در دو سـال گـذشـته، تعدادی از اصولگرایان سـرشناس، نارضایتی خود را از عملکرد بخشی از حامیان دولت به صورتهای گوناگون ابراز داشتهاند. این نارضایتی، گاه در قالب اعتراض به تکروی در تنظیم لیستهای انتخاباتی اعلام شده و گاه در انتقاد از عدم مشورت دولت با نمایندگان مجلس و صاحبنظران مستقل برای تنظیم سیاستهای اقتصادی. اما در این دو سال هرچه بر اعتراضات درون جناحی اصولگرایان نسبت به دولت و حامیان ویژه آن افزوده شد اصرار دولتیها بر تعقیب راهبردها و راهکارهای خویش کاهش نیافت. همین وضعیت، شرایطی فراهم کرد که در بالاترین سطوح جبهه اصولگرایان، تشکیل دولت وحدت ملی یا دولت ائتلافی مورد توجه قرار گرفت. ناطق نوری به عنوان یکی از ارکان بخش سنتی و مـحـسـن رضایی از نوگرایان جناح اصولگرایان، با تاکیدهای مکرر بر ضرورت پیگیری این ایده، نشان دادند که از نظر آنان دستاورد تشکیل چنین دولتی آنـقـدر زیاد است که حاضر هستند به خاطر آن، حملات سازمان یافته و غیرمنصفانه بخش کوچک اما پر سر و صدای اصولگرایان را تحمل کنند. به هر صورت بـه نـظـر مـی رسـد هم اکـنـون تـعـداد زیـادی از فراکسیونهای جبهه اصولگرایی بر سر این موضوع با اصلاح طلبـان بـه »تفـاهـم نانوشته« رسیدهاند که وضعیت موجود باید تغییر کند. البته اصولگرایان به دنبال آن هستند که با انحصارشکنی، شرایطی فراهم نمایند تا قدرت در جناح متبوع آنها باقی بماند و تغییر شرایط، تنها با حذف بعضی افراد یا تعدیل برخی سیاستها صورت گیرد. جناح مقابل هم با استناد به روابط همراه با رودربایستی اصولگرایان نسبت به سران دولت نهم، هرگونه تغییر موثر را مشروط به انتقال کامل قدرت از اصولگرایان به اصلاحطلبان میداند. اما به نظر میرسد تحقق هر یک از دو فرضیه فوق، تنها در صورتی قادر به ایجاد تغییر واقعی خواهد بود که پیش از هر کار، یک »لغتنامه ملی« تدوین و صاحب نفوذان حکومتی و غیرحکومتی نـسـبت به آن به تفاهم قابل قبـول بـرسنـد. ایـن لغتنـامـه بـایستـی برای مردم آشکـارسـازد که چگونه میتوان ادعا کرد »بحران جهانی، هیچ تاثیری بر اقـتصاد ایران ندارد« در حالی که بعضی مسئولان اقـتـصادی مدعی هستند »به خاطر بحران اقتصاد جهانی، بورس ایران دچار خسارت ۲۰ میلیارد دلاری شد.« واژگان موجود در این لغتنامه، برای مردم مشخص خواهد کرد که چگونه میتوان »تحریمها را فاقد هرگونه تاثیر بر کشور دانست و حتی از آنها استقبال کرد« و در عین حال از زبان سخنگوی وزارت خارجه، از ایرانیان درخواست کرد که »برای مقابله با تحریم هوایی کشور، کمپین۷۵ میلیون امضا تشکیل دهند.« با مراجعه به همین »لغتنامه ملی« باید این ابـهـام را برطرف کرد که ادعای گسترش روابط با کشورهای منطقه و افزایش اقتدار دولت در عرصههای خـارجـی، چگـونـه منجـر بـه جسـارت کشـورهـای بندانگشتی منطقه و افزایش ادعاهای مسخره آنها نسبت به ایران شده است؟ چـگـونه میتوان سفرهای بعضی مقامات ایران به مناطقی که هنوز بسیاری از ایرانیان، آن را پاره خاک خود میدانند را نشانهای از سیاست تهاجمی دولت نهم دانست و اندکی بعد از این سفرها، شاهد ادعاهای فزاینده شیوخ قطور و تو خالی هـمان کشورها و تبادل تعارفات ضدایرانی آنها با یکدیگر بود؟ اقدام بی سابقه آذربایجان، اظهارنظر رئیس مجلسک بحرین، همراهی گاه و بیگاه عـراقـیهـا بـا دشمنان ایران، جسارت یک شبکه تلویزیونی نمک گیر ایران و ... ابهاماتی است که تنها با تدوین یک لـغتنامه ملی و مشخص کردن میزان اعتبار برخی ادعاهای حامیان دولت قابل رفع میباشد. این لغتنامه بایستی مشخص کند »بهتر شدن معیشت مردم« یعنی چه؟ اگر این کار انجام شود ادعای بعضی مسئولان دولتی در مورد »بهبود سرجمع وضعیت اقـتصادی مردم« با سهولت بیشتری قابل ارزیابی خواهد بود.
ایـن لـغـتنامه، باید معنی دوست و دشمن را مشخص کند تا مردم بدانند »دشمنان ملت ایران از سهم ۵۰ درصدی ایران در دریای خزر سخن میگویند« به چه معنی است و »به دوستان روس خود اعتماد داریم« به چه مفهوم؟ »تعامل« دیگر کلمهای است کـه لــغت نــامــه ملــی بـایستی آن را برای مردم و سیاستمداران تفسیر کند. در آن صورت مشخص خـواهـد شد که برخی حملات مسئولان دولتی به مجلس و قوه قضائیه، چه نوع از تعامل است و کوتاه آمـدنهـای مـجلـس در بـرابـر بـعـضی اقدامات و اظهارنظرهای مسئولان دولتی چه مفهومی دارد؟ و آخرین واژهای هم که تعریف مجدد آن در »لغتنامه ملی« ضـرورت دارد، »اصـولـگـرایـی« است. این لغتنامه مشخص خواهد کرد که آیا تنها نشانه اصولگرایی، تسلیم و سکوت در برابر اقدامات و اظهارات »دولت نهم و رئیس آن« است یا افرادی مانند ناطق نوری، محسن رضایی، علی لاریجانی، قالیباف، باهنر و ... نیز میتوانند برای خود نام اصولگرا را انتخاب نمایند؟