.
از طرف مؤسسین نهضت آزادی ایران، مهندس مهدی بازرگان
پاسخ مصدق به نامه مهدی بازرگان که متضمن تصویب شعار و تشکیل این جمعیت است.
احمدآباد ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
قربانت شوم. مرقومه محترم مورخ ۲۱ جاری، مبشرتشکیل جمعیتی بنام «نهضت آزادی ایران» عز وصول ارزانی بخشید و موجب نهایت امتنان گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم میکنم و تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جنابعالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم. (۴) دکتر محمد مصدق
● حکمیت به سبک روشنفکری!!
یک نفر تاجر کرمانشاهی دعوائی با تجارتخانه «ونکس هاوس» داشت، سر معامله توتون، تاجر کرمانشاهی دویست هزار تومان میخواست. محکمه رفتند. قرار حکمیت شد.
تاجر کرمانشاهی دکتر مصدق را حکم قرار داد. آلمانی کنسول دانمارک را حکم داد و این دو نفر مرا سر حکم قرار دادند. بحث دو سه ماه طول کشید. عیالم هم خشنود بود که چیزی عاید ما خواهد شد.(۵) دکتر مصدق میآمد، گاهی خانه دکتر مصدق میرفتیم. آخرش تمام شد. برای من واضح شد تاجر کرمانشاهی حق دارد. به مصدقالسلطنه میگفتم حکم بدهیم. مصدق میگفت تأمل بفرمایید. او نمیخواست آن آلمانی را برنجاند[!!] . آخر یک روز گفتم فردا حکم را میدهم. گفت خواهش دارم کمی صبر کنید. آن مرد کرمانشاهی را خواست. وقتی آمد او را توی اطاقی گذاشت.
آن آلمانی را هم صدا کرد [و به او] گفت پنج هزار تومان پول بیاور. ده هزار توامن هم میخواست میداد. آلمانی پنج هزار تومان آورد. مصدق تاجر کرمانشاهی را آورد گفت این پول را بگیرد و حلال کن [!!] . آن بیچاره که حقش را از بین برده بود گریه کرد. ولی خوب مجبور شد قبول بکند. بعد گفت حق حکمیت چه باید بدهیم؟ دکتر مصدق گفت من چیزی نمیخواهم. آن آلمانی از خدا میخواست. من هم با این وضع نمیتوانستم چیزی بگیرم. آن بیچاره تاجر کرمانشاهی چهار پنج روز بعد آمد منزل ما و یک صندوق خربزه آورد. اصرار کرد حق حکمیت از او بگیرم. گفتم برادر ببر اینها را ،ما که ظلم کردیم.
● خانم دوپا را توی یک کفش کرده، مردم چکارهاند!!
مشغول تدارک سفر به آمریکا و شرکت در شورای امنیت هستیم
سه شنبه ۹ مهرماه ۱۳۳۰
ساعت چهار بعدازظهر به دعوت آقای دکتر مصدق برای مذاکره در باب مقدمات مسافرت، به منزل ایشان رفتم. ضمن شور درباره افرادی که باید در این سفر همراه باشند آقای دکتر مصدق گفت متین دفتری به علت کسالت از سنا تقاضای مرخصی میکند و عازم آمریکاست چطور است او را هم جزء هیأت به حساب بیاوریم؟ با توجه به سوابق آن شخص و اسنادی که سه ماه پیش، خودم به آقای دکتر مصدق ارائه داده بودم از این پیشنهادی که خردم و اظهار مخالفت کردم.(۶) آقای دکتر مصدق بر طبق رویه همیشگی موضوع صحبت را تغییر داد و به مسائل دیگر پرداختیم. هنگامی که در خصوص بودجه مسافرت مطالعه میکردیم مجددا گفت: دکتر متین دفتری با خرج خودش به آمریکا میآید و اگر او را جزء هیات ببریم خرج یک نفر صرفهجویی میشود گفتم: «اگر بخواهید اینطور صرفهجویی کنید یقینا افراد زیادی هستند که برای تبرئه خود و داشتن افتخار عضویت این هیأت حاضرند مخارج تمام هیأت را بپردازند».
باز هم موضوع صحبت تغییر کرد و پس از مدتی دوباره عضویت آقای دکتر متین دفتری مطرح شد. گفتم :« آخر مردم در این باره چه خواهند گفت؟» جواب داد: «مردم چکار به این کارها دارند؟» و اضافه کرد: «آقای دکتر شما گرفتاریهای مرا نمیدانید. متین داماد سوگلی خانم است و خانم دوپا را توی یک کفش کرده که او جزء هیأت باشد و اگر او را نبرم خانم این چند تا شوید باقی مانده را (اشاره به موهای سر خود) میکند».
گفتم: «به هر صورت من مخالفم ولی جنابعالی مختار هستید».
به نظرم آمد که او از پیشنهاد همراهی آقای دکتر متین دفتری (۷) منصرف شده باشد.
● علیه آمریکا مصاحبهای به عمل نیاورید!!
نخستین بار که در محافل و مجامع ایران رسما اعلام گردید که در ایجاد وقایع خونین سی ام تیر ماه، دولت ایالات متحده آمریکا و انگلستان دست به کار شده و آن را بوجود آوردهاند، در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۳۱ در روزنامه اطلاعات و در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۳۱ در مجلس شورای ملی اعلام شد دو ماه و بیست روز پساز وقایع سی ام تیر ماه، طی تلگرافهای رمزی که از آمریکا به نخست وزیر [دکتر مصدق] مخابره نمودم چگونگی وقایع را به اطلاع ایشان رساندم ولی موضوع، مکتوم بود تا پس از مراجعت از خارج به ایران در روز ۱۶ آذر ماه، ضمن ملاقات با هیأت تحریریه روزنامه اطلاعات درباره دخالتهای مذکور مطالبی گفته بودم که به شکل مصاحبه در روزنامه مزبور با عنوانهای درشت در شماره ۷۹۶۸ موذخ ۱۷ آذر ماه ۱۳۳۱ به چاپ رسیده بود. پس از انتشار آ» رد روزنامه اطلاعات، جراید دیگر هم در اطراف آن مطالبی نوشتند و غوغایی برخاست. سفارت آمریکا بنا به دستور وزارت خارجه دم خروس را نادیده گرفت و ضمن انتشار بیانیهای، دخالت خود را در وقایع سیام تیر ماه تکذیب نمود.
شخص دکتر مصدق فریب سیمای مزورانه هندرسن سفیر آمریکا را خورده بود که آمریکا نسبت به ایران حسن نیت دارد و از این جهت توسط سفیر کبیر ایران (الهیار صالح) دستور داد که در آمریکا علیه دولت آمریکا مصاحبهای به عمل نیاورم و پای آمریکا را در وقایعع سیام تیر ماه به میان نکشم و روی این خوشبینی، دستش نیز برای گرفتن کمک مالی همواره به سوی آمریکا دراز بود.(۸)
به هرحال دکتر مصدق نه تنها توجهی به گزارشهای اللهیار صالح و نگارنده ننمود بلکه صالح را توبیخ هم کرده بود که این مطالب آنقدر اهمیت ندارد که تلگراف رمز میکنید باید به کوریه دیپلماتیک ارسال دارید. قطعا این سوابق در آرشیو وزارت خارجه ضبط است.
● شرط آمریکا برای مذاکره!!
هندرسن سفیر آمریکا در تهران قبل از مسافرت به واشنگتن دوباره با آیتالله کاشانی ملاقات کرد. آیتالله کاشانی صریحا با دخالتهای امریکاییها در ایران و فعالیت اصل چهار ترومن و مستشاران نظامی آمریکا مخالفت نمود.
سفیر امریکا پس از انجام این ملاقاتها، به واشنگتن گزارش داد که آیتالله کاشانی (یک عنصر خطرناک) و مانع سازش بین دولت ایران و امریکاست.
سفیر امریکا پس از مراجعت به تهران پیشنهادات تازهای برای حل مسئله نفت همراه با خود آورده بود، ولی به این شرط حاضر به مذاکره شد که آیتالله کاشانی مطلقا در جریان این مذاکرات قرار نگیرد و دکتر مصدق برای حل مسئله نفت این پیشنهاد سفیر آمریکا را پذیرفت و از جریان مذاکرات خود با سفیر آمریکا هیچ گونه اطلاعی در اختیار آیتالله کاشانی و نیزدیکانش قرار نداد.
استتار مذاکرات نفت، آیتالله کاشانی را نسبت به این جریان ظنین و بدگمان ساخت از طرف دیگر بعضی انتصابات دولت، مانند انتصاب سرتیپ دفتری به ریاست اداره مرزبانی و پلیس گمرک، آیتآلله کاشانی را ناراضی کرد و بالاخره موقعی که دکتر مصدق تقاضای یکسال اختیارات تازه از مجلس کرد، آیتالله کاشانی به شدت عصبانی شد و گفت دکتر مصدق میخواهد با این وسیله مجلس را زا کار بیندازد.
پینوشتها:
۱ـ رویه دکتر مصدق این بود که تا به مشکلی بر میخورد که احساس میکرد به وجهه ملی او ممکن است لطمه بخورد بلافاصله استعفا میکرد و بدینوسیله منتقدین خود را در فشار قرار میداد و هم وجهه خود را حفظ میکرد و البته این نقطه ضعف او برای مخالفان مخصوصا عوامل استکبار روشن و موجب بهرهبرداری و پیروزی آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گردید.
۲ـ بعد از استعفای مصدق، قوامالسلطنه به نخست وزیری برگزیده شد وی که با اعتراض مردم و آیتالله کاشانی و طرفداران مصدق روبرو بود طی یک اعلامیه شدیداللحن در واقع به مخالفان خود اعلان جنگ نمود، که خود موجب گسترش و شدت اعتراضات مردمی شد. به خصوص عکسالعمل آیتالله کاشانی ، رحمهالله علیه و اعلامیه وی در مخالفت و لزوم جهاد با قوام، موجبات ناکامی شاه و حامیان وی را فراهم آورد والا استعفای نسنجیده و عجولانه و طبق عادت مصدق کار دست مردم میداد، هر چند که این استعفا کار دست مردم هم داد و نقطه شروعی بر تفرقه مخالفان شاه و آغازی برای نفوذ استعمار انگلیس و آمریکا در نهضت گردید. قسمتی از متن اعلامیه قوامالسطنه که در ۲۷ تیر ماه ۱۳۳۱ صادر شد چنین است:
«.... وای به حال کسانیکه در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عومی را بر هم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبرو خواهد شد و چنان که در گذشته نشان دادهام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین کیفر اعمالشان را در کنارشان میگذارم حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بیشفقت قانون قرین تیرهروزی سازم. به عموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است، کشتیبان را سیاسی دیگر آمد ...»
۲ـ مخالفت صریح مردم که مصدق از آن نام میبرد در سایه حضور روحانیت علیالخصوص آیتالله کاشانی است که متأسفانه با وجود حمایت صریح معظمله از مصدق و آگاهی بر این امر که پشتیبانی عمومی مردم از وی بخاطر حمایت آیتآلله کاشانی است چنانچه در اعلامیهای که قسمتهایی از آن ذکر خواهد گردید مشاهده میشود حتی حاضر نمیشود از این مسأله نامی ببرد و این نیست جز عناد ملیگراها و روشنفکران با حضور اسلام و روحانیت در سیاست و حکومت و شئون جامعه.
قسمتهایی از اعلامیه آیتالله کاشانی به شرح ذیل است:
«..... سیاستی که قرون متمادی دولتهای مزدور را بر سر کار آورد بالاخره حکومت دکتر مصدق را که بزرگترین سد راه جنایت خود میدانست برکنار و درصدد بر آمد عنصری را که در دامن دیکتاتوری و استبداد پرورش یافته و تارخی حیات سیاسی او پر از خیانت و ظلم وجور است و بارها امتحان خود را داده و دادگاه ملی حکم مرگ و قطع حیات سیاسی او را صادر کرده است برای سومین بار بر مسند خدمتگزاران واقعی گمارد. من نمیخواهم که درباره عدم صلاحیت احمد قوام بیش از این سخنی گفته باشم اما اعلامیه ایشان در نخستین روز این زمامداری بخوبی نشان میدهد که چگونه بیگانگان در صددند که به وسیله ایشان تیشه به ریشه دین و آزادی و استقلال مملکت زده و بار دیگر زنجیر اسارت را به گردن مسلمانان بیندازند ...».
«... من صریحا میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است که در راه این جهاد اکبر کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیج یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنها پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است مبدل به مذلت و سرشکستگی شود ...».
۳ـ از آنجا که اختلافات ایران و انگلیس بر سر مسأله نفت به دیوان داوری لاهه ارجاع شده و دکتر مصدق در این دادگاه مدارک حقانیت ایران را در خلع ید از شرکت انگلیسی نفت ارائه داده بود، استعفای نسنجیده مصدق میتوانست احقاق حق ملت و حاصل مبارزات وی را بینتیجه نماید، اگر قوام میتوانست دولت خود را تشکیل و بر اوضاع مسلط گردد. قوام به برکت حضور آیتالله کاشانی و اعلامیه وی و تبعیت مردم از رهبر روحانی خود، ناکام ماند و دادگاه لاهه به کار خود ادامه داد.
۴ـ چنانچه در نامه تشکیل جمعیت «نهضت آزادی ایران» و پاسخ دکتر مصدق ملاحظه میشود هدف نهضت که از عناصر جبهه ملی ایران و عمدتا روشنفکران و تحصیل کردهها تشکیل میشد «آزادی و استقلال کشور» بوده است و از اسلام که ماهیت حکومت و جهتگیری آزادی و استقلال را تعیین میکند خبری نیست. همین جمعیت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و طرح «جمهوری اسلامی ایران» خواهان «جمهوری دموکراتیک» میشود که با عکسالعمل هوشیارانه حضرت امام (ره) و حمایت مردم در رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ این طرح خنثی میشود. به هر حال این جناح باصطلاح متدین از جبهه ملی هرگز به اسلام به عنوان محتوی و رسم حکومت ننگریستند و تا آخر خواهان حفظ نظام شاهنشاهی بودند. نهایت آرزوی آنان آزادی و استقلالی همانند کشورهای غربی بوده است!! دقت شود در کاربرد کلمات پیشوا و پیشوای بزرگ و سرمایه حرکت این جمعیت یعنی شرف و غیرت و همت مردم! و صد البته به ایمان نیازی نداشتهاند چنانچه دکتر محمد مصدق خود را بینیاز از روحانیت و شخص آیتالله کاشانی دانست و در کوتاهترین مدت با یک کودتا سرنگون گردید و نخواست بپذیرد که حضور مردم در صحنه به سبب اسلام و ارادت و اطاعت از روحانیت است نه ملیت.
۵ـ به گفته تقیزاده، وقتی برای مجلس دوره ششم رأی نیاورد مدت هفت ماه بیکار بود و از نظر عایدی در وضع سختی قرار داشت.
۶ـ دکتر حسین مکی در صفحات قبل کتاب توضیح میدهد که در جلسه خصوصی که در واشنگتن در آبانماه ۱۳۳۰ با حضور مستر ژرژ مکگی از آمریکا و آقایان صالح و دکتر شایگان اعضای هیأت و آقای دکتر غلامحسین مصدق و دکتر محمد مصدق. تشکیل شده بود با وجود آقای محسن اسدی مترجم رسمی هیأت و سایر اعضا که انگلیسی خوب میدانستند، دکتر مصدق از متین دفتری که فرانسه دان قابلی بود ولی انگلیسی را کمتر از بقیه میدانست استفاده کرد که موجب تعجب همگان شد در این جلسه قرار شد ۱۲۵ میلیون دلار طی ۶ ماه به ایران کمک شود. در برگشت به قاهره میروند و در هتل سمیرامیس موقع استراحت در روزنامههای مصر میخوانند که مستر ژرژ مکگی از معاونت وزارت خارجه معزول و به سمت سفیر کبیر آمریکا در ترکیه تعیین شده است و از ۱۲۵ میلیون دلار وام خبری نشد. و از آنجا این مسأله مطرح شد که چه کسی مذاکرات هیأت را لو داده است که انگلیسیها از آن باخبر شده و آمریکا را تحت فشار قرار میدهند که آن را لغو کند و اینطور میشود و در تسخیرخانه سدان و کشف جاسوسیهای اداره انتشارات و تبلیغات شرکت سابق نفت و خیانتهای وحشتناک آقای دکتر فلاح رییس اداره استخدام آن شرکت به چندین گزارش و تلگراف متبادله بین آبادان و تهران و لندن برخورد میکنند که حاکی از فعالیت مخرب و جاسوسانه آقای دکتر متین دفتری بود که در هیأت اعزامی خلع ید به آبادان عضویت داشت. این اسناد توسط دکتر حسین مکی همراه ترجمه فارسی مستقیما به اطلاع دکتر مصدق میرسد.
۷ـ دکتر حسین مکی در همین کتاب در ادامه مطلب توضیح میدهد که هنگام عزیمت هیأت در فرودگاه تصادفا چمدانهای دکتر متین دفتری را میبیند و از یکی از آشنایان علت را جویا میشود و میشنود که او از طرف مجلس سنا انتخاب شده است. تعجب او افزون میگردد و در میان بدرقه کنندگان یکی از سناتورها را میبیند و از او ماجرا را سؤال میکند و او میگوید: رییس مجلس سنا به تقاضای آقای دکتر مصدق جلسه فوقالعاده را بعد از غروب پنجشنبه ۱۱ مهرماه ۱۳۳۰ تشکیل داد و چون آقای دکتر مصدق خواسته بود آقایان بیات و دکتر متین دفتری را انتخاب کنیم، سناتورها هم ضمن انتخاب آنان، آقایان عباس مسعودی و بوشهری را اضافه کردند!!
۸ـ آمریکا که تازه میخواست وارد صحنه سیاسی ایران شده و مطامع استعماری و منافع نامشروع خود را در سفره ایران پهن کند، از همین خامی و سادگی استفاده کرد و با بهرهگیری از تجربه کسب شده در میدان سیام تیرماه ۱۳۳۱ طرح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را تنظیم و موفق به ساقط کردن دکتر مصدق و بازگرداندن شاه به قدرت میگردد. آمریکا که به خوبی نقطه قوت نهضت را که رهبری آیتالله کاشانی و حمایت دینی مردم از دستورات وی و نقطه ضعف آن را که سادهنگری رهبران جبهه ملی و در رأس آنان دکتر مصدق بود را درک کرده بود، ضمن یک طرح پیچیده ، آیتالله کاشانی را توسط رهبران جبهه ملی از صحنه نهضت کنار میگذارد و بدینوسیله حمایت مردمی از نهضت را خنثی میکند و سپس با ارتکاب اشتباه مجدد مصدق در استعفا از نخست وزیری و حضور چند صد نفر از اشرار موفق به فتح تهران و انجام کودتا میگردد.
برگرفته از کتاب "قصه ها و غصه ها" ، جلد اول، انتشارات موسسه قدر ولایت
۱ـ رویه دکتر مصدق این بود که تا به مشکلی بر میخورد که احساس میکرد به وجهه ملی او ممکن است لطمه بخورد بلافاصله استعفا میکرد و بدینوسیله منتقدین خود را در فشار قرار میداد و هم وجهه خود را حفظ میکرد و البته این نقطه ضعف او برای مخالفان مخصوصا عوامل استکبار روشن و موجب بهرهبرداری و پیروزی آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گردید.
۲ـ بعد از استعفای مصدق، قوامالسلطنه به نخست وزیری برگزیده شد وی که با اعتراض مردم و آیتالله کاشانی و طرفداران مصدق روبرو بود طی یک اعلامیه شدیداللحن در واقع به مخالفان خود اعلان جنگ نمود، که خود موجب گسترش و شدت اعتراضات مردمی شد. به خصوص عکسالعمل آیتالله کاشانی ، رحمهالله علیه و اعلامیه وی در مخالفت و لزوم جهاد با قوام، موجبات ناکامی شاه و حامیان وی را فراهم آورد والا استعفای نسنجیده و عجولانه و طبق عادت مصدق کار دست مردم میداد، هر چند که این استعفا کار دست مردم هم داد و نقطه شروعی بر تفرقه مخالفان شاه و آغازی برای نفوذ استعمار انگلیس و آمریکا در نهضت گردید. قسمتی از متن اعلامیه قوامالسطنه که در ۲۷ تیر ماه ۱۳۳۱ صادر شد چنین است:
«.... وای به حال کسانیکه در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عومی را بر هم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبرو خواهد شد و چنان که در گذشته نشان دادهام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین کیفر اعمالشان را در کنارشان میگذارم حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بیشفقت قانون قرین تیرهروزی سازم. به عموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است، کشتیبان را سیاسی دیگر آمد ...»
۲ـ مخالفت صریح مردم که مصدق از آن نام میبرد در سایه حضور روحانیت علیالخصوص آیتالله کاشانی است که متأسفانه با وجود حمایت صریح معظمله از مصدق و آگاهی بر این امر که پشتیبانی عمومی مردم از وی بخاطر حمایت آیتآلله کاشانی است چنانچه در اعلامیهای که قسمتهایی از آن ذکر خواهد گردید مشاهده میشود حتی حاضر نمیشود از این مسأله نامی ببرد و این نیست جز عناد ملیگراها و روشنفکران با حضور اسلام و روحانیت در سیاست و حکومت و شئون جامعه.
قسمتهایی از اعلامیه آیتالله کاشانی به شرح ذیل است:
«..... سیاستی که قرون متمادی دولتهای مزدور را بر سر کار آورد بالاخره حکومت دکتر مصدق را که بزرگترین سد راه جنایت خود میدانست برکنار و درصدد بر آمد عنصری را که در دامن دیکتاتوری و استبداد پرورش یافته و تارخی حیات سیاسی او پر از خیانت و ظلم وجور است و بارها امتحان خود را داده و دادگاه ملی حکم مرگ و قطع حیات سیاسی او را صادر کرده است برای سومین بار بر مسند خدمتگزاران واقعی گمارد. من نمیخواهم که درباره عدم صلاحیت احمد قوام بیش از این سخنی گفته باشم اما اعلامیه ایشان در نخستین روز این زمامداری بخوبی نشان میدهد که چگونه بیگانگان در صددند که به وسیله ایشان تیشه به ریشه دین و آزادی و استقلال مملکت زده و بار دیگر زنجیر اسارت را به گردن مسلمانان بیندازند ...».
«... من صریحا میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است که در راه این جهاد اکبر کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیج یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنها پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است مبدل به مذلت و سرشکستگی شود ...».
۳ـ از آنجا که اختلافات ایران و انگلیس بر سر مسأله نفت به دیوان داوری لاهه ارجاع شده و دکتر مصدق در این دادگاه مدارک حقانیت ایران را در خلع ید از شرکت انگلیسی نفت ارائه داده بود، استعفای نسنجیده مصدق میتوانست احقاق حق ملت و حاصل مبارزات وی را بینتیجه نماید، اگر قوام میتوانست دولت خود را تشکیل و بر اوضاع مسلط گردد. قوام به برکت حضور آیتالله کاشانی و اعلامیه وی و تبعیت مردم از رهبر روحانی خود، ناکام ماند و دادگاه لاهه به کار خود ادامه داد.
۴ـ چنانچه در نامه تشکیل جمعیت «نهضت آزادی ایران» و پاسخ دکتر مصدق ملاحظه میشود هدف نهضت که از عناصر جبهه ملی ایران و عمدتا روشنفکران و تحصیل کردهها تشکیل میشد «آزادی و استقلال کشور» بوده است و از اسلام که ماهیت حکومت و جهتگیری آزادی و استقلال را تعیین میکند خبری نیست. همین جمعیت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و طرح «جمهوری اسلامی ایران» خواهان «جمهوری دموکراتیک» میشود که با عکسالعمل هوشیارانه حضرت امام (ره) و حمایت مردم در رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ این طرح خنثی میشود. به هر حال این جناح باصطلاح متدین از جبهه ملی هرگز به اسلام به عنوان محتوی و رسم حکومت ننگریستند و تا آخر خواهان حفظ نظام شاهنشاهی بودند. نهایت آرزوی آنان آزادی و استقلالی همانند کشورهای غربی بوده است!! دقت شود در کاربرد کلمات پیشوا و پیشوای بزرگ و سرمایه حرکت این جمعیت یعنی شرف و غیرت و همت مردم! و صد البته به ایمان نیازی نداشتهاند چنانچه دکتر محمد مصدق خود را بینیاز از روحانیت و شخص آیتالله کاشانی دانست و در کوتاهترین مدت با یک کودتا سرنگون گردید و نخواست بپذیرد که حضور مردم در صحنه به سبب اسلام و ارادت و اطاعت از روحانیت است نه ملیت.
۵ـ به گفته تقیزاده، وقتی برای مجلس دوره ششم رأی نیاورد مدت هفت ماه بیکار بود و از نظر عایدی در وضع سختی قرار داشت.
۶ـ دکتر حسین مکی در صفحات قبل کتاب توضیح میدهد که در جلسه خصوصی که در واشنگتن در آبانماه ۱۳۳۰ با حضور مستر ژرژ مکگی از آمریکا و آقایان صالح و دکتر شایگان اعضای هیأت و آقای دکتر غلامحسین مصدق و دکتر محمد مصدق. تشکیل شده بود با وجود آقای محسن اسدی مترجم رسمی هیأت و سایر اعضا که انگلیسی خوب میدانستند، دکتر مصدق از متین دفتری که فرانسه دان قابلی بود ولی انگلیسی را کمتر از بقیه میدانست استفاده کرد که موجب تعجب همگان شد در این جلسه قرار شد ۱۲۵ میلیون دلار طی ۶ ماه به ایران کمک شود. در برگشت به قاهره میروند و در هتل سمیرامیس موقع استراحت در روزنامههای مصر میخوانند که مستر ژرژ مکگی از معاونت وزارت خارجه معزول و به سمت سفیر کبیر آمریکا در ترکیه تعیین شده است و از ۱۲۵ میلیون دلار وام خبری نشد. و از آنجا این مسأله مطرح شد که چه کسی مذاکرات هیأت را لو داده است که انگلیسیها از آن باخبر شده و آمریکا را تحت فشار قرار میدهند که آن را لغو کند و اینطور میشود و در تسخیرخانه سدان و کشف جاسوسیهای اداره انتشارات و تبلیغات شرکت سابق نفت و خیانتهای وحشتناک آقای دکتر فلاح رییس اداره استخدام آن شرکت به چندین گزارش و تلگراف متبادله بین آبادان و تهران و لندن برخورد میکنند که حاکی از فعالیت مخرب و جاسوسانه آقای دکتر متین دفتری بود که در هیأت اعزامی خلع ید به آبادان عضویت داشت. این اسناد توسط دکتر حسین مکی همراه ترجمه فارسی مستقیما به اطلاع دکتر مصدق میرسد.
۷ـ دکتر حسین مکی در همین کتاب در ادامه مطلب توضیح میدهد که هنگام عزیمت هیأت در فرودگاه تصادفا چمدانهای دکتر متین دفتری را میبیند و از یکی از آشنایان علت را جویا میشود و میشنود که او از طرف مجلس سنا انتخاب شده است. تعجب او افزون میگردد و در میان بدرقه کنندگان یکی از سناتورها را میبیند و از او ماجرا را سؤال میکند و او میگوید: رییس مجلس سنا به تقاضای آقای دکتر مصدق جلسه فوقالعاده را بعد از غروب پنجشنبه ۱۱ مهرماه ۱۳۳۰ تشکیل داد و چون آقای دکتر مصدق خواسته بود آقایان بیات و دکتر متین دفتری را انتخاب کنیم، سناتورها هم ضمن انتخاب آنان، آقایان عباس مسعودی و بوشهری را اضافه کردند!!
۸ـ آمریکا که تازه میخواست وارد صحنه سیاسی ایران شده و مطامع استعماری و منافع نامشروع خود را در سفره ایران پهن کند، از همین خامی و سادگی استفاده کرد و با بهرهگیری از تجربه کسب شده در میدان سیام تیرماه ۱۳۳۱ طرح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را تنظیم و موفق به ساقط کردن دکتر مصدق و بازگرداندن شاه به قدرت میگردد. آمریکا که به خوبی نقطه قوت نهضت را که رهبری آیتالله کاشانی و حمایت دینی مردم از دستورات وی و نقطه ضعف آن را که سادهنگری رهبران جبهه ملی و در رأس آنان دکتر مصدق بود را درک کرده بود، ضمن یک طرح پیچیده ، آیتالله کاشانی را توسط رهبران جبهه ملی از صحنه نهضت کنار میگذارد و بدینوسیله حمایت مردمی از نهضت را خنثی میکند و سپس با ارتکاب اشتباه مجدد مصدق در استعفا از نخست وزیری و حضور چند صد نفر از اشرار موفق به فتح تهران و انجام کودتا میگردد.
برگرفته از کتاب "قصه ها و غصه ها" ، جلد اول، انتشارات موسسه قدر ولایت
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت عملیات وعده صادق سید ابراهیم رئیسی ایران و پاکستان حجاب مجلس رئیس جمهور دولت سیزدهم
سیل پلیس تهران وزارت بهداشت فراجا سلامت شهرداری تهران قتل فضای مجازی سازمان هواشناسی آتش سوزی شهرداری
خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت طلا ایران خودرو قیمت دلار بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم ارز
دادگاه تلویزیون کتاب سینمای ایران رادیو سریال نمایشگاه کتاب سینما تئاتر فیلم فیلم سینمایی
دانشجویان کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین روسیه جنگ غزه اتحادیه اروپا ترکیه عراق اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور باشگاه استقلال رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
گوگل همراه اول ایلان ماسک هوش مصنوعی تبلیغات فناوری سامسونگ تلگرام ناسا
افسردگی یبوست پیری صبحانه