شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

پلیس - Police


پلیس - Police
سال تولید : ۱۹۸۵
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : امانوئل شلومبرژه
کارگردان : موریس پیالا
فیلمنامه‌نویس : کاترین بری‌یا، سیلوی دانتون، ژاک فیشی و پیالا، برمبنای طرحی نوشته بریلا.
فیلمبردار : لوچانو توولی.
آهنگساز(موسیقی متن) : هنریک میکولای گورکی
هنرپیشگان : ژرار دوپاردیو، سوفی مارسو، ریشار آنکونینا، پاسکال روکار، ساندرین بونر، جاناتان لینا، جمیل بوآرادا، عبدالقادر توآتی، مئاشوئو بن طاهر و ژاک ماتو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.


«مانژن» (دوپاردیو)، پلیس پاریسی با گزارش محرمانه‌ای که از طرف پلیس مارسی به دستش می‌رسد، «کلود» (بن طاهر)، یک قاچاقچی خرده‌پای تونسی، را تحت فشار می‌گذارد تا اعتراف کند رابطش یک تونسی دیگر به‌نام «سیمون» (لِینا) است که با «نوریا» (مارسو)، دختری پاریسی، زندگی می‌کند و با برادرانش، «ژان» (بوآرادا) و «ماکسیم» (توآتی) به قاچاق مواد مخدر مشغولند. پلیس به آپارتمان «سیمون» هجوم می‌برد و با مدارکی که به دست می‌آورند، او را زندانی می‌کنند ولی «نوریا» را آزاد می‌گذارند. با اعتراض «لامبر» (آنکونینا)، وکیلی جوان و جاه‌طلب که با موضع گرفتن به نفع اقلیت تونسی در فرانسه برای خود شهرتی به هم زده (گرچه خودش نزد «نانژن» اعتراف می‌کند که تونسی‌های متهم بلااستثنا مجرم و گناهکارند) و درپی اکراه «سیمون» در به میان کشیدن پای برادرانش، تحقیقات پلیس در مسیر دیگری می‌افتد. وقتی در یک انتقام‌گیری ناموفق از «کلود»، «ماکسیم» چاقو می‌خورد، «نوریا» هنگام بازدید از او در بیمارستان، کلیدهایش را می‌دزدد، سپس چمدانی پُر از پول را از آپارتمان او به سرقت می‌برد. «ژان» نیز در مقابل، برادر «نوریا» را به گروگان می‌گیرد و شکنجه می‌دهد. در اینجا «نوریا» از «مانژن» کمک می‌خواهد و برادر «نوریا» به موقع نجات می‌یابد. «مانژن» که از همسرش جدا شده، دل باخته «نوریا» شده و «نوریا» هم که از «مانژن» بدش نیامده، به او می‌گوید به‌خاطر فشار برادرانِ «سیمون» وارد کار قاچاق شده است. در حالی که «نوریا» و «مانژن» با هم هستند، «لامبر» وحشت‌زده وارد آپارتمان «مانژن» می‌شود و بی‌خبر از حضور «نوریا» می‌گوید که موکل‌های تونسی‌اش به خیال آنکه او هم در دزدی چمدان پول با «نوریا» هم دست بوده، زندگی‌اش را تهدید کرده‌اند. «نوریا» جای چمدان را فاش می‌کند و می‌گوید که این عمل فقط به خاطر انتقام‌جوئی بوده است. «مانژن» پول را برمی‌گرداند و «لامبر» (و احتمالاً «نوریا») را از خطر دور می‌کند. در پایان در حالی که «مانژن» و «نوریا» هر دو فهمیده‌اند رابطه‌شان آینده‌ای نخواهد داشت، از هم جدا می‌شوند.
* حکایت پلیس‌هائی که با مجرمان درگیری عاطفی پیدا می‌کنند، سابقه‌ای طولانی در سینمای فرانسه دارد و در مجموعه‌های تلویزیونی هم به قدر کافی دست‌مالی شده است. حتی درون مایه اقلیتی نژادی که به شکلی ناعادلانه مورد تهدید قرار می‌گیرند - که در اینجا تعصبات ضد عرب فرانسوی‌ها را در نظر دارد - هم چیز تازه‌ای نیست. پیالا برای ایجاد نوآوری، نماهائی با نقطه دید رازآمیز را در کلیت واقع‌گرا و مستندگونه فیلم می‌گنجاند و به سبکی خاص می‌رسد. فیلم نگاهی موشکافانه نیز به مایه عدالت دارد. مشکل اصلی اینجاست که به‌قدر کافی به عشق بزرگ اما بی‌ثمر بین «مانژن» و «نوریا» پرداخته نمی‌شود. پایان نومیدانه و مبهم فیلم، به‌طور ضمنی حاکی از انگیزه‌های ناخودآگاه و زن - آزاد - خواهانه «نوریا»ست. او برای انتقام از بی‌توجهی‌وبی‌مهری مردان تونسی نسبت به زنان - نکته‌ای که در صحنه کافه تونسی به آن اشاره می‌شود - دست به دزدی می‌زند. او حالا می‌داند که برای «سیمون» تنها حکم یک خیابان گرد را داشته است. «نوریا» ناچار بوده که به «مانژن» دروغ بگوید و «مانژن» با یک خیال خام تصور می‌کند که چون راست‌گوتر و وفادارتر از «نوریا» بوده، پس آدم بهتری است. در پایان او عشق «نوریا» را رد می‌کند و تصویر روی او ثابت می‌شود. اما در این لحظه هیچ معنائی خلق نشده بلکه فقط به احساسات تماشاگر خیانت شده است.


همچنین مشاهده کنید