پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


زن‌ در تفکر کانت؛ شهروندان‌ منفعل‌!


زن‌ در تفکر کانت؛ شهروندان‌ منفعل‌!
كانت‌ یكی‌ از بزرگترین‌ فیلسوفان‌ جهان‌ غرب‌ محسوب‌ می‌شود كه‌ آثار متعددی‌ از خود بر جای‌ گذاشته‌ است‌. در میان‌ آثار او، آنچه‌ تامل‌ برانگیز است‌، دیدگاه‌ وی‌ درباره‌ جایگاه‌ زن‌ در جامعه‌ است‌. تنها نكته‌ جالب‌ در زندگی‌ خصوصی‌ كانت‌ این‌ است‌ كه‌ به‌ دو دلیل‌ مهم‌ تن‌ به‌ ازدواج‌ نداد، اولا: با آن‌ همه‌ مشغله‌ فكری‌ فرصت‌ ازدواج‌ نداشت‌ و دیگر اینكه‌ به‌ دلیل‌ افكار عجیبی‌ كه‌ راجع‌ به‌ ماهیت‌ زن‌ و ازدواج‌ در سرش‌ بود، جرات‌ ازدواج‌ نداشت‌.
نظرات‌ كانت‌ درباره‌ ازدواج‌، ماهیت‌ زنان‌ و جایگاه‌ خانوادگی‌ و اجتماعی‌ آنان‌ بسیار جنجالی‌ است‌. كانت‌ در جهت‌ انكار شهروندی‌ فعال‌ برای‌ زنان‌، دلایل‌ گوناگونی‌ ارایه‌ می‌دهد. از منظر او، رابطه‌ متقابل‌ زن‌ و مرد دال‌ بر تساوی‌ آنان‌ نیست‌. برتری‌ طبیعی‌ مردان‌ بر زنان‌ و حق‌ حكمرانی‌ شوهر بر همسر خود، از ویژگی‌های‌ فلسفه‌ كانت‌ درباره‌ زنان‌ است‌.
او تكلیف‌ همه‌ زنان‌ را اینچنین‌ روشن‌ می‌كند: «یك‌ زن‌ چون‌ همیشه‌ با خطر بیوه‌ شدن‌ روبرو است‌، این‌ ترس‌ او را وادار می‌كند از همه‌ مردانی‌ كه‌ ثروت‌ قابل‌ توجهی‌ داشته‌ و قابلیت‌ ازدواج‌ دارند، دلربایی‌ كند تا در صورت‌ بیوه‌ شدن‌ دوباره‌ خواستگار داشته‌ باشد!»
از آنجا كه‌ در فلسفه‌ كانت‌ استقلال‌ زن‌ نادیده‌ گرفته‌ شده‌، آزادی‌ و حق‌ تساوی‌ او با مرد نیز مورد تهدید واقع‌ شده‌ است‌. تعارضات‌ موجود بین‌ اندیشه‌های‌ ارایه‌ شده‌ در فلسفه‌ سیاسی‌ و فلسفه‌ اخلاقی‌ سبب‌ شده‌ است‌ تا كانت‌ در میان‌ دو نظر مختلف‌ اسیر بماند، او از یك‌ سو، بر این‌ باور است‌ كه‌ زن‌ و مرد بطور طبیعی‌ با هم‌ برابرند و در عین‌ حال‌، زن‌ باید حق‌ تساوی‌ طبیعی‌ خود را برای‌ منافع‌ مشترك‌ خانواده‌ انكار كند و از سوی‌ دیگر، معتقد است‌ كه‌ طبیعت‌ منحصر به‌ فرد زن‌، تقسیم‌ متساوی‌ اختیار و قدرت‌ را نامناسب‌ می‌سازد و زن‌ و مرد بطور طبیعی‌ یكسان‌ نیستند. این‌ موضوع‌ علاوه‌ بر كانت‌، برای‌ عقیده‌ فردگرایی‌ بطور عام‌ و برای‌ عقیده‌ فردگرایی‌ زن‌گرایانه‌ بطور خاص‌ یك‌ مشكل‌ عمده‌ به‌ شمار می‌رود.
مشكل‌، تنها انكار جایگاه‌ زنان‌ به‌ عنوان‌ «شهروند» از دیدگاه‌ كانت‌ نیست‌، بلكه‌ مغایرت‌ نظرات‌ كانت‌ در فلسفه‌ سیاسی‌ با مطالب‌ كتاب‌ دیگر او به‌ نام‌ زمینه‌ برای‌ متافیزیك‌ اخلاقیات‌ است‌ كه‌ بطور قابل‌ توجهی‌ با هم‌ متضاد است‌. در كتاب‌ مذكور، كانت‌ بسیار تاكید می‌ورزد كه‌ اصول‌ اخلاقی‌ پیشنهادی‌ وی‌، نه‌ تنها مردان‌ و حتی‌ نوع‌ بشر، بلكه‌ می‌بایست‌ موجودات‌ منطقی‌ از این‌ قبیل‌ را نیز شامل‌ شود و بطور طبیعی‌، او باید در فلسفه‌ سیاسی‌، به‌ زنان‌ جایگاهی‌ همانند مردان‌ اعطا كرده‌ باشد. اما بررسی‌ فلسفه‌ سیاسی‌ كانت‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ وی‌ بر این‌ نكته‌ تاكید دارد كه‌ زنان‌ را می‌توان‌ تنها به‌ عنوان‌ «شهروندان‌ منفعل‌» به‌ حساب‌ آورد.
او در برخی‌ موارد، به‌ دلایلی‌ مبهم‌ اشاره‌ می‌كند ولی‌ هرگز به‌ گونه‌یی‌ روشن‌ مشخص نمی‌كند كه‌ چرا زنان‌ نمی‌توانند شهروندان‌ فعال‌ باشند. كانت‌ اظهار می‌دارد كه‌ موقعیتی‌ واقعی‌ زنان‌ در ازدواج‌، با موقعیت‌ همسرانشان‌ یكسان‌ نیست‌. ولی‌ در برخی‌ موارد، چنین‌ استدلال‌ می‌ كند كه‌ زن‌ و شوهر با یكدیگر برابرند و زن‌ به‌ دلیل‌ منافع‌ مشترك‌ خانواده‌، از این‌ تساوی‌ صرفنظر می‌كند. كانت‌ در برخی‌ موارد دیگر، ادعا می‌كند كه‌ شوهر و همسر بطور طبیعی‌، یكسان‌ و برابر نیستند، ولی‌ رابطه‌ متقابل‌ این‌ عدم‌ تساوی‌ را توجیه‌ می‌كند، به‌ دلیل‌ آنكه‌ زن‌ دارای‌ قدرت‌ سیاسی‌ نیست‌، تسلط‌ خود را در خانه‌ اعمال‌ می‌كند: «چون‌ مرد عاشق‌ صلح‌ و صفا در خانه‌ است‌، به‌ آسانی‌ به‌ حكومت‌ زن‌ در خانه‌ گردن‌ می‌نهد». اساس‌ استدلال‌ نخست‌ بر وجود تساوی‌ طبیعی‌ استوار شده‌ است‌ كه‌ بطور داوطلبانه‌ انكار می‌شود. استدلال‌ دوم‌ براساس‌ پیش‌فرض‌ عدم‌ تساوی‌ طبیعی‌ استوار است‌ و صریحا به‌ ماهیت‌ متمایز و منحصر به‌ فرد زنان‌ اشاره‌ می‌كند. از دیدگاه‌ كانت‌، ازدواج‌ وسیله‌یی‌ است‌ كه‌ زن‌ به‌ واسطه‌ آن‌، آزادی‌ خویش‌ را به‌ دست‌ می‌آورد، در حالی‌ كه‌ مرد آن‌ را از دست‌ می‌دهد!
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید