سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


سازها برای چه به صدا در میآیند


سازها برای چه به صدا در میآیند
جشنواره موسیقی « معاصر» با حضور ۵ گروه به مدت ۶ روز در فرهنگسرای هنر برگزار شد. این گروه ها با نام های: آبرنگ، پرشیاناس، پویا نیک پور، آنسامبل پیتر سلیمانی پور و همایون نصیری هر کدام با سبک و اجرای متفاوت از یکدیگر به روی صحنه رفتند.
معرفی سبک های جدید موسیقی تلفیقی که به نوعی در قالب موسیقی معاصر جای می گیرد ازاهداف این جشنواره بود که حقیقتا، با توجه به این که این نوع موسیقی بی کلا م برای اولین بار اجرا می شد با استقبال بسیاری مواجه شد. این نشان می دهد، تا زمانی که کسانی باشند تا موسیقی حقیقی را عرضه کنند، جوانان به دنبال موسیقی مصرفی و مبتذل نمی روند و این می تواند یکی از دستاورد های مهم این جشنواره باشد تا ابتذال را از موسیقی ایران دور نگه دارد.
در گفت وگویی که با صمد طالقانی، مدیر برنامه های جشنواره انجام شد، وی هدف فستیوال را این گونه بیان کرد: ما از برپایی این جشنواره دو هدف مهم داشتیم، یکی فراهم نمودن یک بستر مناسب برای مجموعه اجرا هایی که پیش از این به طور مجزا فرصت اجرا نداشتند و دیگری، یک فعالیت تیمی و گروهی به صورت مستقل توسط موزیسین هایی که در سبک های (فلا منکو، تلفیقی و ایرانی) فعالیت می کنند. ارزیابی طالقانی از این جشنواره این گونه بود.
با شناسنامه هریک از این گروه ها آشنا شویم:
۱) پرشیاناس:
گروه پرشیاناس با موسیقی «فلا منکو» که از سال ها قبل نزد علا قه مندان به موسیقی ایران شناخته شده است، یکی از نمادهای مهم فرهنگ اسپانیا به حساب می آید.
به طور کلی موسیقی شناسان، موسیقی «فلا منکو» را نشات گرفته از چهار ریشه موسیقی مهاجرین مسلمان، موسیقی کولی ها، موسیقی یهودیان و مهاجرین هندی می دانند و پیدایش آن را به قرن ۱۹میلا دی نسبت می دهند. این موسیقی از لحاظ ساختاری شباهت های فراوانی با موسیقی دستگاهی ایران دارد، در ابتدا آواز در این موسیقی غالب بود و ساز نقش همراهی داشت. و به طور مشخص، موسیقی دانان، سازگیتار را به عنوان نماد فلا منکو می دانند.
▪ نوازندگان آن:
بهرام آقاخان، ماهان میرعرب، حسن نجف، همایون نصیری، پیتر آکوپ، مهدی محققی، امیرعبداللهی، مهرداد علیزاده.
۲) آنسامبل پیتر سلیمانی پور:
گروه «پیتر سلیمانی پور»بی آنکه متکی بر سبک و گرایشی خاص باشد، در پی شناخت عرصه هایی در موسیقی است که جلوه های مختلف و متنوع آن - فارغ از گویش و زبان - در موسیقی چهار گوشه جهان وجود دارد. این شناخت، تنها با فراگیری موسیقی نیست که میسر می شود، بلکه نیاز به کشف و شهود ی نه چندان آسان دارد، چرا که مستلزم پرورش عنایتی ژرف تر به بشر است و چنین رهیافتی جز با مراقبه و کارکرد معنوی بشر میسر نمی شود.
▪ نوازندگان این گروه:
پیتر سلیمانی پور، ماهان میر عرب، پیتر آکوپ، امین طاهری و حبیب مفتاح بوشهری.
۳) آبرنگ:
موسیقی «فیوژن» که در ایران به «موسیقی تلفیقی» ترجمه شده به گونه ای از موسیقی اطلا ق می شود که از تلفیق دو یا چند گونه موسیقایی پدید می آید. این تلفیق می تواند در ریتم، هارمونی، فرم های ملودیک آوازی و سازی یا استفاده از ساز، نمود پیدا کند. در حقیقت این نوع موسیقی قصد دارد با بکارگیری عناصر سازنده اش، علا وه بر تداعی ویژگی های دو سبک یا دو فرهنگ مختلف، اثر منحصر به فردی را در شنونده ایجاد کند. در یک نگاه کلی شاید بتوان بسیاری ازسبک های مختلف موسیقایی امروز را در شاخه موسیقی «فیوژن» جای داد. می توان گفت احساس فیوژن از زمانی خلق می شود که یک هنرمند نگاه خلا قانه و آزادانه تری به پدیده های اطرافش پیدا می کند و سعی می کند با تلفیق عناصر متفاوت و حتی به ظاهر متضاد، اثر جدیدی را خلق کند.
▪ نوازندگان آن:
ماهان میرعرب، دارا دارایی، امین طاهری، حبیب مفتاح بوشهری.
۴) پویا نیک پور:
قطعات این مجموعه عموما براساس موسیقی کلا سیک غربی، یا ملودی های مشهور موسیقی ایرانی ساخته شده و پیش از این به صورت سولو بارها به اجرا در آمده است. این قطعات برای گروه به نحوی تنظیم شده که ضمن حفظ ماهیت اصلی خود، در قالب سبک «جاز اورینتو پیانو» و نیز موسیقی ،فیوژن» قابل طبقه بندی باشد. در این کنسرت از ملودی های قدیمی با تنظیم متداول خود پرهیز شده است اما سعی شده که به ماهیت اصلی آنها لطمه ای نخورد.
▪ نوازندگانی که با این گروه همکاری می کنند: پویا نیک پور، ماهان میرعرب، دارا دارایی، هومن غفاری، همایون نصیری
ـ همایون نصیری:
در برخی از انواع موسیقی مناطق مختلف جهان، «ریتم» وجه قالب بسیاری از قطعات را تشکیل می دهد که از آن جمله می توان به موسیقی قبایل آفریقا و موسیقی آمریکای لا تین اشاره کرد: این گروه تلا ش کرده، «ریتم های» رایج در موسیقی جنوب ایران، ریتم های آفریقایی و ریتم های موسیقی لا تین را با هم در آمیخته، ترکیبی نوین پدید آورند.
چرا که این موسیقی دارای ضرباهنگی پرجنب و جوش، پرتزیین و هیجان انگیز می باشد بداهه نوازی نیز در سطوح مختلف، از دیگر خصایص این موسیقی هاست. که این همه نشان از قرابت این انواع با یکدیگر دارد. علا وه بر این ها تلا ش شده که لهجه ایرانی و خصوصا شرقی در بخشی از این مجموعه بارز بوده، ریتم های ایرانی شالوده اصلی قطعات را تشکیل دهد. به همین منظور و برای تاکید بیشتر بر وجه ایرانی قطعات، آواهای محلی و نغمات موسیقی ایرانی نیز به خدمت گرفته شده است.
این گروه به رهبری همایون نصیری و حبیب مفتاح یزدی، دارا دارایی، بابک بروجردی، امید حاجیلی و نوازندگی میهمان بهرام آقاخان به اجرای کارهای خود پرداخت.
● آرزو دارم یک کنسرت بداهه نوازی برگزار کنم
پویا نیک پور متولد ۱۳۵۲ و نوازنده پیانو است. وی فعالیت درعرصه موسیقی را از ۵ سالگی آغاز کرده است و فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک است.
از سال ۱۳۷۱ در حوزه موسیقی الکترونیک به فعالیت پرداخت که منجر به کار در عرصه فیلم، سریال و مستند شده است.
از جمله سریال های: خط قرمز، پنجره، مثل همیشه و ...
پویا نیک پور یک آلبوم با نام آب و آتش با صدا و آهنگ سازی خودش، وارد بازار موسیقی کرده و اکنون موسس گروه «آور» و رهبر ارکستر محمد اصفهانی است . ناگفته نماند که وی تاکنون در بیش از ۳۰ کاست همکاری داشته است و همکاری با عصار، افتخاری، رضا صادقی و... درکارنامه اش وجود دارد. پویا نیک پور در جشنواره موسیقی معاصر با نام گروه «پویا نیک پور» در این جشنواره شرکت کرده و با توجه به اجرای جدید این گروه با استقبال بسیار خوبی مواجه شد.
▪ درباره سبک گروه تان توضیح دهید؟
سبک ما کلا سیک فیوژن است. در واقع یک حرکت تلفیقی را انجام دادیم که به نوعی یک موسیقی بی کلا م ارزشمند است. این موزیک برای اولین بار به این سبک روی صحنه می رود و تفاوت موسیقی ناب و حقیقی را با آن چه که امروز عرضه می شود به خوبی نشان می دهد.
▪ گفتید سبک موسیقی متفاوت، درباره این تفاوت در سبک بگویید؟
در واقع برگزیده ۲۰ سال موسیقی است که من ساخته ام. یک قسمت از تک تک آهنگ های من است. موسیقی کلا سیکی که رنگ و بوی جاز دارد و به این موسیقی تلفیقی می گویند. اما موسیقی من اصالت ایرانی ندارد و نمی توان گفت این موزیک هویت ایرانی دارد.
▪ از ابتدای کار سعی کردید سبک و سیاق کار خودتان را داشته باشید یا کم کم دارای سبک شدید؟
من پیانیست کلا سیک هستم و ناخودآگاه در کنارش موسیقی راک نحوه نوازندگی من را از کلا سیک صرف در می آورد. اما از ابتدا با سبک خاصی شروع نکردم.
این شنونده ها هستند که معتقدند صدای ساز من منحصر به فرد است و لهجه خاص خودش را دارد. این تفاوت را آن ها احساس می کنند.
▪ ازموسیقی تا مهندس مکانیک چقدر فاصله است؟ چرا نخواستید در رشته موسیقی به طور تخصصی فعالیت کنید؟
از همان سال اول که وارد دانشکده پلی تکنیک شدم، تدریس پیانو می کردم. تفاوت این دو رشته از لحاظ ظاهری زیاد است. اما هر دو فیزیک هستند. این رشته کمک زیادی به من کرده تا در موسیقی موفق تر عمل کنم. البته در زمینه مکانیک هیچ فعالیتی ندارم.
▪ عده ای از صاحب نظران معتقدند، اعتقاد یک هنرمند در هنر او جلوه می کند آیا برای شما هم این طور بوده است؟
بله، انسجام در این سبک بیشتر از موسیقی با کلا م است. این اعتقادات چون رو به دنیای بی نهایت است، مقدمه شروع این راه است. با توجه به اینکه در جو موسیقی ایران نه سعی کردم دخالتی داشته باشم، نه می خواهم قدر و منزلت موسیقی را پایین بیاورم یا بالا ببرم. با ارائه سبک خودم، شنونده های خودم را پیدا می کنم. چون هیچ وقت نخواستم که لوح بگیرم یا تشویق شوم.
موسیقی ایران، موسیقی مناسبتی است و اساسا تا زمانی که برای کپی رایت قانون وجود نداشته باشد. نمی توانیم حرف از موسیقی بزنیم.
▪ فضای موسیقی امروز را چطور می بینید؟
فضای امروز را یک فضای ناهموار می بینم که هیچ گونه سنخیتی با هیچ موسیقی ندارد چون نه جایگاه نوازنده مشخص است، نه جایگاه آهنگ سازها و نه جایگاه خواننده ها. اثر شناسنامه خودش را ندارد. فقط خواننده مطرح می شود. این در دو آستانه اتفاق می افتد. یکی زمانی که بازار ترانه آنقدر داغ است که فرصت نشود نام ترانه سرا و آهنگ ساز گفته شود و زمانی هم از قصد است. در وضعیت دوم، نه تنها حمایت از هنرمند نیست بلکه سردرگمی آنهاست.
▪ مساله اساسی برای بسیاری از هنرمندان اقتصاد است، یا در کنار موسیقی کار اقتصادی هم انجام می دهند، این به نظر شما درست است یا نه؟
من نمی توانم بگویم یک هنرمند زمانیکه با صنعت و اقتصاد و چیزهای دیگر آمیخته می شود. هنر نابش باقی نمی ماند. ما بحث هنرمند را باید مجزا کنیم. یکی ممکن است سه تار بزند و یک دوره ای هم گذرانده ولی یکی به صورت بین المللی نوازندگی می کند و متخصص است در این مورد هنر اصیل، فعالیت در موسیقی بدون هیچ فعالیت جنبی است که همه فعالیت هنرمند صرف موسیقی می شود. اما زمانی وجود دارد که شرایط استاندارد نیست و با وجود اینکه هنرمند هم نمی خواهد از کار خودش جدا بیفتد اما شرایط ایجاب می کند که به کارهای دیگر رو بیاورد و خب! باالطبع از زمان پیشرفت او هم جلوگیری می کنند. من درایران پیشنهادم به هنرمندان این است که به کار تدریس بپردازند. شاید وقت گیر باشد اما در عین حال که فرهنگی است، پول ساز هم هست.
▪ تا چه حد به انتقاد اهمیت می دهید؟
- به انتقاد خیلی اعتقاد دارم. به خصوص برای جامعه ای که رو به پیشرفت است. خصوصا در جامعه ما که رو به پیشرفت و توسعه است، باید انتقاد وجود داشته باشد. اما مشت نمونه خروار است. ما که عناصر ریز این اجتماع هستیم، این عناصر هر چقدر الگویشان انتقادپذیرتر باشند آنها هم همان گونه خواهند شد. انتقاد باعث ارتقا می شود. اما اینکه چه کسانی این انتقاد را انجام دهند هم مسئله ای است.
بحث آکادمیک خیلی مهم است. در نتیجه بیشتر در سطح کمیت انتقاد انجام می گیرد. اما در کیفیت خیلی مشکل است. مثلا نقد تئاتر خیلی مشکل است چون ریشه نازکی دارد یا موسیقی را هم نمی شود به راحتی نقد کرد.
چون بارها تخم را نکاشته، لگدمال شده و رفته. همین که حضور دارد بزرگترین پیشرفت است. انتقاد را باید جایی گذاشت که درخت بارور شده و باید آن را هرس کرد.
▪ چرا بداهه نوازی امروزه در موسیقی ایران نادر شده است؟
بداهه نوازی به دو قسم تقسیم می شود. بداهه نوازی در موسیقی حسی و منطقی هر چیز که به منطق انسان بر می گردد قابل پیش بینی است. زمانی که شما می خواهید در حضور یک جمع صحبت کنید، چند ثانیه قبل فکر می کنید و می گویید، ولی زمانی که در جمع دوستان هستید چیزهایی می گویید که قبلا به آن فکر نکرده اید. موسیقی درست به همین شکل است و خصوصا بداهه نوازی. اگر چارچوب داشته باشد و حرکت در آن چارچوب باشد، بداهه تبدیل به یک علم می شود و نوازنده باید آنقدر اشراف داشته باشد که بتواند آینده اش را هم پیش بینی کند. اما بداهه در دستگاه ایرانی حد و مرز دار نیست و می شود ملودی را بسط داد. بداهه نوازی یعنی سپردن دست و فکر و خود به ساز و افراد در ابتدای کار خود نمی توانند بداهه انجام دهند. پس باید آگاهی از ساز بالا باشد.
▪ موسیقیدان ها از نظر بینش هنری و ادراک فرهنگی از همه ضعیف ترند، این حجم درست است؟
نه. به جرات می توانم بگویم، آسیب پذیرترین قشر هنرمندان هستند چرا؟ چون آنها هستند که انواع آسیب ها را هم می توانند بزرگ کنند و هم می توانند مخفی کنند. من به عنوان ترانه سرا و آهنگساز اگر بخواهم مردم را شاد می کنم و یا به گریه می اندازم.
▪ به نظر شما می شود، نگاه موسیقیدان اجتماعی شود تا به معضلات آن بپردازد؟
زمانی که موسیقی به صورت لفافه از اجتماع انتقاد می کند ممکن است به گوش همه نرسد. مثلا شوپن بعد از حمله ناپلئون به لهستان، اعتراض خودش را با یک قطعه کاملا بی کلام اعلام می کند. شما می بینید که این فرد کاملا معترض است. پس اگر هنرمند از اجتماع خود دور باشد می تواند هنر ناب پدید آورد اما هنری نیست که بتواند در جامعه تاثیرگذار باشد.
▪ بسیاری از موسیقیدان ها سعی دارند تا به سمت یک نوع موسیقی خاص حرکت کنند شما چطور؟ این انگیزه را دارید؟
از ابتدا که موسیقی را به صحنه رساندم. هدف من فقط انجام یک فریضه بود. فریضه وجدانی برای یک حرکت که به معنای جهانی شدن نبود ولی به معنای شروع آن بود. کم کم که تجربیاتمان بیشتر می شود می فهمیم که فرق موسیقی تاریخ مصرف دار با موسیقی اصیل چیست. هدف من در این گروه این بود که قطعات را که به دست فراموشی سپرده شده رونق ببخشم و از افرادی که هر کدام به تنهایی یک ارکستر هستند استفاده کنم. هدف در وهله اول در همین مرز و بوم است چرا که جهانی شدن با وضعیت موجود ایران خیلی فرق دارد. مقام موسیقی ما در جهان تا نخست بودن خیلی فاصله دار است. من تمام سعی ام این است که بتوانم یک حرکت از ایران و یک جوشش و تلفیق ایجاد شود.
▪ پس چرا سعی نکردید، هویت ایرانی را در آهنگهایتان حفظ کنید؟
سوال جالبیه. اگر من هویت و سبک موسیقی خودم را محدود به یک نوع کنم تبدیل به یک کفاش می شوم که یک کفش پشت ویترین می گذارد و می گوید همین که هست! این تنوع نیست. من در کنسرت های خودم انواع مدل ها را تست کردم.
اما کاست و آلبوم من این چیزی نیست که در گروه می شنوید. ماهیت موسیقی بی کلا م من در آلبومم هویت ایرانی حفظ کرده است.
▪ در موسیقی شناخت مهم تر است یا حال که منشا عشق است؟
اول شناخت مهم است. از نظر من اگر یک هنرمند فقط حال داشته باشد و شناخت نباشد، به جایی نمی رسد. البته در گوشه و کنار ایران در خراسان و یا... کسانی هستند که ساز می زنند به نحوی که مو به تن راست می شود و این جزو نوادر است اما شناخت است که هنرمند را بالا می برد.
▪ دوست دارید در آینده بداهه نوازی انجام دهید؟
بالاترین درجه موسیقی بداهه نوازی است. من خیلی از یک شاخه به شاخه دیگر پریده ام. اما یکی از آرزوهایم این است که یک کنسرت بگذارم و از اول تا آخر بداهه نوازی کنم.
▪ وقتی که در حال اجرای کنسرت هستید، فکر می کنید سازتان بیانگر حس درون شما هست؟
زمانی هست که شنونده ها واقعا با جان و دل دارند گوش می کنند به همان نسبت که باید گیرایی ما از جهان هستی آن قدر قوی باشد و تا ملودی ها و حس ها را ثبت کنیم.
خدا این قدرت را به هنرمندان می دهد که شنونده ها و علا قمندان شان از حال درون شان هم به آنها خبر دهد. وقتی صدای کف زدن بلند می شود این حس چند برابر می شود و برعکس زمانی که نوازنده ها در حال نوازندگی هستند و شنونده ها توجهی نمی کنند آن حس از بین می رود. این ارتباط متافیزیکی است و یک سویه نیست .
▪ بیشتر دوست دارید چه حسی را منتقل کنید؟
این بر می گردد به ساخت اثر که هدف از ساخت آن چه بوده. اما می توانم بگویم، موسیقی من افراد را شاد نمی کند، بیشتر به درون برمی گرداند.
به طور مثال قطعه شهرزاد که به صورت تکنوازی شما اجرا شد، حس یک غم عمیق و در انتها رسیدن به امید را می رساند، که شاید عجیب باشد با موسیقی بی کلا م شنونده ها این طور همراه شوند، آیا انتقال حس درست بوده است؟
دقیقا هدف این بوده. در این قطعه فراق نشان داده شد که در هر فراق امیدی هست. در واقع مثل یک فیلم می ماند که صحنه اول و آخر یکی است. خوشحالم که این قطعه این طور منتقل شده و منظور اصلی من را رسانده است.
▪ می گویند خدا مظهر زیبایی و خلا قیت و هنر است. من در دستهای شما حضور خدا را احساس کردم. زمانی که حس کردم از نظر ظاهری دست من و شما هیچ فرقی با هم نمی کند، اما به دست های شما قدرتی داده شده تا زیبایی و هنر را خلق کند و حس این آفرینش چیزی جز حضور زیبای خدا را نمی رساند، شما کجا حضور این قدرت را احساس کردید؟
مواقعی است که این حس به قدری زیاد می شود، انگار دستها حرکت می کند که این ملودی را بنویسد، که این ترانه را بسازد یا این طرح روی بوم نقاشی کشیده شود. اساسا این دست خود هنرمند نیست. بستگی به پاکی خود فرد دارد. در نتیجه حس خدایی شدن چیزی است که در اوج موسیقی ناخودآگاه به وجود می آید. موسیقی زبانی است که در آن نیرنگ و دروغ نیست.
کسی که بتواند این زبان را بشناسد و به این زبان صحبت کند، مسلما جنس کلا مش خدایی است.
● من روی حلب هم ریتم می زنم
همایون نصیری متولد ۱۳۶۰، نوازنده پرکاشن، موسیقی را از ۱۶ سالگی آغاز کرد.
البته وی در این مدت کوتاه با ناصر عبداللهی، علیرضا عصار، رضا صادقی، بنیامین و... همکاری داشته است. وی علا قه مند به سازهای ضربی آمریکای لا تین است و با سازهای کنگا و کنگو آشنایی دارد.
▪ وی آلبوم دارکوب را در دست تهیه دارد و به زودی وارد بازار می کند. در حاشیه جشنواره موسیقی ایران با او گفت وگو کرده ایم.
▪ تجربه شرکت در فستیوال جشنواره موسیقی چگونه است؟
مهم ترین تجربه اش این است که برای اولین بار گروه خودم اجرا دارد و می توانم خوم را محک بزنم. این که بفهمم، می توانم ادامه بدهم یا نه!
▪ شما در عرصه موسیقی، کار کردید، آیا هدف بالا تری دارید یا نگاهتان متفاوت است؟
هر دو. هم نگاهم متفاوت است، هم هدف بالا تری دارم. اینکه سبک ما متفاوت است باعث می شود سعی و تلا شم نیز بیشتر بشود.
▪ فضای موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
عده ای موزیک را جوری دنبال می کنند که به موزیک روز دنیا برسند وعده ای با نگاه مصرفی به آن نگاه می کنند. اما نوازنده هایشان کوک کردن ساز خود را هم بلد نیستند. در واقع دلا لی را آوردند در موسیقی و با این کار کلا س خواننده و ارزش کار را هم پایین می آورند و این تا زمانی که افراد در موسیقی ایران کار بلد نباشند و وارد این حیطه شوند، وجود دارد.
▪ اصالت ایرانی در گروه شما چگونه است آیا سعی شده تا هویت ایران حفظ شود؟
صددرصد. ما آوازهای خراسانی، جنوبی و دشتی داریم و اصل تاکید بر این است که ایرانی بودن حفظ شود و فضاهای موسیقی ایران شاخص شود و سعی دارم موزیک شرق با تلفیق سازهای آمریکای لا تین راحفظ کنم و زمانی که کارمان تقلیدی نباشد این امر به وجود می آید.
▪ موسیقی تلفیقی توانسته مخاطبان خاص خود را پیدا کند؟
این از گروه آویژه آغاز شد و با استقبال خیلی خوبی هم مواجه شد. اما در بعضی موزیک ها، سازها جوری تلفیق شده بود که جایی نداشت. چون کنار هم قرار دادن سخت نیست، اما حل شدن سازها مهم است.
▪ دستان شما تواناتر است یا سازتان؟
دستانم، من روی حلب هم می توانم ریتم بزنم، من اول به احساسم تکیه دارم وبعد به سازم، البته چون ساز من ضربی است این را می توانم بگویم. در ساز خودم به دستانم بیشتر اعتماد دارم.
▪ جوانانی که تازه پا به عرصه موسیقی می گذارند، وضیعت شان در جامعه چطور است؟
شاگردهای خودم را که می بینم، عده ای علا قه مند به شناخت خود ساز و موسیقی وعده ای خیلی زود می خواهند به اجرا برسند. وظیفه پیش کسوتان موسیقی است که آن ها را راهنمایی کنند.
▪ همایون نصیری، خلا قیت را تا چه حد در موسیقی راه داده است؟
موسیقی بدون خلا قیت تکرار موزیک است. ما کار «مانیا کارناوال» را به ۳ شکل می زنیم. اگر نوازنده خلا قیت نداشته باشد، به رشد نمی رسد.
▪ شما به همراه موسیقی آواز ندارید، این تاثیر موسیقی شما را کم نمی کند؟
موسیقی ما به تنهایی می تواند جوابگوی احساس ما باشد و وقتی که هیجان و شور را در مخاطبان می بینیم، انتقال حس را باور می کنیم.
▪ سازهای ضربی بیشتر هیجان آور است تا آرامش دهنده، این به شخصیت شما بر نمی گردد که بیشتر به دنبال هیجانید تا آرامش؟
بله، البته این خاصیت سازهای ضربی است و این به شخصیت من بر می گردد. و مطمئنا این با شخصیت افراد ارتباط دارد. من از بچگی عاشق ساز هستم. البته شاید چند سال دیگر این شور کمتر بشود و به سراغ سازهای دیگر بروم.
نویسنده : آزاده حسین شاهی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید