چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا و ارسال پالس‌های گمراه کننده


هر بازیگر و بازی‌گردان سیاسی برای انجام حركت خود در مقابله با حریف، احتیاج به تحلیل حركت‌های حریفش دارد. این تحلیل شامل گمانه‌زنی‌هایی است كه بر پایه‌ی خبرهای موجود از آرایش مهره‌های طرف مقابل به‌دست می‌آید. در این‌میان اگر یك حریف كار‌كُشته در مقابل شما قرار‌گیرد، می‌داند كه می‌تواند با استفاده از حركت‌های تاكتیكی ناهمگون با استراتژی اصلی‌اش و حتی جعل خبرهای دروغین (تا حدی كه به‌نظر واقعی جلوه كند) تحلیل‌های شما را درهم شكند و در نهایت بازی را به‌نفع خود به اتمام رساند. در چنین شرایطی بازی‌گردانان سیاسی با حالتی مواجه می‌شوند كه تحلیل‌هایشان با برخی از خبرها هم‌خوانی ندارد و همین امر آن‌ها را به‌سمت ارایه‌ی تحلیل‌های متناقض سوق می‌دهد. آن‌چه بیان‌كردم بخشی از تكنیك‌هایی است كه نظامیان"جنگ روانی" توصیفش می‌كنند.
اكنون به اصرار آمریكا، پرونده‌ی هسته‌ای ایران به‌شورای امنیت سازمان ملل‌‌متحد ارسال شده است و در‌حال‌حاضر رویارویی اصلی ایران با كشور آمریكا به‌عنوان رییس شورای امنیت سازمان‌ملل آغاز شده است. از سوی دیگر نیز وزیر امور خارجه‌ی آمریكا "ایران" را بزرگ‌ترین چالش حال حاضر آمریكا می‌خواند. از همین‌جا می‌توان نتیجه گرفت آمریكا بازی پیچیده‌ای را با ایران آغاز كرده است كه نقطه‌ی شروع آن به پیش از تحولات ماه‌های اخیر باز می‌گردد. در این میان دولت آمریكا حتی مشخص كرده است كه مسأله‌ی هسته‌ای، به‌تنهایی نمی‌تواند مشكل ایالات‌متحده با ایران باشد. "كاندولیزا رایس"، در گزارش خود به كمیته‌ی تخصیص اعتبارات سنا گفته است كه "سیاست‌های تهران در جهت ایجاد خاورمیانه‌ای است درست برخلاف خاورمیانه‌ای كه دولت بوش خواستار ظهور آن است." به این‌ترتیب وزیر امور خارجه‌ی آمریكا بار دیگر بر این نكته صحه می‌گذارد كه هدف اصلی آمریكا ایجاد تحولاتی ساختاری در ایران است كه منافع ایالات‌متحده را در خاورمیانه تضمین‌كند. البته قصد و منظور دولت بوش را در این مورد تقریباً همگان می‌دانند. ‌ ‌
دانسته‌ها حاكی از آن است كه دولت بوش برای نیل به ‌منظور خود در مورد ایران، نشان داده است كه دو راه‌كار را به‌صورت موازی پی‌می‌گیرد. این دو راه، یكی اِعمال و تشدید فشارهای سیاسی‌-‌‌اقتصادی به ایران و در نتیجه دست‌یابی به مقاصد خود به‌صورت غیر‌خشونت‌آمیز است و دیگری حمله‌ی محدود نظامی به‌تأسیسات هسته‌ای، نظامی و استراتژیك ایران و در نهایت تسلیم یا تغییر حاكمیت در ایران. به باور من دولتی مانند دولت فعلی آمریكا با بازی‌های بین‌المللی پیچیده‌ای كه در سال‌های اخیر انجام داده است، حداقل امروز نمی‌تواند "باری به‌هر جهت" عمل‌كرده و با سرمایه‌گذاری موازی بر روی هر دو پروژه‌ی یاد‌شده نیرویش را در مواجهه با "اصلی‌ترین چالش" خود، هدر‌دهد. به‌عبارت روشن، یكی از این پروژه‌ها نقش سایه و كمكی را در جلو بردن پروژه‌ی اصلی ایفا می‌كند.
نگاهی به نقش‌آفرینی ایالات‌متحده در روند ارسال پرونده‌ی هسته‌ای ایران به‌شورای امنیت در ماه‌های اخیر نشان می‌دهد كه چه‌گونه آمریكا با تعدیل موضع خود در مورد ایران موفق‌شد كه اكثر كشورهای عضو ان.پی.تی را در برابر ایران قرار‌دهد. دولت بوش كه همواره از باز‌بودن تمام گزینه‌ها (از جمله نظامی) در مقابله با ایران سخن می‌گفت، هنگامی كه در نشست اضطراری آخر شهریور شورای حكام ارزیابی‌كرد كه نمی‌تواند اجماع كشورها را برای فرستادن پرونده‌ی ایران به شورای امنیت داشته باشد، در كنار دو مرحله‌ای كردن ارجاع پرونده به‌شورای امنیت، تاكتیك تغییر لحن را پیش‌گرفت و از این لحظه به بعد پشتیبانی خود را از راه‌حل‌های دیپلماتیك بیش از پیش اعلام‌كرد. آمریكا كه از این لحظه اروپا را نیز پس از شكست در مذاكرات با ایران در كنار خود داشت، به این امر بسنده نكرد و حتی در نشست بعدی شورای حكام در آذرماه ۸۴ به‌نحوی، خود را از معركه كناركشید و اجازه‌داد تا این نشست بدون صدور قطعنامه پایان‌یابد. پس از آن باید یكی دیگر از همراهان ایران به‌سمت غرب می‌چرخید. روسیه، پس از اروپا وارد مذاكره‌ی هسته‌ای با ایران شد. در این میان دولت آمریكا با لحن معتدل‌تر خود نسبت به‌ایران، ملایم‌شدن سیاست‌های آمریكا علیه ایران را در دنیا به‌نمایش گذاشت. این در‌حالی بود ‌كه مقامات ایرانی پس از اعلام پیروزی خود در مسأله‌ی هسته‌ای، با نادیده‌گرفتن سكوت و كمین شكارچی، روز ۱۳ دی با اقدام به فك پلمب از مراكز غنی‌سازی اورانیوم، بهترین بهانه را به آمریكا دادند. ‌ ‌
چین دانگ یوان، استاد سیاست چین در مؤسسه‌ی مطالعات بین‌المللی مونتری در كالیفرنیا در مصاحبه با شبكه‌ی خبری بی.بی.سی، بر ملایم‌شدن لحن غرب در مقابل ایران صحه می‌گذارد و معتقد است كه كشورهای غربی با تغییر زبان به‌كار گرفته شده علیه ایران، توانستند موافقت چین را در فرستادن پرونده‌ی ایران به‌شورای امنیت جلب‌كنند. اما چرا تغییر لحن می‌توانست بسیاری از كشورها را با خود همراه سازد؟ پس از حملات نظامی پی‌درپی آمریكا به افغانستان و عراق ترس جامعه‌ی جهانی نسبت به بروز یك جنگ دیگر در خاورمیانه، مانع از این می‌شد كه برخی كشورها تمایل داشته باشند، راه را برای جنگ با كشور دیگری چون ایران، برای آمریكا هموار سازند.‌ ‌
البته آمریكا، در مرحله‌ی اول (گزارش به شورای امنیت) كه در نشست اضطراری بهمن‌ماه شورای حكام به‌تصویب اكثریت اعضا رسید، شكیبایی خود را از دست نداد و نه‌تنها تا نزدیك‌شدن به مرحله‌ی دوم (ارجاع) با چراغ خاموش به‌حركت خود ادامه‌داد بلكه با فرستادن پالس‌های غلط به‌دنیا وانمود‌كرد كه از گزینه‌ی حمله‌ی نظامی دست‌كشیده است. یكی از این پالس‌های گمراه‌كننده‌ی درخواست رایس نسبت به‌تصویب بودجه‌ی ۷۵ میلیون دلاری، برای انجام تحولات آرام در ایران بود. این‌عمل به ایران و دنیا می‌توانست این اطمینان را بدهد كه آمریكا برای پیاده‌سازی اهداف خود، برنامه‌ای دراز‌مدت را تصویب كرده است و در پی اجرای آن است؛ و چنین امری تقریباً گزینه‌های نظامی چون "حمله‌ی محدود" را از موضوعیت می‌اندازد. ‌ ‌
اما با نزدیك‌شدن به نشست اسفند‌ماه شورای حكام و اطمینان آمریكا از ارسال پرونده‌ی ایران به شورای امنیت، لحن سیاست‌مداران آمریكایی به ناگاه تغییر‌كرده و لحظه به لحظه تندترشد. كمی پیش از برگزاری اجلاس شورای حكام، رییس‌جمهور آمریكا به اهمیت ایران در طرح خاورمیانه‌ی بزرگ اشاره‌كرده و ایران را "قلب خاورمیانه‌ی بزرگ" خواند. این اظهارات درحالی انجام‌گرفت كه در طرح ابتدایی خاورمیانه‌ی بزرگ، كم‌ترین اشاره‌ای به ایران نشده بود. از طرفی دیگر رامسفلد، وزیر دفاع آمریكا با وارد‌كردن اتهام به ایران، مبنی بر دخالت در امور داخلی عراق، سعی‌كرد تا افكار عمومی دنیا را بر ضد ایران و به‌نفع اقدامات تند احتمالی بر علیه ایران تحریك‌كند. این تندی در لحن، در شرایطی معنا پیدا می‌كند كه خبر می‌رسد، جمهوری‌خواهان كنگره‌ی آمریكا، بودجه‌ی ۷۵ میلیون دلاری درخواستی وزارت خارجه را تصویب نكرده‌اند.
پس از اعلام ارسال گزارش توسط شورای حكام به شورای امنیت، صراحت در وجود طرح‌های نظامی در لحن سیاست مداران آمریكا و اسراییل به‌چشم می‌خورد. از طرفی جان بولتون، نماینده‌ی آمریكا در سازمان‌ملل با اعلام این‌كه چگونگی برخورد شورای امنیت با ایران، آزمون بزرگی برای سازمان‌ملل است، از وجود طرح‌هایی خبرداد كه آمریكا بدون كمك سازمان‌ملل می‌تواند بر علیه ایران انجام دهد. این اظهارات نیز در‌حالی انجام می‌شود كه پیش از این گفته می‌شد كه هیچ طرح نظامی در حال حاضر به‌صورت جدی بررسی نمی‌شود. از طرفی دیگر اسراییل به‌صورت مستقیم شورای امنیت را تهدید كرده است كه در‌صورت عدم توانایی این شورا در برخورد با ایران، قادراست خودسرانه به بمباران تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران اقدام‌كند. حتی موشه بگی الون، از ژنرال‌های اسراییل به‌تشریح جزییات حمله‌ی نظامی محدود علیه ایران پرداخته است. به این‌ها باید اظهارات هشدارآمیز دیگ چنی را نیز همزمان با نشست پایانی شورای حكام در اسفندماه افزود كه تحلیل‌گران، اظهاراتش را تهدید به برخورد نظامی با ایران ارزیابی‌كردند. ‌ ‌
البته فرستادن پالس‌های متفاوت از سوی آمریكا، در چند‌ماه اخیر سبب‌شد تا برخی از كارشناسان نیز در گمانه‌زنی‌های خود تغییر‌جهت دهند. جوزف سیرینسیونه، مدیر برنامه‌ی منع گسترش تسلیحات هسته‌ای در بنیاد كارنگی پس از ارسال پرونده‌ی هسته‌ای ایران به شورای امنیت، در مصاحبه با یكی از رسانه‌ها گفته است: "در چند‌ماه گذشته گفته‌ام كه هیچ مقام جدی در دولت آمریكا نمی‌تواند به گزینه‌ی نظامی فكر‌كند، اما متأسفانه اكنون باید این گفته‌ی خود را تعدیل‌كنم. به‌نظر من دفتر معاون ریاست‌جمهوری، مسأله‌ی نظامی علیه ایران را اكنون به‌طور جدی در‌نظر گرفته است. من فكر می‌كنم این گزینه فاجعه‌بار است، اما متأسفانه طراحان حمله به عراق، اكنون به چنین گزینه‌ای می‌اندیشند."
به‌هرحال همان‌طور كه پیش‌تر گفته‌شد آمریكا با ارایه‌ی دو گزینه در مقابل ایران ایستاده است. در صورت عزم برای پیش‌بُرد گزینه‌ی سیاسی و غیر‌خشونت‌آمیز، مطرح‌شدن حمله‌ی نظامی، "جنگ روانی" آمریكا برای فشار بیش‌تر روی ایران تلقی می‌شود و نباید آن‌را زیاد جدی‌گرفت. اما از این زاویه نیز به این مسأله می‌توان نگاه‌كرد كه آمریكا با فرستادن پالس‌های دروغین، هم توانسته است به‌نوعی به اجماع جهانی علیه فعالیت‌های اتمی ایران دست‌یابد و هم توانسته است در داخل ایران نوعی اطمینان را مبنی بر عدم برخورد نظامی ایجاد‌كند. ‌ ‌
شاید بزرگ‌ترین خطری كه یك تحلیل را تهدید می‌كند، دادن قطعیت به نتیجه‌گیری تحلیل است و شاید برای شناخت بیش‌تر در این مورد باید به همان پیچیدگی كه حریف می‌اندیشد، فكر كنیم. تنها گذر زمان و اوج‌گیری تحركات است كه پوسته‌ی خالی یكی از این راه‌كارها را زدوده و محتوای اصلی استراتژی و تاكتیك‌های آمریكا در مقابل ایران را نمایان می‌كند.

شایا شهوق
منبع : ماهنامه نامه


همچنین مشاهده کنید