چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

کازانووا - CASANOVA


کازانووا - CASANOVA
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : بتسی بیرز، مارک گوردون و لسلی هالران
کارگردان : لاسه هالستروم
فیلمنامه‌نویس : جفری هچر و کیمبرلی سیمی، برمبنای داستانی نوشتهٔ مایکل کریستوفر و سیمی
فیلمبردار : آلیور استپلتن
آهنگساز(موسیقی متن) : الکساندر دپلا
هنرپیشگان : هیت لجر، سیئنا میلر، جرمی آیرونز، آلیور پلات، لنا اولین، امید جلیلی، استیون گریف، چارلی کاکس، ناتالی دورمر، تیم مک‌اینرنی و کن استات
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه


سال ۱۷۵۳. ̎جاکومو کازانووا̎ (لجر) خوش‌گذران معروفی است که وقتی مچش را هنگام خروج از اتاق راهبه‌ای می‌گیرند، تشخیص می‌دهند که دیگر خیلی زیاده‌روی کرده است. ̎دالفونسو̎ (استات) یکی از قاضی‌های معروف دوران تفتیش عقاید، ̎کازانووا̎ را به محاکمه می‌کشد. ̎داج̎ (مک‌اینرنی)، دوست ̎کازانووا̎ که سیاستمدار بانفوذی است، طوری پشت پرده زمینه‌چینی می‌کند که او را از مخمصه می‌رهاند. در نهایت، به یک شرط به ̎کازانووا̎ اجازه می‌دهند در شهر بماند: باید همسری اختیار کند و به او وفادار بماند. بدین‌منظور، ̎کازانووا̎، ̎ویکتوریا̎ (دورمر) را انتخاب کند؛ دوشیزه‌ای جوان، که آشکارا از ̎کازانووا̎ خوشش آمده است اما ̎کازانووا̎ تنها کسی نیست که در پی به‌دست آوردن دل ̎ویکتوریا̎ست. ̎جووانی برونی̎ (کاکس) مردی جوان، از خواستگاران ̎ویکتوریا̎ست و ̎کازانووا̎ برای خارج کردنش از میدان، او را به دوئل دعوت می‌کند. اما وقتی ̎کازانووا̎ در رویاروئی‌اش شکست می‌خورد، پی می‌برد که در واقع، بیشتر قلبش برای ̎فرانچسکا̎ (میلر)، خواهر ̎جووانی̎ می‌تپد. در حالی‌که ̎کازانووا̎ بیشتر با ̎فرانچسکا̎ آشنا می‌شود، پی می‌برد که او، نویسنده‌ای باقریحه و زنی هوشمند و آزادمنش و ضمناً شمشیرزنی قهار است و متوجه می‌شود که زن زندگی‌اش، در واقع ̎فرانچسکا̎ست. اما پیشاپیش، ̎فرانچسکا̎ را برای ̎پاپریتزیو̎ (پلات) مردی متکبر و چاق در نظر گرفته‌اند؛ مردی که ̎فرانچسکا̎ قبلاً هرگز ملاقات نکرده و از آن گذشته، این‌طور که پیداست، ̎فرانچسکا̎ اصولاً علاقه‌ای هم به ̎کازانووا̎ ندارد.
● این کمدی عاشقانه از خلاق‌ترین فیلم‌هائی است که تاکنون با الهام از شخصیت تاریخی/ افسانه‌ای کازانووا ساخته شده است. فیلم‌نامه‌نویسان با مهارت، ساختار فیلم، تمامی ماجراهای داستان و روابط بین شخصیت‌ها را حول محور مضمونی خاص، هویت اشتباهی، بنا می‌نهند که مرکزیت و تداوم آن از آغاز تا انتهای فیلم، با بیانی یک‌دست و روان حفظ می‌شود. در صحنهٔ آغازین در میان جماعتی که مشغول تماشای نمایشی عروسکی دربارهٔ ̎کازانووا̎ هستند، یکی از آنها که در حال صحبت با خود ̎کازانووا̎ست، از او مدرکی برای اثبات هویتش طلب می‌کند. وقتی مأموری که ̎کازانووا̎ را دستگیر کرده بر اثر اعمال نفوذ حاکم به ناچار او را آزاد می‌کند، برای سرپوش نهادن بر قضیه، به او می‌گوید که باز هم او را اشتباهی به‌جای کس دیگری گرفته‌اند. ̎کازانووا̎ دختر مورد علاقهٔ خود را برای نخستین بار در هیئت مبدل یک مرد می‌بیند. وقتی ̎کازانووا̎ قصد دوئل با برادر او را دارد، دختر با ظاهر برادرش به میدان می‌آید. بعداً می‌فهمیم که دختر با یک نام مستعار مردانه نویسندهٔ کتابه‌هائی جنجال‌برانگیز است. در بدو ورود خواستگار دختر به شهر، ̎کازانووا̎ خود را به او به‌عنوان همان نویسندهٔ ناشناس و جنجالی و به خانوادهٔ دختر به‌عنوان خواستگار واقعی او معرفی می‌کند (و از طریق آنها به‌طور غیرمستقیم به بازرس تفتیش عقاید هم به همین عنوان معرفی می‌شود). در ادامه، مأموران، خواستگار را به‌عنوان ̎کازانووا̎ که می‌اندیشند همان نویسندهٔ ناشناس هم هست، دستگیر می‌کنند. خواستگار به هنگام آشنائی با مادر دختر او را به‌جای دخترش می‌گیرد. بعد از دستگیری، ̎کازانووا̎ و دختر، می‌خواهند ̎کازانووا̎ را به اتهام این‌که همان نویسندهٔ مرتد ـ به‌زعم متولیان کلیسا ـ است، اعدام کنند و دختر در دادگاه در هیئت مبدل مردی حقوقدان از او دفاع می‌کند. به هنگام اجرای حکم اعدام آن دو، کاردینالی برای نجاتشان به میدان می‌آید که بعداً می‌فهمیم بازیگری بیش نبوده است. به هنگام گریز پایانی، ̎کازانووا̎ به برادر دختر امکان می‌دهد که خود را ̎کازانووا̎ بخواند و حتی خدمتکار ویژهٔ او چون به قاعده باید در خدمت ̎کازانووا̎ باشد، در کنار ̎کازانووا̎ی تازه باقی می‌ماند (در پایان درمی‌یابیم که ̎کازانووا̎ی سالخوردهٔ راوی داستان کسی جز همین پسر نبوده است). تمامی مؤلفه‌های دنیای فیلم، که در آن هیچ‌کس آن‌که به ظاهر می‌نماید نیست، در پیوند با هم امکان برداشتی از افسانه را میسر نمی‌سازند که همه‌کس می‌تواند باشد و هیچ‌کس نیست، و معرف نوعی مرام و عقیده و شیوهٔ زندگی است تا شخصیتی حقیقی و تاریخی. در پایان فیلم با ظرافتی خاص در پیوند جابه‌جائی هویت شخصیت‌ها، جابه‌جائی‌هائی در روابط بین آنها را هم شاهدیم. برادر دختر سرانجام به دختر مورد علاقه‌اش که نامزد ̎کازانووا̎ بوده می‌رسد، در حالی‌که خواهر آزاداندیش و جسور و نصیب ̎کازانووا̎ می‌شود و مادر بیوهٔ این دختر، هم‌راه خواستگار سابق دخترش در آستانهٔ آغاز زندگی تازه‌ای هستند. در حاشیه، مضامینی پیرامون شرایط تاریخی آن دوران هم مجال طرح می‌یابد؛ مضامینی چون ریاکاری و دین به دنیا فروشی متولیان کلیسا در دورهٔ قرون وسطا، چشم‌اندازهای فرارسیدن دورانی تازه ـ عصر روشن‌گری ـ در اشکال مختلف از برابریخواهی‌ زنان گرفته تا نهضت ادبی آن دوران و اختراعات و اکتشافاتِ جدید (مثل صحنهٔ بالن‌سواری ̎کازانووا̎ و دختر، که بازرس تفتیش عقاید آن را از نشانه‌های جادوگری قلمداد می‌کند) و ....، که البته این مضامین فرعی، گاه چون مورد نخست به شکلی شعاری و تکراری عرضه می‌شوند و گاه چون موارد دیگر در مقابل مضمون اصلی بدیع و درخشان فیلم رنگ می‌بازند. لجر در تصویری به کلی متفاوت از دیگر ̎کازانووا̎های تاریخ سینما، از وینسنت پرایس و باب هوپ در شب بزرگ کازانووا (نورمن مک‌لیود، ۱۹۵۴) و تونی کورتیس در کازانووا و هم‌راهان (فرانتس آنتل، ۱۹۷۷) گرفته تا دانلد ساترلند در کازانووای فلینی (۱۹۷۶)، می‌درخشد. جلیلی، بازیگر ایرانی‌تبار این‌جا در نقش پیشکار ̎کازانووا̎ ظاهر می‌شود.


همچنین مشاهده کنید