جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا

چرخه رو به زوال محیط‌زیست ایران


چرخه رو به زوال محیط‌زیست ایران
شهر در تلاطم همیشگی هزاران اتومبیل که سرگردان یا در پی هدفی در هم می‌لولند، لحظه‌ای آرام ندارد. نمودار‌های آلودگی هوا، غریبانه فریاد می‌زنند اما هشدار قرمزشان در هیاهوی مردمی که در جست‌وجوی حیاتی بیشتر اما دانه مرگ و نیستی درو می‌کنند، خریداری ندارد. راهیان شتابزده در صف جایگاه‌های سوخت، سهمیه مرگ تدریجی برای فردای دیگر دریافت می‌کنند؛ جایی که مرغان و کبوتران از لابه‌لای شاخه‌های درختانی با رخسار زرد، مدت‌هاست که از خواندن افتاده و آنها که نیز بال و پری داشتند از این پهنه نیستی خود را رهانیده‌اند تا شاید برای آیندگان اگر نه چهچهه که مرثیه‌ای از مرگ درختان بسرایند. هزاران چراغ از سوداگران زمین در هر کوی و برزن شهر در بحث و جدل بر کاهش و افزایش بهای زمینی از آخرین سنگر‌های حیات سوسو می‌زنند تا که در آن فردای بی‌انجام در گلوی نازکش بتن نابودی فروکنند. در شهر چراغ‌هایی از صد‌ها نمایشگاه و ده‌ها کارخانه خودرو نیز روشن است تا راه بر هزاران قربانی بگشایند که از عفریت مرگ بگریزند.
در این وادی جنگ و گریز، جاده‌ها و اتوبان‌ها بی‌رحمانه با نفیر دلخراش بولدوزرها چنگ بر سیمای جنگل‌ها، این آخرین پاسداران سبز حیات زده و سینه می‌گشایند تا که فراریان از مرگ را نامحرمانه به وصال عروس سبز برسانند. سرانجام قربانیان در پس ساعت‌ها ازدحام، در حسرت وصال این نوعروس،‌ اما تنها عجوزه‌ای زشت رو از آهن و سیمان و پلاستیک نصیبشان می‌شود و آنها نیز با ارمغان حلقه‌ای آلوده از دیار خود بر انگشتانش، پیوندی نافرجام می‌بندند. توصیف فوق در کمترین کلمات، بخشی از تراژدی محیط‌زیست کشورمان را در کانون آن، که تهران است، ترسیم می‌کند. به راستی سازمان حفاظت محیط‌زیست که دیر زمانی است وظایف خود را از حفاظت از حیات وحش به مفهوم کلی‌تر بستر حیات ارتقا داده است در این چرخه رو به زوال چه نقشی را ایفا می‌کند؟! سازمان حفاظت محیط‌زیست ضمن آنکه از تمامی ضعف‌های مشترک در سیستم دیوان‌سالاری و دولتی موجود رنج می‌برد، در عین حال دارای ویژگی‌هایی متمایز است که کاستی‌های آن را تشدید می‌کند به دلایل زیر:
▪ گرچه ضرورت وظایف محوله و حجم تشکیلاتی آن را در قامت یک وزارت قرار می‌دهد اما به لحاظ اینکه مسوول آن از معاونان رئیس‌جمهور است، بنابراین عملا به جای پاسخگویی به مجلس تنها توسط مقام مافوق خود حسابرسی می‌شود. بنابراین قابل درک است که این معاونت تنها بتواند طرح‌های ظاهرا توسعه‌ای ارائه شده را با تایید خود تطهیر نماید.
▪ از آنجا که روند توسعه مدرنیزاسیون در کشور ما زودرس و تقریبا وارداتی به‌شمار می‌آید، هنوز مفهوم و اهمیت محیط‌زیست که در پی صنعتی‌شدن و آسیب‌های ایجاد شده بر بستر حیات در جوامع غربی به درکی عمومی تبدیل شده و حتی در قالب دیدگاه‌های پست مدرنیسم ارزیابی می‌شود، در جامعه ایران هنوز نهادینه نشده است. تلقی از مالکیت زمین در مناسبات قانونی و عرفی کشور ما مانند مالکیت دام و سایر ابزار تولید و متاثر از فرهنگ فئودالیسم است.
▪ با عنایت به نکته فوق در حال حاضر جامعه ایران از نظر فرهنگ تولید و مدیریت از یک سو از مناسبات سنتی برخوردار است و از طرفی به یمن درآمد نفت دارای فرهنگ مصرفی مدرن و صنعتی است. به عنوان مثال بهداشت دوران طفولیت و دانش کنترل مرگ و میر نوزادان در کشور ما با جوامع توسعه یافته تا حدودی مشابه است اما میانگین زاد و ولد در خانوارهای ایرانی تا چند سال قبل متاثر از فرهنگ دوران قدیم که در آن دوران هم مرگ و میر کودکان زیادتر و هم نیروی کار خانوار در اقتصاد معیشتی تاثیرگذار به‌شمار می‌آمد. به همین دلیل است که در این فرهنگ، توسعه صنعت وارداتی و تولید انبوه اتومبیل و تغییرالگوی مسکن به سرعت رویاروی پایداری محیط‌زیست قرار گرفته و دولت می‌کوشد آمار بیکاری و بحران مسکن را کاهش دهد، خود را در تضاد با قوانین بازدارنده زیست محیطی می‌پندارد و بنابراین با دستورات قاطعانه به معاون، تلاش می‌کند که موانع از نظر خود ضد توسعه‌ای را از سر راه بر دارد.
▪ صرف‌نظر از سیاست‌های خاص دولت حاضر، در بخش غیردولتی نیز همواره منافع صاحبان سرمایه و اهرم با الزامات زیست محیطی در تقابل و تعارض قرار دارد (این مورد تقریبا در تمام کشور‌ها صادق است).
اگر بررسی فشرده‌ای از انبوه پرونده‌های حقوقی ادارات حفاظت محیط‌زیست استان‌ها و نیز سازمان ستادی آن در تهران داشته باشیم برای تلاش تقریبا بیهوده کارکنان زحمتکش این سازمان که همواره یا در مقابل صاحبان قدرت، سرمایه و رابطه‌ای برای تخطی‌های زیست‌محیطی قرار می‌گیرند، متاسف خواهیم شد. اکثر این پرونده‌های بی‌شمار از گزارش یک محیط‌بان از تجاوز صاحب اهرمی به منابع طبیعی یا عوارضی از واحد‌های صنعتی آغاز می‌شود. پس از تکرار و تداوم مکاتبات با مقامات بالاتر سرانجام پرونده از مسیر کند و هزارتوی دادگاه‌‌ها عبور می‌کند. در این گذرگاه طولانی نماینده‌های حقوقی سازمان در برابر وکلای با تجربه صاحبان سرمایه سرانجام به‌جایی می‌رسند که همه چیز با یک صورتجلسه به خیر و خوشی فیصله می‌یابد و تنها پرونده‌ای قطور از هدر رفتن توان کارکنان سازمان و هزینه‌های تبعی به جای می‌ماند.
وظایف مشابه و غیرقابل تفکیک سازمان محیط‌زیست و بخش منابع طبیعی وزارت جهاد کشاورزی موجب می‌شود که این دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
با توجه به آنکه جایگاه انکارناپذیر محیط‌زیست هنوز برای جامعه ما به خوبی تبیین نشده است، کنترل بازدارنده چنین جامعه‌ای بر عهده سازمانی قرار می‌گیرد که هرگز برای آن مهیا نبوده و اصولا هم نباید باشد و ممکن هم نیست. این سازمان بایستی در عرصه اطلاع‌رسانی (نشریات و رسانه‌های جمعی صدا و سیما و کتب درسی) بتواند با مردم رابطه‌ای فعال و آموزشی داشته باشد به گونه‌ای که از هر شهروند این کشور دیده‌بانی علاقه‌مند، رایگان و حرفه‌ای برای حفاظت محیط بسازد.
تشکل‌های حمایت‌کننده و خودجوش از محیط‌زیست در تمام دنیا نوعا از بااحساس‌ترین و عاشق‌ترین مردم به جلوه‌های نظام هستی تشکیل می‌شوند. حمایت و بهره‌گیری از توان بالقوه چنین تشکل‌هایی در کشورمان توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌تواند بخش ارتباطات مردمی سازمان را فعال کند اما متاسفانه در این زمینه سازمان تلاش برجسته و موثری را از خود بروز نمی‌دهد.
در دو دهه اخیر اجرای هر طرح توسعه‌ای به انجام مطالعات زیست محیطی و بررسی اثرات پروژه مورد نظر بر محیط‌زیست وابسته شده است. از آنجا که حتی در حیطه شرکت‌های مشاور مطالعاتی موجود نیز اهمیت محیط‌زیست از نگاه سنتی برخوردار است، به نظر می‌آید جهت مطالعات کلیشه‌ای این مشاوران از بررسی اثرات زیست محیطی پروژه به گونه‌ای باشد که برای کارفرمای دولتی مانعی و محدودیتی تراشیده نشود. سازمان حفاظت محیط‌زیست باید با برخوردی فعال، نظارت بر این مطالعات را خود در انحصار بگیرد تا این مطالعات نقش چرخ پنجم را ایفا نکند.
شاید مهم‌ترین نکته‌ای که باید در شرایط موجود سازمان حفاظت محیط‌زیست در نظر بگیرد تا اکوسیستم آسیب‌دیده کشورمان از این بیشتر در معرض نابودی قرار نگیرد، تغییر و تصحیح نگاهش به جایگاه انسان در چرخه حیات است. آنچه تاکنون سازمان انجام داده یا تسلیم آن می‌شود متاثر از دیدگاه انسان‌محوری در چرخه حیات است اما در نگرش پست مدرنیستی جهانی، انسان نه محور که جزئی از محیط‌زیست است و هرگز نباید به نفع کوتاه‌مدت او چرخه حیات را از تعادل خارج کرد.
عبدالحسین طوطیایی
عضو هیات علمی و بازنشسته سازمان تحقیقات کشاورزی
منبع : روزنامه کارگزاران